اصلاحطلبان که تا پیش از این به نظرسازی و نظرپردازی درباره انتخاب حتمی آقای روحانی برای دور دوم سخن میگفتند، با مشخص شدن کاندیداهای جبهه مردمی نیروهای انقلاب، همچنان این رویه خود را ادامه داده و اخیراً حمیدرضا جلاییپور، از فعالان سیاسی اصلاحطلب و استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران، در گفتگو با روزنامه آرمان گفته است که آمدن رئیسی کار روحانی را ساده کرد. وی همچنین مدعی شده که هفت میلیون رأی اصولگرایان در سال 76 به پنج میلیون رسیده است. جلاییپور برای تکمیل اظهارات خود همچنین گفته است که دوم خردادی دیگر در راه است. در همین راستا، حسین مرعشی در گفتگویی با روزنامه شرق گفته است که آمدن رئیسی به نفع روحانی است.
آنچه در نگاه اول در تحلیل این اظهارنظرها باید گفت، ناتوانی اصلاحطلبان در کتمان ترس خود از مطرح شدن و کاندیداتوری آقای رئیسی است. این در حالی است که حتی هنوز رئیسی به عنوان کاندیدای نهایی جمنا معرفی نشده و یکی از پنج کاندیدای معرفی شده این جبهه است. اما این ترس، با توجه به رأی بالای آقای رئیسی در دومین مجمع جمنا و نزدیک شدن این جبهه به گام نهایی، ترسی واقعی به نظر میرسد.
اما آنچه که اصلاحطلبان با این اظهارنظرها درصدد کتمان آن هستند، «ناتوانی دولت یازدهم از اداره کارآمد کشور، عدمتحقق وعدههای روحانی و بویژه، گرهگشایی نکردن از مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم» است. درواقع، اصلاحطلبان با این اظهارنظرها درصدد عبور از پاشنهآشیل دولت و عدمطرح آن در فضای جامعه هستند. درباره تکرار دوم خردادی دیگر نیز، منظور آقای جلاییپور از دو حالت خارج نیست؛ یا اینکه آنها با کاندیدای مستقل اصلاحطلب وارد کارزار انتخاباتی میشوند که البته بعید به نظر میرسد و یا اینکه با تداوم حمایت خود از روحانی، مانند سال 92، به تکرار دوم خرداد 76 میاندیشند که بسیار محتمل بوده و مجموع بحثهای درونجریانی آنها، این گزاره را تأیید میکند. بنابراین، منظور وی از تکرار دوم خرداد، حمایت اصلاحطلبان از روحانی و امیدواری به پیروزی وی، همانند پیروزی خاتمی در سال 76 است. اکنون این سؤال مطرح میشود که آیا واقعاً دوم خرداد تکرار خواهد شد؟ واقعیت آن است که تکرار دوم خردادی دیگر برای اصلاحطلبان، دشوار و بعید به نظر میرسد. به چند دلیل؛
1- معمولاً در دور اول انتخاب هر رئیسجمهوری، مردم براساس وعدههای وی به او رأی میدهند و در دور دوم براساس عملکرد، کارنامه و کارآمدی وی در تحقق وعدههایش. روند موجود در کشور نشان از آن دارد که کارنامه دولت در چهارسال گذشته، کارنامه چندان موفقی نبوده و نه تنها از حجم مشکلات مردم کاسته نشده، بلکه حتی در برخی حوزهها بر دامنه و شدت آنها نیز افزوده شده است که همین امر، افزایش نارضایتیها از دولت را در پی داشته است. افزایش آرای منفی آقای روحانی، برطبق نظرسنجیها، به رقمی در حدود 40 درصد، گویای این واقعیت است.
2- آنچه پیروزی روحانی در دور قبل را رقم زد؛ عدمانسجام جریان رقیب وی، «شعار تعامل سازنده با دنیا»، که به برجام منتهی شد، و وعده حل مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم در 100 روز بود. اکنون با گذشت حدود چهار سال از عمر این دولت، هم رقیبان وی درصدد رسیدن به انسجام و اتحاد هستند، هم باتوجه به عدمموفقیت برجام در حل مشکلات پیشروی کشور و مردم، شعار تعامل سازنده با دنیا، رنگ باخته است و هم روزهای زیادی از آن 100 روزی که روحانی وعده داده بود، گذشته است و مردم شاهد موفقیت قابلتوجهی از چرخش کلید تدبیر و امید نیستند.
بنابر آنچه گفته شد، انتخاب مجدد روحانی، کاری اگرنه غیرممکن، اما به طور حتم، دشوار است. هرچند پیشبینیها در این زمینه، باتوجه به سیالیت فضای آرایش نیروها و جریانهای سیاسی و مسائل کشور در ظرف یک ماه آینده، واقعاً دشوار به نظر میرسد و هر لحظه ممکن است وقوع اتفاقی خاص، نتیجه انتخابات را تحتتأثیر خود قرار دهد.