تاریخ انتشار : ۲۰ دی ۱۳۹۵ - ۱۱:۴۵  ، 
کد خبر : ۲۹۸۲۶۳
به بهانه سومين سالگرد رحلت استاد پرورش

تزکيه و تصفيه قدرت

پایگاه بصیرت / سيدمسعود شهيدي

(روزنامه رسالت ـ 1395/10/04ـ شماره 8832 ـ صفحه 1)

در سالروز درگذشت استاد پرورش ، دومين بخش از گزيده ويراستاري شده سخنان ايشان در مجلس خبرگان در موضوع مفاسد اقتصادي مسئولين که در آخرين روزهاي مجلس خبرگان قانون اساسي و هنگام بحث پيرامون موضوع بررسي ثروت مسئولين ايراد شده ، تقديم دوستداران ايشان و تقديم نمايندگان محترم مجلس مي شود تا ضمن بزرگداشت ياد آن عزيز، بر ضرورت تقويت اين تفکر قرآني و عملي شدن اين اصول قانون اساسي تأکيد گردد :

نايب رئيس (شهيد بهشتي) : آقاي پرورش بفرمائيد.

مرحوم پرورش : سلام عليكم ، بسم الله الرحمن الرحيم و به نستعين . به يك مسئله بايد كاملا توجه داشت و آن اينكه اصولا بين قدرت و غرور رابطه نزديکي هست ،مخصوصاً اگر قدرت، قدرت اقتصادي شود ، به دنبالش ، خود آرايي ها ، خودخواهي ها و غرورها براي فرد قدرتمند و آن مؤلفه هاي قدرت ( اطرافيان ) ايجاد مي شود و اين يك اصل اسلامي هم هست كه ما مي بينيم پيشوايان و رهبران مذهبي ، شديداً عمال و كارگزاران شان را به اين نكته توجه مي دادند كه ما از شما حساب مي خواهيم و در نهج البلاغه مخصوصاً اميرالمؤمنين (ع) بارها به عمالش مي فرمود براي حسابرسي آماده باشيد.

براي اينكه توجه كنيم به اهميت اين اصل ، مي بينيم آنجايي که قدرت به دست مسلمين مي افتد و شخص پيامبر(ص) در قله ي هرم قدرت قرار مي گيرد ، قرآن كريم در سوره مباركه احزاب ، مي فرمايد : : وَأَوْرَثَكُمْ أَرْضَهُمْ وَدِيَارَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ وَأَرْضاً لَّمْ تَطَؤُوها .شما را وارث بر زمين ها و سرزمين ها و اموالي كرديم ، سرزمين هايي كه اصلا در آن گام ننهاده بوديد . که اين ، مرحله اخذ قدرت است ، يك چنين قدرت عظيمي در دست مسلمين قرار گرفته و در رأس مخروط و قلّه هرم قدرت ، شخص پيامبر (ص) قرار دارد و به طور طبيعي اطرافيان او ، به قدرت نزديک اند . شخص رسول (ص) معصوم است ، اما بيش از هر كس مؤلفه هاي اين قدرت که اطرافيان رسول (ص) هستند احتمال سوءاستفاده از قدرت را دارند يعني زنان و فرزندان پيامبر.

مؤلفه هاي قدرت يك قدرتمدار ، که منسوبين و اطرافيان او هستند قدرت سوء استفاده از اين قدرت عظيم اجتماعي و اقتصادي را دارند. از اين جهت شما مي بينيد بلافاصله بعد از اين آيه ، که توجه دادن به اخذ قدرت است ، قرآن كريم از تصفيه قدرت و ازخطر فساد مؤلفه هاي قدرت که همان وابستگان و نزديکان قدرت اند سخن مي گويد و مي فرمايد: : يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِّأَزْوَاجِكَ إِن كُنتُنَّ تُرِدْنَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا فَتَعَالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَأُسَرِّحْكُنَّ سَرَاحًا جَمِيلًا .

اي كسي كه در رأس اين هرم قدرتي، اگر زنان تو مي خواهند در كنارتو كه بر قلّه قدرت تكيه زده اي و تمام نيروي مسلمين در اختيار تو قرار گرفته است اراده بهره برداري و سوء استفاده و دنياگرايي و خود آرايي داشته باشند ، به آنها بگو بياييد به نيکويي طلاق تان دهم تا به راهي که مي خواهيد رويد.

قرآن بلافاصله پس از اين آيه به دليل اهميت موضوع ، نزديکان قدرت و مؤلفه هاي قدرت را مستقيما مورد خطاب قرار مي دهد و ابتدا راه نجات را به آنها نشان مي دهد : وَ إِنْ کُنْتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الدَّارَ الْآخِرَةَ فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِناتِ مِنْکُنَّ أَجْراً عَظِيماً .، هر كدام از شماها در مقابل خدا و رسول خاضع هستيد، فروتن هستيد ، و هدف تان قيامت است و از اين قدرت نمي خواهيد سوء استفاده كنيد و حاضريد به زندگي ساده پيامبر اکتفا کنيد ، خداوند برايتان اجر عظيم قائل است . به دليل خطير بودن موضوع ، قرآن به اين تذکر اكتفا نمي كند ،و در پايان آيه ، با لحن تهديد آميز خطاب به آنها مي گويد : يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ مَن يَأْتِ مِنكُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُّبَيِّنَةٍ يُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَيْنِ.يعني اگر آلوده به فساد شويد مجازات و عذابي دوبرابر مردم عادي در انتظار شما خواهد بود .

چرا مجازات دو برابر ؟ چون شما منسوب به اين قدرت هستيد و عملکرد شما بر اعتبار اين مقام تأثير مي گذارد .

با توجه به اين اصل قرآني ، پيشوايان دين ،از عمّال خود و نزديکان خود حسابرسي داشتند، اميرالمؤمنين (ع) از ابن جارود حسابرسي داشت، از ابن عباس داشت و حتي به يكي از كارگزارانش مي گويد من شنيده ام سوء استفاده كرده اي و اموالي كه اختصاص به يتيمان و دردمندان و مستضعفين دارد به نفع خودت برداشته اي، آماده حسابرسي باش كه اگر چنين باشد با شمشيري كه يك سر تو را به دوزخ خواهد برد، به سويت خواهم آمد .

مسئله ي حسابرسي از مؤلفه هاي قدرت و اطرافيان قدرت يک ضرورت حياتي است . از آنجا که در نظامهاي جاهلي و جاهليت شاهنشاهي چنين فسادها و سوء استفاده ها زياد بود و نمي خواهيم در نظام جديد شاهد چنين مسائلي باشيم ، وجود چنين اصلي در قانون اساسي كه به مؤلفه هاي قدرت به ويژه همسران و فرزندان قدرتمنداني همانند رهبر يا اعضاي شوراي رهبري يا رئيس جمهور و نخست وزير هيچ گونه مجال خود آرايي و دنياگرايي ندهد ، بسيار، بسيار ضروري است .

صبح در كميسيون ، جناب خزعلي جمله اي را از حضرت علي عليه السلام در نهج البلاغه خطاب به مالك اشتر خواندند که بسيار روشنگر است ، به دليل اهميت موضوع ، تقاضا مي كنم خودشان اينجا تشريف بياورند و آن مطالب را مجدداً اينجا هم قرائت بفرمايند.

نايب رئيس (شهيد بهشتي) - آقاي خزعلي بفرماييد.

(آيت الله) خزعلي ـ

بسم الله الرحمن الرحيم

دو فراز از عهدنامه علي عليه السلام به مالك اشتر را نقل مي كنم. يكي راجع به خاصان و نزديکان حكّام و واليان، ديگري راجع به خود واليان است كه صبح خوانده نشد.

معيار اين است که اي مالک در جاهايي كه مظان خيانت و جور است پيشگيري كن.

« ثُمَّ انْظُرْ فِي أُمُورِ عُمَّالِکَ فَاسْتَعْمِلْهُمُ اخْتِبَاراً، وَلَا تُوَلِّهِمْ مُحَابَاةً وَأَثَرَةً، فَإِنَّهُمَا جِمَاعٌ مِنْ شُعَبِ الْجَوْرِ وَالْخِيانَةِ. " اين عمال تو و اطرافيان تو مركز جور و خيانتند . براي پيشگيري از جور و خيانت آنها ، دستوري كه ميدهم اعمال كن. آنها را از صاحبان بيوت صالحه و كساني كه قدمت در اسلام دارند ، با روح اسلام آشنا هستند انتخاب کن « وَ تَوَخَّ مِنْهُمْ أَهْلَ التَّجْرِبَةِ وَالْحَياءِ، مِنْ أَهْلِ الْبُيوتَاتِ الصَّالِحَةِ، وَالْقَدَمِ فِي الْإِسْلَامِ الْمُتَقَدِّمَةِ، فَإِنَّهُمْ أَکْرَمُ أَخْلَاقاً، وَأَصَحُّ أَعْرَاضاً، وَأَقَلُّ فِي الْمَطَامِعِ إِشْرَاقاً».

« از نظر رواني بايد پخته باشند، قواعد و دستورات اسلام را در جان خود يافته باشند و از دودماني باشند شريف وداراي شرافتهاي اعتباري، شرافتهاي انساني، اخلاقي . کساني که در مهد اخلاق و دين رشد يافته باشند . با وجود تمام اين خصوصيات ، « ثُمَّ تَفَقَّدْ أَعْمَالَهُمْ » به اعمالشان نظارت و رسيدگي کن " وَابْعَثِ الْعُيونَ مِنْ أَهْلِ الصِّدْقِ وَالْوَفَاءِ عَلَيهِمْ، » ، خبرگزاراني از اهل صدق ، بازرساني از اهل صدق و وفاء، بر آنها بگمار ، وارسي كنندهاي راستگو كه هيجان آنها را برنينگيزد، اگر سوابقي با كسي دارند عليه او عمل نکنند، فقط براي حق عمل کنند .

« فَإِنَّ تَعَاهُدَکَ فِي السِّرِّ لِأُمُورِهِمْ حَدْوَةٌ لَهُمْ عَلَي اسْتِعْمَالِ الْأَمَانَةِ، وَالرِّفْقِ بِالرَّعِية " . اين وارسي پنهاني کارگزاران ، وادارشان مي كند بر حفظ امانت و رعايت حقوق مردم . « وَتَحَفَّظْ مِنَ الْأَعْوَانِ » از عمّالت بترس، خودداري كن يعني مراقبشان باش « فان أَحَدٌ مِنْهُمْ بَسَطَ يدَهُ إِلَي خِيانَةٍ " اگر يكي از آنها دستش آلوده شد ، « ثُمَّ نَصَبْتَهُ بِمَقَامِ اَلْمَذَلَّةِ وَ وَسَمْتَهُ بِالْخِيَانَةِ وَ قَلَّدْتَهُ عَارَ التُّهَمَةِ » او را به پايگاه خواري نصب كن و نام خائن بر او بنه و گردن بند تهمت برگردنش بيفكن تا براي همه و همه جا به اين جرم شناخته شود.

اين مربوط به خود عمّال كه ريشه جور و خيانت اند . اما خاصّان و محرمان راز (مشاوران ) . در آنها است استبدادو استيثار ( تبعيض طلبي ) . در آنها است، تطاول و تجاوزبه حقوق مردم . ريشه اين شرور را بكن، دست اينها را نگذار بازشود ، اگر دست خيانت آنها به مالي دراز شد« اجْتَمَعَتْ بِهَا عَلَيهِ عِنْدَکَ أَخْبَارُ عُيونِکَ » كه اخبار بازرسان و گزارش آنان مطلب را تأييد كرد « اِكْتَفَيْتَ بِذَلِكَ شَاهِداً » اينجا ديگر بيّنه نمي خواهد ، چون اين بازرسان افراد صادق و اهل وفا بودند همين كافي است «، فَبَسَطْتَ عَلَيهِ الْعُقُوبَةَ فِي بَدَنِهِ » . عقوبتت را در بدنش فرو بريز ، يعني او را كيفربده ، « وَأَخَذْتَهُ بِمَا أَصَابَ مِنْ عَمَلِهِ واخذته» آنچه به دست آورده از او بگير « ثُمَّ إِنَّ لِلْوَالِي خَاصَّةً وَ بِطَانَةً فِيهِمُ اِسْتِئْثَارٌ وَ تَطَاوُلٌ وَ قِلَّةُ إِنْصَافٍ فِي مُعَامَلَةٍ فَاحْسِمْ مَادَّةَ أُولَئِكَ " ، اسباب و ريشه اين استيثار ( تبعيض طلبي )، استبداد و تطاول خواص به مال مردم و كم انصافي آنها در معامله با مردم را بكن « بِقَطْعِ أَسْبَابِ تِلْكَ اَلْأَحْوَالِ " ، خاصه ، اطرافيان و خويشان نزديكت . "وَ لاَ تُقْطِعَنَّ لِأَحَدٍ مِنْ حَاشِيَتِكَ وَ حَامَّتِكَ قَطِيعَةً " . به آنها قطعه زميني مده ، « وَ لاَ يَطْمَعَنَّ مِنْكَ فِي اِعْتِقَادِ عُقْدَةٍ تَضُرُّ بِمَنْ يَلِيهَا مِنَ اَلنَّاسِ » زميني را هم كه ممكن است با مردم شريك شوند، مده . « فِي شِرْبٍ أَوْ عَمَلٍ مُشْتَرَكٍ يَحْمِلُونَ مَئُونَتَهُ عَلَى غَيْرِهِمْ » . زيرا آنها چون فرزند والي هستند ، چون از نزديکان صاحب قدرت اند ، بيشتر از ديگران از آب براي زمينشان استفاده مي كنند و در لارويي قنات ، مؤونه را بر ديگران تحميل مي كنند ، نگذار چنين شود. " فَيَكُونَ مَهْنَأُ ذَلِكَ لَهُمْ دُونَكَ وَ عَيْبُهُ عَلَيْكَ فِي اَلدُّنْيَا وَ اَلْآخِرَة " .

اگر چنين شد ، سود اين کار براي آنها است، ولي عيب دنيا و آخرت براي تو باقي مي ماند . مگذار از قدرتت استفاده كنند.

اين براي جلوگيري از استبداد و تطاول و بي انصافيها است تا قدرت و ثروت در خدمت مردم باشد نه در خدمت حاشيه نشينان قدرت تا از آن سوء استفاده كنند . بر اساس همين مباني است که، اين اصل ارزنده اسلامي ، براي درج در قانون اساسي پيشنهاد شده است .

پس از اين دو سخنراني اصل صد و چهل و دو قانون اساسي که مربوط به بررسي ثروت مسئولين است با رأي بسيار بالا به تصويب رسيد . امروز که 37 سال از تاريخ تصويب اين اصل قانون اساسي براي پيشگيري از فساد اقتصادي مسئولين و خانواده هاي آنها گذشته بايد پرسيد چرا شاهد فساد هاي کلان در خانواده برخي مسئولين بوده و هستيم و چرا برخي از مسئولين علنا از اينگونه مفسدين دفاع مي کنند و حقوق هاي صدها ميليوني و پاداشها و وامهاي ميلياردي و پورسانت ها و رشوه ها را قانوني مي دانند . چرا آقازاده هاي برخي مسئولين بر بيت المال چنگ انداخته اند و به جاي دستگير شدن در اولين مرحله خطا ، در آخرين مراحل خيانت و خطا که کار از کار گذشته دستگير مي شوند . آيا خلأ هاي قانوني موجود ، راه را بر اين افراد هموار نکرده و موجب گسترش فساد نشده ؟ . اگر چنين است آيا مجلس شوراي اسلامي ، با مشاهده تجربيات گذشته ، براي تکرار نشدن مفاسد نزديکان و خانواده هاي مسئولين ، قوانين روشن و صريح و پيشگيرانه اي تصويب کرده است ؟

در پايان اين نوشته ، چه خوب است ببينيم استاد پرورش که در آغاز انقلاب اينگونه عليه مفاسد اقتصادي سخن گفته و زمينه ساز تصويب برخي از اصول قانون اساسي براي مقابله با فساد شده آيا خود توانسته در ميدان عمل و آنجا که بر کرسي قدرت قرار گرفته ، به آموزه هاي قرآني وفادار بماند و دامان خويش را از آلودگي به مفاسد اقتصادي پاک نگاه دارد ؟ خاطرات زيادي از پاکدستي ، ساده زيستي و آخرت گرايي اين معلم قرآن نقل شده که در اين مقال نمي گنجد ، لذا ، فقط به ذکر يک نمونه که مي تواند درسي براي مديران و مسئولان کنوني باشد اکتفا مي شود . آخرين مسئوليت رسمي استاد پرورش ، رياست مؤسسه فرهنگي اکو بود . اين مؤسسه چون وابسته به سازمان اکو و يک مؤسسه منطقه اي است ، حقوقش به صورت دلار از سوي صندوق آن سازمان به افراد پرداخت مي شد . حقوق ايشان به عنوان رئيس ، پنج هزار دلار در ماه تعيين شده بود . روزي ايشان ، مبلغ هفتاد و پنج هزار دلار به حساب مجمع جهاني اهل بيت (ع) واريز کردند . وقتي سوال شد اين مبلغ از کجا است ، گفتند اين مبلغ تمام حقوقي است که تاکنون سازمان اکو به من پرداخته است و مايل نبودم از آن در زندگيم استفاده کنم . اين مرد متقي ، در مقام يک مديرعاليرتبه نظام ، استفاده از اين حقوق رسمي را که به طور قانوني از سوي يک سازمان منطقه اي به ايشان پرداخت مي شد ، خلاف مرام و مکتب خود و دون از شأن و شخصيت خود دانسته از آن چشم پوشيدند . درود و رحمت خداوند بر او و امثال او ، که انديشه شان و زندگي شان قرآني است ، در مسند وکالت و رياست و وزارت ، وسوسه هاي دنياگرايي و دنيا طلبي نمي تواند به بيراهه شان ببرد و تا آخر ، به آيين پاکدستي و ساده زيستي امام و رهبرشان وفادارمي مانند .

http://www.resalat-news.com/Fa/?code=247277

ش.د9503236

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات