صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۲۳ آبان ۱۳۹۵ - ۰۹:۳۵  ، 
کد خبر : ۲۹۶۶۰۴

کژراهه سازش با آمریکا

 دکتر یدالله جوانی /  وجود یک تفکر و جریان معتقد به سازش با آمریکا در کشور، واقعیتی انکارناپذیر است. این جریان فکری سیاسی، نه تنها چنین اعتقاد دارد که از طریق سازش با آمریکا می‌توان مشکلات کشور را در حوزه اقتصادی حل کرد؛ بلکه با تمام توان خود برای تحقق این موضوع تلاش می‌کند. صاحبان این تفکر و نگاه، به لحاظ پیشینه و سابقه، متنوع و به جریان‌های فکری سیاسی مختلف تعلق دارند. برخی از این افراد، در گذشته دارای سوابق انقلابی، مبارزاتی و حتی تندترین مواضع علیه آمریکا بوده، برخی هم اساساً از همان ابتدای پیروزی انقلاب و شکل‌گیری نظام جمهوری اسلامی در ایران، مخالف مبارزه با آمریکا، مخالف دادن شعار مرگ بر آمریکا و مخالف ایستادگی در برابر آمریکا بوده و تسخیر سفارت آمریکا در تهران را که تبدیل به لانه جاسوسی و مرکز توطئه علیه ملت ایران شده بود را برنتابیدند. بنابراین طرفداران نظریه سازش با آمریکا به لحاظ سوابق، طیف‌گونه هستند. هر چند انگیزه‌های آنان برای مذاکره، سازش و در نهایت عادی‌سازی رابطه ایران و آمریکا متفاوت است و هر یک از این طیف‌ها اهداف خاص خود را دنبال می‌کنند، لکن همگی برای همراه‌سازی مردم و به ویژه جوانان با نگاه خود، بر حل مشکلات کشور از طریق آمریکا و سازش با این کشور، متمرکز شده‌اند. آیا این نگاه درست است و از طریق مذاکره، سازش و رابطه با آمریکا از یک سو و با دست کشیدن از مبارزه با استکبار جهانی که مصداق عینی و کامل آن آمریکا می‌باشد از سوی دیگر، می‌توان مشکلات کشور را حل کرد و ایران اسلامی را به یک کشور پیشرفته تبدیل کرد؟
برای رسیدن به یک پاسخ صحیح تأمل در نکات زیر ضروری است:
۱ـ علاقه و نیاز به برقراری رابطه و عادی‌سازی رابطه میان ایران و آمریکا در طرف آمریکایی، بیشتر مشاهده می‌شود. در سال ۱۳۸۷ و در اوج رقابت‌های انتخاباتی آمریکا، آقای اوباما در جایگاه نامزد دموکرات‌ها، «تغییر» را شعار اصلی انتخاباتی‌اش برگزید. نقطه تمرکز اوباما در شعار «تغییر»، حوزه «سیاست خارجی» بود. وی پس از پیروزی و ورود به کاخ سفید، از دراز کردن دست دوستی به سمت ایران سخن گفت، برای رهبر معظم انقلاب نامه‌های پی‌درپی نوشت، به ایرانیان به مناسبت‌های مختلف و از جمله مناسبت نوروز پیام دوستی داد و در واقع، برقراری رابطه با ایران از طریق مذاکره در موضوعات اختلاقی را، یکی از اولویت‌های سیاست خارجی دولتش قرار داد. چرا؟ اسناد و مدارک بسیار زیادی وجود دارد که نشان می‌دهد آمریکایی‌ها، پس از نزدیک سه دهه متوجه شده‌اند که قطع رابطه آمریکا با ایران در سال ۱۳۵۸ از سوی کارتر رئیس‌جمهور اسبق آمریکا به دنبال تسخیر لانه جاسوسی در تهران، یک اشتباه راهبردی بوده است. آمریکایی‌ها دلیل اصلی شکست تمامی سیاست‌ها، طرح‌ها و برنامه‌های خود علیه جمهوری اسلامی با ماهیت براندازی، مهار و تضعیف نظام سیاسی ایران را از یک سو و دلیل عمده موفقیت‌ها و پیشرفت‌های انقلاب اسلامی در جهان و پدیدآیی محور مقاومت و جریان بیداری اسلامی در جهان اسلام، به ویژه در منطقه راهبردی غرب آسیا و تبدیل جمهوری اسلامی ایران به یک قدرت تعیین‌کننده را از سوی دیگر، در همین قطع رابطه می‌بینند. براساس چنین برآورد راهبردی از گذشته، آمریکایی‌ها به این جمع‌بندی رسیدند که برای شکست انقلاب اسلامی، فروریختن جمهوری اسلامی یا مهار و تضعیف آن، راهی جز برقراری رابطه با ایران ندارند. بر همین اساس است که سیاست تعامل با ایران به اولویت اول سیاست خارجی دولت اوباما تبدیل می‌شود. اما دولت اوباما، سیاست تعامل با ایران را که از مذاکرات هسته‌ای شروع کرد. در چنین شرایطی بود که در داخل کشور، عده‌ای بدون توجه به اهداف و انگیزه‌های آمریکا از این تعامل، وجود اوباما در کاخ سفید را برای ایران یک فرصت تلقی کرده، برای مذاکره با آمریکا به تکاپو افتادند، حل مشکلات کشور را به مذاکره با آمریکا گره زدند! اما در این میان، رهبر حکیم و فرزانه انقلاب اسلامی با نگاهی عمیق و واقع‌بینانه، ضمن ابراز عدم خوش‌بینی به مذاکره با آمریکا، از نقشه دشمن برای «نفوذ در ایران» از طریق مذاکرات پرده برداشته و با تعمیم مذاکرات از هسته‌ای به دیگر موضوعات جلوگیری به عمل آوردند.             
 ۲ـ اختلافات ایران و آمریکا، ریشه در اختلافات هویتی دارد و این اختلافات اساساً با مذاکره قابل حل نیست. ملت ایران با انقلاب اسلامی، به هویت مستقل اسلامی ـ ایرانی دست یافت و براساس این هویت، تمدن‌سازی اسلامی، رسیدن به حیات طیبه و قرار دادن ایران بر قله‌های عزت و افتخار را، آرمان خود قرار داد. آمریکا به عنوان پرچمدار نظام سرمایه‌داری و با خلق و خوی استکباری و داشتن داعیه رهبری بر جهان، با هویت و آرمان تمدن‌سازی اسلامی ملت ایران مشکل دارد. اکنون آیا آمریکایی‌ها حاضرند مشکلات اقتصادی ایران را در مسیر تمدن‌سازی اسلامی حل کنند؟ یا اینکه از طریق مذاکره و رابطه، می‌خواهند مانع پیشرفت واقعی ایران شوند؟
۳ـ آمریکایی‌ها در تجربه برجام، نشان دادند که به هیچ وجه قابل اعتماد نیستند. مذاکره برای یک نوع معامله و دادن امتیاز و گرفتن امتیاز است. آمریکایی‌ها در تاریخ سیاسی خود نشان داده‌اند که امتیاز می‌گیرند، ولی در دادن امتیاز به دیگران، به تعهدات‌شان عمل نمی‌کنند. این اتفاق در قضیه برجام رخ داد. بنابراین با کدام عقل و منطق و براساس کدام تدبیر، می‌توان به چنین دشمن عهد‌شکنی اعتماد کرد و به او به مذاکره با هدف حل مشکلات کشور پرداخت. رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در دیدار با دانش‌آموزان و دانشجویان در آستانه ۱۳ آبان سال جاری، با خطرناک توصیف کردن ایده سازش با آمریکا برای حل مشکلات کشور فرمودند: «استدلال‌های دقیقی برای اثبات دروغ، غلط و فریب بودن این سخن و تفکر وجود دارد. یک نمونه بارز برای اثبات نادرست بودن این تفکر، موضوع برجام و عملکرد آمریکایی‌ها پس از آن است.» معظم‌له در این دیدار با اشاره به سخنان مکرر خود مبنی بر بدعهدی و دروغگویی آمریکایی‌ها در طول مذاکرات هسته‌ای، خاطرنشان کردند: «اکنون دیگر این من نیستم که می‌گویم آنها بدعهد هستند؛ بلکه مسئولان محترم کشور و حتی خود مذاکره‌کنندگان که زحمت بسیاری را نیز متحمل شدند، سخن از بدعهدی‌ آمریکا می‌‌گویند... این واقعیت آمریکا است و عده‌ای می‌گویند برویم با همین آمریکا بر سر سوریه،‌ حزب‌الله لبنان، عراق، افغانستان، یمن و حتی مسائل داخلی کشور مذاکره و سازش کنیم!‌ آیا دولتی که لحظه‌ای از دشمنی با ملت ایران فروگذار نمی‌کند، مشکلات کشور را حل خواهد کرد... هدف اصلی آمریکا، جلوگیری از رشد و پیشرفت ایران است. آیا مذاکره با این کشور، مشکلات اقتصادی ما را حل خواهد کرد؟ مذاکره با آمریکایی‌ها مشکلات ما را حل نخواهد کرد؛ زیرا اولاً آنها دروغگو،‌ بدعهد، فریبکار و از پشت خنجرزن هستند و ثانیاً، آمریکا خودش دچار بحران است و کشور بحران‌زده، چگونه می‌تواند مشکلات یک کشور دیگر را حل کند؟»
۴ـ بحران‌زدگی آمریکا، افت قدرت آمریکا و به پایان رسیدن دوران ابرقدرتی ایالات متحده، یک واقعیت است. تأمل در سخنان آقای ترامپ در دوران رقابت‌های انتخاباتی، بهترین دلیل و سند بر این ادعا است. آمریکا از جهات مختلف سقوط کرده، یا در حال سقوط کردن است. در نقطه مقابل ایران یک قدرت نوظهور و در حال توسعه قدرت است. در چنین شرایطی، چگونه می‌توان استدلال کرد که از طریق مذاکره و سازش با آمریکا می‌توان مشکلات ایران را حل کرد؟ رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار مذکور با اشاره به اذعان مراکز مهم بین‌المللی و حتی خود آمریکایی‌ها به وجود بحران اقتصادی، سیاسی، بین‌المللی و اخلاقی در آمریکا، فرمودند: «اکنون بدهی‌های آمریکا نزدیک به تولید ناخالص ملی این کشور شده است و براساس شاخص‌های جهانی، این نشانه بحران است، آیا چنین کشور بحران‌زده‌ای به دنبال حل مشکلات ایران است؟ یا اینکه به دنبال استفاده از منابع و ثروت ایران برای رهایی خود از بحران است؟ امروز در هر نقطه‌ای از دنیا هر ملتی که ضد یک دولت یا حکومت مستبد قیام می‌کند، اولین شعارش «مرگ بر آمریکا» است؛ آیا بحرانی از این بالاتر وجود دارد؟» 
با توجه و تأمل در چهار نکته اساسی پیش گفته، پر واضح است که سازش با آمریکا، چیزی جز حرکت در کژراهه‌ای خطرناک نخواهد بود. 

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات