تاریخ انتشار : ۱۳ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۲:۴۶  ، 
کد خبر : ۲۹۴۱۰۵
نومحافظه‌کاران و دوراهی «گفتمان - موشک»

برنامه مستکبران پیام نومحافظه‌کاران

پایگاه بصیرت / علیرضا داوودی

(روزنامه وطن امروز – 1395/05/03 – شماره 1938 – صفحه 12)

آمریکایی‌‌ها به ‌دنبال تزریق تفکر خاصی در میان نخبگان جامعه و سپس افکار عمومی کشور هستند مبنی‌ بر اینکه ملت ایران بر سر یک «دوراهی» قرار دارد و چاره‌‌ای جز انتخاب یکی از این دو راه ندارد.

برای هر کشور که در نظام بین‌الملل خواهان کسب قدرت برتر و تبدیل شدن به یک ابرقدرت است، کسب و فراهم‌سازی شرایط زیادی لازم و ضروری است، از ظرفیت‌های اقتصادی و سرزمینی تا توان نظامی برجسته اما اندیشمندان روابط بین‌الملل بویژه در حوزه هژمونی و نظم هژمونیک معتقدند مهم‌ترین این شرایط نه امور مادی و سخت که پذیرش عمومی اندیشه مطلوب کشور هژمون و مدعی ابرقدرتی است. تا زمانی که اندیشه مطلوب کشور هژمون به عنوان یک باور و قانون غیرقابل سرپیچی مورد پذیرش و اجرای عمومی قرار بگیرد فقدان هیچ شرط مادی نمی‌تواند اصل برتری این کشور را منتفی کند. پس از جنگ دوم جهانی ایالات متحده که بدون هیچ خسارت قابل توجهی، پیروز جنگ شده بود تنها یک رقیب داشت و آن هم شوروی کمونیست بود.

پس از سال‌ها‌آزمون و خطا در نهایت استراتژی پیروزی‌آفرین برای ایالات متحده سیاست محدودسازی اندیشه رقیب یعنی کمونیسم (نه کشور شوروی) بود و با استفاده از نهادهای بین‌المللی کاملا لیبرال توانست این رقیب را به زانو درآورد. در این رقابت، ایالات متحده رفاه اقتصادی را به عنوان ملاک برتری و موفقیت اندیشه به جهانیان تحمیل کرد و در نهایت با استفاده از نظام مالی کاملا یک‌طرفه جهانی پیروز میدان شد. بازی قدرت‌های جدید اقتصادی و تکنولوژیک درون نظام هژمونیک کاملا آمریکایی در واقع به معنای تسلط بیشتر این اندیشه بر جهان و نبود دورنمایی از یک رقیب جدی تلقی می‌شود اما توهم [پایان دنیای] «فوکویاما» برای نظام سرمایه‌داری زیاد دوامی نداشت چرا که رقیب جدی و جدید، آرام‌آرام چون ققنوس از زبانه‌های دفاعی مقدس نمایان می‌شد و این سرآغاز دوران نبرد تمدن‌ها بود.

امپریالیسم و اندیشه جمهوری اسلامی

جمهوری اسلامی به عنوان تنها رقیب سرمایه‌داری در عرصه اندیشه‌پردازی، قابلیت ارائه الگویی جدید و رقیب را دارد که علاوه بر به چالش کشیدن نظم موجود و عیان ساختن بی‌عدالتی ساختاری این نظام، به عدالت انسانی براساس فهم و بینش فطری دعوت می‌کند که توانسته از حیاط خلوت امپریالیسم تا شرق عالم را به‌رغم تمام محدودیت‌ها و موانع ساختاری، مورد تاثیر قرار دهد. 38 سال دشمنی و فشار فزاینده که می‌توانست هر نظامی را متلاشی کند نتوانست باعث فراموشی، انزوای کامل و جلوگیری از تاثیرگذاری جمهوری اسلامی و اندیشه آن شود، پیشرفت درونزا و گام به گام این اندیشه در عرصه‌های مختلف بویژه علم و فناوری، باور به امکانپذیری حرکت منفک از نظام جهانی در مسیر پیشرفت و تعالی را در میان ملت‌ها گستراند و این قدم اول در فروپاشی نظام یکجانبه کنونی است.

افراطی و عقب‌مانده، تصویرسازی مغشوش

ایالات متحده برای منزوی کردن و از میان بردن اندیشه جمهوری اسلامی تلاش کرده با استفاده از رسانه‌های اردوگاه استکبار در سطح بین‌المللی و سیاستمداران ایرانی متمایل به غرب و اندیشه‌های آن در درون ایران تصویرسازی دروغینی انجام دهد و با استفاده از آن، نظام اسلامی ایران را برابر با افراط‌گری و عقب‌ماندگی جلوه دهد. «ایران‌هراسی» در منطقه، «شیعه‌هراسی» در جهان اسلام و «اسلام‌هراسی» در جهان، تماما با هدف وارونه نشان دادن حقیقت متعالی گفتمان اسلام انقلابی تداوم دارد؛ پروژه «اسلام رحمانی» نیز به عنوان قرائتی منحرف و ناقص از اسلام برای ایجاد نسل جدیدی از مسلمانان میانه‌رو و سازشکار در دستور کار قرار گرفته است. در کنار این هجمه عظیم رسانه‌ای، نهادهای بین‌المللی همواره ایران را با دلایل واهی به عنوان یک ناقض عمده حقوق بشر، حامی تروریسم و عامل کشتار و جنگ‌های منطقه‌ای معرفی کرده و همراهی با ایران را، همراهی با شر مطلق معنا کرده‌اند تا بدین وسیله دیگران را از نزدیک شدن به ایران و گفتمان انقلاب اسلامی منع کنند و این رقیب را در انزوای کامل قرار دهند. بحران هسته‌ای هم بهانه‌ای برای همین پروژه امپریالیستی بوده است تا جهان، ایران را به عنوان تهدید قبول کند.

نومحافظه‌کاران و فرار از گفتمان انقلاب

«نومحافظه‌کاری» محصول پیوند نامبارک غربگرایان روشنفکرنما و الیگارشی ثروت و قدرت است، گروه‌هایی که منافع گروهی و حزبی خود را براساس مقتضیات زمان پیگیری می‌کنند. گفتمان انقلاب اسلامی و مقاومت برای هر دو گروه در زمان کنونی عامل کاهش منافع و قدرت تلقی می‌شود چرا که از یک سو غربگرایان اعتقادی به اصول گفتمان انقلاب اسلامی ندارند و به‌ دلیل ریشه داشتن باورهای لیبرال در عمق جان‌شان اصولا گفتمان جمهوری اسلامی را مصداقی از تندروی و افراط و عامل جدا شدن از سرچشمه‌های تفکر سرمایه‌داری و نظام کدخدای جهانی می‌دانند و از سوی دیگر «الیگارشی قدرت و ثروت» نمی‌تواند منافع خود را در دوران کنونی (بر خلاف دهه اول انقلاب) از طریق تظاهر به گفتمان انقلاب اسلامی تامین کند. نومحافظه‌کاران توان و اعتقاد به همراهی با گفتمان وارثان واقعی انقلاب اسلامی (ملت غیور ایران و تمام مستضعفان جهان) و منادیان گفتمان نورانی اسلام انقلابی را ندارند چرا که این گفتمان با روشن شدن مرزهای دشمنی غرب مانع افزایش قدرت اقتصادی و پیوندهای بین‌المللی این 2 گروه می‌شود و به همین دلیل هدف مشترکی میان استکبار جهانی و نومحافظه‌کاران داخلی برای نابودی گفتمان مذکور شکل گرفته و منجر به تقسیم وظایف برای رسیدن به این هدف شده است.

نفوذ و نفاق، 2 بعد یک پروژه

اردوگاه غرب در عرصه بین‌المللی [همان‌گونه که توضیح داده شد] وظیفه سیاهنمایی از گفتمان انقلاب اسلامی به واسطه تصویرسازی مغشوش را بر عهده دارد و در داخل نومحافظه‌کاران وظیفه دارند موجبات جدایی ملت ایران از اندیشه ناب اسلامی را فراهم آورند. مسیر اصلی نومحافظه‌کاران برای این امر تقلیل واقعیت گفتمان انقلاب اسلامی به امور ناچیز و غیرواقعی و ایجاد دوگانگی میان این واقعیت تقلیل‌یافته و تحریف‌شده با اموری چون امنیت و رفاه اقتصادی است.

در پرونده هسته‌ای نومحافظه‌کاران کلیت تکنولوژی مدرن هسته‌ای را به یک علم ساده و نه چندان مهم تقلیل داده و در نهایت با مقابل‌سازی چرخش سانتریفیوژ و چرخ اقتصاد، سعی بر توقف حرکت «خوداتکای» ایران در عرصه علم و فناوری کردند که محصول این دوگانه‌سازی و حرکت برای رسیدن به برجام [بخوانید خسارت محض] قدم زدن‌ها، گفت‌وگوی گاه و بیگاه تلفنی و دیدار‌های تصادفی(!) با کدخدای محبوب ولی دور از دسترس نومحافظه‌کاران بود.

پرونده هسته‌ای گام اول برای امتحان امکان عملی کردن این نقشه مشترک بوده است و اکنون زمان آن رسیده که کلیت باور انقلابی و گفتمان اسلامی مورد هدف قرار گیرد. معادل‌سازی این گفتمان با تندروی و افراط‌گرایی یکی از مهم‌ترین بخش‌های این پروژه نفوذ و نفاق است چرا که با منفی‌سازی جلوه انقلابی‌گری می‌توان بر پایبندی ملت ایران به این گفتمان تاثیر گذاشت. حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای رهبر حکیم انقلاب نیز با درایت در دیدار مردم نجف‌آباد به این معادل‌سازی ناجوانمردانه و نفاق‌انگیز اشاره کرده و فرمودند: «ما از ادبیات سیاسی دشمن استفاده نکنیم؛ من این مساله را، بویژه به دوستان و برادران محترم خودمان در مشاغل گوناگون سیاسی و دولتی و غیردولتی و مانند اینها تأکید می‌کنم.

دشمنان انقلاب از روز اول آمدند تعبیر ادبیات تندرو و میانه‌‌رو را مطرح کردند؛ فلانی تندرو است، فلان جریان تندرو است، فلان جریان میانه‌‌رو است. آن روز، از همه تندروتر هم از نظر آنها امام بزرگوار بود؛ امروز هم از همه تندروتر، به نظر آنها این بنده حقیر هستم... دوستان ما و برادران ما در داخل مراقب باشند آنچه مقصود آنها است را تکرار نکنند. آنهایی که می‌گویند تندرو، منظورشان کسانی است که در راه انقلاب مصمم‌‌تر و پایدارترند؛ حزب‌‌اللهی‌‌ها را می‌گویند تندرو. میانه‌‌رو هم‌ کسی است که در مقابل آنها تسلیم باشد».

برنامه دوم منکر شدن واقعیات گفتمانی انقلاب اسلامی و تقلیل آن به اموری مانند صنایع دفاعی و حرکت‌های احساسی و تقابل‌سازی میان این گفتمان و رفاه و رشد است. اینکه حرکت بالنده و تاثیرگذار جمهوری اسلامی در سایه رهبری داهیانه مقام شامخ ولایت و پیشرفت‌های عظیم در عین تحریم، توطئه و فشار جهانی در حوزه‌های مختلف توسط برخی مدعیان انقلاب نادیده انگاشته شده و تاثیرگذاری این گفتمان در تمام عالم محو و سانسور می‌شود و در نهایت در قالب یک پیام کوتاه در یک رسانه مجازی با ماهیت دوراهی‌سازی گفتمان[بخوانید سازشکاری] یا موشک بروز پیدا می‌کند، خود نشان محکمی از مسیری است که نومحافظه‌کاران برای رسیدن به هدف مشترک با اردوگاه استکبار جهانی در پیش گرفته‌اند. این دو‌گانه‌سازی که گفتمان انقلاب را به موشک و نبرد با همه و انزوا تقلیل می‌دهد و از مذاکرات برجام [بخوانید خسارت محض و سازشکاری] انقلابی‌گری محض(!) برداشت می‌کند و لقب سردار و انقلابی واقعی به عدول‌کنندگان از خطوط قرمز نظام می‌دهند و سازشکاری را گفتمان مطلوب تصویر می‌کنند و رفاه را محصول سازشکاری و دست کشیدن از آرمان‌ها معرفی می‌کنند، همان واقعیت اسف‌باری است که رهبر بزرگوار انقلاب در ابتدای سال جاری نسبت به آن هشدار دادند.

رهبر حکیم انقلاب اسلامی در یکی از مهم‌ترین و البته صریح‌ترین سخنرانی‌های نوروزی خود در حرم مطهر حضرت امام رضا علیه آلاف التحیه و الثنا فرمودند: «آمریکایی‌ها به ‌دنبال تزریق تفکر خاصی در میان نخبگان جامعه و سپس افکار عمومی کشور هستند مبنی ‌بر اینکه ملت ایران بر سر یک «دوراهی» قرار دارد و چاره‌ای جز انتخاب یکی از این 2 راه ندارد، دوراهی که آنها ادعا می‌کنند این است که ملت ایران یا باید با آمریکا کنار بیاید و یا به‌طور دائم تحت فشارهای آمریکا و مشکلات ناشی از آن باشد».

فرجام سخن

هدف مشترک «نومحافظه‌کاران» و «استکبار جهانی» نابودی گفتمان انقلاب اسلامی و تاثیرات آن است و به همین دلیل هر کدام بخشی از این پروژه مشترک را بر عهده دارند. درایت و بصیرت ملت انقلابی ایران همواره در عرصه‌های مختلف مانع مهمی بر سر تحقق این پروژه شوم (نفوذ و نفاق) بوده است لیکن لازم است نخبگان انقلابی با درک کامل این نکات و تلاش در مسیر بصیرت‌افزایی تاثیر پیام‌های مسمومی را که هر از گاهی از یک رسانه مجازی یا یک مصاحبه رسانه‌ای منتشر می‌شود خنثی و مسیر حرکت بالنده انقلاب اسلامی را هموار کنند.

http://www.vatanemrooz.ir/newspaper/page/1938/12/160942/0

ش.د9501419

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات