مشاور سابق رسانهای محمود احمدینژاد، گفتههای «محمدجواد لاریجانی» را رد كرد و از او خواست برای صحبتهایش مدرك و سند ارائه كند.
رئیس ستاد حقوق بشر قوه قضائیه بهتازگی گفته بود: «احمدینژاد پیشنهاد داده بود تا همه مواد غنیشده هستهای را یکجا بدهیم و خود ایشان هم با اوباما مذاکره و مسئله را حل کند». شواهدی هست كه تا حدی بخشی از گفتههای لاریجانی را تأیید میكند؛ مانند ابراز تمایل یا تلاشهای احمدینژاد در راستای نزدیكشدن یا مذاكره با آمریكا كه در خاطرات حسین موسویان، دیپلمات سابق هستهای و همینطور اظهارات صالحی، وزیر سابق خارجه و رئیس فعلی سازمان انرژی اتمی هم منعكس شده است.
«علیاكبر جوانفكر» دیروز در مطلبی كه سایت «دولت بهار» منتشر كرد، گفته است: «ادعای محمدجواد لاریجانی، مشاور بینالملل رئیس قوه قضائیه، مبنی بر تمایل دولت قبل به تحویل تمامی اورانیوم غنیشده و مذاکره با اوباما، بیپایه و اساس است و او برای اثبات ادعایش باید سند ارائه کند. از کسی که در جایگاه مشاور بینالملل رئیس قوه قضائیه قرار دارد، انتظار نمیرود بدون سند و مدرک سخن بگوید. به ایشان توصیه میکنم مستندات ادعاهای خود را به افکار عمومی ارائه دهد یا در غیر این صورت با عذرخواهی از دکتر احمدینژاد و مردم، نشان دهد به رعایت اصول اخلاقی پایبند است.
رئیس دولتهای نهم و دهم در قبال انواع اتهامات منسوب به ایشان بهویژه در موضوعات سیاسی مانند برجام در موضع سکوت قرار دارد و در این شرایط معلوم نیست آقای محمدجواد لاریجانی بهعنوان مشاور بینالملل رئیس قوه قضائیه چرا بهراحتی به آقای احمدینژاد که مجدانه از اظهارنظر درباره برجام و مسائل سیاسی پرهیز میکنند، تهمت میزند. اگر آقای محمدجواد لاریجانی میخواهد به دولت کنونی ایراد بگیرد، چرا اصرار دارد این کار را با نسبتدادن مطالب خلاف واقع به دکتر احمدینژاد به انجام برساند».
«جوانفكر» با طرح این ادعا كه «بازاندیشی در بیانیه تبادل سوخت هستهای بسیار هوشمندانه تنظیم شده بود و رؤسای جمهوری ایران، برزیل و ترکیه آن را امضا کرده بودند»، مدعی شد: «بازخوانی پیشنویس توافق وین در دولت قبل و مقایسه این دو با متن برجام در دولت کنونی، روشن میکند ادعای آقای محمدجواد لاریجانی تا چه اندازه بیاساس و عاری از صحت است، زیرا در توافق دولت قبل، مطلقا هیچگونه امتیازی داده نشده و ایران هیچ تعهدی که روند فعالیتهای هستهای ایران را با هرگونه محدودیتی مواجه كند، نپذیرفته است».
آنچه جوانفكر از آن به بیانیهای هوشمندانه تعبیر میكند، ١٠ بند داشت و حاکی از توافقی بین سه شریک متفاوت بود؛ ایران، ترکیه و برزیل. ١٧ می ٢٠١٠ مطابق با ٢٧ اردیبهشت ١٣٨٩، محمود احمدینژاد در حاشیه اجلاس گروه ١٥، میزبان «لولا داسیلوا» و «رجبطیب اردوغان»، سران برزیل و ترکیه در تهران بود و بعد از نشست سهجانبه آنها، وزرای خارجه سه کشور بیانیهای با هم امضا کردند که مهمترین بند این بیانیه این بود: «هزارو ٢٠٠ کیلوگرم سوخت اورانیوم کمتر غنیشده بهصورت امانت به ترکیه منتقل میشود، در مقابل گروه وین متعهد میشود ١٢٠ کیلوگرم سوخت موردنیاز رآکتور تهران را به ایران تحویل دهد». گروه وین مرکب از کشورهای روسیه، فرانسه، آمریکا و آژانس بینالمللی انرژی اتمی بود. تهران در توافق با آنکارا و برازیلیا، اقدامی ناشیانه را با همسفرانی انجام داد که جایگاه چندانی در معادلات بینالمللی نداشتند؛ نه واسط بودند و نه عامل.
رؤسای دولتهای این سه کشور، دستها را حلقه کرده و به نشانه پیروزی بالا بردند؛ اما این بیانیه هرگز از مرحله امضا فراتر نرفت. کمتر از یک ماه بعدازاین بیانیه بود که ششمین و سختترین قطعنامه شورای امنیت علیه ایران تصویب شد؛ قطعنامه ١٩٢٩ که اجازه بازرسی تمام محمولههای هوایی و دریایی (حتی در دریاهای آزاد) به مقصد ایران و از مقصد ایران را صادر میکرد؛ اضافه بر این «ممنوعیت فروش سلاحهای نظامی به ایران»، «تحریم سپاه پاسداران و شرکت کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران» و موارد متعدد دیگری در آن گنجانده شد. علاوه بر آنکه بهدنبال تصویب این قطعنامه که ذیل فصل هفت شورای امنیت طراحی شده بود، اجازه مداخله نظامی در ایران به کشورها داده میشد. فردای روزی که بیانیه تهران امضا شد، روزنامه کیهان در گزارشی جانبدارانه درباره این بیانیه نوشت: «بار دیگر اقتدار و هوشمندی جمهوری اسلامی ایران به رخ جهانیان کشیده شد».
روزنامه جمهوری اسلامی همان زمان در سرمقاله خود این بیانیه را «عقبنشینی» قلمداد کرد و نوشت: «تاکنون سیاست محوری نظام این بود که «مبادله سوخت اتمی فقط در ایران»؛ رهبری هم سال گذشته تبادل سوخت را مشروط به سه شرط دانست: تبادل همزمان سوخت ٢٠ درصد در برابر اورانیوم ٥,٣ درصد، انجام مبادله فقط در خاک ایران و تعیین میزان اورانیومی که مبادله میشود براساس نیاز ایران. متأسفانه در بیانیه دیروز تهران، هیچیک از این سه شرط رعایت نشده».
«جوانفكر» در ادامه گفته است: «اگر بیانیه مشترک سران سه کشور ایران، برزیل و ترکیه به اجرا درمیآمد، ایران بدون هیچگونه تعهدی و با استفاده از تمام حقوق هستهای خود، میتوانست اقتدار هستهایاش را حفظ کند و با جهان نیز به همکاری بپردازد»؛ اما او نیازی ندیده به این سؤال پاسخ دهد كه اولا چرا این بیانیه اجرا نشد و ثانیا چرا بلافاصله قطعنامههای شورای امنیت علیه ایران تشدید شد.
احمدینژاد و آمریكا
«محمود احمدینژاد» در آخرین سفرش به نیویورک برخلاف سخنرانیهایی که در آن به ایالات متحده حمله میکرد، گفت: «ایران جایگاه ایالات متحده آمریکا را میداند و بر این باور است که ما میتوانیم با همدیگر رابطه داشته باشیم». اظهاراتی که واکنش صریح مشاور امور بینالملل مقام معظم رهبری را در پی داشت؛ علیاکبر ولایتی همان زمان دراینباره گفت: «سیاستهای کلی ایران درباره ایالات متحده تغییر نکرده و هیچ تصمیم جدیدی دراینباره گرفته نشده است».
«علیاکبر صالحی» وزیر وقت امور خارجه چندیقبل در برنامه «نگاه یک» شبکه اول سیما با اشاره به اینكه روند مذاکرات با آمریکا در سال ٩١ آغاز شده بود، گفت: «این پیشنهاد را بنده خدمت مقام معظم رهبری عنوان کردم. ایشان گفتند قابلاطمینان نیستند و ما با پیششرطهایی که ایشان عنوان کردند راجع به موضوع هستهای و در عمان دو بار گفتوگو کردیم که منجر به این شد نامهای را سلطان عمان برای احمدینژاد فرستاد که آمریکاییها اعلام کردند اصل غنیسازی را به رسمیت میشناسند. قرار بود بعد از آن جلسه سوم برگزار شود و چارچوب اصلی ادامه مذاکرات هم مشخص شد که با دولت یازدهم همزمان شد و دولت یازدهم هم بهخوبی این موضوع را پیگیری میکند».
برخلاف اشاره كوتاه صالحی اما موسویان دیپلمات ارشد سابق و سخنگوی تیم مذاکرهکننده هستهای در دولت اصلاحات در کتابش با نام «ایران - آمریکا: گذشته شکستخورده و مسیر صلح» جزئیات بیشتری از تمایل و تماسهای احمدینژاد را برای مذاكره مطرح كرده است؛ تماسهایی كه خیلی زودتر از سال ٩١ آغاز شده بود.
«محمد البرادعی» هم در کتاب خاطراتش که به فارسی با عنوان «عصر فریب: دیپلماسی اتمی در دوران خیانت» منتشر شده، مینویسد: «احمدینژاد طی نامهای در سال ١٣٨٨ و از طریق او به اوباما آمادگی ایران را برای مذاکره دوجانبه بدون پیششرط و بر مبنای احترام متقابل اعلام کرد». مسئله اما آن بود كه در آن زمان دولت آمریكا تمایلی به مذاكره نداشت.
در اسفند ١٣٨٩ یک مقام آمریکایی به موسویان گفته بود: «ایالات متحده مکررا پیامهایی از رحیممشایی دریافت میکند که تهران برای مذاکره و برقراری رابطه با آمریکا مشتاق است». در خاطرات موسویان آمده است: «او گفته بود که دولت احمدینژاد پیدرپی به ایالات متحده پیام میدهد و کانالهایی که این پیامها را میفرستند، آنچنان متعدد هستند که ما نمیدانیم کدامیک را انتخاب کنیم. ما واقعا گیج شدهایم و بهدلیل اینکه نمیدانیم آیا این پیامها حمایت و پشتیبانی آیتالله خامنهای را با خود دارد یا خیر، نمیتوانیم به آنها پاسخ دهیم».
یکی دیگر از اعضای گروه تماس سطح دو نیز به موسویان گفته بود: «من هشت بار با مشایی دیدار کردم و او در همه ملاقاتها به من گفت که ایران در جستوجوی گشودن باب گفتوگو و برقراری رابطه با ایالات متحده است». دبیر کمیته سیاست خارجی شورایعالی امنیت ملی در دولت اصلاحات با اشاره به دورزدن سعید جلیلی در مذاکرات هستهای توسط احمدینژاد مینویسد: «در سال ١٣٩١ یک آمریکایی عضو گروه تماس سطح دو درباره مذاکرات هستهای به من گفت: اسفندیار رحیممشایی دستیار ارشد و دوست نزدیک احمدینژاد با مقامات عالیرتبه سابق ایالات متحده درباره احتمال گشودن باب مذاکرات مستقیم صحبت کرده است».
http://www.sharghdaily.ir/News/100836
ش.د9502467