(روزنامه جوان ـ 1395/06/25 ـ شماره 4911 ـ صفحه 9)
ناكارآمدي تكنولوژي مدرن
مجموع فناوريها و تكنولوژي كه در جنگ كنوني در اختيار دنياي غرب و امريكا بوده است، اعم از تكنولوژي نظامي يا فرض كنيد اطلاعرسانياش و تكنولوژي كه با آن جنگ رواني را هدايت ميكرد، آن هم يك فنون عملي است و تكنولوژي فقط در ماشينآلات خلاصه نميشود. مجموع اين فنون عملي آيا چه رهاوردي براي بشر داشته است؟ در خدمت چه كساني بوده است، آيا توانسته است عدالت را براي شما ايجاد كند؟ الان يكي از مهمترين و سودآورترين تجارت در جامعه جهاني، تجارت اسلحه، سلاحهاي كشتار عمومي و كشتار انسانها است كه در مرتبه اول قرار دارد. در حالي كه كشورهاي غربي همينهايي كه مدعي تكنولوژي مدرن هستند اضافه توليد مواد غذاييشان را در دريا ميريزند و در اختيار گرسنگان آفريقا قرار نميدهند. ولي همينها سلاحهاي نظامي را در اختيار گروههاي درگير در كشورهاي آفريقايي قرار ميدهند.
يك بحث هم اين است كه آيا اينكه تكنولوژي مدرن نتوانسته است عدالت و امنيت و رفاه عمومي را تأمين كند، ناشي از ضعف در آن انسانهايي است كه مديريت اين تكنولوژي را به عهده داشتهاند و آن را در مسير غلط به كار گرفتهاند يا در اقتضاي ذات خود اين تكنولوژي هم چنين چيزي نهفته است؟ مدعاي دوم ما اين است كه تكنولوژي مدرن در درون خودش چنين اقتضايي دارد كه نميتواند تكامل را سرپرستي كند، نميتواند بشر را به سمت قرب الهي برساند بلكه يك تكنولوژي تكساحتي است كه تنها جنبههاي حسي و نيازهاي ظاهري انسان را منظور نظر دارد. تكامل نياز و ارضا را در جهت نيازهاي مادي بشر ميبيند و اگر تكنولوژي تنها در جهت ساحت حسي انسان حركت كرد، بالضرورت منتهي به چنين پاياني خواهد شد. به تعبير ديگر اگر ميبينيد تكنولوژي مدرن با اين ضعفها مواجه است ريشهاش فرهنگ و مباني حاكم بر اين تكنولوژي است. اين دو ادعايي است كه مورد نظر ما است. بنابراين ما معتقديم كه تكنولوژي مدرن تكنولوژياي است كه نميتواند در خدمت بشريت قرار گيرد. تكنولوژي طبقات خاص است و دائماً جامعه جهاني را در مسير منابع آن طبقات خاص بيشتر به كار ميگيرد و استخدام ميكند و هم نيروي انساني، هم منابع طبيعي، هم ابزار و ماشينآلات را در مسير توسعه اقتدار يك طبقه خاص به كار ميگيرد. تكنولوژي مدرن و عقلانيتي كه بر تكنولوژي مدرن و ارزش فرهنگي كه بر تكنولوژي مدرن حاكم است، اينها هستند كه زمينه چنين چيزي را فراهم آوردهاند.
دو نقد بر تكنولوژي مدرن
كار فناوري و تكنولوژي مدرن به جايي رسيده است كه نه فقط جامعه جهاني را در استخدام توسعه سرمايهداري قرار داده است، بلكه دنبال اين است كه نيروهاي انسانياي كه در اين مسير هماهنگ نميشوند را به طور كلي حذف فيزيكي كند. سؤال اين است كه آيا اين فناوريهاي جديد به اقتضاي ذاتشان به اين جا كشيده شدهاند؟
ما معتقديم اين اقتضا در درون فناوريهاي
جديد است و فناوريهاي جديد يك سلسله ضعفهاي بنياديني دارند كه آنها را به اين جا
كشانده است و ما بايد از نقطههاي بنيادين ديگري آغاز كنيم و به فناوري جديد
برسيم. البته معناي اين حرف اين نيست كه ما فناوريهاي موجود را ميتوانيم حذف
كنيم، يا در وهلهاي از آنها بينياز شويم، اينگونه نيست. جزئي از زندگي و معيشت
ماديمان فناوريهاي جديد است. در فضاي اين فناوري زندگي ميكنيم ولي از آن طرف هم
مجبور به اين فناوريها نيستيم؛ اين جا است كه ما نيازمند به يك تحليل عميق از
تكنولوژي هستيم. بايد مفاهيم بنيادين تكنولوژي را موضع بحث قرار دهيم و بعد موضع
خودمان را براساس آن تحليلهاي بنيادين نسبت به تكنولوژي مدرن تبيين كنيم و آنگاه
ساز و كارهاي عملياتي جديدي براي دستيابي به يك تكنولوژي جديد، براي منحل كردن
تكنولوژي كنوني در يك تكنولوژي كارآمد ديگر در مسير تمدن اسلامي تبيين كنيم. اين
چند كار است كه پيش روي ما است. بايد اول روشن كنيم واقعاً تكنولوژي مدرن به نفع
بشر بوده يا نبوده است؟ آيا ميتواند تكامل را سرپرستي كند يا نميتواند؟ آيا
توانسته است ايدهآل بشر را تأمين كند؟ و اگر نميتواند تكامل را تأمين كند، چرا
نميتواند تكامل را تأمين كند و چه ضعفهاي بنياديني در آن وجود دارد؟ آيا فرهنگ و
ارزش خاصي در آن است؟ آيا تكنولوژي مدرن، تكنولوژي غيرديني و ضد ديني است يا نه
تكنولوژي ضددين نيست؟ اينها مفاهيم بنياديني است كه بايد موضوع دقت قرار بگيرند و
بهخصوص بايد تكنولوژي را در سطوح مختلفش مورد توجه قرار دهيم.
آن روشهايي كه حاكم بر توليد معادلات و ابزار طراحي صنايع و طراحي ماشينآلات هستند، از آن تكنولوژي تا تكنولوژياي كه روش مهندسي طرح را به عهده دارد تا تكنولوژي به معني ابزار تبديل منابع به محصول يعني ماشين. همه اين سطوح را بايد مورد توجه قرار دهيم و بعد ببينيم كه آيا اين سطوح مختلف تكنولوژي مباني و غاياتي دارند؟ و اگر در مسير اين مباني و غايات قرار گرفتيم، آيا ميتوانيم تكامل را تأمين و به بشريت خدمت كنيم؟ و بالاتر آيا اين مباني و غايات با دين هماهنگ هستند يا هماهنگ نيستند؟ اين صورت مسئلهها است كه موضوعات بسيار جدي و پردامنهاي است كه نياز به بحثهاي طولاني و دقيق و جدي دارد.
*تلخيص از درس گفتار آيتالله سيدمهدي ميرباقري. متن كامل در پايگاه اطلاعرساني به آدرس mirbaqeri.ir موجود است.
http://javanonline.ir/fa/news/811772
ش.د9502160