(روزنامه آرمان ـ 1396/02/27 ـ شماره 3321 ـ صفحه 13)
** برنامههای موجود در رسانه اصلی اطلاعرسانی ما بیش از آنکه تعیین تکلیف کند، صرفا تحرک ایجاد میکند. این برنامهها به هیچوجه جوابگوی نیازها نیست تا مردم بتوانند از آن طریق متوجه شوند یک نامزد چه میکند، چه کار قرار است انجام دهد، تفاوت برنامه او با دیگران چیست و با آگاهی از تفاوت برنامهها به رأی و انتخاب برسند.
* اشکالاتی که در ساختار انتخاباتی ما وجود دارد، چقدر در شکلگیری آرای مردد در جامعه موثر بوده است و چرا این تعداد آرای مردد در ایران داریم که در نهایت چه با رأی دادن و چه با رأی ندادنشان تصمیمگیرنده خواهند بود؟
** واقعا به این صورت نیست که آرای خاکستری در ایران خیلی بیشتر از کشورهای دیگر باشد، اصلا اینطور نیست.
* اما آمار، چهلدرصد را برای آرای خاکستری نشان میدهد.
** اینطور نیست؛ وقتی در انتخابات ۷۶، 79/8درصد افراد شرکت میکنند یعنی ۲۰درصد آرای خاکستری وجود دارد که لزوما رأی خاکستری هم نیست؛ بسیاری در شرایط رأی دادن نیستند و بسیاری ممکن است دسترسی پیدا نکنند و دلایل فراوانی باعث شود که رأی ندهند. اگر اشتباه نکنم در همین انتخابات سال ۹۲، حدود ۷۴درصد افراد شرکت کردند یعنی آرای کسانی که رأی ندادند، حدود ۳۷-۳۶درصد هستند، بنابراین دورهها با هم متفاوت است. در دنیا هم اگر حدود ۵۰درصد در انتخابات شرکت کنند، چندان غیرعادی تلقی نمیشود. در دنیا نیز جز در نقاط زمانی و مقاطعی که دغدغههای جدی برای وضعیت کشور وجود دارد، ممکن است مشارکت پایین باشد. اگر وضعیت باثباتی باشد و مردم نگران نباشند و کشور در روند عادی خود در حال اداره باشد، پایین بودن میزان مشارکت هم چندان نگرانکننده نیست. مسئولیتهای شهروندی به ما حکم میکند که در سرنوشت کشور شرکت کنیم، نسبت به گزینههای مختلف و نگرانیهایی که نسبت به فردای کشور وجود دارد، بیتفاوت نباشیم و با شرکت و انتخاب و رأی خودمان کمک کنیم که سرنوشت روشنتری برای کشور رقم زنیم.
* چه عواملی باعث میشود کهدرصدی از جمعیت نخواهند از حق شهروندی خود استفاده کنند یا آن مسئولیت شهروندی خود را بهجا آورند؟
** ممکن است کسانی هر چند بادرصد نه چندان بالا در وضعیت رأی قرار نداشته باشند، صندوقی در دسترس آنها نباشد. کسانی ناامیدند که چه فرقی میکند و همه سر و ته یک کرباسند و... یا اسم هرکس را بخواهند از صندوق در میآورند. این سخنان از نظر من اشتباه است و باید و میشود این افراد را آگاه کرد که آنها سر و ته یک کرباس نیستند؛ آقای روحانی و آقای احمدینژاد از یک کرباس نیستند. بر این اساس عملکرد آنها متفاوت است و مثل هم نیستند. امروز بسیاری از چهرههای محبوب مردم و خانوادههای شاخص و مهمی که در کشور بودند از جمله خانواده امام، آقای مطهری، آقای بهشتی، آقای رفسنجانی، آقای رجایی، آقای باهنر و... به یک نامزد رأی میدهند. مگر این اتفاقی است؟ بسیاری از هنرمندان و ورزشکاران محبوب که حتما برایشان هزینه دارد اما از این نامزد حمایت میکنند بنابراین اصلا نمیتوان گفت که مردم همه بیتفاوت هستند. قشر محدودی بیتفاوت هستند و عمده مردم و بخصوص جریان شاخص بهرغم هزینهها با اعلام حمایت خود نشان میدهند که نامزدها سروته یک کرباس نیستند.
* برخلاف آنچه در اظهاراتتان مطرح شد، بهویژه در این دوره روی این آرای خاکستری و تعیینکننده بودن آنها مانور بسیاری داده میشود. در نگاه شما این گروه چقدر نقش تعیینکننده و موثر در نتیجه نهایی انتخابات دارند؟
** حتما این قشر در انتخابات تأثیر دارند. علت آن هم این است که جریاناتی به دلیل دسترسیهایی که دارند، آرای خود را در یک سطح حداقلی حفظ کرده و بستهاند و آن بخش شناور، بخشی است که به نوعی سهم آن صرفا حضورش را از طریق نهادهای انتخابی رقم میزند. وقتی میزان مشارکت کاهش یا افزایش پیدا میکند، این آرای شناور است که کاهش و افزایش پیدا میکند. بر این اساس آرای خاکستری برای جناحی که جایگاه کمتر باثباتی در بعضی از بخشها دارد، تعیین کنندهتر است.
* فضای مجازی تا امروز چقدر موثر بوده و بعد از این چقدر میتواند اثرگذار باشد؟
** حتما فضای مجازی تأثیر دارد. تبلیغات پارچهای و کاغذی را به شکل گذشته در سطح شهر نمیبینید یعنی تبلیغات به فضای مجازی رفته است، وگرنه مردم کمتحرکتر نشدند. ما میتوانیم فضا را پرشور کنیم و با همین نامزدها وضعیت و تدارکات از دایره رأی خاکستری کم کنیم اما کسانی نمیخواهند. دلیل آن روشن است زیرا اگر اینها بیایند، رأی آنها بالا نمیرود بلکه رأی جناح مقابل بالا میرود.
* اگر بخواهیم این آرای خاکستری را دستهبندی کنیم، فکر میکنید بیشتر در سبد کدام کاندیدا قرار بگیرند؟
** اگر بگویم بیش از ۷۵درصد این آرا در سبد جبهه اعتدال و اصلاح قرار میگیرد، حتما اغراق نکردم زیرا آن جناح، تمام تدابیر را برای جمعآوری رأی کسانی که میخواهند به آنها رأی دهند را فراهم کردهاند و میکنند. این جریان نه از یک سامانه آنچنانی برخوردار است و نه امکاناتی به آن صورت دارد. اگر هم احیانا در نقطهای قرار بگیرد که دسترسی به صندوق نداشته باشد، ترتیبی برای اینکه بخواهد به کنار صندوق منتقل شود یا صندوق به او نزدیک شود وجود ندارد. در اینجا به شکلی از این جنس تدابیر وجود دارد که میتواند کمک کند به اینکه رأی خاکستری کاهش پیدا کند و فرصت مناسبتتری برای تدوین و توضیح قرار دهند. یکی از سه مناظره اصلی مربوط به اقتصاد است، در حالی که همه نامزدها معتقد هستند که در این دوره، مسائل اقتصادی نقش بسیار پررنگی در اقناع جامعه دارد اما هیچکار ویژهای برای ارائه ریزتر برنامهها صورت نگرفت.
* سه مناظرهای که تا امروز برگزار شد، چقدر میتواند در جلب این آرای خاکستری موثر باشد؟
** ممکن است مناظرهها از محتوای لازم برخوردار نباشند اما سمتگیری افراد و میزان عقلانیت حاکم بر حرفها و برنامهها را نشان میدهد. روشهای مختلفی وجود دارد؛ بر فرض نامزدی حرفی میزند که میتواند با استدلال، درستی آن را به جامعه نشان دهد اما دیگری حرفی میزند که اصلا بنا ندارد راجع به آن استدلال کند.
* کاندیداها باید چطور کار کنند که بتوانند به نتیجه برسند یعنی در اتمسفر کنونی جامعه چطور فضای تبلیغات را به سمت خودشان هدایت کنند؟
** در فضای موجود باید همین کاری را انجام دهند که امروز در حال انجام است. وقتی با یک جامعه سازمانیافته مواجه نیستید، نمیتوانید فقط به مهمترین برنامهها اشاره کنید. ممکن است مجبور شوید به یک برنامه معمولی بسیار پایین اشاره کنید که هیچاهمیت ملی ندارد اما بخشی از افکار عمومی به آن توجه میکنند، بنابراین امروز شما مجبور هستید در تلویزیون از هر فرصت سی ثانیهای استفاده کنید و به مطلبی که فکر میکنید جامعه برای آن تره خرد میکند توجه کنید. اگر وضعیت به این شکل نبود، در آن صورت حتما روی اولویتهایی میرفتید کار میکردید که در قالب انتظارات سازمانیافته اقشار اجتماعی به شما منتقل شده است. در آن زمان کم کم احزاب دارای خاستگاههای معین میشدند. امروزه در آمریکا حزب دموکرات عمدتا حزب اقلیتهاست؛ اقلیتهای نژادی، زبانی، فرهنگی و اقلیتهای مختلف و متنوعی در آمریکا هستند که عمدتا رأی آنها به حزب دموکرات است و در حقیقت حزبجمهوریخواه به بدنه اصلی جامعه آمریکا تعلق دارد. سیاهها در آمریکا میدانند بیشتر باید در حزب دموکرات به دنبال انتظارات خود باشند ضمن اینکه در هر دو حزب هستند اما بیشتر به حزب دموکرات توجه دارند چون حزب دموکرات، خود را مدار و محور اقلیتهای مختلف جامعه آمریکا تعریف میکند.
یک حزب با تنظیم برنامهاش نشان میدهد که جایگاه و خاستگاه کدام یک از اقشار جامعه است. این چیزی است که ما امروز کمتر داریم و امروز معلوم است که طبقه متوسط جامعه بیشتر متمایل به آقای روحانی هستند. نه سرمایهداران بزرگ چندان از آقای روحانی حمایت میکنند و نه شاید اقشار بسیار بسیار فرودست جامعه به شکلی پررنگ از آقای روحانی حمایت میکنند، ضمن اینکه اعتقاد دارم دولت آقای روحانی به لحاظ عملکردی برای اقشار فرودست جامعه نیز خوب کار کرده است. دولت ایشان هم نسبت به هشت سال دولتهای نهم و دهم، قدرت خرید جامعه را بالا برده و هم تورم را که دود اصلی آن به چشم اقشار فرودست میرود را کنترل کرده است. حداکثر ثبات قیمتی که میشد ایجاد کند را نیز ایجاد کرده است و با ایجاد اشتغال، زمینه را برای درآمدهای پایدار اقشار پایین دست ایجاد کرده است. همچنین با افزایش جدی پرداخت به مستمری بگیران، درآمد آن چندگروه پایین اجتماع را بهطور جدی افزایش داده است و با اصلاح نظام حقوق و دستمزد که فاصلهای بیش از نرخ تورم در این چهارسال داشته، توانسته است افزایش قدرت خرید را جدیتر کند. ضمن اینکه معتقد هستم این دولت به شکل سامان یافتهای برای اقشار فرودست کار کرده اما فضای تبلیغاتی برخی رسانهها به گونهای بوده است که سعی کرده آنها را در مقابل دولت قرار دهد.
http://www.armandaily.ir/fa/news/main/185998
ش.د9600216