تاریخ انتشار : ۱۴ دی ۱۳۹۵ - ۱۲:۵۱  ، 
کد خبر : ۲۹۸۰۳۶
عبدالرضا داوري در گفت‌وگو با «آرمان امروز»:

جريان اصولگرايي دچار فروپاشي دروني شد

مقدمه: در سپهر سياسي ايران امكان وقوع هر چيزي ممكن است و سرعت تحولات سياسي درايران چنان بالاست كه شايد فردا محاسبات انتخاباتي مانند امروز نباشد. آنچه مشخص است روحاني بي‌رقيب تا ۱۴۰۰، در نبود احمدي‌نژاد و عدم وجود رقيب جدي خود را پيروز ميدان انتخابات ۹۶ مي‌داند. به اذعان برخي، تنها احمدي‌نژاد بود كه مي‌توانست وارد گود رقابت با روحاني شود. او هرچند سياست‌هايي بر خلاف مصالح اقشار آسيب پذير جامعه داشت اما با ادبيات توده‌ها آشنا بود و مانند آنها سخن مي‌گفت و استدلالي توده وار داشت. اما روحاني داري راي طبقه متوسط به بالاست و در نتيجه گفتمان اين دو شخصيت مي‌توانست فضاي رقابتي نامطلوبي در انتخابات۹۶ ايجاد كند. در نبود احمدي‌نژاد فضاي انتخابات آينده رقابتي نيست. از سوي ديگر اصولگرايان در انتخابات شوراها هم تمايلي به فعاليت ندارند و دود سفيدي از كلبه احزاب اصولگرايي براي رقابت جدي در انتخابات شوراي شهر نيزخارج نمي‌شود. «آرمان امروز» با عبدالرضا داوري درباره مسائل روز سیاسی از جمله انتخابات به گفت‌وگو پرداخته بود كه بخش نهايي آن در ادامه آمده است.
پایگاه بصیرت / احسان اسقايي

(روزنامه آرمان ـ 1395/10/06 ـ شماره 3216 ـ صفحه 6)

* اين روزها برخي از احتمال رد صلاحيت آقاي روحاني خبر مي‌دهند. با اين تحليل كه روحاني جايگاهي بالاتر ازآيت‌ا...‌هاشمي ندارد و احتمال رد صلاحيت وي وجود دارد. تا چه ميزان ممكن است رئيس‌جمهور مستقر از سوي شوراي نگهبان رد صلاحيت شود؟

** ردصلاحيت آقاي روحاني به عنوان رئيس‌جمهور مستقر كه تنفيذ رهبري را دارد وفق قانون ميسر نيست مگر آنكه به وي توصيه شود كه در انتخابات ثبت نام نكند و مانند دكتر احمدي‌نژاد با نوعي نهي روبه‌رو شود كه به نظر مي‌رسد اكنون آقاي روحاني از اين مرحله عبور كرده است. با اين اوصاف در غياب آقای‌احمدي‌نژاد، اصولگريان اشتباها وارد تخريب برجام به عنوان حريم ممنوعه آقاي روحاني شدند. اصولگريان به دليل خصلت‌هاي امنيتي و غيرمردمي نمي‌دانند كه كجا و چگونه بايد رقابت كنند. اصولگريان فكر مي‌كنند هر جا سيلي به صورت كسي زدند اين سيلي موجب خواهد شد كه حريف به زمين بخورد. در صورتي كه گاهي اوقات آن سيلي كه به صورت حريف زده مي‌شود موجب مي‌شود حريف در موقعيتي قرار گيرد كه با مشت آهني به طرف مقابل بزند. با اين شرايط و در غياب دكتر احمدي‌نژاد، آقاي روحاني حداقل حدود ۶۰ درصد آرا را خواهد داشت كه در مشاركت ۴۰ ميليوني، يعني ۲۴ ميليون راي و ايشان نسبت به سال ۹۲ حدود شش ميليون افزايش آرا خواهد داشت.

* دربخش اول مصاحبه با شما به شكلي ازموقعیت سیاسی احمدي‌نژاد تحليل كرديد كه گويا احمدي‌نژاد جدا از اصولگرايي است،چرا همواره تاكيد داريد كه احمدي‌نژاد تافته‌اي جدا از اصولگرايان است؟

** چون دكتر احمدي‌نژاد شناخت خود از تحولات جامعه را از محافل بسته سياسيون و امنيتي‌ها نمي‌گيرد بلكه مستقيما و بدون واسطه از مردم تغذيه مي‌شود. دكتر احمدي‌نژاد از معدود چهره‌هايي است كه برآوردي واقعي از بدنه جامعه دارد، درصورتي كه اصولگرايان اين‌گونه نيستند. دكتر احمدي‌نژاد در حال حاضر مي‌تواند به دقت بفهمد كه مردم درباره كاركرد حاكميت چگونه مي‌انديشند، چون ارتباطي زنده و پويا با بدنه جامعه دارد. درحالي كه جريان اصولگرا داراي اين ظرفيت نيست وتنها به تحليل‌هاي بولتني و محفلي متكي هستند. جريان اصولگرا براساس گفتار سياسيون رقيب عموما گرفتار اشتباه مي‌شود. تحليل اصولگرايان از فضا مبتني بر اخبار پنهان است و اين بزرگ‌ترين فريب آنها در تمامي اين سال‌هاست. در سپهر سياست بايد بر اساس اخبار آشكار پيش رفت. اصولگرايان هميشه براساس اخبار پنهان شرايط را تحليل مي‌كنند و اين نوع برداشت بزرگ‌ترين ضربه را به آنها وارد مي‌كند. در حالي كه بايد به صورت دقيق با جامعه در ارتباط باشند. آنها به جاي بررسي نگاه مردم، سخنان محفلي رقيب را تحليل مي‌كنند و در نتيجه در همان تله‌اي مي‌افتند كه روحاني و اصلاح‌طلبان انتظار آن را مي‌كشند. هيچ اصولگرايي نمي‌تواند آراي ملي را پشت سرخود تجميع كند، به‌ويژه اينكه جريان اصولگرا ورژنی از جريان راست است، چون به هرحال جريان راست با بخش‌هاي محدودي از بخش‌هاي سنتي و بازاري در ارتباط است. اين در حالي است كه دكتر احمدي‌نژاد با توده‌هاي مردم در ارتباط است، اين علت تفاوت ديدگاه احمدي‌نژاد با اصولگرايان است.

* دركل مجموعه اصولگريان هيچ تحركي حتي براي شوراي شهر ندارند. آيا واقعا دراين حد واندازه اصولگرايان با مشكلات دروني روبه‌رو هستند؟

** جريان اصولگرا از درون پاشيده است. همان‌طور كه وقايع بعد از ۸۸ جريان اصلاح‌طلبي را درحوزه گفتمان دچار بحران كرد، هرچند اصلاح‌طلبان حول محور گفتمان مشروطه‌خواهي خود را بازسازي كردند و روحاني را به عنوان نماينده گفتمان خود درجامعه مطرح كردند، اما جريان اصولگرايي بعد از پديده برجام دچار فروپاشي دروني شد. اصولگرايان نتوانستند به لحاظ گفتماني آنچه درصحنه برجام اتفاق افتاد را توجيه كنند و براي همين دچار فرو‌پاشي شدند. بخشي ازجريان اصولگرايي مانند پايداري و طيف‌هاي نزديك به كيهان، در واقع از روز اول صادقانه با برجام مخالف بودند و در مقابل جريان نزديك به صفار هرندي و لاريجاني و شهردار تهران و جامعه روحانيت و موتلفه برجام را تاييد كردند. پديده برجام بخش‌هاي دروني اصولگرايي را مانند يك آهن ربا قطبي كرد و اصولگرايي دچار فروپاشي شد و هنوز هم نتوانستند حول يك محور جمع شوند. در همين انتخابات اسفند ماه بخش‌هايي از اصولگرايان به سمت روحاني و دولت چرخيدند، بخشي از آنها مانند پايداري از هسته اصلي اصولگرايي جدا شد و هسته اصلي اصولگرايان نيز حاضر نشدند آنان را در ليست بگذارند و در حال حاضر هم در شوك برجام هستند.

* اصولگريان سال‌هاست كه شوراي شهر تهران را در دست دارند. اين امكان وجود دارد كه در نتيجه اين فروپاشي از هم بپاشند و شوراي شهر تهران را واگذار كنند؟

** مگر در باخت اصولگرايان در انتخابات شوراي شهر تهران ترديد داريد؟ شك نكنيد كليت شوراي شهر بعدي همسو با دولت خواهد بود و ممكن است نهايتا آقايان چمران وطلايي به خاطر نام خودشان مورد پذيرش مردم باشند و به شوراي شهر راه يابند. اما جريان اصولگرايي هر جا ليستي داشته باشد مردم به آنها راي نخواهند داد و همان اتفاقي كه درمجلس دهم افتاد درشوراي شهر مجددا تكرار خواهد شد. به نظر من با روند فعلي بايد براي شهردار شدن امثال محسن‌هاشمي يا رياست امثال غلامحسين كرباسچي در شوراي شهر آماده بود، چون اصولگرايي تواني براي رقابت ندارد.

* اما اصولگرايان چند دوره در شوراي شهر تهران حضورداشتند و ممكن است باز هم در شوراي شهر حاضر باشند. بر مبناي چه تحليلي معتقد هستيد آنها در انتخابات شوراي شهر شكست خواهند خورد؟

** نه باخت اصولگرايان در رياست‌جمهوري و مجلس، بلكه تمام باخت جريان اصولگرا به خاطر نوع رفتاري است كه اين جريان با آقاي احمدي‌نژاد داشتند و بر سر شاخ نشستند و بن بريدند، چون تنها ظرفيتي كه در جريان انقلاب مي‌توانست توليد راي كند، احمدي‌نژاد بود.

* اما احمدي‌نژاد يك پوپوليست بود ومردم ايران ديگر به وعده‌هاي پوپوليستي اعتقاد ندارند.

** جريان سياست‌ورز نئو‌ليبرال اصولا يك جريان خاص‌گراست وحلقه‌هاي خاص را در حوزه سياسي ايجاد مي‌كند. در حوزه سياست اين حلقه‌هاي خاص همان احزاب هستند و درحوزه اقتصاد شركت‌ها و سازمان‌هاي اقتصادي را تشكيل مي‌دهند. در اين مدل توده‌هاي مردم در مشاركت نقشي تزييني دارند و بايد در چهارچوب اين حلقه‌ها مشاركت كنند. از اين منظر پوپوليسم به‌دليل مخالفت با اين ساختار انحصاري درنظام سرمايه داري به واژه منفوري تبديل شده است. اگر پوپوليسم به معني مخالفت با انحصار اقشار خاص درحوزه سياسي و اقتصادي و فرهنگي باشد و خواهان اين باشد كه اين انحصار شكسته شود بله، دكتر احمدي‌نژاد حتما يك پوپوليست است. اگر تعريف پوپوليسم تلاش براي عوامفريبي باشد در اين صورت بايد گفت كه دكتر احمدي‌نژاد عوامفريب نيست. دكتر احمدي‌نژاد يك دموكرات ناب و مخالف شبكه‌هاي انحصاري قدرت، ثروت و منزلت است، مانند جنبش وال‌استريت درآمريكا. دكتر احمدي‌نژاد در اين چهارچوب حركت مي‌كند و با شبكه‌هاي انحصاري شكل‌گرفته در جامعه سياسي ايران در۳۸ سال گذشته مخالف است.

* با همين نگرش مثبت به پوپوليسم داراي بدنه اجتماعي هوادار در بين مردم ايران است؟

** تغييرخواهي مردم ايران يعني مبارزه با شكستن حلقه‌هاي انحصاري قدرت، ثروت و منزلت. مردم ايران از زمان مشروطه به دنبال شكستن اين انحصار هستند. در طول يكصد سال گذشته حلقه‌ها شكسته مي‌شوند اما در دوره‌اي ديگر باز توليد مي‌شود. در سال ۵۷ اين حلقه‌ها شكست اما مجددا بازتوليد شد. امروز كنار زدن اليگارشي مهم‌ترين خواست مردم است تا بتوانند به منابع قدرت، ثروت و منزلت دست يابند.آقاي‌احمدي‌نژاد درهمين چهارچوب حركت مي‌كند و به دليل همين رويكرد مورد توجه مردم است.

* چرا واژه «تكرار مي‌كنم» توانست موجب انتقال راي اصلاح‌طلبان به افراد ناشناخه شود، اما احمدي‌نژاد از اين واژ‌ه‌ها استفاده نمي‌كند؟

** نوع سياست‌ورزي دكتر احمدي‌نژاد با نوع سياست‌ورزي رئيس دولت اصلاحات متفاوت است. رئيس دولت‌اصلاحات توانسته شبكه‌هاي ارتباطي خود را در حوزه سياسي- رسانه‌اي گسترش دهد. آقاي احمدي‌نژاد داراي شبكه محدودي درحوزه سياسي- رسانه‌اي است. شبكه رسانه‌اي كه مي‌تواند پيام رئيس دولت اصلاحات را منتقل كند بسيار وسيع و نهادينه است، اما دكتر احمدي‌نژاد شبكه‌اي در حوزه رسانه ندارد. در عين حال دكتر احمدي‌نژاد برنامه‌اي دارد كه براساس آن‌ برنامه توزيع عادلانه منابع قدرت، ثروت و منزلت در نظر وي اولويت دارد. براي همين است كه دكتر احمدي‌نژاد و برنامه وي براي بخش بزرگي ازجامعه كه از دسترسي به منابع قدرت، ثروت و منزلت محرومند، بسيار جذابيت دارد.

* حتي اگر نوع سياست‌ورزي روحاني به پنجاه تومان يارانه و سهام عدالت تبديل شود كه درحال حاضر تاثيري در زندگي فقرا هم ندارد؟

** اگر دكتر احمدي‌نژاد بود كه يارانه در حد پنجاه هزار تومان نمي‌ماند! امروز با توجه به ميزان افزايش قيمت حامل‌هاي انرژي در دولت روحاني بايد حدود ۱۵۰ هزار تومان يارانه به مردم پرداخت شود. درسال قبل دولت دقيقا برابر آنچه يارانه توزيع كرد، درآمد داشت و مابقي را توزيع نكرد. در اين محور روحاني با احمدي‌نژاد در تضاد است.

* امروز اگر كانديدايي با شعارپرداخت ۱۵۰ هزار تومان يارانه كانديدا شود و منابع آن را هم مشخص كند توان شكست روحاني را دارد؟

** بخشي از راي آوري يك كانديدا ناشي از گفتار اوست و بخش مهمي از راي آوري افراد به منش و روش افراد وابسته است. اگر شعارخوب انتخاب شود و منش و روش فرد هم جذابيت داشته باشد آنگاه راي آوري وي بر پايه گفتار راي‌آور مضاعف خواهد شد. شعار هر ايراني۱۵۰ هزار تومان جذابيت دارد و مي‌تواند روحاني را به چالش بكشد. اما اين شعار بايد بر بستر تحولخواهي فرد سوار شود و صرف تكيه بر گفتار اقتصادي راهگشا نيست. رقابت واقعي با روحاني در زمينه تحولخواهي است. افرادي بايد چنين شعاري بدهند و گفتمان را هدايت كنند كه زمينه تحولخواهي و تغييرخواهي داشته باشند و در ميان كانديداهاي فعالي كه رقيب روحاني هستند چنين شخصي وجود ندارد.

* برخي معتقدند احمدي‌نژاد تنها در اين انتخابات حاضر نخواهد شد و در ۱۴۰۰ شايد كانديدا شود. تا چه اندازه اين احتمال وجوددارد؟

** شرايط حاكميت براي بازتوليد تفكر و مدل احمدي‌نژاد فعلا به بن بست رسيده است، چون بخش‌هايي از براي برنامه دسترسي مردم به منابع قدرت، ثروت و منزلت همراهي نمي‌كنند. در ۱۴۰۰ هم نمي‌توان پيش‌بيني كرد كه دكتر احمدي‌نژاد مي‌آيد يا نه. امروز سطح تغييرات در جامعه آن چنان تند است كه نمي‌توان گفت در۹۶ هم همين صحنه كنوني باقي مي‌ماند يا نه. اما اگر همين روند معمول باشد خير! اجازه نخواهند داد تا مدل احمدي‌نژاد باز توليد شود.

http://www.armandaily.ir/fa/Main/Detail/173357

ش.د9503193

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات