تاریخ انتشار : ۰۹ آبان ۱۳۹۵ - ۱۲:۱۲  ، 
کد خبر : ۲۹۶۲۲۶
نماینده شیخ عیسی قاسم در مصاحبه با کیهان:

بحرین را یک تیم امنیتی انگلیس اداره می‌کند

اشاره در یکی از روزهای گرم تابستان موسسه کیهان میزبان مهمانی خاص بود که با وجود گرمای هوا حاضر شده بودند از قم به تهران و دفتر روزنامه بیایند. حجت‌الاسلام‌والمسلمین شیخ عبدالله دقاق نماینده آیت‌الله عیسی احمدقاسم رهبر شیعیان بحرین در ایران دعوت روزنامه را پذیرفت و با روی باز نزدیک به 2 ساعت پاسخگوی سؤالات ما بود. درحاشیه مصاحبه فرصتی پیش آمدکه یک«گپ خودمانی» با جناب‌دقاق داشته باشیم‌که اتفاقاً صحبت‌های اصلی در این «گپ خودمانی» مطرح شد. شیخ دقاق با وجود تسلط بر زبان فارسی اصرار داشت که مصاحبه به زبان عربی باشد. بسیار انسان خوشرو و دلنشینی بود و به نوعی شیفته شخصیت «آیت‌الله عیسی قاسم» بود. برای دیدار با مدیر مسئول روزنامه کیهان بسیار مشتاق بود و در زمان حضور «حسین شریعتمداری» بسیار صمیمانه و با اشتیاق صحبت می‌کردند. ایشان 22 سال است که در ایران زندگی می‌کنند و در این مدت دو دانشگاه در قم تأسیس کرده و حدود 20 مرکز و موسسه دایر کرده است. از ایشان در مورد سلب تابعیت شیخ عیسی قاسم و وضعیت شیعیان پرسیدیم و ایشان با حرارت خاصی به سؤالات جواب داد. این مصاحبه از دو بخش تقسیم می‌شود در ابتدا صحبت‌های اوایل مصاحبه به صورت خلاصه آورده می‌شود و در بخش دوم متن اصلی مصاحبه تقدیم می‌شود.
پایگاه بصیرت / مصاحبه: محمدرضا مرادی سیدمحمد امین‌آبادی / ترجمه: مهرداد آزاد

(روزنامه كيهان – 1395/05/18 – شماره 21410 – صفحه 8)

بخش اول: گپ خودمانی

عبدالله دقاق: بخشی از ملت بحرین اصالتاً ایرانی و فارس هستند و شامل اهل تشیع و اهل تسنن می‌باشند. این بخش عاشق ایران و مقلد مقام معظم رهبری هستند.

- در بحرین در شرایط کنونی دو مرجع تقلید بزرگ آیت‌الله سیستانی و مقام معظم رهبری‌هستند. پیش از این نیز از آیت‌الله خویی و امام خمینی(ره) تقلید می‌کردند. مردم بحرین پیرو ولایت فقیه هستند و نظام جمهوری اسلامی ایران را دوست دارند. یعنی حتی اگر پیرو مراجع دیگر باشند اما به ولایت فقیه ایمان دارند. در خانه‌های مردم بحرین عکس‌های مقام معظم رهبری و امام خمینی(ره) زیاد وجود دارد، به همین دلیل آل‌خلیفه از دست مردم بحرین عصبانی است و آنها را متهم به پیروی از ایران می‌کند، اما ما به آل‌خلیفه می‌گوییم اینها مراجع تقلید ما هستند.

- قبل از جنگ تحمیلی ایران، اگر آل‌خلیفه عکس امام‌خمینی(ره) را در دست کسی می‌دیدند یا کسی به رادیو ایران گوش می‌داد او را زندانی می‌کردند اما بعد از حمله صدام به کویت این مسائل آزاد شد.

- دیوان پادشاهی بحرین پروژه‌ای را با هدف برهم زدن ترکیب جمعیتی بحرین دارد اجرا می‌کند و تلاش دارد تعداد زیادی از اهل تسنن به ویژه ناصبی‌ها را وارد بحرین کند، یعنی سنی‌هایی را وارد بحرین می‌کنند که یا وهابی باشند و یا طرفدار دولت، آل‌خلیفه به این افراد تابعیت می‌دهد و در مقابل شیعیان را سلب تابعیت می‌کند. بیش از 90 درصد مردم بحرین شیعه بودند اما الان بین 70-80 درصد مردم شیعه هستند.

- اینکه 10 درصد مردم در بحرین بر 90 درصد حکومت می‌کند این سیاست انگلیس بود که اقلیت‌ها را به قدرت می‌رساند تا همیشه برای حفظ قدرت نیازمند انگلیس باشند. مثلاً در عراق اقلیت‌ اهل تسنن تا قبل از 2003 میلادی بر اکثریت شیعه حکومت می‌کردند یا آل‌سعود در عربستان اکثریت نیستند و قبلاً یک قبیله بودند که با کمک انگلستان به قدرت رسیدند تا همیشه وابسته به انگلیس و در مراحل بعد آمریکا باشند.

بخش دوم: متن کامل مصاحبه

* مهم‌ترین مسئله این روزهای بحرین سلب تابعیت شیخ عیسی قاسم رهبر شیعیان و محاکمه ایشان است. به عنوان سؤال اول بفرمایید هدف آل خلیفه از سلب تابعیت این روحانی بزرگ چیست؟

** حضرت آیت‌الله مجاهد شیخ عیسی احمد قاسم به عنوان رأس فعالیت‌های سیاسی مسالمت‌آمیز اعتدالگرا در بحرین به شمار می‌رود و چون اقدامات آرام و دقیق و سیاسی و محکم ایشان رژیم آل‌خلیفه را به تنگنا انداخت، این رژیم اقدام به سلب تابعیت ایشان کرد. هدف رژیم از این کار جلوگیری از فعالیت سیاسی است. با سلب تابعیت، آیت‌الله قاسم به عنوان یک شهروند بحرینی به شمار نمی‌رود و یک خارجی تلقی می‌شود، در آن صورت او اجازه فعالیت سیاسی در بحرین را نخواهد داشت و باید به دنبال کسب اقامت در بحرین به صورت قانونی باشد در این صورت به او گفته می‌شود یا از بحرین خارج شوید چون شهروند این کشور به شمار نمی‌روید و اقامت قانونی هم ندارید و یا اینکه باید به دنبال کسب اقامت به صورت قانونی باشید و شرط به دست آوردن اقامت هم عدم مداخله در امور سیاسی است. پس هدف اصلی از سلب تابعیت حضرت آیت‌الله شیخ قاسم ممانعت ایشان از هرگونه فعالیت سیاسی و خاموش کردن فریاد اعتدالی مردم و ساکت کردن بزرگ‌ترین سمبل ملی و اسلامی بحرین است.

* شیخ عیسی قاسم در خطبه‌های نماز جمعه در سال 2012 اعلام کرد که مردم بحرین نیاز به اصلاحات دارند. وی در سال 2014 نیز بار دیگر تاکید کرد که انقلاب مردم بحرین مسالمت‌آمیز شروع شده و مسالمت‌آمیز ادامه پیدا خواهد کرد. آل خلیفه با اشتباه راهبردی که در مورد شیخ عیسی قاسم مرتکب شد به نوعی راه را برای انقلابیون بحرینی در جهت اقدامات مسلحانه و خشونت‌آمیز باز کرد. چرا که به تعبیر مقام معظم رهبری شیخ عیسی قاسم تاکنون همانند سدی در برابر مسلحانه شدن انقلاب بحرین ایستاده بود و آل خلیفه با اشتباه خود این سد را کنار زد و باید منتظر عواقب این اقدام خود باشد. چرا آل خلیفه علیه کسی اقدام می‌کند که از انقلاب خشونت‌آمیز جلوگیری کرده است؟

** رژیم آل‌خلیفه چندین بار تلاش کرده که مردم را به باتلاق خشونت و فرقه‌گرایی بکشاند و خودش از نقش دشمن به نقش داور تغییر وضعیت دهد.

چون وقتی چالشی میان سنی و شیعه به وجود آید باید به حاکم و یا پادشاه مراجعه کرد تا حل و فصل کند و نیز اگر اقدامات تروریستی یا خشونت‌آمیز به وقوع پیوست باید به یک مرجع بالاتری برای فیصله دادن به موضوع مراجعه نمود و ایجاد آرامش و امنیت در کشور تنها توسط کسی امکان‌پذیر است که از قدرت برخوردار باشد و آن دولت بحرین است. از این رو رژیم آل‌خلیفه می‌کوشد مردم را به سمت خشونت و فرقه‌گرایی سوق دهد.

