از سوی دیگر، خصوصیاتی چون وحشی گری، نژاد پرستی و تبعیض نژادی، چشم داشت های توسعه طلبانه و استعماری و حمایت از تروریسم و اشاعه آن در سراسر منطقه خصوصیات مشترک هر دو طرف است که موجب می شود، هر دو آنها ضمن پیوستن به محور آمریکا به متحد طبیعی و اولیه این کشور مبدل شوند.
«دیسدنت فویس» در ادامه گزارش خود، به مقاله ای اشاره می کند که مرکز مطالعات سیاسی خاورمیانه تحت عنوان «نامه سرگشاده یک جوان عربستانی به شاهزاده محمد بن سلمان» منتشر کرده و در آن نویسنده از جانشین ولی عهد عربستان سعودی صراحتا می خواهد، برای مقابله با تهدید ایران «نازی» با «اسرائیل» متحد شود.
این درخواست پس از آن مطرح شد که مسئولان سعودی از جمله «سعود الفیصل»، وزیر خارجه سابق این کشور اظهاراتی مبنی بر «ضرورت عادی سازی روابط با رژیم عبری» داشت، با این حال این تصریحات علنی از سوی برخی از طیف های جوامع عربی پدیده ای نسبتا جدید شمرده می شود.
در واقع رژیم های عربی مانند عربستان سعودی می دانند، کلید بقای آنها سر فرود آوردن در برابر آمریکاست و هم پیمانی با اسرائیل سیطره منطقه ای آنها را البته با مشروعیت کمتر تحکیم می کند، اما نباید ظاهر امر را نادیده بگیرند و خود را مدافع قضیه فلسطینی جلوه دهند. در این راستا، شاهزاده «ترکی بن فیصل»، سفیر اسبق عربستان در واشنگتن در اجلاس «دافوس» ضمن معرفی خود به عنوان خدمتگزار غرب، از قدرت تلفیق اموال یهود با هوش و ذکاوت اعراب سخن می گوید.
این ابراز تمایل نزدیکی به رژیم اسرائیل موجب شده تا مقامات مسئول اسرائیلی نیز موضوع نزدیکی به هم پیمانان منطقه ای از جمله عربستان سعودی را با جدیت بیشتر مورد بررسی و دستاویز این نزدیکی را خطر «ایران» برای کشورهای منطقه قرار دهند.
به این ترتیب، ایران به عامل مشترکی بین عربستان سعودی و اسرائیل تبدیل می شود تا با متمرکز کردن افکار عمومی جامعه بین المللی روی تهدید ایران و مطرح کردن ادعاهایی نظیر ارتباط تهران با القاعده و دیگر گروه های تروریستی منطقه، حقایق جاری پشت پرده وقایع منطقه ای و بین المللی مانند حوادث 11 سپتامبر و دست داشتن عربستان در این حوادث و یا حمایت سعودی ها از گروه های تروریستی تکفیری و اشاعه تروریسم در منطقه را از نگاه ها مخفی نگه دارند.
به همین دلیل است که با وجود فعالیت گسترده گروه های تروریستی تکفیری در منطقه و حضور این گروه ها از جمله داعش و جبهه النصره در نزدیکی مرزهای جنوبی سرزمین اشغالی، رژیم صهیونیستی از بابت آنها آسوده خاطر نشان می دهد و حتی از آنها حمایت لجستیکی به عمل آورده و مجروحان این گروه ها را در بیمارستان های خود تحت درمان قرار می دهد.
شکل گیری مجموعه ای از اهداف مشترک بین عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی که در راس آنها، هم پیمانی با آمریکا و دشمنی با ایران قرار دارد، موجب ایجاد شبکه ای از همکاری های سری و محرمانه بین دو طرف شده که این روزها روند علنی و آشکاری به خود گرفته است.
احداث شبکه راه آهن
جدیدترین نمونه همکاری علنی و آشکار دو جانبه بین عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی اظهارات «سلمان بن عبد العزیز آل سعود»، شاه سعودی در نشست اخیر اتحادیه عرب در اردن، مبنی بر احداث شبکه راه آهن سراسری است که سرزمین اشغالی را با عبور از خاک اردن به عربستان سعودی و دیگر کشورهای عربی حوزه خلیج فارس ارتباط دهد.
پیشتر «اسرائیل کاتس»، وزیر ارتباطات رژیم صهیونیستی از طرح احداث خط آهن سراسری که سرزمین اشغالی را به کشورهای عربی ارتباط دهد، سخن گفته و تصریح کرده بود که این طرح را به «جیسون گرنبلت»، فرستاده ویژه دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا به خاورمیانه پیشنهاد داده و از وی خواسته بود، اردن و عربستان سعودی با اجرای این طرح ترغیب کند.
در این راستا، گرنبلت این طرح را هنگام سفر محمد بن سلمان به واشنگتن به او ارائه داده و خواستار موافقت وی با اجرای آن شده بود. منابع خبری تاکید می کنند، پس از اظهارات شاه سعودی در نشست اردن درباره اجرای این طرح، تلاش هایی جدی از سوی برخی از کشورهای عربی برای فراهم کردن مقدمات اجرای آن آغاز شده و در این چارچوب از نشست سه جانبه وزرای راه و ارتباطات اردن، عربستان و اسرائیل در امان، پایتخت اردن با هدف بررسی و ارزیابی راه های اجرای این طرح با مشارکت دیگر کشورهای عربی خبر می دهند.
وزیر ارتباطات رژیم صهیونیستی بر طرح پیشنهادی خود نام «خط آهن صلح منطقه ای» را نهاده و به موجب آن، این خط آهن از بندر «حیفا» در کرانه دریای مدیترانه آغاز و پس از عبور از پل «شیخ حسین» و شهر «اربد» در شمال اردن به بندر «دمام» در عربستان سعودی و از آنجا به دیگر کشورهای عربی حوزه خلیج فارس مرتبط می شود.
این خط آهن دارای کارکردی باربری و مسافربری است و به گفته کاتس در رشد اقتصادی اردن، تشکیلات خود گردان فلسطینی و اسرائیل نقش مهمی ایفا می کند. وزیر ارتباطات رژیم صهیونیستی همچنین مدعی شده، دونالد ترامپ از این طرح استقبال کرده و اجرای آن نیازمند حمایت و پشتیبانی بین المللی نیست، بلکه صرفا سرمایه گذاری شرکت های خصوصی جهت اجرای آن کافی نشان می دهد، به ویژه آنکه این طرح، طرحی سرمایه گذاری با سوددهی قابل اطمینان شمرده می شود.
فروش سهام آرامکو به بانک های صهیونیستی
اما در ادامه روند عادی سازی روابط و گسترش مناسبات سعودی – صهیونیستی و در راستای اجرای طرح چشم انداز توسعه عربستان سعودی موسوم به «عربستان 2030 » که توسط جانشین ولی عهد عربستان در سال 2015 میلادی ارائه شده بود، رسانه های عربی از فروش بخشی از سهام بزرگ ترین شرکت نفتی عربستان موسوم به «آرامکو» به سهامداران صهیونیستی خبر می دهند.
بر اساس اعلام این رسانه ها، محمد بن سلمان اقدام به فروش بخشی از سهام شرکت نفتی آرامکو به دو بانک نموده که دارای ارتباطی مستقیم با رژیم صهیونیستی و سرمایه گذاران اصلی آنها افسران بازنشسته ارتش رژیم صهیونیستی از جمله «شلومو ینای» است که طی 30 سال خدمتش در ارتش رژیم صهیونیستی مناصب نظامی متعددی را احراز کرده و پیشنهاد «بنیامین نتانیاهو»، نخست وزیر رژیم صهیونیستی در سال 2010 میلادی جهت ریاست سازمان جاسوسی این رژیم «موساد» را رد کرده بود.
