(روزنامه ايران ـ 1396/01/27 ـ شماره 6471 ـ صفحه 21)
همانجا باز میکند، وقتی باز میکند، میگوید این که دیگر گذشته است و این را ما اعلام کردیم و گذشته است و اینها. در حالی که این نامه بعد منتشر شد توی سایتها و رسانهها همه منتشر شد، همان نامهای که خطاب به آقای مصلحی نوشته شده که وزیر محترم اطلاعات در انسجام امور ایجاب میکند که چنین باشد و چنان باشد. ...تا یک دیداری انجام میگیرد که معمولاً دوشنبهها این دیدار را آقای رئیسجمهوری با آقا داشته... بحث منتهی میشود به همین مسأله آقای وزیر اطلاعات. گویا مثلاً آقا میگویند که ایشان باید باشد و مثلاً چرا شما قبول نکردی و باید باشد و اینها، آقای رئیسجمهوری میگوید که من با ایشان نمیتوانم کار کنم یا اطلاعات، من یکسری در اطلاعات خبر دارم که خودم باید کنترل بکنم و باید تسلط داشته باشم که ایشان نمیتواند با من کار کند و باید یکی دیگر باشد و یک مقداری راجع به اینکه چه کسی باشد صحبت میکنند و گویا بحث به اینجا منتهی میشود که چند تا پیشنهادی شروع میکند و آقا هم موافقت نمیکند. تا منتهی میشود که میگوید خب حالا تا وقتی یک کسی پیدا بشود که مورد موافقت هر دو ما باشد طبق روال قانونی سرپرستی را من داشته باشم.
این طور که برای ما گفته شد، خب آقا میگویند که سرپرستی کسی که میخواهد در وزارت اطلاعات تسلط داشته باشد باید شرط اجتهاد داشته باشد در متن قانون آمده شما که اجتهاد ندارید چطور میخواهید سرپرستی داشته باشید؟ این نمیشود و به اصطلاح موافقت نمیکنند. اینجا ظاهراً ایشان مطرح میکنند که مثلاً اجازه بدهید یا پس میروم در خانه مینشینم. آقا هم میگویند که برحسب آنچه که برای ما گفته شده، این کار به ضرر خود شما و به ضرر نظام خواهد بود. … دیگر این تمام میشود. ولی ظاهراً بحث هم فعلاً همین مسأله آقای وزیر اطلاعات است و جایگزینی و نظر آقا این است که همین ایشان باشد، آقای رئیسجمهوری هم میگوید که ایشان نباشد! خب ایشان میرود سفر و از سفر که برمیگردد، دیگر به اصطلاح خانهنشینی را انتخاب میکند.
ما صبح چهارشنبه که رفتیم تهران طبق معمول در جلسه شورای نگهبان حاج آقا جنتی یک گزارش مفصلی داد از دیداری که ایشان (احمدینژاد) با حاج آقای جنتی داشته، به تفصیل ایشان برای اعضای شورای نگهبان توضیح داد که در جلسه اینجوری بود و اینجوری و ایشان اینجوری میگوید و در کل یکسری گلایه از رئیس قوه و رئیس مجلس و مدیران و دفتر آقا و مثلاً یکی دو تا جزئی هم از حضرت آقا که مثلاً حمایت نمیکنند و هر وقت بحث حمایت میشود، از مجلس حمایت میکنند از قوه قضائیه حمایت میکنند و از من حمایت نمیکنند! از این حرفها. درحالی که ما شنیدیم در آن گفتوگو هم حتی صحبتش شده، آقا فرمودند او گفته که نظام اگر نتواند من را تحمل بکند! آقا هم گفتند که اگر نظام مسئولش من هستم که من تحمل کردم و شما را این دو- سه ساله تحمل کردم! چطور میگویید که تحمل نمیکنند؟ ...من احساس کردم که خودم هم یک ملاقاتی با ایشان داشته باشم. بالاخره قرار گذاشتیم و ایشان هم قبول کرد....من گزارش حرفهای خودم را میگویم اجمالاً. شاید اشکالی هم نداشته باشد. بسیار هم واضح و روشن هست.
آیتالله یزدی بعد از تعریف و یادآوری ماجرای اختلاف نظر رئیس جمهوری وقت (آیتالله خامنهای) با رهبر کبیر انقلاب درباره معرفی میرحسن موسوی به عنوان نخست وزیر و اطاعت رئیس جمهوری وقت از نظر امام(ره) روایت میکند:
حالا او دارد گوش میکند و من همین طوری صحبت میکردم تا حدود نیم ساعت صحبت کردم. خیلی با مقدمات و احترام و محبت و اینها دوباره شروع کرد: که مجلس همیشه با من درگیری داشته است و درگیری دارد و به اصطلاح رعایت نمیکند. قوه قضائیه چطور و حالا مثال که میخواست بزند مثلاً پرونده آقای رحیمی را یک قاضی را گذاشتند بعد آن قاضی گفته هیچی ندارد و قاضی را عوض کردند و یک قاضی دیگر را گذاشتند و او هم گفته هیچی ندارد عوض کردند و در عین حال هی میگویند آقای رحیمی پروندهاش فساد اقتصادی دارد، چطوره؟ او معاون اول من هست. آن معاون اول قبلی من را که برداشتند و ما هیچی نگفتیم، خودش هم هیچی نگفت. بعد گفتم که گلایهها را شنیدم، شما آن راهحل به اصطلاح رفع نگرانی را بگو. ...یواش یواش هوا خیلی تاریک شد و تو حیاط نشسته بودیم و دو نفری هم بودیم و دیگر، چایی آورد و خیلی احترام کرد و خیلی محبت کرد و اینها. خلاصه آخرش ایشان به من گفت که: شما نگران نباشید، من خودم با آقا صحبت میکنم و موضوع را حل میکنیم و گفتم چه جوری حل میکنید؟ یعنی چه؟ یعنی چه جوری حل میکنید، چون این خیلیها را اشاره میکردم. گفت حالا بالاخره منتهی میشود که ایشان استعفا بکند و یک نفر دیگر را معرفی میکند و یک جوری کنار میآیم با خود آقا حل میکنیم و کنار میآییم و شما نگران نباشید و...!
من دیگر واقعاً مأیوس شدم از این حرفها و میدیدم که خیلی به جایی نمیرسد. گفتم خیلی خوب، بلند شدم و خداحافظی کردم و خیلی احترام کرد و در ماشین آمد همراه من، ولی بعد دیدیم که نه ظاهراً هیچ تغییری و هیچ احساس عوض شدنی ندیدم و همان روش ادامه پیدا کرد.
این گزارش کار، اما، یک تحلیل چند جملهای خدمت شما عرض کنم که: ساده اندیشی است که اگر شما مثلاً فکر کنید اتفاقا پیش آمد، این جورها نیست، عرض کنم که چه جور تعبیر بکنم که به قول امروزیها، این یک پروژه است، این یک برنامه هست، هدف اصلی از این برنامه مسأله انتخابات آینده کشور هست، عالیترین ابزاری که در دست اینها هست وزارت اطلاعات هست. با وزارت اطلاعات برای پرونده درست کردن در مورد موافقت و مخالفت، برای کسانی که نمونهها هم داریم که رفتند با اینها صحبت کردند، که اگر حاضر باشی با ما بیایی چنان و چنین، مثلاً کمک میکنم و چه میکنم، این قبیل حرفها هم با بعضیها قبلاً زدهاند و گفتند دنبال مسأله انتخابات آینده کشور هستند، و حقیقت این است که اینها میخواهند بعد از دور آینده در کشور در قدرت وجود داشته باشند و تفکری که خودشان دارند به نوعی این تفکر را پیاده کنند و از امروز شروع کردند و خوشبختانه رهبر معظم انقلاب به قول بعضیها نقطه اصلی را پیدا کردند و در آن نقطه اصلی دست گذاشتند.
به دلیل حرفهایی که آدم از مشایی و دیگران که در یک باند هستند شنیدیم، بنابراین آن طرف قضیه در تحلیل اگر بخواهیم بحث بکنیم، آن طرف قضیه واقعاً یک پروژه هست و یک طرحی است که با این ترتیب میخواهند جلو بروند و کاری بکنند که بتوانند رهبری را تضعیف بکنند، این طرف هم مقام معظم رهبری خوشبختانه ایستادند و به استحکام فرمودند که من کوتاه هم نمیآیم و این را شنیدم که من در این مسأله کوتاه نمیآیم. ایستادهام و کوتاه نمیآیم.
http://www.iran-newspaper.com/newspaper/page/6471/21/179598/0
ش.د9600080