در روزهای اخیر تغییرات بنیادینی در یکی از تاثیرگذارترین گروههای مقاومت فلسطین روی داده است که نشانگر آغاز راهی جدید برای این جنبش به شکل خاص و قضیه پیچیده فلسطین به شکل عام است.به گزارش ایسنا، جنبش مقاومت اسلامییا همان حماس جنبشی است فلسطینی با عقیده اخوان المسلمین که در دسامبر ۱۹۸۷ توسط شیخ احمد یاسین و چند تن دیگر از مبارزان فلسطینی تشکیل شد و در کنار دیگر تشکلهای مبارز فلسطینی، مقاومت در مقابل اشغالگری رژیم صهیونیستی را آغاز کرد. حماس در همان ابتدا "آزادسازی تمام خاک فلسطین اشغالی، بازگشت آوارگان و عدم به رسمیت شناختن اسرائیل" را سه رکن اصلی اساسنامه خود اعلام کرد.در طول سالهای بعد این گروه آرام آرام راه خود را از دیگر گروهها و رهبران فلسطینی و در راس آنها یاسر عرفات که قائل به مذاکره با اسرائیل بودند، جدا کرد و در طول ۲۹ سال گذشته با فراز و فرود بسیار تقریبا بر همین عهد نیز باقی مانده بود.
در سالهای اخیر اما حماس دچار تغییرات و دگرگونیهایی در مواضع خود شد که با فاصله گرفتن از جبهه مقاومت (ایران، حزبالله و سوریه)، نمود پیدا کرد و به مسائل دیگر نیز کشیده شد. اما در روزهای اخیر کنارهگیری خالد مشعل از رهبری حماس که خود از اعضای موسس آن بوده و از معدود افراد بنیانگذار این جنبش است که هنوز ترور نشده، سوالات بسیاری را درباره دلایل این تغییرات و آینده مشعل در جنبش حماس و جریان مقاومت ایجاد کرده است.اعلام اساسنامه حماس در اول می۲۰۱۶ که بسیاری آن را عقبنشینی این جنبش از مواضع پیشین خود به ویژه در بند تشکیل کشور فلسطین در مرزهای ۱۹۶۷ میدانند و کنارهگیری مشعل از ریاست جنبش دو تغییر ریشهای در حماس هستند. گرچه مسئولان حماس این تغییرات را طبیعی و نتیجه تفاهم داخلی جنبش میخوانند اما در واقع عوامل زیادی در این جابهجایی نقش داشته است که ریشههای آن را باید هم در داخل جنبش و هم خارج از آن جستجو کرد.
شاید اولین دلیل این تغییرات در حماس را تمایل جنبش برای مستقر کردن تمام کادر رهبری خود اعم از رهبران دفتر سیاسی، مسئول اداره بخش غزه و رهبران شاخه نظامیدر داخل نوار غزه به عنوان خاستگاه اصلی حماس باشد چه اینکه پیشتر خالد مشعل به عنوان رئیس دفتر سیاسی و در واقع مقام ارشد حماس که در قطر مستقر است تنها دو بار به نوار غزه رفته بود. با روی کار آمدن هنیه به جای مشعل عملا این تجمیع نیرو و درونی کردن حماس در غزه محقق میشود و تاکید مسئولان حماس بر خارج نشدن هنیه از غزه "جز برای مسائل ضروری" شاید بهترین دلیل برای این ادعا باشد. همچنین جدا بودن رهبران سیاسی حماس از بدنه و شاخه نظامیاین جنبش در طول سالها نوعی شکاف میان شاخه نظامی، مسئولان اداره نوار غزه و کادر رهبری به سرپرستی مشعل به وجود آورده بود که این وضعیت باید پایان مییافت.
مسئله دومیکه در این جابه جایی به چشم میآید میل جنبش حماس به نشان دادن روحیه سازش ناپذیری خود در برابر اسرائیل است که خصوصا با توجه به رونمایی از اساسنامه جدید جنبش که بسیاری آن را نشان ضعف حماس و عقب نشینی آن میدانند، بسیار ضروری به نظر میرسید. این رویه پیشتر و با جانشینی یحیی السنوار از اسرای آزاده جنبش حماس و یکی از سرسختترین دشمنان اسرائیل به جای هنیه آغاز شد. السنوار اکنون مسئول اداره غزه است و هنیه که خود از مشعل به مراتب مواضع تندتری علیه اسرائیل دارد به ریاست دفتر سیاسی حماس رسیده است. در واقع مهمترین پیام این تغییرات در کادر رهبری حماس و روی کار آمدن رهبران سرسختتر در جنبش به مخالفان اساسنامه جدید حماس است که به آنها بگویند این اساسنامه تنها سندی فرمایشی است و حماس راه خود را ادامه خواهد داد. بعد دیگری در این جا به جایی میتواند به بالا بردن هزینه ترور احتمالی اسماعیل هنیه از سوی رژیم صهیونیستی اشاره داشته باشد.
آویگدور لیبرمن، وزیر جنگ اسرائیل پیش از به قدرت رسیدن وعده داده بود به محض به دست گرفتن وزارت جنگ هنیه را ترور خواهد کرد و اکنون با گذشت یکسال از تصدی این سمت وعده داده تا پایان وزارتش هنیه را ترور کند. پر واضح است که ترور هنیه به عنوان رئیس دفتر سیاسی حماس هزینههای بیشتری را متحمل این رژیم صهیونیستی میکند تا در جایگاه مسئول اداره نوار غزه که تلآویو میگوید تمامیحملات علیه اسرائیل از خاک این منطقه انجام میشود و به نوعی از میان برداشتن مسئول اداره این منطقه را برای خود توجیه پذیر میداند.اما کنارهگیری مشعل از ریاست حماس در بعد درون گروهی نیز قابل توجه است. باید گفت که جنبش حماس همانند هر جنبش و سازمان سیاسی – نظامیدیگری عاری از اختلافات داخلی نبوده و نیست و کادر رهبری آن را میتوان به دو دسته معتدل کسانی مانند خالد مشعل و موسی ابومرزوق و تندرو یحیی السنوار، محمود الزهار تقسیم کرد. تقابل بین مسائل بودجهای جنبش و مقوله مقاومت در برابر هر نوع تحرک اسرائیل یکی از مباحثی است که همواره میان این دو جریان پررنگ بوده است.
از بارزترین این تفاوت دیدگاه را شاید بتوان در انتقادهای صریح محمود الزهار، (رهبر شاخه نظامیحماس) از خالد مشعل پس از امضای توافق با فتح در سال ۲۰۱۱ یافت. در نشستی که در قاهره برای این موضوع برگزار شد مشعل از "امکان اعطای فرصت به اسرائیل برای گفتگو" سخن گفته بود که خیلی زود الزهار و رهبران حماس در سوریه از این سخنان رهبر سیاسی جنبش انتقاد کردند.شاید بتوان گفت که اصلیترین عامل در ایجاد تغییرات ریشهای در جنبش حماس - که میتوان حتی از آن به عنوان پوست اندازی حماس یاد کرد- بحران سوریه و مسائل پیش آمده در این باره است. پس از آغاز جنگ داخلی سوریه حماس به ویژه مشعل آرام آرام بنای جدایی از سوریه را گذاشتند که سالهای بسیاری مامن و پشتیبان جنبش و گروههای مقاومت فلسطینی بود و در نهایت کار به تعطیلی دفاتر این جنبش در سوریه و انتقال رهبران آن به قطر انجامید.
در همین راستا تقابلهایی چه در داخل خود جنبش و چه میان حماس و حامیان مقاومت از جمله ایران و حزبالله پیش آمد. در واقع مشعل که از آن سالها تاکنون در قطر است و همواره تحت فشار کشورهای شورای همکاری خلیج فارس بوده در میان بدنه حماس که از جدایی از جبهه مقاومت ناخرسند بودند، عامل این انشقاق شناخته میشود. در یک سال گذشته با توجه به شکست پروژه براندازی بشار اسد و پیروزیهای اخیر جبهه مقاومت در سوریه حماس ناگزیر شد در مواضع پیشین خود تغییراتی به وجود بیاورد چرا که ظاهرا به این نقطه رسیده که به نوعی این شکاف باید پر شود و شاید بهترین شکل برای آغاز دور جدیدی در حیات سیاسی - نظامیحماس ایجاد تغییرات بنیادین به ویژه در کادر رهبری خود باشد.
البته در پایان نباید از یاد ببریم که با تمام مطالبی که گفته شد یک چشم حماس به نوعی به آینده فلسطین و رهبری تمام ملت فلسطین اعم از غزه و کرانهباختری دوخته شده است. در واقع حماس هیچگاه کاندیدا کردن مشعل برای ریاست تشکیلات خودگردان و در آینده رهبری کشور فلسطین را از ذهن خود دور نکرده است چه آنکه مشعل در میان عامه مردم فلسطین که بخش عمده آنها در کرانه باختری، زادگاه او ساکنند و بیشتر طرفدار پایان جنگ با اسرائیل هستند، نیز محبوبیت بالایی دارد. و صد البته که مشعل در خارج از فلسطین نیز میتواند بهتر به تامین مالی حماس کمک کند و همچنان به نقش خود به ویژه در رایزنی با کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس برای جذب کمک مالی بپردازد.
http://aftabeyazd.ir/?newsid=72040
ش.د9600211