محمدرضا مرادی/ در جهان امروز رسانهها هم میتوانند مقدمات جنایتی را فراهم کنند و هم جلوی وقوع جنایتی را بگیرند. رشد شبکههای اجتماعی در کنار تنوع وسایل ارتباط جمعی سبب شده است که همه اقدامات دولتها و مقامات کشورها زیر ذرهبین قرار بگیرد. اما اغلب رسانهها همواره به صورت گزینشی عمل میکنند و منافع تعریف شده برای آنها بر واقعیت برتری دارد؛ از این رو در برابر پدیدههای سیاسی و امنیتی بر اساس این دستورالعمل رفتار میکنند. در این میان جنایات دولت میانمار علیه مسلمانان روهینگیا همواره یک موضوع دردناک مطرح بوده و رسانههای غربی آن چنان که باید به آن واکنش نشان ندادهاند. بهتازگی در سایه سکوت رسانهها ارتش میانمار بار دیگر دور تازهای از جنایتهای خود را علیه مسلمانان به راه انداخته است. دیدهبان حقوق بشر سازمان ملل در این باره اعلام کرد، براساس تصاویر ماهوارهای، بیش از 1250 خانه از روستاهای «روهینگیا» در شمال غرب میانمار با خاک یکسان شده است. روهینگیا در استان مسلماننشین راخین واقع شده است. بر اساس این گزارش، سربازان میانماری اقدام به تخریب منازل مسلمانان میکنند. به گزارش سازمان ملل، مسلمانان میانماری، در مقایسه با اقلیتهای دیگر جوامع در کل جهان، بیشترین تحقیر، آزار و اذیت را متحمل میشوند. مسلمانان این کشور شناسنامه ندارند و حق ندارند که مالک چیزی باشند. دولت میانمار آنها را خارجی میخواند و زمینه هرگونه تعدی و ظلم را نسبت به آنها فراهم میکند. این حملات در حالی صورت میگیرد که رسانههای بینالمللی کم و بیش در مقابل این جنایت سکوت کردهاند. دولت میانمار نیز اجازه ورود ناظران بینالمللی به منطقه مسلماننشین را نمیدهد. طبق گزارش رسانههای دولتی میانمار، طی شش هفته گذشته، دستکم 70 نفر در شمال غرب میانمار کشته و بیش از 400 نفر نیز بازداشت شدهاند؛ اما فعالان حقوق بشر، این آمارها را بسیار بیشتر ذکر میکنند. در ناآرامیهای مرزی، قربانیان اصلی، مسلمانان هستند، اما آمار دقیقی درباره تلفات آنها وجود ندارد. دولت پکن نیز پس از بروز ناآرامی در مرز این کشور و میانمار، به ارتش چین آمادهباش کامل داد. بر اثر درگیریهای چند روز اخیر ارتش میانمار با شورشیان این کشور در نزدیکی مرز چین، بیش از 3000 نفر از ساکنان این منطقه مجبور به فرار و کوچ به خاک چین شدند.
در همین حال یک گروه مسلح به نام ارتش «کوکانگ» در حال درگیری با نیروهای دولتی در منطقه مرزی در میانمار هستند و آنجا را یک منطقه خودمختار در نزدیکی مرز با چین اعلام کردهاند و این در حالی است که دولت چین در مقابل این درگیریها سکوت اختیار کرده است، در صورتی که منابعی وجود دارد که نشان میدهد برخی از این اقلیت مسلح درگیر از سوی چین کمک میشوند.
تلویزیون مرکزی چین با پخش تصاویری این درگیریها را تأیید کرده و همزمان اعلام شده که شماری از نیروهای پلیس مسلح چین در مناطق مرزی، به ویژه در استان «یون نن» در جنوب غرب چین و نزدیک به مرز میانمار مستقر شدهاند. وزارت خارجه چین با انتشار بیانیهای از همه طرفهای درگیر خواسته است خویشتنداری کنند و همزمان اعلام شده تلاشهای دولت میانمار برای برقراری صلح در مناطق مرزی اقلیتنشین در سالهای گذشته هنوز به نتیجه مثبتی نرسیده است.
پیشینه مسلمانان میانمار
میانمار یا برمه سابق یکی از فقیرترین کشورهای آسیای جنوب شرقی است که در سال 1948 از انگلیس استقلال یافت. در حرکتهای استقلالخواهی، مسلمانان میانمار با تمام توان در برابر استعمار انگلیس مقاومت کردند. همین مقاومت سبب شد انگلیس سیاست تفرقهاندازی را برای از بین بردن قدرت مسلمانان به کار گیرد و در این راستا بوداییها را علیه مسلمانان تحریک کرد. در سال 1942 میلادی بوداییها با سلاحهای انگلیسی کشتار وحشیانهای به راه انداختند که بر اثر آن نزدیک به 100 هزار مسلمان در ایالت «اراکان» جان خود را از دست دادند. در طی دهههای گذشته هر از گاهی مسلمانان با خشونت و جنایت از سوی دولت و بوداییان برمه مواجه میشوند که در اثر آن یا جان خود را به صورت دستهجمعی از دست میدهند، یا مجبور به ترک وطن میشوند. مسلمانان اخراج شده از میانمار به بنگلادش در سال 1978 میلادی 300 هزار نفر، در سال 1988، 150 هزار نفر و در سال 1991، 500 هزار نفر تخمین زده میشوند. در سال 1992 نیز بار دیگر صدها هزار مسلمان از میانمار اخراج شدند. تا سال 1970 جامعه روهینگیا اقلیتی قانونی در کشور برمه تلقی میشدند. در سال 1982 پس از اصلاحات انجام گرفته در قانون اساسی، حکومت برآمده از نظامیان، مسلمانان روهینگیا را شهروند برمه ندانست. پس از آن بود که دولت نظامی به تدریج شروع به بدرفتاری با جامعه مسلمانان کرد و آزادیهای فردی و مذهبی و حقوق انسانی آنها را منکر شد. در اثر این فشارهای ضد انسانی هزاران نفر از مسلمانان روهینگیا به کشورهای همسایه گریختند. فشار دولت برمه بر مسلمانان این کشور پس از حادثه 11 سپتامبر نیز چندین برابر شد که نشاندهنده تأثیرپذیری حکومت این کشور از غرب در قبال مسلمانان است.
حامیان جنایتهای میانمار
جنایتهای اخیر در میانمار که از ژوئن ۲۰۱۲ آغاز شده بدترین و شدیدترین نوع برخورد بوداییها با مسلمانان بوده است. تعصب کور مذهبی راهبان بودایی علیه اسلام در تضاد آشکار با تبلیغات جهانی این آیین مبنی بر صلحدوستی این مکتب بوده است. به نظر میرسد آمریکاییها و اروپاییها و دیگر بازیگران عمده صحنههای جهانی که چشم طمع به منابع طبیعی میانمار دوختهاند؛ نمیخواهند دولت فعلی این کشور را از خود ناخشنود کنند. بر همین اساس حکومت میانمار فرصت مناسبی برای پاکسازی قومی مسلمانان روهینگیا به دست آورده است؛ زیرا اطمینان دارد که از سوی سازمانهای بینالمللی حقوق بشری، اروپا و آمریکا تهدیدی متوجه آنها نخواهد شد. برخورد غیرمسئولانه و بیاثر سازمان ملل و تمامی نهادهای وابسته به آن با موضوع کشتار مسلمانان برمه یادآور سکوت و بیتفاوتی این سازمان در قتل عام مسلمانان بوسنی و هرزگوین است. با نگاهی به تاریخ معاصر آشکارا میبینیم که هرگاه مسلمانکشی راه افتاده است نقش سازمان ملل در جلوگیری از جنایات از چند اظهار نظر عقیم و گاهی چند خط قطعنامه بیاثر تجاوز نکرده است. سازمان ملل در اوضاع کنونی به بنگاهی اجارهای تبدیل شده که بنابه دلارهای دریافتی، موضعگیری میکند. انفعال و حتی حمایت سازمان ملل از جنایات در یمن اوج ناکارآمدی این سازمان است. در برابر جنایات بوداییان علیه مسلمانان که چندین دهه است ادامه دارد این سازمان تاکنون موضع مثبتی نگرفته است. رسانهها نیز سعی میکنند با سکوت خود عملاً از این جنایات حمایت کنند. نکته قابل توجه درباره رسانههای داخل کشورمان این است که آن طور که باید به این جنایات نپرداختهاند و دستگاه دیپلماسی ایران نیز نتوانسته در سالهای گذشته با رایزنی با دولت میانمار کمکی به حل این مسئله کند. مسلمانان میانمار در سایه بحران سوریه و عراق قرار گرفتهاند و افراطیهای میانمار از این فرصت برای پاکسازی آنها استفاده کرده و روز به روز فشار زیادی به آنها وارد میکنند. در واقع، مسلمانان میانمار در سهگانه تجاوز، قتل و فرار گرفتار شدهاند و به طور کلی از این سه گزینه باید یکی را برای سرنوشت خود برگزینند که عموماً فرار را انتخاب میکنند و در کشورهای مختلف آواره شدهاند.
میانمار 53 میلیون و 551 هزار نفر جمعیت دارد که بیش از دو میلیون نفر از این جمعیت مسلمان هستند. البته این آمار دولت میانمار است و شمار مسلمانان حتی تا شش میلیون نیز اعلام شده است. بنابر اظهارات مسلمانان، در حدود 20 هزار مسلمان شيعه در ميانمار زندگي ميكنند و همه آنها تحت آزار حكومت نظامي ميانمار قرار دارند. طنز ماجرا آنجاست که بوداییان افراطی به بهانه افزایش جمعیت مسلمانان و تلاش آنها برای اسلامیکردن میانمار، کمپینهای خشونتآمیز و خونبار خود را از سال ۲۰۱۲ علیه مسلمانان آغاز کرده و کشتار وحشیانهای را در چند سال گذشته انجام دادهاند. این در حالی است که مسلمانان میانمار صلحطلب بوده و هیچ اندیشه افراطی ندارند. دولت میانمار از سال 1962 هیچگاه این اقلیت را به رسمیت نشناخته و آنها را مهاجران غیرقانونی نامیده است؛ اما سازمان ملل درباره مسلمانان میانمار معتقد است در حق این اقلیت ظلم بسیاری شده و حقوق بشر درباره آنها رعایت نمیشود.
بوداييان نژادپرست که تحت تأثير آموزههاي «دالاييلاما» قرار دارند، معتقدند که کسي که مسلمان شده باشد ديگر نژاد او ميانماري نيست و بايد کشته شده يا از اين کشور اخراج شود. رهبر مسلمانان میانمار دکتر محمد یونس سکوت کشورهای مسلمان در کنار کشورهای غربی و مجامع حقوق بشری را علت ادامه یافتن کشتار مسلمانان این کشور میداند. به گفته وی بودیستهای افراطی مسلمانان را در میان خود نمیخواهند و به همین دلیل جوانان و به ویژه تحصیلکردههای مسلمان را دستگیر کرده و به نقطه نامعلومی میبرند و به زنان مسلمان تجاوز میکنند. در حملات سال 2012 یک نسلکشی واقعی علیه مسلمانان میانمار به راه افتاد. گزارشهای غیررسمی ناظران محلی از کشته شدن 50 هزار مسلمان و تجاوز به بیش از پنج هزار زن مسلمان میانماری در این سال حکایت دارد. نیروهای امنیتی میانمار اقلیت مسلمان این کشور را در ایالت راخین سرکوب و جوانان مسلمان را در مکانهای عمومی اعدام میکنند. ارتش میانمار ابتدای ماه جاری میلادی بار دیگر سرکوب نظامی اقلیت مسلمان را در راخین در دستور کار قرار داد. سیاست خصمانه مقامات میانمار علیه مسلمانان سبب شده بیش از 100 هزار روهینگیایی در ایالت راخین در غرب میانمار آواره و بیخانمان شوند.
شدت کشتار و سرکوب مسلمانان در میانمار همچنان حاصل کوتاهیها و بیتوجهیهای مجامع بینالمللی، به ویژه سازمان ملل متحد است. این بیتوجهی و سکوت سبب شده که دولت میانمار با دادن سلاح به بوداییان آنها را به کشتار مسلمانان تشویق کنند. بنابراین این نوع جنایات دولت میانمار علیه مسلمانان این کشور «نسلکشی» محسوب میشود و شدیدترین نوع از جنایات علیه بشریت است؛ زیرا دولت میانمار به صورت نظاممند به اقداماتی نظیر محرومیت از حق شهروندی، کار اجباری و خشونتهای جنسی و کشتار مردم مسلمان، به قصد نابودی یک قوم و مذهب خاص متوسل شده است. از آنجا که امروزه در نظام حقوق بینالمللی کیفری «نسلکشی» جرمی مستقل به شمار میآید، (که در ماده 6 اساسنامه دیوان بینالمللی کیفری تعریف و شاخصههای آن ذکر شده است) انتظار میرفت تا به حال از سوی مجامع بینالمللی محکمهای کیفری علیه مقامات دولت میانمار تشکیل شود؛ اما متأسفانه تا به حال هیچ دادگاه کیفری برای رسیدگی به جنایات دولت میانمار تشکیل نشده است.
نسلکشی مسلمانان میانمار طی چند سال گذشته را شاید بتوان خونینترین نسلکشی تاریخ علیه مسلمانان دانست. نسلکشیهای صورت گرفته در حلبچه، سربرنیتسا، اردوگاه صبرا و شتیلا، پاراچنار و هم اکنون میانمار، پنج نسلکشی دردآور علیه مسلمانان طی سی سال اخیر هستند. در این میان با توجه به آمار موجود، مسلمانان میانماری با کشته شدن 50 هزار نفر از همکیشان خود، شاهد تلخترین و خونینترین نسلکشی مسلمانان در قرن اخیر بودهاند. مسلمانان میانمار اکنون هیچ امیدی برای رهایی از این وضعیت ندارند؛ چرا که تمام جهان آنها را در برابر جنایتهای بوداییان افراطی تنها گذاشتهاند. در این میان رسانهها که باید وظیفه اصلی اطلاعرسانی اخبار جهان را داشته باشند، گویا جنایت در میانمار را خبر محسوب نمیکنند و این موضوع آنچنان تکراری شده که جذابیت خبری ندارد. کشورهای غربی نیز که تنها ادعای حقوق بشر را دارند در برابر این نسلکشی سکوت پیشه کردهاند. مدعیان دموکراسی و حقوق بشر که برای کشته شدن چند شهروند غربی ائتلاف تشکیل میدهند و کشورهای دیگر را اشغال میکنند در برابر مسلمانان میانمار چهره خود را نشان دادهاند. محور ارتجاع عربی به سردمداری عربستان نیز که خود را خادم حرمینشریفین میداند گویا اصلاً از وجود مسلمانان میانمار بیاطلاع است و تنها سرگرم تجهیز تروریستها برای حمله به یمن، سوریه و عراق است. در این میان دستگاه دیپلماسی ایران باید برای نجات این عده از مسلمانان تلاش کند؛ چرا که یکی از اهداف و مأموریتهای انقلاب اسلامی کمک به مظلومان جهان بوده است. اعدام در ملأعام، سوزاندن در خیابان، تجاوز، فرار و تحقیر و تنبیه سرنوشت این روزهای مسلمانان میانمار است. مسلمانان فراموش شده تاریخ؛ مردمانی که تنها جرمشان مسلمان بودن و صلحطلب بودن آنها است