وجه مشترک آمريکاي لاتين و جهان اسلام در برهه فعلي، نگاه توطئه آميز ايالات متحده آمريکا نسبت به هر دو منطقه است. بايد اين حقيقت را در نظر گرفت که ايالات متحده آمريکا و متحدان آن در آمريکاي لاتين نيز زمينگير شده اند. تشکيل زنجيره سوسياليستي در کشورهايي مانند ونزوئلا، کوبا، بوليوي، نيکاراگوئه، اکوادور و ....جملگي سبب زمينگير شدن سران کاخ سفيد در آمريکاي مرکزي و جنوبي شده است.
سفر اخير نيکولاس مادورو رئيس جمهور ونزوئلا به کشورمان از اهميت ويژه اي برخوردار است. اين سفر درست در برهه اي صورت مي گيرد که ايالات متحده آمريکا فشارهاي خود به دولت هاي استقلال طلب و آزادي خواه را در دو بعد اقتصادي و سياسي تشديد کرده است. کارشکني هاي ايالات متحده آمريکا و مهره هاي وابسته به آن مانند عربستان سعودي در بازار نفت و استمرار تقابل واشنگتن و متحدانش با دولت هاي غير وابسته به غرب ، اهميت اين سفر و ديدارهاي صورت گرفته در آن را دوچندان مي سازد.
مقام معظم رهبري در ديدار رئيس جمهور ونزوئلا به نکات مهم و ارزنده اي در خصوص وقايع جاري در نظام بين الملل اشاره فرمودند:
" اشتباههاي مکرر آمريكاييها در 15 سال گذشته، اکنون آنها را در منطقه بهشدت زمينگير و درمانده کرده است. ايستادگي و مقاومت عاقلانه و همراه با تدبير در مقابل فشارها، يقيناً پيروزي را بهدنبال خواهد داشت.... در گذشته زماني که برخي کشورهاي اسلامي با بستن نفت خود به مقابله با رژيم صهيونيستي برآمدند، غربيها به بهانه استفاده سياسي از نفت جنجال بهپا کردند، اما متأسفانه امروز همان کشورها با همراهي برخي اعضاي اوپک و بعضي از کشورهاي منطقه ما که خود نيز از اين سياست ها زيان ميبينند، در هماهنگي کامل با سياست هاي آمريكا، از نفت بهعنوان سلاح استفاده ميکنند. برخي خيال ميکنند که آمريكا، شکستناپذير است در حاليکه اين تصور خطايي بزرگ است ."
در خصوص فرمايشات رهبر معظم انقلاب در ديدار مادورو نکاتي وجود دارد که لازم است نسبت به آنها توجه ويژه اي داشته باشيم:
نخست اينکه ايستادگي و مقاومت عاقلانه در برابر ايالات متحده آمريکا ضرورتي است که کل دولت هاي مستقل و آزادي خواه در نظام بين الملل بايد آن را در سياست خارجي و داخلي خود به عينيت برسانند. در اين خصوص، لازم است کشورها و دولت هايي که در معرض توطئه هاي غرب و در راس آن ايالات متحده آمريکا هستند، رصد هوشمندانه اي نسبت به رفتارهاي واشنگتن داشته باشند. اين رصد هوشمندانه اصلي ترين پيش شرط مقاومت آگاهانه در برابر توطئه هاي غرب خواهد بود.
نکته دومي که در اين خصوص لازم است مدنظر قرار گيرد، به شکست هاي متعدد ايالات متحده آمريکا در نظام بين الملل مربوط است. واقعيت امر اين است که طي 15 سال اخير، شاهد کثرت نشانه هاي شکست و ناتواني و استيصال ايالات متحده آمريکا در منطقه و نظام بين الملل هستيم. به عبارت بهتر، سکانداران کاخ سفيد طي 15 سال اخير اعم از جرج بوش و باراک اوباما شکست خوردگان و بازندگان تحولات جهاني و منطقه اي محسوب مي شوند. امروزه نشانه هاي شکست آمريکا در يمن، سوريه، عراق، افغانستان ، بحرين و ...... بيش از پيش به چشم مي آيد.
وجه مشترک آمريکاي لاتين و جهان اسلام در برهه فعلي، نگاه توطئه آميز ايالات متحده آمريکا نسبت به هر دو منطقه است. بايد اين حقيقت را در نظر گرفت که ايالات متحده آمريکا و متحدان آن در آمريکاي لاتين نيز زمينگير شده اند. تشکيل زنجيره سوسياليستي در کشورهايي مانند ونزوئلا، کوبا، بوليوي، نيکاراگوئه، اکوادور و ....جملگي سبب زمينگير شدن سران کاخ سفيد در آمريکاي مرکزي و جنوبي شده است. همين مسئله سبب شده است تا دموکرات ها و جمهوريخواهان هر دو در مقابل رشد آمريکا ستيزي در آمريکاي لاتين به درجه شکست و استيصال برسند. مرکز خاص و پرهزينه ايالات متحده آمريکا بر روي آمريکاي لاتين و تلاش اين کشور براي از هم گسيختن زنجيره سوسياليستي ايجاد شده در اين منطقه نشان دهنده اهميت آمريکاي مرکزي و جنوبي است.
نکته بعدي که در سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامي مورد تاکيد قرار گرفته است، به توطئه هاي نفتي ايالات متحده آمريکا باز مي گردد؛ اينکه ايالات متحده از نفت به عنوان يک سلاح استفاده مي کند و در عين حال، خود را در ظاهر مخالف استفاده سياسي از سلاح نفت مي داند! در مواجهه با اين رويکرد ايالات متحده، لازم است دولت ها و ملت هاي آگاه دنيا به صورت مستمر از اين رويکرد واشنگتن در رسانه ها پرده برداري کرده و از اين طريق رويکرد تبليغاتي و سياسي واشنگتن با استفاده از سلاح نفت را خنثي سازند. اين خنثي سازي، قدرت مانور واشنگتن را تا حد زيادي کاهش خواهد داد.
نکته آخر، به نقشه های جدید ايالات متحده آمريکا در آمريکاي لاتين باز مي گردد. نقش سلبي ايالات متحده آمريکا در تحولات ماه هاي اخير در آمريکاي لاتين موضوعي نيست که بتوان به سادگي از کنار آن گذشت. در حالي که مقامات آمريکايي و در رأس آن باراک اوباما کمترين سخني در خصوص تحولات جاري در آمريکاي لاتين به ميان نمي آورند، شواهد و مستندات موجود نشان مي دهد که واشنگتن کانون اصلي و اتاق فکر و عمليات تحولات اخير در اين منطقه محسوب مي شود.آنچه در برزيل و ونزوئلا و عليه جريان هاي سوسياليست در اين کشورها و کشورهاي ديگري نظير اکوادور، بوليوي، کوبا و ....رخ مي دهد خود نشانه کودتاي نرم آمريکا در آمريکاي لاتين است. در نهايت اينکه ايالات متحده آمريکا در منطقه و نظام بين الملل محکوم به شکست خواهد بود؛ شکستي که در آينده اي نزديک گريبانگير دو حزب اصلي آمريکا و اتاق هاي فکر وابسته به آنها خواهد شد.