گفتمان آیت‌الله عیسی قاسم گفتمانی ملی است نه طائفه‌ای و فرقه‌ای و اقدامات او مسالمت‌آمیز است نه خشونت‌آمیز. چنین گفتمان معتدل، مترقی و متمدنانه که مورد پذیرش همه ادیان آسمانی و قوانین مدون و جهانی است رژیم را در تنگنای سختی قرار می‌دهد، چون خواسته‌های ملی که شیخ عیسی‌قاسم مطرح می‌کند سازمان ملل و دموکراسی‌های کهن جهان نیز آنها را می‌پذیرند اما رژیم بحرین نمی‌خواهد چیزی تغییر کند چون چنین گفتمانی او را با دشواری و تنگنا مواجه می‌سازد و تلاش می‌کند با آن مبارزه کند تا خشونت و آشوب‌ به کشور بازگردد تا بهانه‌ای داشته باشد از طریق نظامی و امنیتی آن را سرکوب کند.

* آیا محاکمه شیخ عیسی قاسم و سلب تابعیت ایشان می‌تواند به انتفاضه خشونت‌آمیز مردم بحرین منجر شود؟ طبیعی است که وقتی رفتارهای مسالمت‌آمیز و سردادن شعار «سلمیه، سلمیه» نهایتا به لغو تابعیت رهبر انقلاب منجر شود، انقلابیون به راهکارهای مسلحانه بیندیشند.

** تا زمانی که آیت‌الله قاسم امکان سخنرانی دارد و می‌تواند سخنان خود را به مردم برساند، حرکت مسالمت‌آمیز باقی خواهد ماند. مسالمت‌آمیز بودن در بحرین یک گزینه استراتژیک است نه تاکتیکی و مردم از آیت‌الله قاسم فرمانبری و حرف شنوی دارند. چون او عقلانیت سیاسی بزرگ در بحرین است و در تشکیل مجلس موسسان، تدوین قانون اساسی و در اولین پارلمان بحرین مشارکت داشت. او شخصیتی مسالمت‌‌جو و با هوش است و می‌داند چگونه با رژیم بحرین تعامل کند اما اگر خدای نکرده از صحنه سیاسی غایب شود و حکومت او را زندانی یا ترور کند یا هر اقدام ناگواری علیه او صورت گیرد یا رژیم حماقتی را در حق ایشان مرتکب شود در آن صورت‌ ما نمی‌توانیم عواقب کار را پیش‌بینی کنیم و شاید دچار سراشیبی هرج و مرج‌شویم و اول کسی که به این منجلاب خواهد افتاد خود رژیم خواهد بود.

* چرا انقلاب بحرین پس از 5 سال هنوز وارد مرحله سخت نشده است و کماکان انقلابیون راه‌های مسالمت‌آمیز را ترجیح می‌دهند؟

** حرکتهای مسلحانه بازتاب و نتیجه سریعی دارد اما مشکلات آن پس از پیروزی زیاد و بزرگ است. شما به لیبی نگاه کنید، مردم لیبی انقلابشان را دیرتر از ما شروع کردند آنان در 17 فوریه و ما در 14 فوریه آغاز کردیم و رژیم قذافی سرنگون شد اما لیبی تاکنون از مشکلات تقسیم و هرج و مرج و جنگ داخلی رنج می‌برد، دست به سلاح شدن زودتر از حرکتهای مسالمت‌جویانه جواب می‌دهد اما حرکتهای مسالمت‌آمیز اگر پیروز شود نتیجه درخشان به دنبال دارد و مشکلات آن هم کمتر است.

از این رو ما در بحرین رویه گزینه مسالمت‌آمیز را انتخاب کردیم. از سوی دیگر شرایط موجود در بحرین برای اقدامات مسلحانه مساعد نیست. چون جمعیت مردم بحرین کوچک و اندک است و تعدادشان بیشتر از نیم میلیون نفر نیست.

دست زدن به قیام مسلحانه ممکن است ما را گرفتار جنگ داخلی کند. در حالی که بحرین در آغوش عربستان و مجاورت فقرا و تحت سیطره شبکه کشورهای خلیج(فارس) است لذا با این کار شاهد ریخته شدن خونها خواهیم بود.

شما خود شاهد بودید که ما دست به تحرکات مسالمت‌آمیز زدیم و نیروهای عربستانی سپر جزیره وارد بحرین شدند و تاکنون از آن نرفته‌اند و در یمن شاهد بودیم چه گذشت و هواپیماهای سعودی خانه‌ها را بر سر ساکنان بی‌دفاع ویران کردند حال آنکه مردم یمن مردم بزرگی هستند اما ما اگر اقدام به حرکت مسلحانه بکنیم عربستان قادر خواهد بود همه خانه‌ها را ویران کند و سازمان ملل را با دادن دلارهای نفتی ساکت کند. در حالی که مردم بحرین تعدادشان بسیار محدود است. بنابراین مصلحت نیست که ما دست به اقدامات مسلحانه بزنیم. برخی‌ها به شیخ عیسی قاسم اعتراض می‌کردند که چرا مسالمت‌آمیز رفتار می‌کند اما وقتی بمباران هواپیماهای سعودی در یمن را دیدند گفتند الان به مسالمت‌آمیز بودن آیت‌الله‌عیسی قاسم ایمان آوردیم و اگر دست به اقدامات مسلحانه می‌زدیم ما را از ریشه برمی‌کندند.

* طبق قوانین داخلی بحرین، مسئله سلب تابعیت چگونه تحلیل می‌شود؟ آیا واقعا می‌توان از لحاظ حقوقی کسی را سلب تابعیت کرد؟

** قوانین حقوق مدنی و سیاسی سازمان ملل تصریح می‌کند که تابعیت به معنی وابسته بودن به یک سرزمین است و هر شهروندی حق دارد که دارای شناسنامه همان کشوری ‌باشد که در آن متولد شده است و حکومت حق ندارد آن تابعیت را سلب کند از این‌رو آنان تابعیت را دو نوع تعریف کرده‌اند. تابعیت اصلی، تابعیت اکتسابی تابعیت اصلی به فرد متولد شده در آن کشور داده می‌شود و اکتسابی به فردی داده می‌شود که دارای ویژگی‌‌های مفید برای آن کشور مانند علم، تخصص، ثروت و غیره باشد. اگر بخواهیم این قانون را بر حضرت آیت‌الله عیسی قاسم مطابقت دهیم مشاهده می‌کنیم که او از ساکنان اصلی بحرین است و ریشه در کودتا دارد و حتی به پیش از زمان حضور آل‌خلیفه در بحرین برمی‌گردد.

آل‌خلیفه در سال 1783 میلادی یعنی 233 سال پیش به بحرین آمدند در حالی که جدّ اول آیت‌الله عیسی قاسم یعنی حاج‌قاسم 103 سال پیش فوت کرده است و عمر طولانی داشت و 120 سال عمر کرد. به این ترتیب ولادت جدّ اول او یعنی حاج‌قاسم به 223 سال پیش برمی‌گردد به عبارت دیگر اگر جدّ اول آیت‌الله عیسی قاسم را حساب کنیم مشاهده می‌کنیم که فقط عمر جدّ اول با 10 سال فاصله معادل مدت عمر تمام امرای آل‌خلیفه (یعنی 233 سال) است، در حالی که اجداد شیخ‌قاسم صدها سال در روستای دراز بحرین زندگی کرده‌اند و اسناد زمینهای آنان در کنار دریا به نام اجدادشان ثبت است و این اسناد در اسناد انگلیسی‌ها آمده است چون در آن زمان بحرین تحت قیمومیت انگلیس قرار داشت. پس آیت‌الله قاسم شهروند اصیل و اصلی بحرین است و آل‌خلیفه به اذعان خودشان نسبت به بحرین بیگانه‌اند و آنان ادعا می‌کنند که از قبیله اعنره هستند.

این قبیله در صحرای نجد بود سپس به کویت مهاجرت کرد و در عطوب مستقر شد و پس از آن به منطقه زباره در قطر هجرت کردند و در سال 1783 میلادی به بحرین منتقل شدند. از این‌رو اگر به قانون اساسی نخستین بحرین که در سال 1973 تصویب شده مراجعه کنیم مشاهده می‌کنیم که در بندی از آن آمده که تابعیت در دو صورت سلب می‌شود: 1- ارتکاب خیانتی بزرگ 2- دو تابعیتی بودن، اما در قانون اساسی بعدی که پادشاه با اراده فردی خود آن را در سال 2002 میلادی تصویب کرد این بند قانونی را تغییر دادند و اختیارات مربوط به تابعیت را به پادشاه محول کردند حتی از آن هم فراتر رفتند و این اختیارات را به وزیر کشور و سپس به قاضی هر دادگاه مدنی سپردند.

