تاریخ انتشار : ۲۵ آبان ۱۳۹۵ - ۰۷:۵۶  ، 
کد خبر : ۲۹۶۶۴۵

بافت قدرت ملي

پایگاه بصیرت / دکتر حامد حاجي‌حيدري ـ hajiheidari@PhiloSociology.ir

(روزنامه رسالت ـ 1395/08/03 ـ شماره 8786 ـ صفحه 1)

1. يکي از مؤلفه‌هاي اصلي يک سياست موفق، در نظر داشتن «بافت قدرت ملي» است. مفهوم «بافت قدرت ملي» اشاره دارد به مؤلفه‌هايي که ملت، در بلند مدت، توانسته است بر مبناي آن‌ها براي خود مزاياي نسبي ايجاد کند. سياستمدار موفق، کسي است که مفهوم «بافت قدرت ملي» را درک مي‌کند، و از آن استفاده مي‌نمايد و به اين ترتيب، ريشه‌هاي ملت را براي پيشرفت به کار مي‌گيرد. يکي از تمايزهاي قاطع دولت فعلي و دولت پيشين در همين نکته نهفته است. اين که ظفرهاي دولت فعلي به چشم نمي‌آيد.

2. نکته ديگر اين است که اگر سياست کشور در يک موقعيت خاص، با بهره‌گيري از برخي تکنيک‌ها موفقيت آميز عمل کند، اين، لزوماً به آن معنا نيست که در ساير موقعيت‌ها نيز با همان شيوه‌ها موفق خواهد بود. در واقع، يکي ديگر از دشواري‌هاي عملکرد اين دولت، اين بود که در تکنيک‌ها، خيلي تابع راه و رسم «آقاي هاشمي» بود. گر چه «آقاي هاشمي» در چهار سال نخست دولت خود، و در دوران آغازين پس از جنگ و پيش از خيز توسعه، با آن روش‌هاي کشورداري شديداً نخبه‌گرا، از اقبال مردمي بهره‌مند بود، ولي، اين لزوماً به اين معنا نيست که مردم، در شرايط امروز، و پس از خيز اقتصادي و در دنياي سايبر مي‌توانند همان شيوه‌هاي کشورداري را تحمل کنند. بنا بر اين، هر چند که اصول و ساختار منطقي فکر سياستمدار، بايد از «بافت قدرت ملي» ريشه گرفته باشد، ولي، در تکنيک‌ها و جزئيات اعمال سياست، بايد شرايط محيط را درک کند، و اين، مستلزم چابکي فکر و عمل در سياست است. از اين قرار، باور من اين است که دولت کهنسال، همواره مديريت اجرايي برازنده‌اي نخواهد بود، بويژه براي جامعه جواني مانند جامعه ما. هر دولت، بايد در طول يک دوره چهار ساله که مقصود

قانون گذار قانون اساسي بوده است، صدارت کند و پس از چهار سال، زمام را به نيروهاي جديد و افکار تازه بسپارد. حتي، هشت سال هم زياد است، چه رسد به دوازده سال و شانزده سال.

