آلن کلارک وزیر مشاور در امور دفاع انگلیس، واکنش اروپا را نسبت به جنگ خلیجفارس «ضعیف» توصیف کرده است. روزنامه ساندی تایمز، نقش هلموت کهل صدراعظم آلمان را به عنوان «شخصیت شرور نمایشنامه» «شرمآور» خوانده است. ژاک دولور کمیسر جامعه اروپایی ابراز تأسف کرده است که جنگ «کمبودهای اروپا را جلوهگر کرده است» و جیانی دومیکلیس وزیر خارجه ایتالیا که از طرفداران پر و پا قرص اروپای متحد است اعتراف کرده که مناقشه «بار دیگر محدودیتهای فرایند ادغام اروپایی را به ما نشان داده است» متحدین آمریکا گرچه در مورد اکثر مسائل اختلافنظر دارند اما در یک مورد اتفاقنظر وجود دارد: اینکه عملکرد کلی اروپا در جنگ خلیجفارس ضعیف، ناهمگون و مایه ضعف روحیه بوده است.
مطبوعات انگلیس، متحدین اروپایی را به ترس، خودخواهی و تلاش بر جلب رضایت صدام حسین متهم کردهاند. تورگوت اوزال نخستوزیر ترکیه، آلمان را متهم کرده است که بیش از حد ثروتمند شده و به جنگ اعتنایی ندارد. ژان پیر شونمان وزیر دفاع فرانسه در اعتراض به حمایت میتران از ائتلاف ضد عراق، از مقام خود استعفا داد. آدمیرال ماریو بوراکیا فرمانده نیروی دریایی ایتالیا در خلیجفارس پس از آنکه در مصاحبهای گفت از طریق یک راه حل دیپلماتیک میشد از بروز جنگ اجتناب کرد مجبور به استعفا شد. در جلسه طوفانی پارلمان اروپا در استراسبورگ، نمایندگان حزب کارگر انگلیس، سوسیال دمکراتهای آلمان انضباط حزبی را کنار گذاشته و علیه قطعنامه حمایت از جنگ رأی دادند.
شگفت آنکه این اقدامات در هفتهای صورت گرفتند که حمایت مردم از جنگ علیه صدام حسین رو به افزایش بود. نظرخواهیها نشان میدهند 84 درصد از رأیدهندگان در انگلستان از اهداف جنگی ائتلاف تحت رهبری آمریکا حمایت میکنند. درصد مشابهی در هلند، 70 درصد در فرانسه، 66 درصد در آلمان و 62 درصد در بلژیک نیز از جنگ حمایت کردهاند. تظاهرات علیه شرکت اروپائیان در جنگ در روزهای نخست جمعیت زیادی را بخود جلب کرد اما احساسات بیطرفانه اکنون فروکش کرده است. رهبران قدیمی جنبش صلح در آلمان و هلند حسرت روزهایی را در اوایل دهه 1980 میخورند که اروپائیان در اعتراض به استقرار سلاحهای هستهای آمریکا در اروپا به خیابانها هجوم برده بودند.
هلموت کهل سرانجام نسبت به خواست مردم واکنش نشان داده است. پس از هفتهها طفره رفتن از تعیین نقش آلمان در مناقشه، صدراعظم آلمان تلاش خود را برای جلوگیری از لطمه خوردن به سیاست آلمان آغاز کرد. با صدور یک فرمان فوری، او اعلام کرد آلمان موشکهای ضدهوایی رولاند و هاوک را به همراه 600 سرباز برای بکار انداختن آنها به جنوب شرقی ترکیه میفرستد. او وعده 5/5 میلیارد دلار برای تأمین هزینههای جنگی آمریکا 535 میلیون دلار به انگلیس را داد. پس از سفر هانس دیتریش گنشر وزیر خارجه به تلآویو، بن همچنین با یک کمک نظامی و انسانی 700 میلیون دلاری به اسرائیل موافقت کرد. کهل در یک سخنرانی طولانی در بوندستاگ، به هفتهها ابهام در مورد واکنش آلمان در صورت حمله عراق به ترکیه گفت: «اتحادیه ناتو میتواند روی همبستگی ما با لطمه همپیمانان، از جمله ترکیه، حساب کند».
میتران نیز برای صیقل زدن به سیمای فرانسه به عنوان یکی از شرکای قابل اعتماد ائتلاف تحرکاتی را آغاز کرده است. با پذیرفتن استعفای شونمان، رئیسجمهوری فرانسه از بیطرفان چپگرا در حزب سوسیالیست فاصله گرفته است. در آغاز جنگ، میتران دستور داده بود هواپیماهای فرانسوی، که تحت فرماندهی موقت عملیاتی آمریکا قرار دارند تنها به اهداف در کویت، و نه عراق، حمله کنند. اما در هفته گذشته، میتران ممنوعیت حمله به خاک عراق را لغو کرد. بهرحال، یک جنبه از سیاست فرانسه تغییر نکرده است. جمعه دو هفته پیش، یک دیپلمات بلندپایه فرانسوی درست به هنگام سفر معاون نخستوزیر عراق به پایتخت ایران، وارد تهران شد - البته یک مقام فرانسوی گفت این تصادفی بوده است. برغم انتقاد از دیپلماسی تکروی فرانسه، میتران هنوز هم در پی یافتن یک راه حل دیپلماتیک برای جنگ است.
منافع ملی - هیچ تلاشی از سوی قدرتهای بزرگ اروپایی برای نشان دادن همبستگیشان نمیتواند این واقعیت را که با جنگ برملا شد از بین ببرد: هر یک از کشورهای اروپایی دارای برنامه سیاست خارجی خاص خود است. جان میجر نخستوزیر انگلیس با پیروی از غرائز خوب محافظهکار، سیاست انگلیس را در کنار آمریکا قرار داد و در نتیجه آن، محبوبیتش در کشور به اوج رسید. رودلوبرس نخستوزیر دمکرات مسیحی هلند نیز از میجر پیروی کرد و نتیجه مشابهی عایدش شد.
اسپانیا، ایتالیا و فرانسه همگی میکوشند برغم شرکتشان در ائتلاف، روابط سنتی حسنه خود را با جهان غرب کاملاً حفظ کنند. با توجه به نقطهنظرات ملیگرایانه، روش پرابهام آنان کاملاً منطقی است. همه آنها وابستگی شدیدی به نفت اعراب دارند. همگی دارای جوامع بزرگی از کارگران عرب هستند. همه آنها با تنشهای فزاینده و خصومت بین مردم خود و مهاجرین دست به گریبانند.
آلمان که درگیر بازسازی آلمان شرقی و احیای مالی اروپای شرقی است، برای جلوگیری از مشارکت مستقیم نظامی در خلیجفارس، به محدودیتهای قانون اساسی خود در مورد اعزام سربازان به خارج از منطقه ناتو استفاده کرده است. حتی در هفته گذشته، پس از آنکه کهل مشی خود را تغییر داد، بوندس بانک، بانک مرکزی نیرومند آلمان، نرخ بهره خود را به میزان نیم درصد افزایش داد. این اقدام که به منظور مهار تورم آلمان و کسری بودجه این کشور طراحی شده است، همه متحدین را خشمگین کرد زیرا آنها نگرانند که این امر رکود کنونی جهانی را طولانی کند و اجازه ندهد سایرین نرخهای بهره خود را کاهش دهند.
ترکیه که تنها جای پایی در خاک اروپا دارد، پیچیدهترین نقش را ایفا کرده است. اوزال به هواپیماهای آمریکایی اجازه داده که از پایگاه ناتو در اینجرلیک در جنوب شرقی ترکیه و از پایگاه باتمان در جنوب شرقی به پرواز درآیند. در برابر آن، او خواهان «بیشترین سود با کمترین هزینه» از غرب است. در صورت خرید او شامل کمک اقتصادی و امتیازهای تجاری، حدود 6 میلیارد دلار تجهیزات نظامی و رفتار مناسبتر با درخواست ترکیه برای پیوستن به جامعه اروپایی است. در همان حال، ترکیه مسلمان تا آنجایی که میسر است راههای ارتباطی با همسایگان عربش را باز نگه داشته است. مثلاً، حدود 50 میلیون تن روغن زیتون از اوت گذشته از ترکیه به سوریه صادر شده که بیشتر آن به اردن و سپس عراق منتقل شده است.
تا چند سال پیش اختلافهای سیاسی بین کشورهای اروپایی امری عادی محسوب میشد. اما از هم گسیختگی کمونیسم در اروپای شرقی به همراه پیشرفت مداوم جامعه اروپایی به سوی ایجاد یک بازار وسیع آزاد پس از سال 1992، انتظارات اروپائیان را به شدت تغییر داده است. یک هفته پیش از آغاز جنگ، رهبران جامعه اروپایی در رم ملاقات کردند تا طرح جاهطلبانه «وحدت سیاسی» را شامل سیاستهای مشترک خارجی و دفاعی آغاز کنند. برغم بدبینی انگلیس نسبت به این طرح، اغلب رهبران جامعه اروپایی عصر تازهای را پیشبینی کردند که در آن اروپا، شرق و غرب آن، به تدریج مسئولیت امنیتاش را خود برعهده میگیرد و جایگاه مناسب خود را در بین قدرتهای جهانی پر خواهد کرد.
ضربهای تحقیرکننده - این دوران خوش دیری نپائید. انگلستان و هلند قاطعانه جلوی تلاشهای ده عضو دیگر جامعه اروپایی را برای دادن تعهد به صدام در مورد یک کنفرانس صلح خاورمیانه در برابر عقبنشینی او از کویت گرفتند. صدام دوبار حتی حاضر نشد با فرستادگان جامعه اروپایی ملاقات کند و با اینکار ضربه تحقیرکنندهای بر تلاشهای اروپائیان وارد کرد. میتران با ارائه یک پیشنهاد در آخرین لحظه، همه شرکای اروپایی را که هیچ اطلاعی از اقدام او نداشته شگفتزده کرد. ایتالیا، اسپانیا، بلژیک و یونان تنها نیروهای اندکی را به تلاش جنگ اختصاص دادند. فیلیپ گونزالز نخستوزیر اسپانیا تأکید کرد که کشتیهای کشورش در شرق مدیترانه تنها در یک «مأموریت صلح» بسر میبرند. (هفته گذشته «گونزالز گام مهمی برداشت و بدرخواست آمریکا برای به پرواز درآمدن بمبافکنهای ب52 از پایگاههای ناتو در اسپانیا پاسخ مثبت داد.)
با آغاز جنگ، اوضاع بدتر شد. دولت بلژیک که سرگرم معامله برای آزادی سه گروگان بلژیکی در لبنان بود. نتوانست سفارش انگلیس را برای گلولههای توپ بپذیرد. این حادثه خشم ضدبلژیکی را در انگلیس برانگیخت. تلاشهای نومیدانه برای هماهنگ کردن اقدام نظامی اروپایی از طریق اتحاد اروپای غربی - یک سازمان پس از جنگ که اکثر اعضای اروپایی ناتو را شامل میشود اما آمریکا و کانادا در آن عضویت ندارند - نتوانست این حقیقت آشکار را پنهان کند که ائتلاف بطور کامل به وسیله فرماندهان آمریکایی اداره میشود. سیاستمداران چپگرایی چون شونمان به واشینگتن اعتراض کرد که متحدین را به یک جنگ صلیبی با عراق میکشاند و اهداف جنگی آمریکا فراتر از آزادی کویت میرود.
در حالیکه دوازده کشور اروپایی در تعقیب اهداف خود بودند، میجر بدون هیچگونه ابهامی خاطرنشان کرد که اروپا برای وحدت عمل آمادگی ندارد. دلور به هنگامی که در پایان یک اجلاس طوفانی پارلمان اروپا انگشت خود را بر شقیقهاش گذاشت و وانمود کرد تیری به سرش شلیک میکند، سرخوردگی کامل خود را نشان داد. اکثر کشورهای اروپایی در هفته گذشته از انتظارات خود نسبت به وحدت سیاسی کاستند. به جای حرکت مستقیم به سوی یک سیاست خارجی مشترک، کمیته بین حکومتی جامعه اروپایی چند تغییر جزئی را در مکانیسم پیچیده تصمیمگیری جامعه توصیه خواهد کرد.
بعضی از رهبران اروپایی بر روشن بودن دورنمای وحدت اروپا تأکید میورزند. دومیکلیس خستگیناپذیر استدلال میکند که تشتت اروپائیان از اوت گذشته سرانجام جامعه را متقاعد خواهد کرد که باید اقداماتش را، هرچه سریعتر، هماهنگ کند. جفری ادوارد استاد سخنران در دانشگاه مکالمات اروپایی کمبریج میگوید سایر کشورهای اروپایی حق دارند در برابر روابط نزدیک انگلیس با سیاست آمریکا مقاومت کنند. ادوارد میگوید «هیچ دلیلی برای اینکار وجود ندارد. چرا باید یک اتفاقنظر اروپایی براساس موضع انگیس بوجود آید» خوشبینان همچنین خاطرنشان میسازند که برغم وجود اختلافات، ائتلاف دست نخورده مانده و نیروهای انگلیسی و فرانسوی در کنار آمریکائیان میجنگند.
در پایان، ایستایی در میان متحدین خللی بر تلاش جنگ وارد نخواهد کرد. منافع اروپا در آزادی کویت و فلج کردن صدام حسین به همان اندازه منافع آمریکا اهمیت دارد. اما عملکرد نه چندان رضایتبخش متحدین، چشماندازها برای حرکت سریع به سوی اروپای فدرال را شدیداً خدشهدار کرده است. این امر، نقش آمریکا را به عنوان رهبر نظامی و سیاسی غرب مورد تأکید مجدد قرار داده است. این امر «روابط ویژه» بین آمریکا و انگلستان را مستحکمتر کرد، و این انتظارات را که آلمان به صورت یک نیروی سیاسی مسلط ظهور خواهد کرد، از بین برد. و همین امر تضمین کرد که در تلاش برای برقراری ثبات در خاورمیانه پس از جنگ، جای اروپا در حاشیه قرار دارد. از جمله نخستین قربانیان جنگ خلیجفارس، رویای یک نظم جدید جهانی بود که در آن اروپا، متحد و سرافراز خواهد ایستاد.