(روزنامه مردم سالاري – 1396/03/06– شماره 4326 – صفحه 7)
* آقای دکتر صدر! ارزیابی شما از سفر اخیر ترامپ و اثر آن بر مناسبات سیاسی منطقه ما چیست؟
** برای پاسخ به این سؤال ما باید موقعیت دو طرف، یعنی دولت عربستان و ترامپ، را به صورت دقیق مورد بررسی قرار دهیم.
دولت عربستان الآن در شرایط بسیار خاصی روزگار میگذراند. هر دولتی برای اینکه بتواند به حکومت خود ادامه دهد نیاز به مشروعیت سیاسی دارد؛ مشروعیت سیاسی نیاز به پایگاه مردمیدارد و پایگاه مردمیاز طریق انتخابات آزاد، دموکراسی و آزادی تأمین میشود، اما در طول زمانها حکومت عربستان هیچ گاه یک حکومت دموکراتیک که بر مبنای آرای مردم خودش بر سر کار آمده باشد، نبوده است.
در واقع این حکومت مشروعیت و پایگاه مردمینداشته و در عین حال میخواهد به حکومت خود ادامه دهد؛ بنابراین، طبیعی است که برای ادامه حکومت نیاز به حمایت خارجی دارد. به همین دلیل حکومت عربستان متحد 60 ساله دولت آمریکا است؛ یعنی همیشه آمریکا یکی از حامیان اصلی دولت عربستان بوده است، زیرا این حکومت باید یک حامیداشته باشد که این حامییا داخلی است و یا خارجی و چون حامیداخلی ندارد، حامیخارجی دارد. بنابر این یک حامیخارجی قدرتمند نظامیمثل آمریکا اساس این حکومت را حفظ میکند.
نکته دوم این است که از زمان تأسیس رژیم صهیونیستی در سال 1948 میلادی مردم عرب همیشه از دشمنان اصلی رژیم صهیونیستی بوده اند و همیشه به این دلیل مخالف حکومتهای خودشان بوده اند که چرا آن گونه که باید و شاید با این دولت اشغالگر نمیجنگند؟! مشکل حکومتهای عرب مثل عربستان این بوده که از یک طرف به این خواسته مردمیتوجه نمیکرده اند و از طرف دیگر به خاطر نفرتی که جهان عرب و جهان اسلام از رژیم اشغالگر قدس دارد، نمیخواسته اند به عنوان دوست و متحد رژیم صهیونیستی مطرح شوند. از طرف دیگر فشارهای آمریکا که هم حامیاینها و هم رژیم صهیونیستی بوده مبنی بر به رسمیت شناختن و دوستی با اسرائیل همیشه این حکومکتها را با یک تناقض رفتاری مواجه میکرده است.
این مشکل در مورد دولت عربستان، بیشترین از سایرین وجود دارد؛ چرا که حکام آن کشور به دلیل وجود خانه خدا، مسجد النبی و مزار پیامبر اکرم (ص) در کشورشان، خود را خادم الحرمین مینامند و عربستان مرکر جهان اسلام محسوب میشود.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامیآمریکا خیلی سعی کرد که به عربستان سعودی و دیگر کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس تفهیم کند که در شرایط فعلی اسرائیل دشمن شما نیست و این ایران است که با توجه به اینکه انقلاب کرده و میخواهد انقلابش را صادر کند، دشمن اصلی شماست و دیگر باید دشمنی اسرائیل را فراموش کنید، زیرا چون اسرائیل به دنبال از بین بردن حکومتهای شما نیست ولی انقلاب اسلامی میخواهد رژیمهای شما را متزلزل یا ساقط کند.
القای این نگاه از بدو پیروزی انقلاب اسلامیوجود داشت و اساسا شورای همکاری خلیج فارس در همان سالها با اندیشه ایران هراسی و انقلاب اسلامیهراسی تأسیس شد تا آن کشورها مجموعا در مقابل ایران و انقلاب اسلامیبایستند؛ البته چنین توانی را نداشتند.
این تبلیغات در زمان دولت اصلاحات کاملا بی اثر شد؛ چرا که دولت آقای خاتمیروابط بسیار خوب و دوستانهای با این کشورها برقرار و کاملا تبلیغات طولانی آمریکا در مورد ایران هراسی را بی اثر کرد. متأسفانه بعد از دولت آقای خاتمیکه دولت آقای احمدی نژاد آمد، با سیاست خارجی جنجالی ای که داشت و با اقدامات عجیب و غریبی که کرد، به مرور زمان آنها را از ایران دور کرد و به طرفی رفت که متأسفانه دوباره تبلیغات ایران هراسی شکل گرفت و به مرور زمان نهادینه شد. اما هنوز حاکمان عربستان و عمدتا ملک عبدالله تا حدی عاقلانه عمل میکردند و به صورت جدی در مقابل ایران نمیایستادند، ضمن اینکه رابطه خوبی با دولت آقای احمدی نژاد نداشتند.
بعد از فوت ملک عبدالله و روی کار آمدن ملک سلمان و قدرت گرفتن ولی عهد دوم، یعنی محمد بن سلمان، کاملا صحنه عوض شد و آنها به طرفی آمدند که ایران اسلامیرا دشمن اصلی خودشان و کل جهان عرب معرفی کنند و بهانه آنها هم این است که ایران در سوریه، عراق، یمن، فلسطین و کشورهای عربی دخالت میکند. البته تا زمانی که اوباما بر سر کار بود این طرح موفق نمیشد و آن را دنبال میکردند تا اینکه ترامپ رئیس جمهور آمریکا شد.
اما نکته جالب اینجا است که ترامپ با عربستان تشابهاتی دارد؛ علاوه بر از مسائل فکری و سود تجاری که ترامپ از رابطه با عربستان دنبال میکند، نکته مهم این است که در این شرایط ترامپ دقیقا موقعیت مشابه حاکمیت عربستان را دارد. یعنی هر دو به صورت جدی با مسائل سیاسی داخلی مواجه هستند و دائما شکست پشت شکست و مشکلات جدی داخلی را از سر میگذراند؛ به همین دلیل ترامپ میخواهد کاری انجام دهد که از طریق سیاست خارجی و رفتن به عربستان و معاملات اقتصادی مشکلات داخلی خود را پوشش دهد.
اکنون آخرین مشکل داخلی که به صورت جدی مطرح هست مسأله تبانی به روسیه در زمان انتخابات ریاستجمهوری است؛ چند کار را هم ترامپ انجام داده که همه آنها نشان میدهد اتهام تبانی با روسیه در زمان انتخابات را تأیید میکند. چند روز پیش روزنامه واشنگتن پست این تیتر را زده که «ترامپ از مسئولین اطلاعاتی خواسته تبانی با روسیه را انکار کنند».
وقتی که شما اقدامات عجیب ترامپ را میبینید متوجه این موضوع میشود؛ مثلا یکباره رئیس اف.بی.آی را عوض میکند و مشخص شد ترامپ از او خواسته در مورد رابطه ستاد انتخاباتی او با روسیه حرفی نزند و وقتی به او گفته که آیا تو به من وفادار هستی؟ او پاسخ میدهد که من به آمریکا وفادار هستم. به دلیل همین پاسخ رئیس اف.بی.آی عزل میشود. او همچنین اولین مشاور شورای امنیت ملی خود را به دلیل ارتباط با روسیه عزل میکند.
در مجموع الآن ترامپ در شرایطی است که کنگره هم یک دادستان ویژه برای رسیدگی به این قضیه انتخاب کرده و مشخص است که دارد دنبال میشود. چون اعضای کنگره آمریکا نسبت به این قضیه خیلی حساس هستند و نکته جالب این است که پیگیری این پرونده در کنگره به عنوان یک عمل «فوق حزبی» یا «فوق دو حزبی» است؛ یعنی هم دموکراتها و هم جمهوری خواهان به دنبال موضوع هستند. این مسأله تا جایی پیش رفته که برخی مواقع صحبت از استیضاح یا عزل ترامپ هم مطرح است.
ترامپ الان در چنین شرایطی است و شرایط دولت عربستان را هم گفتم؛ در واقع رابطه آنها و سفری که انجام شد مقداری همپوشانی امنیتی برای طرفین دارد. یعنی ترامپ از طریق انجام یک معامله تجاری بسیار بالا به مبلغ 150 میلیارد دلار، میخواهد به جامعه آمریکا بگوید دارم به قولهای زمان انتخابات عمل میکنم؛ میخواهم کارگران بر سر کار باشند، بیکاری را از بین ببرم و منافع آمریکا را تأمین کنم. از طرف دیگر هم دولت عربستان به دلیل نداشتن پایگاه مردمینیاز به امنیت دارد و میخواهد امنیت خود را از طریق دولت ترامپ تأمین کند. الآن دارد یک همپوشانی میان این دو انجام میشود، در عین حال چون بلافاصله پس از آن، سفر به اسرائیل است باید این را بگوییم متأسفانه در شرایط فعلی موفق شده که کشورهای عربی را، که همیشه میگفتند نه رژیم صهیونیستی را به رسمیت میشناسیم و نه با آن رابطه برقرار میکنیم، توجیه کنند که اسرائیل دیگر دشمن مردم عرب نیست.
* در خبرها گفته شد که آقای ترامپ پیغامهایی را از عربستان به تلآویو برده است.
** نمیدانیم واقعیت این خبرها چیست و چقدر صحیح است، ولی مسلم است که ترامپ میخواهد به اسرائیل بگوید که عربها دشمن شما نیستند که البته اسرائیل باور نمیکند، و از سوی دیگر به دولتهای عرب بگوید که اسرائیل دشمن شما نیست که اینها متأسفانه باور کرده اند. علت اینکه این دولتها سعی میکنند بحث شیعه و سنی و بحث ناسیونالیزم ایرانی را مطرح کنند، این است که میخواهند این مطلب را در ذهن مردمشان فرو کنند که مشکل، همان بحث عرب و عجم است و دشمن تاریخی ما ایران است و اسرائیل نیست و سعی کنند اسرائیل را از موقعیت بد و تنفرآمیز در جهان عرب خارج کنند.
* این سفر که موضوع عمده آن ایران بود، چه تأثیری در رابطه ایران و اعراب، به خصوص عربستان خواهد داشت؟
** الآن با توجه به حضور ترامپ در آمریکا، عربستان مقداری احساس امنیت میکند و فکر میکند که میتواند موضع گیریهایی را علیه ایران داشته باشد؛ چنانچه اگر دیده باشید متأسفانه اظهارات محمد بن سلمان، ولیعهد دوم، اظهارات وزیر خارجه و به ویژه اظهارات خود سلمان اظهارات خیلی بد و ناپخته ای بود که کاملا نشان میدهد اینها ویژگیهای محافظه کارانه حکومت 60 ساله عربستان را ندارند و این موضع گیریها را میکنند و فقط باید این پاسخ را به آنها داد که کسی که در کاخ شیشه ای نشسته نباید به جاهای دیگر سنگ اندازی کند.
* بعضیها میگویند حکام عربستان علی رغم این مواضع تند احتمال اینکه برای برقراری رابطه به سمت ایران بیایند وجود دارد. پیش بینی شما از این موضوع چیست؟
** رابطه اکنون در اوج بحران است. در اوج بحران، اتخاذ تصمیم استراتژیک و یا اظهار نظر استراتژیک کار صحیحی نیست. فعلا باید بگذاریم این بحران بگذرد و به مرور زمان عربستان احساس کند این ترامپ نیست که میتواند حکومت عربستان را نجات دهد بلکه کشورهای منطقه هستند که باید به کمک همدیگر امنیت خلیج فارس و امنیت همگانی را تأمین کنند. این موضوع مدتی طول میکشد. چون من فکر میکنم هنوز حکومت جدید عربستان حکومت ناپخته ای است و ما باید مقداری صبر کنیم تا آنها به پختگی لازم برسند.
* فکر میکنید روی کار آمدن دولت آقای روحانی اثر مثبتی در این راستا دارد؟
** روی کار آمدن دولت آقای روحانی طبیعتا موقعیت بینالمللی ایران را بالا میبرد. وقتی موقعیت بینالمللی بالا رفت به مرور زمان کشورهای منطقه هم سعی میکنند خودشان را با جوّ بینالمللی هماهنگ کنند و به مرور زمان سمت ایران خواهند آمد. البته مدت زمانی طول میکشد تا ما به این نتیجه برسیم؛ به همین دلیل بود که هم عربستان و هم اسرائیل با برجام خیلی جدی مخالفت میکردند. چون میدانستند در صورت توافق ایران با 1+5 نه تنها تحریمهای بینالمللی از بین میرود بلکه موقعیت بینالمللی ایران که بر اثر حکومت آقای احمدی نژاد در جهان منزوی شده بود، از انزوا خارج شود.
طبیعتا وقتی جایگاه بینالمللی ایران بالا برود چون آنها ایران را رقیب خودشان میدانند خوشحال نیستند؛ اما مجبور شدند آن را بپذیرند. بنابر این الآن هم دوست ندارند ولی همان طور که گفتم باید به طرفی برویم که آنها موقعیت ایران را باور کنند و از سیاستهایی که ناپختگی در آن دیده میشود دست بردارند.
* به نظر شما حل شدن مسأله حج میتواند نشانه ای از احتمال عادی شدن روابط باشد؟
** حل شدن مسأله حج صرفا به معنای توافق برای رفتن به حج است. ما باید ببینیم با حجاج ما چطور برخورد میکنند. یعنی اگر رفتار آنها احترام آمیز بود و هیچ گونه کار نامناسبی که در گذشته انجام میشد انجام نشود، میتواند پیام مثبتی باشد که بعد از آن بحثها و مذاکرات را ادامه دهیم. البته ایران همیشه اعتقاد داشته که همه مشکلات و اختلافات را باید از طریق مذاکره سیاسی حل کرد.
* آیا میتوان گفت که اگر قضیه حمله به سفارت عربستان پیش نمیآمد این روند تند در روابط دو طرف پیش نمیآمد؟
** حتما این طور بود. چون تا قبل از اینکه به سفارت عربستان حمله کنند و آن اقدام ضد ملی و خیانت به کشور را انجام دهند، ما با عربستان رابطه سیاسی داشتیم؛ رابطه دوستانه نبود ولی در این حد خصمانه هم نبود. این اقدام بهانه خوبی به دست عربستان داد که استراتژی ناپخته خود را پیش ببرد و بهانه بینالمللی خوبی به دست آنها داد که به دنیا بگویند حتی سفارت ما در ایران امنیت ندارد.
http://www.mardomsalari.net/4326/page/7/14061
ش.د9600542