آنان پس از سلب تابعیت آیت‌الله شیخ‌عیسی قاسم، در برابر جامعه بین‌الملل چنین توجیه کردند که تابعیت آیت‌الله قاسم اکتسابی بود و نه اصلی و او در سال 1962 درخواست کسب تابعیت کرده و دستخطی را منسوب به آیت‌الله قاسم ارائه کردند . در حالی که با مراجعه به آن دستخط معلوم می‌شود که دولت جدید بحرین در سال 1971 و در بحرین شکل گرفته در حالی که دستخط شیخ، مربوط به پیش از شکل‌گیری دولت جدید در بحرین است. در آن زمان حضرت آیت‌الله عیسی قاسم قصد رفتن به نجف‌ اشرف برای تحصیل را داشت و لذا درخواست تهیه پاسپورت برای دو فرزندش را به دولت ارائه کرده بود اما حکومت آل‌خلیفه آن را به عنوان درخواست تابعیت مطرح و ادعا کرد که تابعیت ایشان اکتسابی است و نه اصلی در حالی که حکومت پیش از هرکس دیگری می‌داند که نمی‌تواند همین طوری تابعیت اصلی کسی را سلب کند و لذا چنین وانمود کرد که این تابعیت اکتسابی است و نه اصلی.

* کشورهای غربی مانند انگلیس و آمریکا سلب تابعیت شیخ عیسی قاسم را محکوم کردند. این در حالی است که این کشورها بیشترین حمایت‌ها را از آل‌خلیفه داشته‌اند و به نوعی یکی از دلایل جسارت آل‌خلیفه در برابر انقلابیون حمایت‌های کشورهای غربی بوده است. این موضع متناقض کشورهای غربی که از یک طرف به ظاهر محکومیت شیخ عیسی قاسم را محکوم می‌کنند و از سوی دیگر بزرگ‌ترین حامیان آل‌خلیفه هستند چگونه تفسیر می‌شود؟

** در عربی مثلی ظریف می‌گوید: او شخص را می‌کشد و سپس دنبال جنازه‌اش می‌رود و بر او می‌گرید. این مثل، وصف حال آمریکا و انگلیس در بحرین است. آمریکا اداره امور مستعمرات سابق خود را به انگلیس سپرده است و بحرین از مستعمرات سابق انگلیس بود و از این‌رو یک تیم امنیتی انگلیسی اداره امور بحرین را در دست دارند مضاف بر اینکه بسیاری از افسران انگلیسی و عده‌ای از افسران آمریکایی نیز در این کشور حضور دارند.

بنابراین شالوده این اقدامات مربوط به انگلیس و عربستان است که با چراغ سبز خجالت‌آور آمریکا صورت می‌گیرد اما انگلیس و آمریکا تحت فشار سازمانهای حقوق‌بشر و سازمانهای بین‌المللی قرار دارند چون کارهایی را که رژیم آل‌ خلیفه انجام می‌دهد در تضاد با مبانی و اصول حقوق بشر و دموکراسی کهن در جهان است. از این رو مشاهده می‌کنیم که وزارت خارجه آمریکا یا وزارت خارجه انگلیس فقط به بیان اظهار نگرانی یا محکومیت بسنده می‌کنند اما در مقام عمل رژیم آل‌خلیفه را از انجام هرگونه حماقتی بازنمی‌دارند. آنان اگر اراده و عزم و تمایل جدی داشتند با اشاره انگشت، اقدامات خشونت‌آمیز علیه آیت‌الله شیخ قاسم را متوقف می‌کردند و رژیم آل‌خلیفه نیز از آنان فرمان می‌برده، از این رو اظهارات ظاهری آمریکائیها و انگلیسی‌ها فقط برای بستن چشمها و رفع تکلیف و فشار در برابر سازمانهای بین‌المللی است.

* در شرایط کنونی میزان حضور نظامیان کشورهای خارجی به ویژه عربستان در بحرین که با هدف سرکوب انقلاب مردم این کشور در بحرین مستقر هستند چگونه است؟

** آمارهای رسمی و دقیق در این مورد وجود ندارد چون این آمارها نظامی و امنیتی است و در چارچوبهای خاص نزد این کشورها محفوظ است.

