(روزنامه ايران ـ 1396/01/29 ـ شماره 6473 ـ صفحه 9)
کافی است کلید واژه «تخریب دولت» را در اینترنت جستوجو کنید. مقام و مسئولی نمیبینید که از حجم تخریبها گلایه نکرده باشد. البته این موضعگیری تنها به مسئولان و جناح نزدیک به دولت و اصلاحطلبان محدود نمیشود و چهرههای شاخص اصولگرایان و همه منصفان سیاسی به این موضوع اذعان دارند. کافی است چند سال عقبتر برویم و سکوت سرشار از ترس و مصلحت تندروها یا به تعبیر آیتالله هاشمی «کله شقهای سیاسی» را در برابر دولت پیشین تماشا کنیم. آنهایی که میدانستند شرایط کشور تا چه اندازه بغرنج است، در اتحادی استراتژیک دم برنیاوردند زیرا خود پیش از آن نقش حامی را داشتند و آنهایی که تحلیلی از شرایط نداشتند و سفید را سیاه و سیاه را سفید میدیدند به جای آنکه در محضر قضاوت مردم عذرخواهی کنند، نقش طلبکار را به عهده گرفتند و از هیچ تخریب و تخطئه و نادیدهانگاری علیه دولت فروگذار نکردند. آن هم در شرایطی که میدانستند دولت جدید چه چیزی تحویل گرفته و چه چیزی تحویل داده است. به قول شهیندخت مولاوردی معاون امور زنان و خانواده رئیسجمهوری: «معمولاً دولتها وقتی روی کار میآیند، در مرحله اول ریلگذاری میکنند؛ اما ما آواربرداری کردیم.»
سعید لیلاز اقتصاددان با یادآوری سکوت تندروها در سال 90 و 91 یعنی دقیقاً زمانی که کشور در سراشیبی تحریمها و وضعیت نابسامان اقتصادی بود به «ایران» میگوید: «هیچکدام از آنها در آن زمان حرف و نقدی به دولت وقت و سیاستهای غلط آن نداشتند و حالا به جای تشکر از دولت به خاطر دستاوردهایش، زبان باز کردهاند و هیچ ابایی از دروغگویی و تهمتزنی ندارند. حتی گاهی حرفهایی میزنند که مغایر با مصالح نظام و مصداق دقیق آب به آسیاب دشمن ریختن است و البته هیچ پیگردی هم متوجه آنها نیست.»
وی دستاوردهای دولت در این 4 سال را بالاتر از حد انتظار میداند و آمارهای امیدوارکنندهای از اقتصاد ارائه میدهد: «واردات کالا20 میلیارد دلار کمتر از سال 90 شده است، 700 هزار شغل جدید تنها در سال 95درست شده که برابر با کل 8 سال دولت قبل است، با ثباتترین کشور دنیا بعد از یکچهارم شدن درآمدهای نفتی هستیم، از واردات سالانه 6 میلیون تن گندم در سال، حالا در سال 95 میزان واردات به صفر رسیده و صادرات هم داشتهایم، در تولید برنج و چای و نیشکر هم رکورد تولید کل تاریخ ایران شکسته شده، واردات مواد غذایی سال 91 بین 8 و نیم تا 9 میلیارد دلار بود که سال 95 به حدود 2 میلیارد کاهش پیدا کرد، واردات روزانه 20 میلیون لیتر بنزین به 5 میلیون لیتر کاهش پیدا کرده و در سال 96 با افتتاح پالایشگاه ستاره خلیج فارس به صفر میرسد. در واردات گازوئیل هم از رقم 15 تا 20 میلیون لیتر امروز به خودکفایی رسیدهایم.» اینها تنها بخش کوچکی از دستاوردهای دولت در این 4 سال است که البته تندروها بنا را بر ندیدن گذاشتهاند.
این روزها که تنور انتخابات هر روز داغتر میشود، بالاخره اصولگرایان با همه چندپارگیها مشغول جمع شدن دور چند کاندیدا هستند. اما آیا کسانی که همه این دستاوردها را نادیده گرفتهاند و با سابقهای که در حمایت بیچون و چرا از دولت گذشته داشتهاند میتوانند سکان اداره دولت را به دست بگیرند؟ سعید لیلاز با اشاره به مدیریت چند تن از نامزدهای مورد حمایت اصولگرایان و بررسی عملکرد آنها میگوید: «روش نجات دادن ایران توسط نامزدهای اصولگرایان را میشود از نحوه اداره مکانهایی که مدیر آن بودهاند فهمید. چطور کسی که روزی میلیون ها تومان غذای رایگان برای تبلیغ خود در اختیار مردم قرار میدهد، میتواند ادعا کند که نگران اشتغال جوانان و وضعیت کشور است؟ بالاخره روزی رسیده که همه کاندیداهایی که در معرض انتخاب قرار گرفتهاند، پاسخگو باشند.»
شاید بتوان گفت در این 4 سال روزنامهها و رسانههای تندرو جبهه اصلی تخریب دولت بودهاند و در کنار همه آنها رسانه ملی نیز با دور شدن از مشی حرفهای و سازمانیاش تمام توان توپخانه خود را به کار گرفت تا جایی که داد بسیاری از فعالان سیاسی و مدنی را درآورد. این رسانهها بیتوجه به تأثیر اخلاقی و روانی تیترها و محتویات خود، تنها امید اجتماعی مردم را نشانه رفتهاند. غلامعلی دهقان عضو شورای مرکزی حزب اعتدال و توسعه با اشاره به حجم تخریب دولت در روزنامههای تندرو به «ایران» میگوید: «مقوله نقد و نقادی امری پسندیده است اما این مقوله هم باید چارچوب خاص خودش را داشته باشد. در واقع ما هماکنون با کسانی روبهرو هستیم که در پوشش نقد، تخریب و اتهامزنی میکنند. متأسفانه این جریان فکری و سیاسی، ناجوانمردانه دستاوردهای دولت را نادیده میگیرد و وارونهسازی میکند.» دهقان با بررسی شرایط پیش از روی کار آمدن دولت حسن روحانی از شرایط ملتهب اجتماعی و نوسانات قیمت و ناامنی فکری و روانی میگوید: «در چنین شرایطی بود که رهبر معظم انقلاب استراتژی نرمش قهرمانانه را مطرح کرد و پیامد آن رسیدن به برجام بود. دستاوردی که باعث تعامل جهان با ایران و کاهش اسلام هراسی و ایران هراسی در جهان شد و تعاملات اقتصادی ایران با جهان را گسترش داد.» دهقان معترف است که برجام نتوانست به تمام دستاورهای خود برسد اما دولت توانست از این پنجره نیمه باز، هوایی تازه به کشور تزریق کند و افت و خیزها را کنترل و وضعیت عمومی کشور را به ثبات برساند.
دهقان دلیل طرح تخریب دولت از ابتدای روی کارآمدن روحانی را کم کردن از سبد رأی او میداند و میگوید: «تاریخ به ما نشان داده که هر جا منتقدان با بیانصافی شروع به تخریب کسی کردهاند، مردم به او عزت دادهاند. مردمی که خوب میدانند چه کسانی برای آنها کار میکنند و چه کسانی تخریب میکنند.» او از حجم تخریبها علیه آیتالله هاشمی رفسنجانی مثال میآورد و جوابی که مردم در روز تشییع پیکر او به آدمهایی دادند که فکر میکردند بعد از آن همه تخریب دیگر نباید محبوبیتی داشته باشد.
غلامعلی دهقان معتقد است حسن روحانی در جریان انتخابات جواب همه این دروغ پردازیها را و نیز دستاوردهای بیشمار دولت را با مردم در میان خواهد گذاشت: «توصیه اعتدالگرایان به تندروها این است که با آنچه خود دارند به بازار سیاست بیایند نه با دست گذاشتن روی دوش دیگران. آنها بهتر است خودشان قد بکشند و بزرگ شوند.»
آذر منصوری عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت نیز معتقد است تمام این تخریبها، دروغ پردازیها و جنگ روانی علیه دولت تنها برای نشانه گرفتن پایگاه رأی دولت است و جریان رقیب در این 4 سال حداکثر سعی خود را برای ناامید کردن این پایگاه کرده است. وی در گفتوگو با «ایران» میگوید: «با توجه به تجربه این 4 سال و نتایج نظرسنجیها هنوز حسن روحانی شانس بالایی برای تصدی دوباره ریاست جمهوری دارد و این نشان میدهد تندروها به هدف خود نرسیدهاند.»
آذر منصوری فرصت انتخابات را زمانی مناسب برای ارائه دیدگاههای رقیب و برنامههای ایجابی آنان میداند و میگوید: «مردم هنوز دوران دولت قبل را از یاد نبردهاند. دولتی که در یکی از بهترین دوران مالی پس از انقلاب بود و عملاً هیچ برنامهای بدرستی اجرا نشد. منتقدان تندرو باید نیم نگاهی به حرفها و سکوت خود در آن دوران داشته باشند و بعد برنامههای خود را ارائه دهند.» وی معتقد است شرایط انتخابات زمان مناسبی است تا دولت با همدردی با مردم و با در میان گذاشتن موانع با آنها وارد گفتوگو شود و بتواند از این موقعیت بهرهبرداری درستی بکند.
فهمیدن اینکه چه کسی اصلح است کار سختی نیست؛ کافی است در اینترنت یک جست و جوی کوتاه بکنیم و نگاهی به کارنامه و فعالیتها و اظهارنظرهای نامزدها طی این سالها داشته باشیم تا ببینیم کسانی که با دغدغه اقتصاد به میدان آمدهاند در دوره مدیریت خود چه فعالیتهای اقتصادی داشتهاند؟ آنانی که با شعار آزادیهای اجتماعی و حقوق شهروندی آمدهاند برای تحقق آن چه کردهاند؟ آیا واقعاً کسانی که در تمام 4 سال گذشته چشم روی کارنامه دولت بستند و فقط تخریب را سرلوحه کار قرار دادند و برای تضعیف دولت حتی مصالح نظام را هم نادیده گرفتند، میتوانند در اوضاع متشنج دنیا و خاورمیانه سکانداران مناسبی برای کشور باشند؟
شهروندان فهیم ایرانی تفاوت نقد و دروغ را بخوبی درک میکنند. آیا رسانهای که حتی در ترجمه یک متن مستند خارجی به گزینش و دروغ پناه میبرد، میتواند مورد اعتماد مردم باشد؟ آیا رسانهای که در تیترهای خود مرزی میان فحاشی و اصول حرفهای قائل نیست، میتواند پیام جناح مقابل دولت را بدرستی انتقال دهد؟ آیا برهم زنندگان سخنرانیها میتوانند خطیبان واقعی مردم باشند؟ آیا کسی که از درک واقعیتهای موجود سیاسی جامعه ایران و جامعه جهانی عاجز است، میتواند مدیر خوبی برای پیشبرد کشور به شمار آید؟ آیا اساساً کسی که معنای برجام و کارکرد آن را نمیداند یا خود را به ندانستن میزند، میتواند سکان سیاست اجرایی کشور را در دست گیرد؟ تندروها باید به این پرسشهای اساسی پاسخ دهند و حساب خود را در محضر مردم تسویه کنند وگرنه روز به روز از مردم دور شده و بیش از پیش در ادبیات پرخاشجویی غرق خواهند شد.
محمد حسین زاهدی دانشجوی دکترای جامعه شناسی در توصیف ادبیات پرخاشگری تندروها و تأثیر اجتماعی آن به «ایران» میگوید: «هرچند مردم مشتری رسانههای تندرو نیستند ولی به هرحال نباید صداهای مختلف و تأثیر اجتماعی آنها را نادیده گرفت. به اعتقاد من جناح تندرو و رسانههای آنها در خوشبینانهترین حالت ناآگاهانه، به ترویج خشونت و رویگردانی از اخلاق میپردازند و در بدبینانهترین وجه قضیه کاملاً آگاهانه خصلتهای درونی خود را به نمایش میگذارند که در هر دو حالت، نتیجه سلب اعتماد اجتماعی، ناامیدی مردم از آینده و رسوخ بیاخلاقی در تعاملات اجتماعی است. چون به هرحال رسانهها میتوانند به رفتارهای فرهنگی مردم رسمیت دهند.»
وی میافزاید: «یادمان نرود یکی از دلایل رأی مردم به دولت یازدهم از هم پاشیده شدن شیرازه اخلاق در دوره دولت های نهم ودهم بود. اگر به دولت پیشین برگردید و دوباره به یادداشتهای مطبوعاتی و اظهارنظرها و گفتوگوهای کارشناسان مختلف سری بزنید، میبینید که چه حجمی از مطالب در این زمینه وجود دارد. اصلاحطلب و اصولگرا، دانشگاهی و غیردانشگاهی، سیاسی و غیرسیاسی، همه از آسیبی که به اخلاق اجتماعی وارد شده بود و یک دلیلش هم ناامیدی مردم از آینده سیاسی کشور بود، میگفتند و مینوشتند. بر همین اساس شعار دولت یازدهم برگشت اخلاق و امید بود که مورد استقبال قرار گرفت. حال فکر کنید جناح تندرو در این 4 سال با همان ادبیات ناامیدکننده و پرخاشگر و غیراخلاقی، تمام توان خود را برای برهم زدن آرامش جامعه و سیاه نمایی کارنامه دولت به کار گرفتهاند و توقع دارند مردم هم باور کنند یا برایشان خوشایند باشد. به نظرم تندروها نه جامعه ایرانی را میشناسند و نه از موقعیت خود آگاهی دارند وگرنه تا به حال صد بار مشی خود را عوض کرده بودند.»
29 اردیبهشت مردم تصمیم خواهند گرفت که به کدام نامزد ریاست جمهوری رأی دهند؛ به مخالفان برجام و موافقان بستن درهای اقتصادی کشور و تقدیم درآمدهای نفتی به خزانه عربستان سعودی یا موافقان برجام و نظم اقتصادی و گشایشهای فرهنگی و اجتماعی.
http://www.iran-newspaper.com/newspaper/page/6473/9/179815/0
ش.د9600067