* به نظر شما با توجه به تحرکاتی که در جریان اصولگرایی آغاز شده افق انتخابات سال آینده برای این جریان چگونه است؟ آیا تشکیل مجموعههای جدیدی مانند جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی میتواند در تغییر شرایط بازی به نفع اصولگرایان تأثیر مثبتی داشته باشد؟
** کار تشکیلاتی به هر حال یک قدم رو به جلو و درستی است که باید انجام شود و در فعالیتهای سیاسی ما نیز فراگیر گردد تا وضعیت رقابت ما از این حالت بیسر و سامانی که سالهاست بر آن حکمفرما میباشد، خارج شود. اصولگرایان هم عموماً دارند تلاش میکنند که از این جنس قدمها بردارند. تشکیل جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی هم از همین دست است و باید تقویت شود. اما یک مسأله به نظر من وجود دارد و آن اینکه این کار و به ثمر نشستن آن نیازمند گذر زمانی بسیار بیشتر از 4 ماه و 5 ماه است. اگر هدف دوستان ما انتخابات 96 بود باید حداقل دو سال قبل این کار را میکردند نه در فاصله 6 ماه مانده به انتخابات.
آقایانی که مؤسس هستند گفتند نامزد نمیشویم و این هم خیلی خوب است. اما هیچ تضمینی برای آن نیست. ما از این حرفهای قشنگ خیلی در انتخاباتهای قبلی زدیم که با نامزد واحد میآییم و کسی انفرادی عمل نمیکند و از این دست چیزها. از این تشکلها هم زیاد ساخته شد در میان اصولگرایان اما نتیجهاش چه شد؟ این جبهه جدید یک امیدی ایجاد کرده و ما هم آرزو داریم به ثمر بنشیند. اما تجربیات سالها و ادوار گذشته انتخابات به ما اصولگرایان میگوید باید قدری هم واقعبین باشیم و همین الان اعتراف کنیم که وحدت از این مسیر رخ نمیدهد. این مسیر را ما بارها رفتهایم و به وحدت نرسیده و الان هم فرقی نمیکند.
* خب شما فکر میکنید مسیر منتهی به وحدت از چه راهی میگذرد؟ به عبارتی چه فاکتوری برای اصولگرایان لازم است تا بتوانند به وحدت برسند؟
** ما شدیداً نیاز به دخالت و نقشآفرینی نیروهای کارکشته و ریشسفیدانی نظیر مرحوم مهدوی کنی و مرحوم عسگر اولادی داریم که جای ایشان واقعاً در شرایط فعلی خالی میباشد.
* خب در زمان حیات این شخصیتها هم وحدتی حاصل نمیشد.
** آن شرایط برای اصولگرایان فرق داشت. ببینید آن زمانی بود که رقیب اصلاحطلب و اعتدالی مانند بعد از سال 92 مقابل اصولگرایان در صحنه نبود. اما بعد از سال 92 شرایط فرق کرد و یک عامل انگیزشی جدی برای اتحاد که همان رقیب قدرتمند بود، وارد صحنه شد. اما مسأله این است که اصولگرایان بهعنوان یک جریان سیاسی دارای طیفهای مختلفی هستند که با هم اختلاف سلیقه و اختلاف نظر هم دارند. این اختلافها قبل از سال 92 تعمیق شد اما در برهههای بعد برای کنار گذاشتن آن نیاز به یک نیروی متحدکننده از افراد ریشسفید بود که حالا در میدان نیستند.
* الان به نظر شما چه کسانی میتوانند این نقش را بازی کنند یا به عبارتی این خلأ چگونه پر خواهد شد؟
** ما الان آیتالله موحدی کرمانی، آیتالله مصباح یزدی و آیتالله محمد یزدی را داریم که بتوانند این نقش را ایفا کنند.
اگر خود این افراد و بزرگان با همدیگر همنظر باشند و به یک موضع مشترک برسند بدون شک قسمت وسیعی از بدنه اصولگرایان روی آن حرف، حرف دیگری نخواهد زد. البته قطعاً ما یک عده اصولگرا داریم که تبعیت نمیکنند که اینها به سمت اعتدالیون و بعضاً اصلاحطلبان تمایل پیدا کردند. ولی من معتقدم که بالای 70 تا 80 درصد جریان اصولگرایی در صورت هم نظر شدن این سه نفر از موضع مشترک آنها پیروی خواهند کرد و یک نیروی بزرگ سیاسی با اتفاق نظر قابل قبولی شکل خواهد گرفت.
* ولی با توجه به سابقه انتخاباتهای قبلی خود جامعتین که رأس آن همین اشخاص هستند در رسیدن به وحدت به مشکل برخورد کردند.
** دقیقاً مسأله همین است. شما توجه کنید که من گفتم «اگر» این بزرگان هم نظر شوند و روی کلمه «اگر» هم تأکید کردم. هم نظر شدن این شخصیتها خودش پیشنیازهایی میخواهد و قطعی نیست. متأسفانه در رأس جامعتین هنوز نشانه هم نظری دیده نمیشود و هم از سالهای گذشته در بدنه آن افرادی هستند که ساز خودشان را میزنند و راه خودشان را میروند. تا الان البته تلاشهایی صورت گرفته و جلساتی در حال برقراری است. به هر حال امیدواریم با مصادیقی که حضرت آقا از انقلابی بودن ارائه دادهاند ما بتوانیم به یک وحدت و مصداق خوب برسیم و بقیه هم از آن حمایت کنند.
* یعنی هنوز نگران عدم تمکین هستید؟
** بله. نشانه آن هم این است که الان ما تعدد کاندیدا داریم و خیلیها آماده ورود به صحنه هستند.
* اما تا الان که چیزی اعلام نشده است؟
** این ظاهر بیرونی ماجرا است. ما که در جریان اصولگرایی هستیم و از تحرکات و تدارکات تقریباً اطلاع داریم میدانیم که خیلیها هستند که تمایل به اعلام کاندیداتوری دارند. این تا الان فقط اعلام عمومی نشده است. البته درست هم همین هست که اعلام نشود. گروههای مختلف در شرایط فعلی هر کدام روی فردی در حال مطالعه و کار هستند و نکته ما اینجاست که سازوکار و مسیر روشنی برای اینکه از میان این همه نامزد به یک مورد مشخص برسیم هنوز وجود ندارد.
* خب زمینه اینکه این نامزدها به نفع نامزد واحد کنار بروند چقدر است؟
** اینجا دو چیز است. یکی اینکه ما یعنی اصولگرایان به نامزد واحد برسیم که هنوز افقی برایش وجود ندارد و ما اعلام میکنیم که نگران نرسیدن به چنین وحدتی هستیم و دوم اینکه خود نامزدها کنار بروند که متأسفانه زمینه این هم خیلی قوی نیست. کار سخت است و متأسفانه برمیگردد به حب نفس که مع الاسف در میان اصولگرایان زیاد است.
* چرا؟
** به هر حال شیطان بیشتر سراغ افراد مؤمن و خدادوست میرود.
* با این وضعیت که شما شرح میدهید به نظر میرسد امید کمی به وحدت اصولگرایان داشته باشید.
** نه. من نمیگویم امید ندارم. من اینها را از سر نگرانی برای جریان اصولگرا میگویم. من حرفم این است که با این مسیر وحدت برای انتخابات سال بعد در جریان اصولگرا یک سراب بیشتر نیست. به هر حال وحدت لوازمی نیاز دارد که ما هنوز آن را مهیا نکردهایم و دارم به دوستان خودم هشدار میدهم که آنها هم نگران باشند.
* شما فکر میکنید در انتخابات پیش رو حمایت چه میزان از جریان اصولگرایی جلب آقای روحانی و سبد رأی ایشان شود؟
** اینها طیفی هستند که خودشان به خودشان میگویند معتدلین اصولگرا. شماها هم به اینها همین را میگویید. من میگویم کسانی هستند که هم خدا را میخواهند و هم خرما را. بر همین اساس فکر میکنم اگر سبد قابل توجهی برای آقای روحانی در ماههای آینده شکل بگیرد اینها قطعاً به ستاد ایشان خواهند رفت. اما اگر نه شکی ندارم که آقای روحانی حمایت هیچکدام از اینها را نخواهد داشت. این افراد بین 10 تا 20 درصد کل جریان اصولگرایی هستند. در شرایط فعلی فکر میکنم سطح حمایت اصولگرایان از روحانی تنزل پیدا کرده.
* حتی موضع طیفهایی مثل آقای لاریجانی؟
** من معتقدم که آقای لاریجانی و برخی شخصیتهای هم نظر با ایشان نیز در حمایت از آقای روحانی دچار تردید شدهاند. چون با توانایی که از آقای روحانی دیدند و قولهایی که عمل نشد به نظر میرسد نمیخواهند وزن خود را پای ایشان هزینه کنند. آقای لاریجانی تا الان موضعی نگرفتهاند و من هم بعید میدانم که در انتخابات موضع مستقیم بگیرند. ایشان سعی میکنند چنین دست موضعگیریهایی را به دوش اطرافیان خود بیندازند. الان اما در ماههای گذشته دیدیم که آقای لاریجانی هم با کنایه در برخی مواقع نسبت به دولت سخن میگویند و همان اطرافیانی که مد نظر من هست دیگر مانند قبل در صحنه دفاع از دولت حاضر نیستند.
* شاید این برای آن بود که در مجلس قبل مخالفان دولت زیاد بودند و دولت نیاز به حمایت داشت و غیر از این طیف کسی برای حمایت نبود.
** من این را قبول ندارم. اتفاقاً در مجلس جدید که اصلاحطلبان هم وارد شدهاند دیگر حمایت از دولت انحصاری نیست و از حالت انحصار خارج شده است. این جریان هم مشخصاً نشان داده که نمیخواهد در اصلاحطلبان حل شود و اصولاً میبایست برای گرفتن جایگاه بهتر در رقابت با اصلاحطلبان هم که شده ظهور و بروز بیشتری در حمایت از دولت میداشت که اینگونه نیست.
http://www.iran-newspaper.com/newspaper/page/6416/21/168406/0
ش.د9503527