محمد صرفی/ مجلس سنای آمریکا اول ماه جاری میلادی (11 آذر) قانون تحریمهای ایران(Iran Sanctions Act) را تصویب کرد. این قانون دو هفته پیش از آن (27 آبان) در مجلس نمایندگان آمریکا نیز تصویب شده بود و برای اجرایی شدن به امضای اوباما رئیسجمهور آمریکا نیاز دارد و مقامات مختلف کاخ سفید بارها اعلام کردهاند رئیسجمهور معتقد نیست این قانون نقض برجام است و آن را امضا خواهد کرد.
ریشه در دروغ
قانون تحریم ایران یا ISA، در ایران به نام پیشنهاددهنده آن سناتور آلفونسو داماتو به «قانون داماتو» مشهور شده است. این قانون از سال 1996 علیه ایران و لیبی تحت عنوان مقابله با اقدامات تروریستی و تحتالشعاع سقوط هواپیمای پانآمریکن که در دسامبر 1988 بر فراز شهر لاکربی منفجر شد، بر ضد ایران و لیبی به تصویب رسید و تا 2006 هر پنج سال یکبار تمدید میشد؛ اما از سال 2006 به بعد با خارج شدن نام لیبی از آن به قانون (ایسا) یا «قانون تحریمهای ایران» تغییر یافت و در سال 2012 نیز بخشهای بیشتری با امضای باراک اوباما به آن افزوده شد.
بر اساس این قانون هر شرکت یا دولتی که بیش از 40 میلیون دلار در صنایع نفت و گاز ایران سرمایهگذاری کند، دچار مجازات اقتصادی آمریکا خواهد شد، البته در سال 2006 نام لیبی از این قانون خارج شد و پانزده سال پس از آن، این قانون صرفاً درباره ایران اجرا شده است. همچنین در سالهای گذشته میزان سرمایهگذاری شرکتها و افراد آمریکایی و وابسته به شرکتها و افراد آمریکایی به 20 میلیون دلار کاهش یافت.
دلایل نقض توافق
تصویب مجدد قانون تحریمهای ایران حداقل در چهار مورد؛ مقدمه برجام و مواد 21، 24 و 26 آن. با متن توافق هستهای مغایر بوده و ناقض آن است. در بند (ه) مقدمه برجام آمده است: «برجام موجب لغو جامع کليه تحريمهاي شوراي امنيت سازمان ملل متحد و همچنين تحريمهاي چندجانبه و ملي مرتبط با برنامه هستهاي ايران ميشود.» در بند 21 برجام تصریح شده است: «آمريکا اعمال تحريمهاي مشخص شده در پيوست 2 و 5 را متوقف ميسازد و به اين توقف ادامه ميدهد.» ماده 24 برجام ميگويد: «آمريکاييها به همراه اتحاديه اروپا فهرست کامل و جامعي از تحريمها را مشخص و آنها را لغو ميکند.» و سرانجام آمريکاييها در ماده 26 برجام متعهد شدهاند از تحميل مجدد تحريمها خودداري کنند. این موارد چنان صریح و روشن هستند که برای اثبات نقض برجام از سوی آمریکا نیازی به وسط کشیدن پای روح برجام نیست!
هدف آمریکا چیست؟
سؤال مهمی که در این میان وجود دارد هدف آمریکا از تمدید این تحریمهاست. حمید بعیدینژاد رئیس گروه کارشناسی مذاکرات هستهای متنی را منتشر کرده و توضیحاتی درباره مصوبه آمریکا ارائه داده است. وی در بخشی از این مطلب نوشته است؛ «یکی از خواستههای ایران در طول مذاکرات این بود که آمریکا صریحاً با توجه به سررسید مهلت قانونی آیسا در سال 2016 در قالب برجام تعهد بدهد کاری را که در این بیست سال به طور مکرر انجام داده است، انجام ندهد و این قانون را تمدید نکند. در مقابل، نمایندگان آمریکا اعلام میکردند که آنها با عدم تمدید این قانون مخالف نیستند و ضرورتی هم برای تمدید این قانون حس نمیکنند، ولی چون تصمیم تمدید باید توسط مجلسین آمریکا صورت بگیرد آنها به عنوان نماینده دولت نمیتوانند از طرف این دو مجلس تعهدی در برجام بدهند، ولی تمام تلاش خود را خواهند کرد که این قانون تمدید نشود.»
توضیح بعیدینژاد دارای نکتهای ظریف و بسیار قابل تأمل است. گروه آمریکایی مدعی بوده است نماینده دولت آمریکاست و نه حاکمیت این کشور به صورت مطلق و از همین باب نمیتواند قولی درباره تمدید نشدن تحریمها بدهد! این نوع رفتار و برخورد را با وضعیت دولت و مجلس شورای اسلامی در ماجرای برجام مقایسه کنید. توافق هستهای که برخی بندهای آن دائمی و برخی دیگر 10 تا 15 سال تعهدات سنگین و پیچیدهای را بر کشور تحمیل میکند، با این بهانه که توافق تصمیم کلیت نظام بوده است، در کمتر از 20 دقیقه در مجلس تصویب شد!
هدف آمریکاییها از تمدید این قانون را میتوان در سخنان مارک دوبوویتز، مدیر عامل اندیشکده آمریکایی «بنیاد دفاع از دموکراسیها» یافت. این اندیشکده اوایل آبان ماه سال جاری نشستی مهم را با حضور جمعی از اصلیترین معماران تحریم، برای بررسی اهرمهای مالی آمریکا علیه ایران برگزار کرد.
دوبوویتز کارشناس ارشد حوزه تحریمهای ایران در واشنگتن شناخته میشود. او در شش سال گذشته بارها به دولت و کنگره آمریکا درباره تحریمهای ایران مشاوره داده است. در آمریکا، از او به عنوان یکی از معماران تحریمهای چندسال اخیر ایران یاد میشود. او طراح اصلی تحریمهای آمریکا برای قطع کردن ارتباط ایران با شبکه مالی بینالمللی سوئیفت بود و در دانشگاه تورنتو در زمینه مذاکرات بینالمللی و تحریم تدریس میکند.
وی در بخشی از سخنان خود در این نشست میگوید؛ «امسال قانون تحریمهای ایران که از چند سال پیش اعمال شده است پایان مییابد و باید به تمدید آن فکر کرد. اگر این تحریمها پایان یابد، دولت آتی آمریکا در وضع بدی قرار خواهد داشت؛ چرا که در این صورت، قوه مجریه باید از احکام ریاستجمهوری استفاده کند تا بار دیگر این تحریمها را اعمال کند. در این صورت، امکان بازی پلیس خوب و پلیس بد برای دولت آمریکا از بین میرود؛ موضوعی که همواره برای آمریکا مهم بوده است؛ یعنی وقتی تحریمهای کنگره تمام شود، دیگر دولت آمریکا نمیتواند نقش پلیس خوب و پلیس بد را بازی کند؛ زیرا دیگر قوه مقننه در این بازی نخواهد بود و تنها بازیگر این عرصه، قوه مجریه خواهد بود. این در حالی است که وجود نقشآفرینان برای بازی پلیس خوب و پلیس بد ضروری است. با این شیوه میتوان از فشارهای هدفمند بهره گرفت. اگر قانون تحریمهای ایران تمدید نشود، ضربهای مهلک به این روند وارد خواهد شد. در نتیجه، امیدوارم کنگره آمریکا اقدام لازم را صورت بدهد و این قانون را تمدید کند.»
سخنان دوبوویتز و توضیحات بعیدینژاد را در کنار یکدیگر بگذارید. نتیجهای جالب و در عین حال تأسفبرانگیز حاصل میشود. وندی شرمن مذاکرهکننده ارشد آمریکا زمانی مدعی شده بود: «فریبکاری در ژن ایرانیهاست.» اما همین یک نمونه کافی است تا نشان دهد؛ «فریبکاری در ژن آمریکاییهاست.»
ایران را روی آتش نگه دارید!
به طور خلاصه و ساده میتوان گفت اصلیترین هدف آمریکاییها از تمدید این قانون «حفظ رژیم تحریمها» است. آمریکاییها اعتقاد دارند این تحریمها بود که سبب شد ایران امتیازات زیادی در توافق هستهای بدهد و به هیچ عنوان عاقلانه نیست که این اهرم کنار گذاشته شود. سناتور دموکرات رابرت منندز از نیوجرسی در جلسه تصویب تمدید تحریمها گفت: «اگر میخواهید تحریمها را سریعاً بازگردانید باید کاری انجام دهید و اگر قانون تحریمهای ایران پس از سال آینده وجود نداشته باشد، هیچ اهرمی برای بازگشت سریع تحریمها وجود نخواهد داشت. قانون تحریمهای ایران میتواند مانند یک ستون در ساختار تحریمهای باقیمانده آمریکا بر جمهوری اسلامی ایران عمل کند.»
همان روز سناتورهای آمریکا لایحه پیشنهادی سناتور جان تستر را در زمینه اعمال تحریمهای جدید و شدید علیه سرمایهگذاری در حوزه نفت و گاز و معادن اورانیوم ایران و فروش سلاحهای کشتار جمعی تصویب کرد.
سناتور تستر که عضو کمیته بانکداری مجلس سناست، گفت: «ما باید همچنان ایران را پاسخگو نگه داریم و این لایحه دوحزبی، ایران را همچنان روی آتش نگه خواهد داشت. آمریکا باید موضع سفت و سختی در قبال ایران داشته باشد.»
اجماع دو حزبی
یکی از نکات مهم در این ماجرا اجماع کامل و کمسابقه دو حزب دموکرات و جمهوریخواه است. دو حزبی که در رقابت با یکدیگر از هیچ راه و روشی برای تخریب ابا ندارند و حتی به خصوصیترین حوزههای شخصی یکدیگر نیز تعرض کرده و یکدیگر را در انظار مردم بیآبرو میکنند، اما ناگهان در این مسئله چنان همدل و همزبان میشوند که گویا از ابتدا یک حزب متحد بودهاند! البته این مسئله در برخورد با ایران به هیچ عنوان جدید نبوده و مشخص نیست چند تجربه دیگر لازم است تا برخی جریانات خوشخیال داخلی به این باور برسند که تئوری آنها برای استفاده از اختلاف میان دو حزب اصلی آمریکا، رؤیایی بیش نیست و آمریکاییها در هر مسئلهای دچار اختلاف و شکاف باشند در موضوع برخورد با ایران متحد هستند.
این موضوع واکنش رئیس مجلس شورای اسلامی را نیز به دنبال داشت. علی لاریجانی در اولین جلسه مجلس پس از تصویب تمدید تحریمها گفت: «در حالي که نيمي از اعضاي کنگره از حزب دموکرات هستند، حتي يک نفر از اين نمايندگان نيز در مخالفت با تمديد اين تحريم رأي نداد و اين نشان از توافق کل سيستم حکومت آمريکا با تمديد تحريمهاست. اين روند نشان از بياعتباري رئيسجمهور فعلي آمريکاست. چطور در هنگام امضاي توافقنامه هستهاي رئيسجمهور و اعضاي حزب دموکرات در سنا موفق شدند مانع از اجماع جمهوريخواهان شوند، ولي در اين مرحله حتي يک نفر از دموکراتها شأني براي رئيسجمهور فعلي قائل نشد؟!»
بزک یک نقض؟!
متأسفانه برخی از واکنشهای اولیه داخلی به تمدید تحریمها، مناسب نبوده و در مسیر تلطیف و تخفیف این نقض عهد بودند. برای نمونه وزیر امور خارجه کشورمان در اولین اظهارنظر خود گفت: «این قانون اثر اجرایی ندارد!» حمید ابوطالبی معاون سیاسی دفتر رئیسجمهور نوشت: «اگر برجام تعهدي چندجانبه است، نقض آن از طرف يكي از اعضا، (آمریکا) را نميتوان يكجانبه با نقض پاسخ گفت؛ بلکه هر نقضي، اقدام عليه تمامي متعهدان خواهد بود. از این رو مشروعترين و شديدترين روش مقابله با هر نقض برجام، برخورد هماهنگ، پاسخ شديد و يكپارچه تمامي متعهدان، اقدام براساس اجماع، و انزواي ناقضان است.» ابوطالبی توضیح نداد برای برخورد با نقض آمریکا روی واکنش کدام کشورها حساب کرده است. برای نمونه نخستوزیر انگلیس چند روز پیش در اجلاس سران شورای همکاری خلیج فارس اعلام کرد: «آماده همکاری بیشتر علیه ایران هستیم»!
حسینعلی امیری، معاون پارلمانی رئیسجمهور در واکنش به اقدام آمریکا گفته است: «هر اتفاقی برای برجام بیفتد، رژیم تحریمها فروپاشیده و قابل بازگشت نمیباشد و آمریکا هیچ گونه اعتباری برای ایجاد اجماع بینالمللی علیه ایران نخواهد داشت.» حال آنکه اتفاقاً حرکت آمریکاییها کاملاً حساب شده و برای جلوگیری از فروپاشی رژیم و زیرساخت تحریمهاست. به طور کلی، مقامات دولتی سعی دارند میان امضا و اجرای قانون داماتو تفاوت قائل شوند و در مواضع خود میکوشند این خط را دنبال کنند.
این خط توجیهی در رسانههای دولتی و حامی دولت به شکل پررنگتری مطرح میشود. برای نمونه خبرگزاری ایسنا در بخشی از گزارش خود مینویسد: «تمدید قانون داماتو را میتوان، هم نقض برجام دانست و هم ندانست. اگر این قانون پس از امضای باراک اوباما به اجرا درآید و با دستور رئیسجمهور وقت، یعنی اوباما اجرای آن بر اساس برجام متوقف نشود، قطعاً نقض صریح برجام صورت گرفته است. پس از آن اوباما باید این قانون را امضاء و دستورهای بعدی وفق برجام را صادر کند. در عین حال وتوی این قانون در حالی که با اکثریت نمایندگان کنگره و سنا به تصویب رسیده باشد، در عمل اقدامی بینتیجه است. بنابراین حتی اگر این قانون را رئیسجمهوری آمریکا امضا کند، ولی با دستور توقف اجرا همراه باشد، نقض برجام نیست و برجام در مسیر خود قرار دارد.»
نحوه استدلال دولتمردان و حامیان آنها در این مسئله جالب است. آنان سالها به دولت پیشین میتاختند که چرا قطعنامههای تحریمی علیه ایران را کاغذپاره میخواند؛ اما اینک مدعی هستند امضا و اجرای تحریم متفاوت است و این تمدید اثر اجرایی ندارد!
مرکز ثقل ماجرا کجاست؟
استورات لوی از معماران تحریم ایران در نشست اندیشکده بنیاد دفاع از دموکراسیها نکتهای بسیار کلیدی و درسآموز را مطرح میکند. لوی نخستین فردی بود که به سمت معاون وزیر خزانهداری در حوزه اطلاعات مالی و ضدتروریسم منصوب شد و هفت سال این مسئولیت را برعهده داشت. او حتی با جایگزینی اوباما و بوش نیز به کار خود ادامه داد تا اقدامات وزارت خزانهداری آمریکا، به ویژه در حوزه مسائل مربوط به ایران ادامه پیدا کند.
لوی با اشاره به اینکه در ابتدای شروع به کار خود در سال 2004 هیچکس به این موضوع خوشبین نبوده و همه معتقد بودهاند کار خاص و چندانی نمیتوان در حوزه جنگ مالی با ایران انجام داد، میگوید؛ «حال این سؤال مطرح است که چرا جنگ مالی علیه ایران، نتیجهبخش بود؟ نکته نخست اینکه، برای اعمال این تحریمها، حمایتهای بسیار زیادی به ویژه در داخل دستگاههای دولتی آمریکا وجود داشت. درباره این قضیه شاهد بودیم که همه مقامات دولتی، پای کار آمدند و از این برنامه حمایت کردند. در عین حال، ما با استفاده از تجربیات و ناکامیهای گذشته در اعمال تحریمها متوجه شده بودیم که چگونه میتوانیم بخش خصوصی را با خودمان همراه کنیم. ما در این زمینه فکر کرده بودیم و اینکه چگونه از گامهای کوچک شروع کنیم و دیگران را با خودمان همراه کنیم. متوجه شده بودیم که چگونه به موازات گسترش تلاشهایمان، این گامها را نیز بیشتر و بیشتر کنیم.»
لوی از همراهی و همدلی کل نظام سیاسی آمریکا و در ادامه حمایت بخش خصوصی از جنگ اقتصادی با ایران سخن میگوید. هالیوود نیز در این میدان سهم خود را دارد. تنها برای یک نمونه در سریال معروفHome Land یکی از شخصیتهای فیلم یک ایرانی است که با رهگیری حسابهای بانکی وی مشخص میشود اوست که گروه تروریستی تحت تعقیب را از نظر مالی تأمین میکند!
این میزان از اتحاد آمریکاییها در نبرد اقتصادی با کشورمان را با مواضع و خطمشیهای داخلی کشورمان مقایسه کنید. چند درصد از بخشهای حاکمیتی کشور به این باور رسیدهاند که ما درگیر یک جنگ تمامعیار اقتصادی هستیم؟ بخش خصوصی و افکار عمومی چطور؟ این نگرش تأثیری مستقیم و مهم بر نوع برخورد با عهدشکنی و نقض عهد آمریکا دارد.
گامهای بعدی حریف
چند روز پیش هیئت نظارت بر برجام تشکیل جلسه داد و موضوع تمدید تحریمها را بررسی کرد. خلاصه خبری که از این جلسه خارج شد این بود؛ اقدامات آمریکا به دقت رصد شده و تصمیمات لازم اتخاذ شده و اجرا میشود.
عدهای معتقدند آمریکاییها با چنین رفتارهایی درصددند ایران را به دام نقض عهد برجام بکشانند. خروجی این نظریه مماشات با نقض عهدهای مکرر آمریکاست. چنانچه برخورد با موضوع تمدید تحریمها ویژگیهای قاطعیت، سرعت و اثرگذاری ملموس را نداشته باشد، در آینده نزدیک باید منتظر نقض عهدهای بزرگتری باشیم. نوع برخورد ما با ماجرای اخیر شکلدهنده حرکتهای بعدی حریف نیز خواهد بود. برخورد منفعلانه و ضعیف راه را برای گامهای بعدی آمریکا هموار میکند.