شلومو ینای در طول خدمت خود در ارتش رژیم صهیونیستی مناصبی چون رئیس نیروهای زمینی و رئیس دایره برنامه ریزی ارتش این رژیم و فرماندهی جبهه جنوبی اسرائیل و ریاست هئیت نمایندگی اسرائیل در مذاکرات کمپ دیوید را عهده دار بود.
وی در سال 2005 میلادی علاوه بر تصدی مدیر عاملی چندین شرکت امنیتی، نظامی، تجاری و اقتصادی، ریاست یکی از بانک های رژیم صهیونیستی را نیز بر عهده داشت.
به این ترتیب، رژیم صهیونیستی پس از اینکه تبدیل به یکی از صادر کنندگان گاز طبیعی در منطقه شده است، هم اکنون تلاش می کند، بر منابع و شرکت های نفتی منطقه استیلا یابد.
با توجه به اینکه پیشتر منابع خبری از فعالیت شرکت های صهیونیستی در کشورهای عربی حوزه خلیج فارس از حمله عربستان سعودی و امارات متحده عربی سخن گفته بودند، لذا انتشار خبر اخیر مبنی بر خرید بخشی از سهام شرکت آرامکو توسط این رژیم، خبری غیر منتظره و غافلگیر کننده نیست.
چراکه گزارش های متعددی درباره این همکاری ها تاکنون منتشر شده و از جمله این گزارش ها می توان به اظهارات «پیتر والدمن»، خبرنگار و تحلیلگر مسائل آمریکایی در گفت و گو با نشریه «بلومبرگ» اشاره کرد که تاکید می کند، همکاری های امنیتی عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی طی 5 سال اخیر شاهد رشد چشمگیری بوده است.
به گفته والدمن در سال های اخیر شرکت های امنیتی صهیونیستی که در راس آنها افسران سازمان جاسوسی موساد و اطلاعات نظامی امان و اطلاعات داخلی شاباک قرار دارند، با کشورهای عربی حوزه خلیج فارس از جمله عربستان سعودی در حوزه تامین امنیت این کشورها به ویژه در حوزه فضای مجازی و دنیای سایبری همکاری دارند و شیوخ عرب در تامین امنیت کشورهای خود در این حوزه ها به شکلی خاص بر همکاری با شرکت های امنیتی صهیونیستی تاکید دارند، چون بر این باورند، رژیم صهیونیستی در حوزه اینترنت و فضای مجازی قدرت بسیاری دارد.
آنچه ولدمن از آن پرده برداشت، اولین در نوع خود شمرده نمی شود، بلکه پیشتر نیز مرکز مطالعات صلح استکهلم سوئد از اقدام امارات متحده عربی مبنی بر خریدهای سری تسلیحاتی و نظامی از تل آویو پرده برداشته بود.
همچنین در بحرین، رژیم حاکم بر این کشور، برای آموزش نیروهای پلیس خود جهت سرکوب انقلاب مردم بحرین، مربیان نظامی و امنیتی رژیم صهیونیستی را به خدمت گرفته است.
افزون بر اینکه در یمن هم اکنون کاملا آشکار شده است که رژیم صهیونیستی دارای چشم داشت هایی در تنگه راهبردی «باب المندب» در جنوب یمن است که به واسطه عربستان سعودی درصدد محقق ساختن آنهاست.
افزون بر اینکه پیتر والدمن در جدیدترین گفت و گوی خود افشا کرد که عربستان سعودی از دو سال قبل ضمن تماس با منابع امنیتی صهیونیستی از آنها در جنگ یمن درخواست کمک کرده و در این ارتباط به شکلی ویژه با «شلومو بار»، از مسئولان ارشد سابق سرویس های امنیتی و جاسوسی در تماس بوده و در طول این مدت وی خدمات امنیتی و اطلاعاتی قابل توجهی به رژیم سعودی در تجاوزش به یمن ارائه داده است.
آنچه گذشت، تنها گوشه ای کوچک از همکاری های است که بین دو رژیم صهیونیستی و سعودی جریان دارد و هر روز بر گسترده و عمق آن افزوده می شود.