اما در بحرین 3 تشکل نظامی خارجی وجود دارد، اول: ناوگان پنجم دریایی آمریکا که بزرگ‌ترین ناوگان آمریکا در خاورمیانه است دوم، پایگاه نظامی انگلیس که پادشاه بحرین آن را به انگلیسی‌ها هدیه داده، سوم، نیروهای اشغالگر سعودی که با نام سپر جزیره در بحرین حضور دارند. نیروهای سپر جزیره شامل عربستانی‌ها و اماراتی‌ها است و بیشترشان عربستانی هستند و لباسهای غیرنظامی بر تن دارند یا اینکه لباس‌های پلیس یا ارتش بحرین را پوشیده‌اند و مردم آنان را فقط موقع صحبت کردن از لهجه‌شان تشخیص می‌دهند که عربستانی هستند اما از لباس و خودروهای زرهی‌شان قابل تشخیص نیستند چون سوار خودروهای ارتش و پلیس بحرین هستند.

* آل‌خلیفه بارها از دخالت‌های ایران در امور بحرین انتقاد کرده است. آیا ایران واقعا در بحرین دخالت دارد؟

** یک مثل عربی می‌گوید درب خانه‌ات را ببند و همسایه‌ات را متهم نکن. این وصف حال رژیم آل‌خلیفه در بحرین است. اگر این رژیم به خواسته‌های مردم تن می‌داد و پایه‌های عدالت اجتماعی را تحکیم می‌کرد اوضاع به این شکل در نمی‌آمد و نیازی هم نبود که دیگران را متهم کند و البته این رویه رژیم بحرین مسبوق به سابقه است، در دهه‌ هفتاد میلادی وقتی انقلابهای عربی آغاز شد و مردم بحرین هم بر ضد آل خلیفه قیام کردند انقلابیون و کسانی را که طالب حقوق خود بودند متهم کردند که آنان طرفداران جمال عبدالناصر در مصر هستند اما به ایران منتسب نکردند، چون شاه در ایران، حکومت می‌کرد و او نوکر آمریکا و اسرائیل بود. اما وقتی شاه سقوط کرد و نظام اسلامی در قالب جمهوری اسلامی در ایران روی کارآمد از آن زمان تا امروز هر حرکت عدالت‌خواهانه که به وجود می‌آید رژیم بحرین مسئولیت آن را به ایران منتسب می‌کند و می‌گوید توطئه ایران است، اما ما به رژیم آل‌خلیفه می‌گوییم رفتارهایتان را درست کنید و پایه‌های عدالت‌ اجتماعی را تحکم ببخشید تا چنین مشکلاتی را شاهد نباشید و هرگز نیاز نخواهید داشت کشورهای همسایه را متهم کنید، در آن صورت در امنیت و سلامتی در کنار ملت و همسایگان خود مثل ایران و عربستان و سایرکشورهای عربی و اسلامی بسر خواهید برد.

* به نظر شما سرنوشت عیسی قاسم چه خواهد شد؟ اعدام، تبعید یا زندان؟

** اولا برگه احضاریه دولت بحرین به میان تحصن‌کنندگان آورده شد و آنان این برگه را دریافت کردند و نه آیت‌الله عیسی قاسم. ایشان این احضاریه را به صورت رسمی دریافت نکرده است و اعلام کرده در دادگاه حاضر نمی‌شود چون رسما چیزی به ایشان تحویل نشده است. ثانیا حضرت آیت الله عیسی قاسم هرگز قدم در این دادگا نخواهد گذاشت چون دادگاهی متقلبانه و خدعه‌گرانه است و حکایت از توطئه‌ای سیاسی برای خارج کردن ایشان از صحنه سیاست در بحرین دارد. اما انتظار می‌رود که دولت به محاکمه حضرت آیت‌الله قاسم ادامه دهد ولی هرگز نخواهد توانست دست به حماقتی بزند چون وضعیت حضرت ایشان با شیخ نمر و شیخ ابراهیم زکزاکی فرق می‌کند.

در مورد شیخ نمر، شخص ایشان مورد هدف بود اما آیت‌الله قاسم علاوه بر اینکه شخص ایشان مورد هدف است. اما هدف بالاتر، حضور شیعه در بحرین است هدف قرار دادن آیت‌الله قاسم و تمرکز بر ایشان نه فقط شخص ایشان بلکه تمام ملت و تمام تشیع و تمام اسلام در بحرین را تحریک می‌کند و هدف قرار دادن ایشان موجب بروز انقلابی گسترده و سقوط رژیم عقب مانده در بحرین خواهد شد. بنابراین پیش‌بینی می‌کنم تیم انگلیسی حاکم در بحرین اگر بخواهد اقدامی تند و شدیدی انجام دهد دست به تبعید شیخ قاسم از بحرین خواهد زد اما او را زندانی نمی‌کند چون ایشان سنشان نزدیک هشتاد است و دست آلودن به خون ایشان عکس‌العملهای داخلی و منطقه‌ای و جهانی غیرقابل تحمل برای رژیم خواهد داشت.

* به نظر شما سلب تابعیت شیخ عیسی قاسم را تنها باید در چارچوب بحرین تحلیل کرد یا این مسئله ادامه یک پروژه کلان‌تر است؟ یعنی در قالب رهبران شیعه در منطقه مانند سیدحسن نصرالله، آیت‌الله نمر، عبدالملک الحوثی، شیخ زکزاکی...

** طرحی آمریکایی وجود دارد که هدف آن تقسیم منطقه براساس قومیتها و مذاهب است. تلاش آمریکا در جهت تغذیه و تقویت فتنه‌های طایفه‌ای و فرقه‌ای صورت می‌گیرد و درصدد است عربستان را به عنوان رهبر سنیان و جمهوری اسلامی را به عنوان رهبر شیعیان معرفی کند و جهان را بر دو محور سنی- شیعه از نظر مذهبی و بر محور عربی-کردی و ترکی-فارسی از نظر زبان و نژاد تقسیم کند و عربستان هم ابزار کارآمد این نقشه آمریکا به شمار می‌رود. آنچه در بحرین جریان دارد یک رویداد صرفا داخلی نیست بلکه در چارچوب یک توطئه فرقه‌ای و نژادی در منطقه صورت می‌گیرد و ما به این طرح اعتقادی نداریم بلکه عقیده داریم که منطقه به دو محور تقسیم می‌شود: محور سلطه آمریکایی به رهبری آمریکا و نوکران آن در منطقه از جمله عربستان و محور مقاومت شامل جمهوری اسلامی ایران، عراق، سوریه، حزب‌الله لبنان و یمن ... دولت آل‌خلیفه و آل‌سعود و آمریکا بیم آن دارند که بحرین هم به محور مقاومت بپیوندد و لذا رهبران آن را هدف قرار داده‌اند.

* حاج قاسم سلیمانی اخیرا در دفاع از آیت‌الله شیخ عیسی قاسم نامه‌ای خطاب به آل‌خلیفه نوشتند و در آن عواقب تعدی به آیت‌الله عیسی قاسم را گوشزد کردند. تاثیرات این نامه چگونه بود؟

** من نمی‌توانم از زبان مردم سخن بگویم و سخنگوی رسمی ملت هم نیستم اما می‌توانم دیدگاه و تحلیل خودم را بیان کنم. سخن حاج‌قاسم بیانگر وضعیت فعلی است، چون آیت‌الله قاسم رأس فعالیتها و حرکتهای مسالمت‌آمیز در بحرین است و با از بین بردن رأس حرکت مسالمت‌آمیز، هرج و مرج و آشوب شروع می‌شود و اولین کسی که در باتلاق آشوب فرو می‌رود و غرق می‌شود خود نظام حاکم است و لذا بیانیه‌ سرلشکر قاسم سلیمانی به این حقیقت اشاره و تهدید می‌کند که از خط قرمز عبور نکنید چون در صورت تجاوز از این خط شما آل‌خلیفه اولین زیان‌کنندگان خواهید بود واین موضع، همسو با فرمایشات رهبرمعظم انقلاب حضرت آیت‌الله خامنه‌ای است که فرمود: ما هرگز و هیچ‌گاه در بحرین دخالت نکرده و نخواهیم کرد اما شیخ عیسی قاسم رأس فعالیت مسالمت‌آمیز به شمار می‌رود و با از بین بردن رأس، دچار آشوب و هرج و مرج خواهید شد.

* مواضع رهبر معظم انقلاب در مورد بحرین را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

** سخنان حضرت آیت‌الله العظمی سیدعلی خامنه‌ای سخنان یک سیاستمدار پخته، آگاه و روشن‌بین است که درد را به خوبی تشخیص می‌دهد. ایشان بارها و بارها گفته‌اند ما در بحرین دخالت نکرده‌ایم. در یکی از سخنرانی‌های خود فرمودند حاکم بحرین مدعی است ما در بحرین دخالت کرده‌ایم اما ما اگر دخالت کرده بودیم اوضاع الان چیز دیگری بود، ما دخالت نکرده‌ایم. ایشان همیشه در سخنان خود نصیحت می‌کنند و توصیه دارند که باید به رنجهای مردم بحرین و خواسته‌های آنان توجه شود؛

خواسته‌هایی که بسیار ساده است و آن اینکه هر شهروندی یک حق رأی در انتخابات داشته باشد. ایشان فرموده‌اند ما هرگز در بحرین دخالت نکرده و نخواهیم کرد اما باید از ملت ستمدیده و مظلوم بحرین دفاع کنیم.

* اکثریت مردم بحرین شیعه هستند. میزان حضور آن‌ها در پست‌های مهم کشوری چگونه است؟

** با نگاهی به ساختار حکومتی و وزارتی فعلی بحرین درمی‌یابیم که بیش از نیمی از وزراء از خاندان آل‌خلیفه هستند. نیم دیگر و حتی کمتر هم از اهل سنت هستند و تنها سه تن از وزراء شیعه‌اند و این وزیران هم دو نفرشان پست وزارتی ندارند یعنی وزیر مشاور هستند.

درخصوص وزارتخانه‌های مهم و حساس حاکمیتی مثل دفاع، خارجه، کشور و امور اقتصادی، شیعیان هرگز نمی‌توانند در آنها حضور داشته باشند خصوصا در وزارت دفاع و سازمان گارد ملی. اگر شخص سنی و مادرش شیعه باشد حق ورود به گارد ملی را ندارد. اما در وزارتخانه امور اقتصادی شیعیان در رده پایین مثل کارمند عادی یا نیروهای خدماتی و پیک نامه بر و آبدارچی مشغول به کارند.

در مجلس هم وضع همین‌طور است. مجلس ملی بحرین از دو مجلس شورا و مجلس نمایندگان تشکیل می‌شود.

مجلس شورا 40 عضو دارد که همگی توسط پادشاه انتخاب می‌شوند.

مجلس نمایندگان را مردم انتخاب می‌کنند اما تشکیلات انتخاباتی به گونه‌ای شکل گرفته که از 40 نفر نمایندگان، حداکثر 17 یا 18 شیعه می‌تواند وارد مجلس شود. نیم دیگر مجلس را اهل سنت تشکیل می‌دهد که عموما طرفدار یا از نزدیکان پادشاه هستند. در نتیجه سه چهارم مجلس ملی بحرین عملا به نفع رژیم حاکم رای می‌دهند. یعنی 62 یا 63 نماینده طرفدار حکومت است و کسانی که از شیعیان انتخاب می‌شوند ممکن است یک نفرشان هم طرفدار رژیم باشد و اگر مخالفان، انتخابات را تحریم کنند تمام اعضای مجلس ملی یا اکثریت آن، طرفدار رژیم آل خلیفه می‌شود.

* مخالفان آل‌خلیفه در بحرین فقط شیعیان هستند یا اهل سنت نیز در صف انقلابیون قرار دارند؟

** حرکتهای اپوزیسیونی در میان اهل سنت بحرین وجود دارد اما بسیار کم است چون از رژیم حاکم واهمه دارند. در این راستا برخی شخصیتهای سنی مانند ابراهیم شریف رئیس جمعیت اقدام دموکراتیک 5 سال توسط رژیم زندانی شد و اخیرا آزاد گردید و رژیم او را تهدید کرد که اگر سخنی بر زبان جاری کند باز به زندان خواهد افکند.

* عواقب و پیامدهای سیاست تغییر ترکیب جمعیتی بحرین برای آل‌خلیفه به چه صورت است؟‌ آیا تروریسم و وهابی‌گری در بحرین رواج پیدا خواهد کرد؟

** این امر عملا اتفاق افتاده و دولت برخی از افراد وابسته به داعش را دستگیر کرده، آنان قصد داشتند در مسجد امام صادق دراز و مسجد امام علی شیعیان، انفجارهایی را انجام دهند اما رژیم این خبر را پنهان کرد و در دادگاهی با عنوان هسته داعش آنان را محاکمه کرد. این تغییر ترکیب جمعیتی و فرقه‌ای عواقب زیادی همچون: قتل و غارت بانکها و خانه‌ها و انجام عملیات تروریستی خواهد داشت و کسانی که آنان را به خاطر منافع خودشان به بحرین آوردند زهرشان را خواهند چشید و همینها وبال گردن آنان خواهند شد.

* جایگاه مرجعیت در بین شیعیان بحرین چگونه است؟

** مردم بحرین مردم متدین و فرمانبردار مرجعیت دینی هستند. رژیم آل‌خلیفه بیش از پیش از قدرت مرجعیت واهمه دارد چون می‌بیند مردم اوامر مرجعیت را اطاعت می‌کنند.

http://kayhan.ir/fa/news/82068

ش.د9502275

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات