پزشك سياستمدار به خوبي ميداند در زمان جراحي قلب بايد فشار خون بيمار كنترل شود كه مبادا با تغيير آن سلامتي بيمار بيفتد. اين پزشك ميداند كه پس از هر دوره بيماري بايد دوره نقاهت طي شود كه سلامتي به طور كامل به بيمار باز شود. عرصه سياست هم اوضاع چنين است، يعني گروهي كه مدتها براي فعاليت با محدوديت ها و فشار از سوي رقيب مواجه بود با روي كار آمدن دولت روحاني از آن فضا خارج و فعاليتهاي خوبي دارد اما نبايد چنين باشد كه شوك به آن وارد و مجددا زمين گيرش كند. از بازيگران عرصه سياست پزشكي به نام محمد رضا خاتمي است كه فشار سنج سياسي در دست دارد و درباره اتفاقات ديروز و امروز كشور گفتوگو ميكند.
او درباره چالشهاي دولت در يك سال آينده به«سایت جماران» ميگويد: چالشهايي كه بر دولت ميآيد دو جنبه است. يك جنبه اين است كه نگذارند دولت در عرصه اقتصادي هيچ تحولي ايجاد كند. اين ابعاد مختلف ممكن است در عرصه داخلي به فرض كارشكني باشد يا در عرصه سرمايهگذاري خارجي، توسعه منابع اقتصادي با مشكل رو به رو شود. حتي ممكن است توسعه روابط خارجي ما تحت تاثير قرار بگيرد. اما آنچه كه بيشتر در داخل ميتواند رخ دهد من فكر ميكنم كه يك «پروپاگانداي سياه» خواهد بود؛ شايعهپردازي، دروغ ، سوءاستفاده از تريبونها و رسانهها براي اينكه دولت را از چشم مردم بياندازند، بدون اينكه هيچ واقعيتي در پشت آن پروپاگانداي سياه باشد. محمدرضا خاتمي افزود: فكر ميكنم بايد چشمها وگوشهاي خودمان را آماده كنيم كه هر روز يك جريانسازي شود؛ هر روز يك سياه نمايي در عرصه كشور شود كه نشان دهند دولت در همه عرصهها ناموفق بوده است. ولي به نظرم خيلي كارآيي نخواهد داشت.
توضيح درباره پروژه نجات كشور
او با اشاره به دو پيروزي پياپي اصلاحطلبان در سالهاي ۹۲ و ۹۴ ميگويد: پيروزي كامل به دست آورديم؛ به جهت هدفگذاري كه براي مجلس كرده بوديم پيروز شديم. هدفگذاري ما اين نبود كه يك مجلس اصلاحطلب مانند مجلس ششم داشته باشيم بلكه هدف ما اين بود كه مجلسي داشته باشيم كه از آن ديگر صداي افراط و تندروي به گوش نرسد و اين هدف حاصل شده است. برنامهريزي ما منجر به اين شد كه اصولگرايان معتدل به مجلس راه يابند و دست اصولگرايان تندرو از مجلس كوتاه شود. وي افزود: اما درباره استراتژي، استراتژي اصلاحطلبان فرق نكرده است.
در سال های گذشته كشور با يك سراشيبي قرار گرفت كه حاصل آن را ميبينيم: ورشكستگي اقتصادي، اضمحلال اخلاقي، انزواي جهاني و مشكلات ديگري كه دولت قبلي آنها را ايجاد كرد. در آن زمان صداي جنگ به گوش ميرسيد، مردم مشكل دارتر ميشدند و كشور در معرض آسيب هاي فراواني قرار گرفته بود. استراتژي اصلاحطلبان در آن مقطع «نجات كشور» بود؛ بدون اينكه دنبال سود شخصي يا جناحي باشند و به همين جهت برنامهريزي كردند كه با وجود تنگناها و گرفتاري ها بتوانند ترمز اين روند را بكشند. نخستين نتيجه اين اتفاق در انتخابات رياستجمهوري ۱۳۹۲ رخ داد. اما اين مسیر كامل نيست و بعد از آن برنامه اصلاحطلبان اين است كه اين حجم گسترده خرابيهاي عظيم را چگونه ميتوان جبران كرد و به اين برنامه رسيدند كه همه كساني كه دلسوز هستند و خواهان برطرف شدن مشكلات هستند و به وجود اين مشكلات اذعان دارند دست به دست هم دهند تا كشور را با گامهاي بلندتري به پيش ببرند.
رضا خاتمي با بيان اينكه پروژه اصلاحطلبان براي نجات كشور پروژه تمام شدهاي نيست، توضيح داد: هدف ما در مجلس دهم و همه صحنههاي اجتماعي، داخل و خارج حكومت اين است كه همه دست به دست هم دهيم عقلاي جامعه و دلسوزان را گرد هم آوريم و به دنبال برنامههايي باشيم كه اين خرابيها را بتواند به تدريج جبران كند. مجلس فعلي، شوراهاي بعدي و رياستجمهوري بعدي هم همين رسالت را دارد و احتمالا مجلس بعدي هم همين رسالت را خواهد داشت. بنابراين استراتژي ما ساختن كشور با اتحاد، انسجام و پرهيز و از تندوري و جلوگيري از تاخت و تاز تندروها در عرصه كشور است.
خاتمي با بيان اينكه دولت و مجلس، در دست ما به عنوان «اصلاحطلبان» نيست؛ بلكه اين دو قوه به دست يكسري نيروي عاقل و دلسوز افتاده كه لزوما اصلاحطلب نيستند تا بخواهيم بگوييم دست ما افتاده و ما بايد برنامه بدهيم، ادامه داد: خود آقاي روحاني به عنوان رئيسجمهور برنامههايي دارند كه دنبال ميكنند و در مجلس هم جمع ائتلافي برنامههايي دارند كه پيگيري ميكنند. اما يك نكتهاي را ميخواهم بگويم؛ اين اعتماد و توجهي كه مردم به جريان اصلاحات، اعتدال و عقل گرا دارند شايد آخرين فرصتهايي باشد كه به همه ميدهند. اگر نگذارند اين جريان كار خود را كند ممكن است مردم به اجماعي برسند كه كلا توان حل مشكلات سخت شود؛ يعني زيان اصلي را كشور ميكند نه فقط جريان اصلاحطلبي يا اصولگرايي. ما وظيفه خود ميدانيم از واقعيت انقلاب اسلامي، جمهوري اسلامي و قانون اساسي دفاع كنيم و پاي آن هم ايستادهايم. آن كساني كه سعي ميكنند در مقابل جريان اصلاحات و برنامههاي اصلاحي سنگ اندازي كنند بايد به اين واقعيت توجه كنند كه نتيجه كار آنها بيشتر از آنكه به اصلاحات ضربه بزند به كشور و خود آنها ضربه ميزند.
وي گفت: شاهد شكل گرفتن يك جريان عقلاني دلسوز هستيم. شما ببنيد اگر۴ سال پيش صداهاي تندرو غالب بود، امروز در درون اكثريت جريان اصولگرايي زاويه ايجاد ميشود و اين جريانهاي تند و افراطي به گوشه رانده ميشوند و از دامنه نفوذ و اثرگذاري آنها كاسته ميشود. امروز صداي ضد افراط گرايي درون اصولگرايان كم طنينتر از درون اصلاحات نيست. البته ما دنبال اين نيستيم كه كسي از اصولگرايان با صداي بلند بگويد من مسیرم را از تندورها جدا كردهام. اما ميبينيم كه در عمل اين اتفاق ميافتد و اتفاق مباركي هم هست. ما در جريان برجام و انتخابات شاهد اين موضوع بوديم و در آينده هم شاهد خواهيم بود كه اين ائتلاف عقلانيت يك ائتلاف گستردهتري خواهد شد و مجال را از تندورهايي كه به فكر كارشكني هستند ان شاءا... خواهد گرفت. وي با تاكيدبر اينكه ما فراز و نشيبهاي زيادي خواهيم داشت، ادامه داد: من اميدوارم به خاطر فضاي كلي كه در جامعه و در درون نيروهاي سياسي ميبينم خيلي مشكلات قبل را تجربه نكنيم و به دنبال راهحلهايي براي آنها باشيم.
چه كسي رئيس مجلس ميشود؟
وي درباره رياست آقايان عارف يا لاريجاني بر مجلس توضيح داد: من بسيار علاقهمندم و خوشحال ميشوم كه آقاي عارف رئيس شود. ايشان اصلاحطلب اصيلي است كه فعاليت كرده و رأي اول تهران را آورده و لياقت و شايستگي هم دارد. همه تلاش خودمان را هم بايد بكنيم. اما تبصرهها يا ملاحظاتي هم داريم؛ اولا ما هر كاري ميكنيم بايد توجه كنيم كه مجلس آينده نبايد باعث جدايي و اختلاف بين اصلاحطلبان و اصولگرايان معتدل در مسائل اصلي كه وجود دارد، شود. اگر بخواهيم اين مجلس، مجلس با خاصيتي باشد بايد دو گروه دست به دست هم بدهند و كار كنند و اگر از هم جدا شوند هيچ چيزي از اين مجلس بيرون نخواهد آمد. دومين مساله اي كه من دارم شفافيت است. يعني كاري كه ما ميكنيم شفاف باشد. يعني مردم بدانند كه ما چه كار ميكنيم.
بگويند ما تلاش ميكنيم كه به طور مثال آقاي عارف رئيس مجلس شود؛ يا اينكه بعد از ارزيابي متوجه ميشويم كه چنين كاري امكان پذير نيست به مردم توضيح دهيم كه به خاطر اين شرايط و اين مسائل و مشكلاتي كه وجود دارد ما براي اينكه كارآيي مجلس را بالا ببريم اشكال ندارد كه مثلا به آقاي لاريجاني رأي ميدهيم. اين شفافيت خيلي مهم است. وي افزود: اگر اين جوري باشد كه مردم در جريان نباشند و فردا آقاي لاريجاني رئيس مجلس شود ممكن است براي بخش قابل توجهي از رأيدهندگان سوال پيش بيايد كه آقاي عارف شما كنار كشيديد، سازش كرديد، چه كار كرديد؟ اين شفافيت نكته دومي است كه بايد در اين ميان باشد و به نظر من بايد با مردم حرف زد.
محمدرضا خاتمي تصريح كرد: نكته سومي كه وجود دارد اين است كه حربه طرف مقابل اين است كه اختلاف بيندازد. تا حالا سعي ميكرد بين اصلاحطلبان اختلاف بيندازد. قبل از انتخابات گفتند ليست اصلاحطلبان اين است و آن نيست. حالا ميخواهند بين ما و دوستان ديگر اختلاف بياندازند و بين ما دشمني ايجاد كنند. من فكر ميكنم كه هم ما و هم اصولگرايان معتدل اين را ميدانيم كه اين حربه، حربه زنگ زده و كهنهاي است و به آن توجهي هم نميشود؛ فقط به درد ۴ نفر مخاطب چشم و گوش بسته خودشان ميخورد كه دلشان را خوش كنند كه بين ما اختلاف است. بگذاريد دلشان خوش باشد؛ دل ۴ نفر خوش شود براي ما هم ثواب دارد. اما من خودم معتقدم كه ما بايد وارد گفتوگو شويم. اگر ما ميخواهيم مجلس آينده مجلس گفتوگو و گفتمان ملي شود از الآن بايد وارد گفتوگو شوند.
پايگاه آقاي عارف و آقاي لاريجاني در مجلس نزديك است. بايد با هم بنشينند و به تفاهم برسند. اگر قرار بر ياركشي باشد و اين ياركشي منجر به جدايي و افتراق شود گرفتاري خود آقايان در داخل مجلس زيادتر ميشود. وي افزود: يعني حتي يكي از آنها رئيس مجلس شود با توجه به اينكه تعداد قابل توجهي با كسي هستند كه رئيس مجلس نشده ممكن است كه مشكلات خاص خودش را به وجود بياورد. از الآن بايد وارد يك رايزني، گفتوگو و تفاهم شفاف شويم كه به عرض ملت هم برسد. من حساسيتم به لحاظ عاطفي هست، اما به لحاظ منطقي و عقلاني فكر نميكنم كه خيلي در شرايط فعلي رياست و هيات رئيسه مجلس حساسيت آنچناني داشته باشد.
خاتمي در پاسخ به اين سوال كه فكر ميكنيد كه دور دوم انتخابات مجلس شوراي اسلامي چقدر مهم است؟ اظهارداشت: اهميت دور دوم به اين لحاظ است كه ممكن است اين توازن نسبي كه در دور اول به وجود آمده را بر هم بزند. اصلاحطلبان برنامهريزي كردند كه حداقل ۴۰ كرسي از كرسيهاي دور دوم را داشته باشند با اين حساب من فكر ميكنم كه مانعي براي رياست آقاي عارف نخواهد بود. يعني خود به خود رأي مردم مشكل را حل خواهد كرد. پيش بيني او درباره حضور مردم در انتخابات چنين است: در شهرهاي كوچك به نظرم ميرسد كه مشاركت خوب باشد اما در شهرهاي بزرگي مثل شيراز و تبريز نميدانم مشاركت چطور باشد. اميدوارم با اين موجي كه در داخل كشور ما براي تحول طلبي و تغيير خواهي وجود دارد آنجا هم مشاركت سطح بالايي باشد و كانديداهاي اصلاحطلب بتوانند رأي بياورند.
احمدينژاد جايگاه و پايگاه چنداني ندارد
سیدمحمدرضا خاتمي درباره حضور احمدينژاد در انتخابات ۹۶ هم گفت: من اولا نكتهاي را بگويم؛ من در رسانهها ميخوانم كه ميگويند «احمدينژاديسم»! من اصلا نميفهمم يعني چه؟ عدهاي بودند كه آمدند مسئوليت اجرايي كشور را در دست گرفتند و به اعتقاد ما خراب كردند؛ آخر اين چه مكتبي است؟ مكتب تخريب! چون ديدهام كه دوستان خودمان اين اصطلاح را به كار ميبرند خواستم يادآور شدم كه چنين كلمهاي معنا ندارد. يعني اگر بخواهيم بگوييم چون عوامفريبي است، كشور خراب شده، اينكه مكتب نيست. هركسي ميتواند اين كار را كند! بنابراين با اين كلمه خيلي موافق نيستم. لذا آقاي احمدينژاد فردي است با روش خاص خودش و نظر ما درباره ايشان روشن است.
وي افزود: نكته دوم اين است كه به نظر من آقاي احمدينژاد جايگاه و پايگاه چنداني ندارد. ممكن است عدهاي طرفدار ايشان باشند، به او رأي بدهند و برايش تبليغ كنند اما فريب اين فضاسازي كاذب را نبايد بخوريم. حالا هم اگر فكر كنيم چون ايشان گفته اصولگرايان بدون من صفر هستند و نتيجه انتخابات مجلس دهم هم اين را نشان داد پس ايشان خيلي آدمي است كه اگر بيايد شق القمر كند حرف صحيحي نيست؛ نه! آقاي احمدينژاد تجربه ۸ سالهاي در اين كشور دارند كه جز خود ايشان و اطرافيانش كسي از آن رضايت ندارد؛ نه مردم، نه اصلاحطلبان و نه اصولگرايان، نه بزرگان حوزه رضايت دارند و نه دنيا؛ هيچ كس رضايت ندارد! بنابراين اصلا مفهوم ندارد كه ما نگران باشيم آقاي احمدينژاد بيايد و اتفاقي بيفتد؛ هيچ اتفاقي نميافتد.
خاتمي گفت: نكته بعدي اين است كه برخوردي كه با آمدن آقاي احمدينژاد شد بسيار نادرست است؛ يك عدهاي آمدند گفتند شوراي نگهبان ايشان را ردصلاحيت كند. چرا ردصلاحيت كند؟ ما اصلا تا حالا همه دعوايمان سر اين بوده كه چرا ردصلاحيت ميكنيد. طبق قانون شما يكسري مراجع قانوني براي ردصلاحيت داريد. مثلا وزارت اطلاعات بايد مستندا بگويد فلان فرد عضو فلان گروهك ضد انقلاب است، قوه قضاييه بگويد ايشان اين محكوميتها را دارد. اگر اينها را دارد ردصلاحيتش كنيد، اما اگر ندارد چرا بايد او را ردصلاحيت كند؟ اينجا را بايد به مردم واگذار كرد. اگر غير از باشد ما همه رشتههاي گذشته مان را پنبه كردهايم.
آقاي احمدينژاد يا هر فرد ديگر اگر مجرم است بايد در قوه قضاييه محاكمه شود و آنجا بايد نظر بدهد. اگر آقاي احمدينژاد سوء مديريت داشته بگذاريم مردم قضاوت كنند. بنابراين ما بايد از آمدن آقاي احمدينژاد استقبال كنيم. نبايد صورت مساله را پاك كنيم تا هميشه اين استخوان لاي زخم بماند و تا ابدالدهر ادعاها را بشنويم. ما در كشورمان اين مشكل را داريم كه نميگذاريم عيار آدم ها با راي مردم سنجيده شود. يكبار ديگر اجازه دهيم آقاي احمدينژاد بيايد در انتخابات شركت كند تا تكليف همه و خود ايشان روشن شود. لذا ما بايد يك برخورد منطقي با اين قضيه داشته باشيم. تكليف آمدن آقاي احمدينژاد را قانون مشخص كرده است. در بخش دوم هم مردم بايد روشن كنند كه او را ميخواهند يا نه.
خاتمي تصريح كرد: البته همه ما بايد بگوييم دستاوردهاي او چه بوده و خودش هم از خودش دفاع كند. ايراد ما اين است كه برخی يكطرفه به جريان اصلاحات حمله ميكنيد اما اجازه دفاع نميدهيد؛...و هرچه تهمت و افترا ميخواهيد به يكي ميزنيد. ما بايد يك فرهنگي را جا بيندازيم كه وقتي كسي مسئول بوده مورد تندترين انتقادات قرار گيرد اما امكان جواب دادن داشته باشد و من فكر ميكنم ما از اين مساله در اين يكسال استقبال كنيم و ايرادات دولت آقاي احمدينژاد را بگوييم و او هم بيايد از خودش دفاع كند.
اما اگر ما همه كارها را بخواهيم با فشار و هجوم و كارهاي غيرقانوني پيش ببريم سنگ روي سنگ بند نميشود و وضع مان هميشه اينگونه خواهد ماند. به نظر من آقاي احمدينژاد حق دارد بيايد، شوراي نگهبان اگر مستندات قانوني قوي دارد او را رد يا تاييد كند و آخر هم مردم حرف خود را بزنند. من فكر ميكنم اگر آقاي احمدينژاد در انتخابات شركت كند براي هميشه تكليف يك ادعاي موهوم و خيالي مشخص خواهد شد و براي ما درسي خواهد بود كه چگونه چالشهايي را كه داريم بدون تنشهاي سياسي و با روندهاي دموكراتيك حل كنيم.
http://www.armandaily.ir/fa/Main/Detail/148916
ش.د9503009