3. يکي ديگر از دشواري‌ها و مشکلات دولت تدبير و اميد اين بود که هدف گذاري‌هاي صحيحي نداشت، يا لااقل برخي از هدف گذاري‌هايش درست نبود، و اين، يکي از ريشه‌هاي خطا در تدوين استراتژي‌هاي دولت را تشکيل مي‌داد. دولت در طول اين سه سال و اندي، آشکارا سر در گم بود و رئيس جمهور نيز نمي‌توانست نقش هماهنگ کنندگي خود را به درستي ايفا کند. از اين گذشته، دولت، تيم مشاوران خلاق و چابکي هم نداشت. دولت براي موفقيت، بايد طراحاني را به کار مي‌گرفت که مستمراً ايده‌هاي نو خلق کنند و استراتژي‌هاي طرح شده توسط آن‌ها اقشار مختلف جامعه را به خوبي حمايت و تقويت نمايند. دولت يازدهم بايد از خود مي‌پرسيد و تحليل درستي مي‌داشت از اين که معناي دقيق رأي مردم در سال 92 چه بود؟ حتي، برداشت من اين است که چون رئيس جمهور، پس از تکيه بر کرسي صدارت، رئيس جمهور تمام ملت است، بايد به مطالبات هواداران رقباي انتخاباتي‌اش نيز توجه کند و تا مي‌تواند، بکوشد تا آن‌ها را محقق گرداند. تحريف و انحراف تفسير از پيام مردم از همان روز بعد از انتخابات آغاز شد و در اين تحريف هم مانند تحريف پيام دوم خرداد 76، روشنفکر‌ها مقصر بودند. مردم در انتخابات 76 در يک «نه بزرگ» به «آقاي هاشمي»، خواهان حکمراني قانون بودند. اين را تحليل محتواي آن مبارزات انتخاباتي نشان مي‌داد، ولي، روشنفکر‌ها «آزادي» را در پيام انتخابات، زورچپان کردند. در سال 92 نيز، روشنفکرها به کار افتادند و در اولين گام پس از انتخابات در دفتر مطالعات استراتژيک، سمينار «اعتدال» به راه انداختند، و وانمود کردند که پيام انتخابات «اعتدال» بود. جالب اين که آقاي روحاني در طول مبارزات انتخاباتي، تنها يک بار، آن هم در پاسخ به سؤال يکي از کارشناسان شبکه 4 تلويزيون از واژه اعتدال استفاده کرده بود.

4. نهايتاً، اين را نيز بايد گفت که پس از تجربه‌هاي بسيار و متوالي تاريخي که آخرين نمونه درشت آن، شکست نهضت ملي در سال 32 بود، يکي از زمينه‌هاي اصلي سياست در ايران، در مفهوم «استقلال» چکيده شده، و يکي از سه پايه مانيفست انقلاب اسلامي را نيز تشکيل داده است. مفهوم «استقلال»، يکي از مهم‌ترين مؤلفه‌هاي «بافت قدرت ملي» ماست. برداشت من اين است که يکي از ضعف‌هاي مهم دولت يازدهم که کم و بيش به سمبل و مفهوم تاريخي آن نيز بدل خواهد شد، کوتاهي در صيانت از اين مؤلفه بوده است. اين دولت، مدام حتي از وابستگي آب خوردن مردم به خارج از کشور دم زده است، هر چند که مدام از عبارت «اقتصاد مقاومتي» و مستقل نيز استفاده مي‌کند. چطور دولتي که آب خوردن کشور بزرگي مانند ايران را به رفع مشکل با قدرت‌هاي خودبزرگ‌بين پيوند مي‌زند، مي‌تواند پيگير «اقتصاد مقاومتي» هم باشد؟ اگر آن طور که پس از انقلاب، جملگي بر آن توافق کرديم، هدف از کشورداري، رشد دادن کشور از طريق بهره‌گيري از فرصت‌هاي درون وطن باشد که هست، دولت به افرادي نيازمند بود که باور داشته باشند «ظرفيت»‌هاي درون کشور را کشف و شکوفا کنند. تجربه دولت پيشين نشان داده است که اگر «ظرفيت»‌هاي سياست کشور را به درستي تشخيص دهيم، حتي با وجود تحريم‌ها، به نتايج بهتري دست خواهيم يافت؛ و به باور من، آن چه مانع از اغتنام اين «ظرفيت»ها از سوي دولت يازدهم شد، روحيه روشنفکري حاکم بر دولت بود. تغييرات اخير در کابينه، نشان مي‌دهد که دولت، قصد دارد، بيش از اين در قهقراي روشنفکري فرو برود.

http://www.resalat-news.com/Fa/?code=242262

ش.د9502417

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات