تاریخ انتشار : ۲۶ دی ۱۳۹۵ - ۰۷:۱۴  ، 
کد خبر : ۲۹۸۳۹۱
هشدار نظربلند نسبت به گسترش فقر احساسی و بی‌تفاوتی مردم

فروپاشی اخلاقی به فروپاشی اجتماعی منتهی خواهد شد

اشاره: «جامعه‌ای که یک نفر‌ میلیاردها‌ میلیارد ثروت و یک نفر ده‌ها خانه‌ خالی داشته باشد ولی تعداد قابل‌توجهی از هم‌نوعان و هم‌شهری‌هایش در قبر بیتوته کرده و شب را به صبح می‌رسانند، به لحاظ اخلاقی جامعه‌ای فروپاشیده است و نمی‌توان گفت در این جامعه وفاق وجود دارد». این را غلامرضا نظربلند، اقتصاددان، در گفت‌وگو با «شرق»، مطرح می‌کند. این اقتصاددان با اشاره به گسترش فقر احساسی در کشور، هشدار می‌دهد: «این جامعه بی‌رحم است، اما همیشه در بر این پاشنه نمی‌چرخد. چون این جامعه به لحاظ اجتماعی هم فروپاشیده خواهد شد».

(روزنامه شرق ـ 1395/10/14 ـ شماره 2767 ـ صفحه 11)

* اصولا فقر احساسی را از فقر واقعی چگونه می‌توان تمییز داد؟

** براساس شهود و اکتشاف مبتنی‌بر داده‌ها و مشاهدات در سطح جامعه، دو نوع نیاز داریم؛ نیاز عینی و احساسی. نیازهای عینی و اولیه مانند گرسنگی و احساس نیاز به دانستن مسئله‌ای تخصصی در حوزه انفورماتیک برای شخصی عادی و آماتور صرفا از زاویه حس کنجکاوی که در این صورت نیاز واقعی و عینی محسوب نمی‌شود. فقر هم همین‌طور است. یعنی ممکن است درجه فقر من ٥٠ باشد، اما من احساس می‌کنم ٧٠ است. درست است که فقر احساسی با فقر واقعی مابه‌التفاوتی در میزان دارند، اما مبنا واقعی است. اگر کسی بگوید اینها فقر احساسی است و موضوع را منتفی بداند، درست نیست. مسئله وجود دارد اما با تفاوت کمّی. پس فقر احساسی به لحاظ کمّی درست است که با فقر واقعی اختلاف دارد اما به لحاظ علمی هر دو اینها فقر و نداری محسوب می‌شوند.

* با گذشت زمان، حس فقر نسبت به گذشته تغییری در جهت کاهش داشته یا افزایش؟

** به نظر می‌رسد فقر احساسی در جهت افزایش حرکت کرده است که باز هم مبنای واقعی دارد. چون شکاف طبقاتی با توجه به ضریب جینی، بیشتر شده و شواهد و قرائن نشان می‌دهد اختلاف طبقاتی و فقر بین دهک‌ها افزایش داشته است. یکی از دلایلی که نمی‌توانیم به‌صورت دقیق دراین‌باره صحبت کنیم، این است که خط فقر را هنوز به‌درستی تعریف نکرده‌ایم. هنوز مشخص نشده چه مبلغی را خط فقر می‌دانیم. تقویم‌نشدن خط فقر ضعف بزرگی است که جای مخفی‌کاری هم ندارد و باید راه‌حل‌های اساسی برای آن پیدا کرد، همچنان‌که فرمول‌های اساسی هم برای آن وجود دارد. فرمول تعیین خط فقر سنجه بسیار مناسبی است که می‌توانید آن را به کار بگیرید و اختلاف‌ها را بدانید و به سمتی بروید که آن را کاهش دهید. مسئله دیگر این است که در کشور با دو حد تفریط و افراط مواجه هستیم.

در ادبیات ما متأسفانه واژه‌های جدیدی مثل گورخواب وارد می‌شود که تاکنون نداشتیم. گورخوابی یعنی عمق وجودی فقر و نداری نه کمبود و نقصان. یعنی نداری مطلق و نه نسبی. از آن طرف می‌بینیم گران‌قیمت‌ترین اتومبیل‌ها مثل مازراتی و پورشه‌های آلمانی وارد ایران می‌شود. هم‌زمان در پایتخت ایران تعدادی هستند که حتی پایشان به‌دلیل سرمازدگی ناشی از کارتن‌خوابی قطع می‌شود و در همان زمان اتومبیل‌های لوکس در خیابان‌ها ویراژ می‌دهند. اینها حد نهایی دارایی و حد نهایی فقر است؛ حد افراط و حد تفریط. به‌همین‌دلیل فاصله‌های طبقاتی وجود دارد. نکته دیگر دهک‌هاست. دهک‌های فرودست سال‌به‌سال بیشتر می‌شود. یعنی مدام جمعیت فقیرمان بیشتر می‌شود. به لحاظ روانی هم هرچه این فقر احساسی بیشتر شود نشان‌دهنده آن است که فاصله قشرها و دهک‌های جامعه افزایش یافته و دهک‌های فرودست رشد بیشتری پیدا می‌کنند.

* آیا افزایش دهک‌های فرودست و به‌وجودآمدن حس تبعیض می‌تواند فروپاشی جامعه را در پی داشته باشد؟

** آنچه اکنون موجود است، فروپاشی اخلاقی است. بحث آینده نیست. این جامعه، به لحاظ اخلاقی فروپاشیده است. جامعه‌ای که یک نفر‌ میلیاردها‌‌میلیارد ثروت و یک نفر ده‌ها خانه‌ خالی داشته باشد ولی تعداد چشمگیری از هم‌نوعان و هم‌شهری‌هایش در قبر بیتوته کرده و شب را به صبح می‌رسانند، به لحاظ اخلاقی جامعه‌ای فروپاشیده است و نمی‌توان گفت در این جامعه وفاق وجود دارد. اگر این جامعه هنوز به لحاظ اقتصادی و اجتماعی به فروپاشی نرسیده، اما به لحاظ اخلاقی فروپاشیده است. این جامعه بی‌رحم است؛ جامعه‌ای که به خودش هم رحم نمی‌کند. کسانی که از ثروت‌های قارونی برخوردار هستند و به هیچ‌وجه توجهی ندارند هم‌نوعان و همشهریانشان جایی برای بیتوته در شب ندارند، فکر نکنند با خیال راحت می‌توانند در ویلاهای مجللشان سر را بر بالین بگذارند و همیشه در بر این پاشنه بچرخد. چون این جامعه به لحاظ اجتماعی هم فروپاشیده خواهد شد. آلمان در سال ١٩٢٣، ‌پنج سال بعد از جنگ جهانی اول، تورم ٣٠‌ میلیارددرصدی را تجربه کرد ولی جامعه فرونپاشید چون جامعه به لحاظ بنیان‌های اجتماعی و اخلاقی فرونپاشیده بود و صرفا مشکل اقتصادی داشت. شاخص‌های اقتصادی نیست که می‌تواند منجر به فروپاشی جامعه شود. نه اینکه مهم نباشد. اما آقایان تصور می‌کنند تورم را تک‌رقمی کنند مشکل حل می‌شود. بحث رکود و تورم نیست. اینها فرمول دارد و حل‌شدنی است.

می‌توان تورم و رکود و نرخ ارز را مهار کرد، اما اگر بلایای این‌چنینی به جان مردم یک کشور افتاد، از این جامعه امنیت‌زدایی شده است. مهم‌ترین عنصر امنیت‌زا وفاق ملی است، وفاق ملی در سایه اشتراکات ایجاد می‌شود نه افتراقات. هرکدام از این نقاط افتراق ضربه‌ای کاری به جان وفاق ملی است و بعضی از آنها مثل گورخوابی مواردی است که ضربات کاری و مرگ‌باری را وارد می‌کند. اینها زخم‌هایی در روح و روان انسان‌هایی که وجدانشان بیدار است ایجاد می‌کند. وجدان‌های خفته آن‌چنان آلام و دردهایی را بر وجدان عمومی وارد می‌کنند که سال‌ها و نسل‌ها طول می‌کشد که مرهمی برای زخم‌های عمیقی که برداشته‌اند پیدا کنند و متأسفانه این زخم‌ها روی زخم ایجاد می‌شود. این‌طور هم نیست بگوییم این وضعیت تا ابد دوام می‌آورد.

* در مقابل چنین رخدادهایی چه باید کرد؟

** نباید بگذاریم این وضعیت عادی شود و باید به‌طور مداوم چنین مسائلی را در مرحله هشدار نگه داشت. فقط در این صورت است كه می‌توان مردم و مسئولان را نسبت به حل این مسائل به واکنش واداشت.

http://www.sharghdaily.ir/News/111536

ش.د9503323

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات