برجام از موضوعاتی است که از ظرفیت لازم برای ایجاد دوگانههای کاذب برخوردار است. از مهمترین استدلالها در این زمینه این است که برجام سایه جنگ را از سر کشور دور کرده و اگر اجرای این معاهده ادامه پیدا نکند، نه تنها منافع مردم در معرض تهدید مجدد قرار میگیرد؛ بلکه سایه جنگ دوباره بر سر کشور گسترده میشود[...]
یادداشت: برجام
از موضوعاتی است که از ظرفیت لازم برای ایجاد دوگانههای کاذب برخوردار
است. از مهمترین استدلالها در این زمینه این است که برجام سایه جنگ را
از سر کشور دور کرده و اگر اجرای این معاهده ادامه پیدا نکند، نه تنها
منافع مردم در معرض تهدید مجدد قرار میگیرد؛ بلکه سایه جنگ دوباره بر سر
کشور گسترده میشود. در واقع، در اینجا هدف این است که چون برجام حاصل
سیاست و نگاه تعاملگرای دولت یازدهم است، تداوم آن نیز منوط به تداوم
حاکمیت این نگاه در دولت آینده است. در پاسخ به این استدلال توجه به چند
نکته ضروری است:
۱ـ تهدید کشور از سوی دشمن یک موضوع همیشگی است که
برجام در این زمینه نه تنها هیچ تأثیری نداشته، بلکه پس از برجام اتفاقاً
بر حجم و شدت این تهدیدها افزوده شده است. به عبارتی، مهمترین عامل در
خنثیسازی تهدیدهای دشمن نیز استحکام ملت و ارتباط ناگسستنی آنها با نظام و
اقتدار خدشهناپذیر دفاعی کشور است.
۲ـ برجام اگرچه در کاهش برخی
تحریمها مؤثر بوده، اما دستاورد ملموسی برای زندگی مردم نداشته و حداقل
اینکه نتوانسته است آن دستاوردهایی را که طرفدارانش از آن سخن میگفتند،
برآورده کند.
۳ـ برجام نه تنها ساختمان تحریمهای ضد ایرانی را منهدم
نکرده است؛ بلکه رفع تحریمها را به پذیرش محدودیتها در حوزههای مهمی،
چون نفوذ منطقهای و اقتدار موشکی کشورمان منوط کرده است و نگاهی که در
داخل کشور خواهان ادامه اجرای برجام به هر قیمتی است، حاضر است محدودیت و
تغییر رفتار در سایر حوزهها یا همان اجرای برجامهای ۲ و ۳ را نیز بپذیرد.
۴ـ اگرچه سیاست نظام چیزی جز تعامل سازنده با جهان نیست؛ اما این
سیاست آنگونه که در دولت اصلاحات و دولت یازدهم عملیاتی شده، دستاوردی
برای کشور به ارمغان نیاورده است. به عبارتی، این نوع نگاه هیچوقت عامل
کاهش تهدیدهای دشمن و تأمینکننده منافع مردم نبوده است.
۵ـ آنگونه
که تاریخ کشورهای توسعهیافته نشان میدهد، آنچه سبب حل مشکلات مردم این
کشورها و ارتقای شاخصههای رفاهی ـ معیشتی آنها شده، اقتدار درونزا، تکیه
بر ظرفیتهای درونی و حل پایدار مشکلات کشور است که در برهه کنونی نیز
منوط به پذیرش و اجرای این گزاره است.
▼ حرف روز
برجام و دوگانههای آن
برجام
از موضوعاتی است که از ظرفیت لازم برای ایجاد دوگانههای کاذب برخوردار
است. از مهمترین استدلالها در این زمینه این است که برجام سایه جنگ را
از سر کشور دور کرده و اگر اجرای این معاهده ادامه پیدا نکند، نه تنها
منافع مردم در معرض تهدید مجدد قرار میگیرد؛ بلکه سایه جنگ دوباره بر سر
کشور گسترده میشود. در واقع، در اینجا هدف این است که چون برجام حاصل
سیاست و نگاه تعاملگرای دولت یازدهم است، تداوم آن نیز منوط به تداوم
حاکمیت این نگاه در دولت آینده است. در پاسخ به این استدلال توجه به چند
نکته ضروری است:
۱ـ تهدید کشور از سوی دشمن یک موضوع همیشگی است که
برجام در این زمینه نه تنها هیچ تأثیری نداشته، بلکه پس از برجام اتفاقاً
بر حجم و شدت این تهدیدها افزوده شده است. به عبارتی، مهمترین عامل در
خنثیسازی تهدیدهای دشمن نیز استحکام ملت و ارتباط ناگسستنی آنها با نظام و
اقتدار خدشهناپذیر دفاعی کشور است.
۲ـ برجام اگرچه در کاهش برخی
تحریمها مؤثر بوده، اما دستاورد ملموسی برای زندگی مردم نداشته و حداقل
اینکه نتوانسته است آن دستاوردهایی را که طرفدارانش از آن سخن میگفتند،
برآورده کند.
۳ـ برجام نه تنها ساختمان تحریمهای ضد ایرانی را منهدم
نکرده است؛ بلکه رفع تحریمها را به پذیرش محدودیتها در حوزههای مهمی،
چون نفوذ منطقهای و اقتدار موشکی کشورمان منوط کرده است و نگاهی که در
داخل کشور خواهان ادامه اجرای برجام به هر قیمتی است، حاضر است محدودیت و
تغییر رفتار در سایر حوزهها یا همان اجرای برجامهای ۲ و ۳ را نیز بپذیرد.
۴ـ اگرچه سیاست نظام چیزی جز تعامل سازنده با جهان نیست؛ اما این
سیاست آنگونه که در دولت اصلاحات و دولت یازدهم عملیاتی شده، دستاوردی
برای کشور به ارمغان نیاورده است. به عبارتی، این نوع نگاه هیچوقت عامل
کاهش تهدیدهای دشمن و تأمینکننده منافع مردم نبوده است.
۵ـ آنگونه
که تاریخ کشورهای توسعهیافته نشان میدهد، آنچه سبب حل مشکلات مردم این
کشورها و ارتقای شاخصههای رفاهی ـ معیشتی آنها شده، اقتدار درونزا، تکیه
بر ظرفیتهای درونی و حل پایدار مشکلات کشور است که در برهه کنونی نیز
منوط به پذیرش و اجرای این گزاره است.