«بعضی نذر کردهاند همیشه نامزد انتخابات ریاست جمهوری شوند و رای نیاورند.» «بعضی از کاندیداها احساس تکلیف شرعی کنند که نیایند.» این جملات، طعنههای محمدرضا باهنر رئیس جبهه پیروان خط امام و رهبری در همایش «بررسی قانونمداری دولتهای بعد از انقلاب» و نشست خبری روز گذشته اوست. او میخواهد به همجناحیهایش که چندین بار در قامت نامزد انتخابات ظاهر شدهاند بقبولاند که رای ندارید، پس شرکت نکنید. با شکست این کاندیداها فقط خودشان نیستند که از ریاست جمهوری محروم میشوند. آنها یک جناح سیاسی که چهار سال برای یک روز دوندگی میکند را نیز در مشتاقی و مهجوری باقی میگذارند. این گزینههای تکراری غالبا ژنرالهای جناح راست هستند که نه تنها رئیس جمهور نشدهاند، بلکه رای آنها به 7 میلیون هم نرسیده است. آنها فقط یک رئیس جمهور 8 ساله داشتند که نه ژنرال بود و نه چهرهای شناخته شده. انگار باهنر میخواهد به همجناحیهای خود بگوید که باید با کارت انتخابات84 بازی کرد.
روحانی؛ حرف اول و آخر اصلاحطلبان
آنگونه که پیداست حسن روحانی قرار است گزینه اول و آخر اصلاحطلبان در انتخابات سال آینده باشد. البته گاه و بیگاه از چهرههای این جبهه مانند محمدرضا عارف شنیده میشود که شورای عالی اصلاحطلبان بحثی درباره نامزد اصلاحطلبان در انتخابات ریاست جمهوری صورت نگرفته اما از رفتار حمایتی گویندگان به نظر میرسد که اصلاحطلبان به جز روحانی به گزینه دیگری فکر نمیکنند. درباره این حمایت شاید نظر حجاریان خود بازتابدهنده ایده فکری جریان چپ باشد. حجاریان در مصاحبهای گفته بود که اصلاحطلبان نه بر اثر اجبار بلکه با میل خود از روحانی حمایت خواهند کرد. به اعتقاد حجاریان حسن روحانی هم که سال 92 با حمایت اصلاحطلبان وارد صحنه انتخابات شد، از اصلاحطلبان فاصله نمیگیرد، چراکه به طور کل پایگاه رای او در میان ما قرار دارد با وجود آنکه جریان اصلاحطلب گزینههایی مانند موسوی لاری، محمدعلی نجفی، حمدرضا عارف و ... در چنته دارد، اما قرار نیست هیچ گزینهای رو شود.
مصائب جناح راست
در مقابل اما اوضاع جناح راست به این شفافیت نیست. این در حالی است که بسیاری از گزینههای احتمالی جناح راست با صدای رسا گفتهاند در انتخابات 96 شرکت نمیکنند و شاید همینکار جناح راست را سختتر میکند. از بخشهای شفاف تحرکات جناح راست باید به غیبت محمود احمدینژاد اشاره کرد که سفرهای استانی و تحرکاتش در سال 95 خیزی برای انتخابات را نشان میداد. مابقی گزینهها، نامزدهای شکست خورده انتخابات گذشته هستند.
نکتهای که درباره گزینههای تکراری اصولگرایان وجود دارد آن است که رای هیچ کدام از آنها به هفت میلیون نرسیده است و 20درصد آرای ماخوذه در انتخابات نهایت اقبال آنها بوده است. البته علیاکبر ولایتی اوضاعش کمی فرق میکند. او با آنکه قصد رقابت در انتخابات ریاست جمهوری سال 84 را داشت اما پس از ثبت نام آیتالله هاشمی از صحنه کنارهگیری کرد. تنها رقابت او به سال 92 بازمیگردد. در این انتخابات در روز رایگیری 6 نفر در صحنه حاضر بودند و او عنوان پنجم را از آن خود کرد. بسیاری از کارشناسان سیاسی حساب آرای ولایتی را از دیگر اصولگرایان جدا میکنند. به اعتقاد تحلیلگران سیاسی همانگونه که ولایتی در انتخابات 84 به خاطر حضور هاشمی خود را کنار گذاشت در انتخابات 92 به خاطر هاشمی در صحنه ماند.
او به عنوان یک چهره دیپلماتیک انتقاد از سیاستهای خارجی دولت گذشته و سعید جلیلی را در دستور کار خود داد و در نهایت حاضر نشد به نفع ائتلاف اصولگرایان کنارهگیری کند. بسیاری از تحلیلگران سیاسی میگویند اگر ولایتی به نفع ائتلاف کنارهگیری میکرد اینگونه نبود که آرایش به حساب جلیلی یا قالیباف ریخته شود، بلکه به خاطر مشی اعتدالی او بخش چشمگیری از آرای او به حساب حسن روحانی میرفت. همچنین به خاطر نزدیکی گرایش ولایتی به روحانی او بعید است در انتخابات آتی به رقابت او برخیزد. سعید جلیلی اما فقط یک دوره در انتخابات ریاست جمهوری رقابت کرده است. حمایت شاگردان آیتالله مصباح از جلیلی به زمانی برمیگردد که کاندیدای اصلی آنها یعنی «کامران باقری لنکرانی» از صحنه کنار رفته بود. جلیلی فقط به خاطر انتقادهای بیامانش به دولت یازدهم و برجام در مظان کاندیداتوری قرار گرفته است.
بازی با کارت 84
چهرههایی که نامشان به میان آمد، در زمان رقابتهای ریاست جمهوری به عنوان یک ژنرال شناخته میشدند. قالیباف در اولین کاندیداتوریاش با فرماندهی به نیروی انتظامی شناخته میشد و هنگام دومین نامزدی هم شهردار تهران بود. محسن رضایی همواره با فرماندهی سپاه پاسداران در دوران دفاع مقدس و دبیری مجمع تشخیص وارد میدان شد. احمد توکلی هم که منتقد سیاستهای دولتهای گذشته بوده، سابقه وزارت در دولت میرحسین موسوی را داشته است.
علیاکبر ولایتی نیز با سابقه 16سال وزارت امور خارجه و مشاور رهبری در امور بینالملل پس از وزارت شناخته میشود. اما اصولگرایان فقط یک رئیس جمهور داشتند و آن کسی نبود جز محمود احمدینژاد. برجستهترین سمت او دو سال شهرداری تهران بود، به همین خاطر در انتخابات سال 84 به عنوان ژنرال شناخته نمیشد. او در دور اول انتخابات آرایش حتی به 6 میلیون نرسید. تشتت اصلاحطلبان و مشی منتقدانه او به سیاستهای دولتهای گذشته دو عاملی است که به اعتقاد بعضی از تحلیلگران توانست او را به دور دوم انتخابات برساند. به هرحال یک غیرژنرال توانست آن سال در دومین دوره انتخابات بر حریف خود که از پایههای انقلاب بود، پیشی گیرد.
اما آنگونه که پیداست اصولگرایان در انتخابات آتی نیز میخواهند از کارت سال 84 استفاده کنند. آنها از گزینههای تکراری بازنده خسته شدهاند. اصولگرایان معتقدند گزینه جدیدی باید معرفی شود. محمدرضا باهنر، رئیس جبهه پیروان خط امام و رهبری روز گذشته در نشست خبری خود گفت: نیامدن آقای احمدینژاد به نفع مملکت است و هر کس در کشور زندگی میکند از این اتفاق سود خواهد برد. شاید بهخاطر همین مصلحت بود که مقام معظم رهبری به او توصیه کردند در انتخابات شرکت نکند، البته این مسئله امر و نهی نبود، بلکه نظری مشورتی و مصلحتاندیشی بود که بعد از علنی شدن این خبر آقای احمدینژاد هم نامهای نوشت و اعلام کرد قصد ورود به انتخابات را ندارد.
طعنه باهنر به گزینههای تکراری: احساس تکلیف کنید و نیایید
او با بیان اینکه رایزنی در جناح اصولگرایان برای انتخاب کاندیدا شروع شده یادآور شد: دامنه بررسیهایمان وسیع است، اما هنوز به یک کاندیدای معین نرسیدهایم. او در بخشی از این نشست خبری گفت: این نظر شخصی من است که حضور بعضی از کاندیداها پیش از این آمدهاند دیگر مطلوب نیست و باید احساس تکلیف شرعی کنند که نیایند.
این تنها طعنه رئیس جبهه پیروان به کاندیداهای تکراری جناح متبوع خود نبود. باهنر که سه شنبه شب میهمان همایش «بررسی قانونمداری دولتهای بعد از انقلاب» در دانشگاه شیراز بود، با لحنی دیگر، حضور کاندیداهای تکراری را زیر سوال برد و گفت: برخی در کشور نامزد سنتی انتخاباتها هستند و نذر کردهاند که هر دوره انتخابات ریاست جمهوری نامزد شوند و رای آوردن یا نیاوردن برای آنها تفاوتی ندارد.
http://www.hamdelidaily.ir/?newsid=19884
ش.د9502100