موارد افراطی و غیرقابل قبول که قبلا ترکیه در خصوص ساقط کردن نظام سیاسی در سوریه داشت و یا این که برای سرنگونی نظام اسد تلاش می کرد، این مسئله کاملا منتفی است. ترکیه مرحله جدیدی از همکاری را با طرف روسی و ایرانی در پرونده سوریه آغاز کرده است و اگر چه این سرآغاز یک مرحله تدریجی می تواند نام گذاری شود، ولی سرآغاز قابل قبولی است
ترور سفیر روسیه در ترکیه بعد از آزادی حلب، و برخلاف انتظار برخی که این ترور را زمینه رویارویی مسکو و آنکارا می دانستند، خویشتن داری روس ها در این زمینه و حتی دعوت آنان از ترکیه برای حضور در نشست سه جانبه مسکو، تهران و آنکارا، سبب شده است تا مسائل مختلفی مطرح شود.
آیا ترکیه به اشتباهات خود در سوریه پی برده و در جهت سیاست های ایران و روسیه حرکت خواهد کرد؟ چرا روسیه از واکنش تند علیه ترکیه خودداری کرد؟ این مسائل چه تأثیری بر اوضاع سوریه خواهد داشت؟
برای پاسخ به این سوالات، خبرنگار گروه بین الملل بصیرت گفتگویی را با هادی محمدی، کارشناس مسائل منطقه صورت داده است که در ادامه می آید:
بصیرت: نشست اخیر کشورهای ایران، روسیه و ترکیه در مورد بحران سوریه تا چه اندازه می تواند در کاهش بحران سوریه بعد از آزادسازی حلب، موثر باشد؟
هادی محمدی: نشست سه جانبه ایران، روسیه و ترکیه، یک نقطه عطف مهمی است که وضعیت بعد از پیروزی در حلب، با آزادسازی بخش شرقی آن از تروریست هایی که هم پیمان القاعده بودند را ترسیم می کند. مطلب قابل توجه ایی که در پایان این نشست در قالب بیانیه ایی صادر شده است، دارای چند کلید واژه مهم می باشد.
نکته اول: این نشست، بلافاصله فردای ترور سفیر روسیه در آنکارای ترکیه صورت گرفته است. این موضوع نشان دهنده این است که روسیه برنامه ریزی بسیار دقیقی برای مرحله پس از حلب دارد. روسیه از این طریق به دنبال تجهیز نقشه اتحاد ائتلاف های حمایت کننده از تروریسم است. در این زمینه مسکو می خواهد همانند واکنشی که در قبال خلبان هواپیمای سوخو در سال گذشته انجام داد، نسبت به ترور سفیر خود در ترکیه داشته باشد. روسیه در این وضعیت می خواهد همانند قبل واکنش نشان دهد، یعنی علیرغم این که کارت بازی و اهرم های متعددی در اختیار دارد، می تواند واکنش نشان دهد، اما با عدم واکنش، سعی می کند که شرایط را به نحوی مدیریت کند که به نزدیکی بیشتر ترکیه با ایران و روسیه منجر شود.
نکته دوم به حضور ترکیه در این نشست سه جانبه و توافقاتی که صورت گرفته بر می گردد. به این معنا که موارد افراطی و غیرقابل قبول که قبلا ترکیه در خصوص ساقط کردن نظام سیاسی در سوریه داشت و یا این که برای سرنگونی نظام اسد تلاش می کرد، این مسئله کاملا منتفی است. ترکیه مرحله جدیدی از همکاری را با طرف روسی و ایرانی در پرونده سوریه آغاز کرده است و اگر چه این سرآغاز یک مرحله تدریجی می تواند نام گذاری شود، ولی سرآغاز قابل قبولی است که می توان آثار مثبتی را در صورت استمرار داشته باشد، در پرونده سوریه از آن انتظار داشته باشیم.
نکته سوم این نشست، عدم حضور آمریکایی ها بود. آمریکایی ها فعلا فاقد هرگونه راهبردی در سوریه هستند. در این زمینه آقای ترامپ رئیس جمهور جدید آمریکا هنوز موضع روشنی در قبال مسئله سوریه عنوان نکرده است.
همچنین حامیان گروه های تروریستی اعم از غربی ها، آمریکایی ها و کشورهای مرتجع عربی، تمام سعی و کوشش خودشان را به اجرا گذاشتند. در این زمینه سیدحسن نصرالله طی سخنرانی اعلام کرد این گونه نبود که جنگ در حلب شرقی یک درگیری ساده تلقی شود، آنها (حامیان تروریست ها) تمام امکانات، تلاش و قدرت حمایتی خودشان را اعم از تسلیحاتی، مالی، سیاسی و حتی هدایت تعداد بیشتری از عناصر تروریستی از مناطق مختلف جهان را در چند ماه گذشته به اجرا گذاشته اند. با این حال می توان گفت آمریکائی ها کارت بازی مشخصی در حال حاضر در اختیار ندارند، لذا عدم حضور آمریکایی ها در این نشست می تواند پیامدهایی حتی در آینده در بر داشته باشد.
نکته چهارم این که آمریکایی ها و همچنین سازمان ملل ناچار شدند مفاد این گفتگوی سه جانبه را در مورد گروه های معارض و دولت سوریه تائید کنند و آن را گام مثبتی ارزیابی کنند.
نکته پنجم بر می گردد به محتوای نشست سه جانبه روسیه، ایران و ترکیه که به شکل هوشمندانه ای پاسخ به بسیاری از متغیرها و مولفه های بین المللی و میدانی را می دهد که ناظر بر این است: اولا بر ضرورت آتش بس در سوریه تاکید می کند. از طرف دیگر بر ضرورت آغاز مذاکرات سوری با جریان های معارض هم تاکید دارد. همچنین جریان های تروریستی را از آن استثنا می کند. در مفهوم آخر ترکیه پذیرفته که داعش و جبهه النصره و کسانی که هم پیمانان آنها هستند، جریان تروریستی محسوب شوند و از فرآیند مذاکرات و آتش بس مستثنی هستند. این نکته یک موفقیت و مفهوم مهم برای دوره پساحلب محسوب می شود.
این مفاد به نحوی خنثی کننده همه تلاش های حقوقی و تبلیغاتی پُرشدت علیه روسیه و ایران می باشد. در این خصوص سازمان ملل و نماینده آن، آقای دمیستورا، در یک فضای غیر واقعی و حمایت کننده از تروریسم ها سهیم هستند و آثار خودشان را در این زمینه به اجرا می گذارند. ضمن این که قرار است در دوره پساحلب اقدامات تامینی برای حفظ امنیت شهرهای اصلی به اجرا گذاشته شود و از جمله در پیرامون حلب، حماء، در دمشق و حتی حمص، یک نگاه مرحله ای از طرف جبهه حامی سوریه دنبال می شود برای این که تلاش های بین المللی را به این سمت سوق دهد که این رویکرد نظامی توسط حامیان تروریسم در سوریه دنبال می شود، ضمن شکستی که در حلب داشته، گروه های تروریستی را در مسیر سیاسی قرار دهد تا بیش از این کشور سوریه را به سمت ویرانی و خونریزی بیشتر سوق ندهند.
نکته ششم: در این نشست سه جانبه که مورد توجه می باشد، ظرفیت شکستی است که در پروژه براندازی در سوریه و در حلب شرقی اتفاق افتاده است. این شکست تلخی برای گروه های تروریستی و حامیان آنها بود، در یک دوره کاملا قابل پیش بینی، یعنی حداقل در کوتاه مدت، گروهای تروریستی در شرایط فروپاشی روحی و روانی به سر می برند. در گذشته شاهد بودیم بین این گروه ها فضای بی اعتمادی در بین خودشان افزایش پیدا می کند که درگیری های جدیدی را به دنبال خواهد داشت و همین طور بی اعتمادی این گروه های تروریستی به حامیانشان اگر چه حامیان آنها همه تلاش و حمایت خودشان از این گروه ها را به اجرا گذاشته اند، ولی گروه های تروریستی انتظار داشتند که اتفاق های خیلی مهم تری برای حمایت از آنها اتفاق بیفتد. این مسئله فضای کلی بیانیه نشست سه جانبه روسیه، ایران و ترکیه را تحت تاثیر قرار داد.
این فرصت تخریب بیشتر در بین خود تروریست ها و تقویت بی اعتمادی شان به حامیان آنها در سطح منطقه و بین الملل سبب می شود فرسایش بیشتری در گروه های تروریستی شکل گیرد. به ویژه این که اطلاعات و گزارش روشنی وجود دارد که گروه های تروریستی از حلب خارج شده اند و یا حتی آنهایی که در ادلب به سر می بردند یک جمعیت قابل اعتنایی از آنها، قصد خروج از سوریه را دارند و چشم انداز تاریکی را برای آینده خودشان می بینند
آقای دمیستورا نماینده سازمان ملل صریحا اعلام کرد که ما نگران تکرار آنچه که در حلب شرقی اتفاق افتاده در ادلب می باشیم. معنای واقعی آن این است که مخالفان سوریه در انتظار عملیات ها به شکل قدرتمندانه تری در مناطق باقی مانده مثل ادلب که معجونی از بسیاری گروه های تروریستی و هم پیمان علنی با القاعده و تکفیری ها هستند، می باشند. و با توجه به شیب تحولاتی از یک سال گذشته بعد از حضور روسیه در سوریه داشتیم و آثار بسیار چشم گیری که حضور مقاومت در جنگ حلب و مناطق مختلف سوریه داشت، انتهای این وضعیت، تونل تاریکی برای تروریست هاست که آنها را نا امید کرده است. به همین دلیل بخش مهمی از آنها قصد خروج از سوریه را دارند.
آقای دمیستورا هم نگران است از این که این ظرفیت تروریستی به عنوان پیاده نظام پروژه غربی، آمریکایی، ارتجاعی و صهیونیستی قرار بود که به نتایجی که آنها در سوریه هدف گذاری کرده اند برسد، تا این ظرفیت نابود نشود. نگرانی آقای دمیستورا یک نگرانی رسوا کننده است. وی نگران تروریست ها در منطقه ادلب می باشد، کما این که رویاها و توهمات آنها در حلب که به عنوان ام المعارک از آن اسم می بردند، به سراب و رویای تعبیر نشدنی تبدیل شد.
لذا نشست سه جانبه روسیه، ایران و ترکیه در ابعاد مختلف نظامی، سیاسی و امنیتی حتی روحی و روانی، پیامدهای خودش را در مرحله پس از حلب در مناطق مختلف به جای خواهد گذاشت. یک نمونه خیلی واضح این است که ظرفیت نظامی که در حلب شرقی به کار گرفته شد تا هزاران تروریست را از آنجا پاکسازی کند، این ظرفیت نظامی مسلما امکان به کارگیری آن در بسیاری از مناطق سوریه وجود دارد و این ظرفیت فزآینده در سوریه ارزیابی می شود و روز به روز به تعداد و حجم توانمندی های نظامی سوریه افزوده می شود. در مناطقی که به شکل بخش های بسیار محدود محاصره شده است، مثلا در قوطه شرقی یا حتی در منطقه زبدانی یا در شمال غرب حماء، یا در مقابل داعش در تدمر و محورهای منتهی به دیرالزور و رقه به شدت این ظرفیت نظامی قابل به کارگیری است که می تواند آثار خودش را به خوبی جای بگذارد. این یکی از ظرفیت های پس از آزادی حلب است که طبیعتا توسط فرمانده هان نظامی حتما مورد توجه قرار می گیرد.
در بعد سیاسی همین بس که سخنگوی گروه های به اصطلاح ائتلاف استانبول، بلافاصله بعد از شکست های خودشان در حلب بدون پیش شرط در مذاکرات آتی قرقیزستان، حاضرند شرکت کنند. و این در حالی بود که در مذاکرات قبلی ژنو پیش شرط ها و یا خواسته های که مذاکرات را به شدت به سمت شکست پیش می برد، مطرح می کرد. خود همین مسئله که آمادگی حضور بدون پیش شرط برای حضور در مذاکرات ناشی از نشست سه جانبه ایران، ترکیه و روسیه وجود داشت، نشان دهنده این است که در بعد سیاسی هم ظرفیت های گروه های تروریستی به شدت صدمه دیده است و آنها به خوبی متوجه هستند که در این مرحله هم باید مثل ابعاد نظامی، عقب نشینی های لازم را به عمل بیاورند.
بصیرت: بنابر آنچه گفتید آیا می توان انتظار داشت که ترکیه واقعا با سیاست های روسیه و ایران، در بحث سوریه همراه شود؟
هادی محمدی: این که ما امروز انتظار داشته باشیم که ترکیه ایی که 6 سال همه سرمایه حیثتی، نظامی، امنیتی، مالی، اقتصادی و اجتماعی خودش را در یک قمار شکست خورده در پرونده حلب به اجرا گذاشته است، به یکباره دست به یک چرخش 180 درجه ای بزند، این انتظار دقیق و قابل دفاعی نیست. بلکه مهم این است که ترکیه با توجه به مجموعه متغیرها، مسیر جدیدی را آغاز کرده است که در گذشته، آماده ورود به آن نبود و به میزان این که این مسیر جلو برود و برای ترکیه مشخص شود که منافع بهتری را در بر دارد، زاویه آن با کارکردها و عملکردهای گذشته اش تغییر خواهد کرد.
بیان این مسئله ضروری است که ترکیه به خوبی کارنامه 6 سال گذشته خودش را در سوریه مرور می کند، چه در میزان موفقیت همه سرمایه گذاری ها و قماری که انجام داده و چه در تعاملاتی که با حامیان گروه های تروریستی در 6 سال گذشته داشته است و الان هیچ گونه افق قابل اتکایی به عنوان این که بتواند دستاورد و یا نتیجه قابل دفاعی در سوریه داشته باشد را در کارنامه خودش می بیند. روابط ترکیه با ناتو، روابط ترکیه با آمریکایی ها، وضعیت متزلزل کشورهای حاشیه خلیج فارس، همه این عوامل بخشی از ارزیابی مقامات ترکیه است. در صورتی که مقامات ترکیه می بینند که در همکاری که با ایران و روسیه به عمل می آورند، به عنوان یک بازیگری که نقش سازنده در کنترل درگیری ها، خونریزی و ویرانی در سوریه داشته باشند، می تواند جایگاهی داشته باشد و این مسیر یک مسیر تدریجی است. قضاوت و ارزیابی از این که آیا ترکیه تا چه میزان همگرایی خودش را با روسیه و ایران نشان خواهد داد، گام هایی است که در مذاکرات و در جدا کردن گروه های تروریستی از گروه هایی که به زعم آنها، گروه های معتدل تر هستند، خود را نشان می دهد و این ها می تواند گام های تکمیل کننده باشد و ارزیابی راجع نقش ترکیه، را در همگرایی با ایران و روسیه مشخص تر می کند. آن چیزی که خیلی بدیهی است این که ترکیه با هر میزانی، در این مسیر گام بگذارد به نفع مردم سوریه و به نفع ائتلاف روسی، ایرانی، سوری و مقاومت خواهد بود.
توصیه به مقامات ترک این است که زنگ خطری که با ترور سفیر روسیه در آنکارا به خوبی و به وضوح شنیده شد، نشان دهنده این است که سیستم های امنیتی دولتی، رسانه ای و اجتماعی ترکیه، تا چه میزان آلوده به تفکر تروریستی است که دولت ترکیه، خودش مشوق آنها بوده است و هر آن ممکن است که این جریان های تروریستی حتی شخص آقای اردوغان و دولت او را هدف و مورد انتقام قرار دهند. این موارد به عنوان شکست رسوا کننده ای برای آنها ثبت شده است.
نکته جالب توجه در شب ترور سفیر روسیه این است که رسانه های منتسب به دولت آقای اردوغان هم از آن پلیس قاتل و تکفیری، به عنوان شهید نام بردند و این زنگ خطر برای آقای اردوغان و دولت آن کافی است که بداند در چه باتلاقی فرو رفته است.
انتظاری که از ترکیه می رود متناسب است با این که به چه میزان آقای اردوغان و حتی حزب عدالت و توسعه موفق می شوند و یا آمادگی دارند که خودشان را از این باتلاق نجات دهند و به جای نقش ویرانگری و خونریزی در پرونده سوریه، نقش مثبت تری را ایفا کنند و وضعیت خودشان را نجات دهند، چرا که دولت ترکیه تنها بازیگری است که در چهره حمایت از تروریسم، بیشترین سهم سرزمینی، جغرافیایی، امنیتی، نظامی و اقتصادی را داشته است و به تبع آن آسیب پذیرترین بازیگر حامی تروریسم خواهد بود اگر که بخواهد در این مسیر، سیاست های خودش را استمرار دهد.
از جناب آقای محمدی که در این گفتگو شرکت کردند سپاسگذاریم.
مصاحبه از: وحید قاسمی