از آنجا که دولت برنامه ای جامع و مدون برای حل مشکلات واقعی کشور در کوتاه مدت ارائه نکرده است، می توان مدعی شد که دولت برای مدیریت فضای سیاسی و سرپوش گذاشتن بر مسائل و مشکلات واقعی کشور ترجیح می دهد با سخنرانی ها جنجالی و فرافکنی در افکار عمومی از واقعیت ها فاصله بگیرد و در این میان اقدامات خودسرانه، همچون شعار دادن علیه رئیس جمهور، این روند را تقویت می کند.
در چند روز اخیر شاهد به وجود آمدن بحران ها و یا حواشی هستیم که باعث ایجاد التهاب در افکار عمومی و فضای مجازی شده است. این حواشی عبارتند از: مبنای حکومت و ولایت و یا نقش مردم در حکومت، نصب یک بنر در محل نماز جمعه تهران در مخالفت با ورود زنان به ورزشگاه (که البته عده ای این اقدام را مشکوک می دانند)، اقدام ناشایست عده ای غیرانقلابی در توهین به رئیس جمهور در راهپیمایی روز قدس و ...
سؤالی که در اینجا مطرح می شود این است که این موضوعات در تحقق منافع ملی و اهداف انقلاب اسلامی چه جایگاهی دارند؟ در این رابطه چند نکته قابل بیان است:
1- نقش مردم در حکومت و ولایت در جمهوری اسلامی ایران بسیار شفاف و روشن است و این مقوله در دیدگاه های امام راحل(ره) و مقام معظم رهبری به خوبی تبیین شده است. اگر چنین مباحثی با رویکرد تاریخی، فقهی و کلامی مطرح شده است که جای آن پشت تریبون ها نیست و باید در حوزه های علمیه و دانشگاه ها مورد تحلیل و مباحثه قرار گیرد و اگر معطوف به زمان حال و تحولات سیاسی جاری کشور است که جای بحث ندارد. رأی مردم در کشور ما واقعی و اثر گذار است تا جایی که دشمن ما هم (منافقین و سلطنت طلب ها) از مردم برای حضور در انتخابات دعوت می کنند! اینکه نقش مردم در کشور ما فرمایشی نیست را همه می دانند و به آن پایبندند بنا براین پرداختن به این موضوع از طرف هر جریانی و هر مرجعی که باشد در تریبون های افکار عمومی کار شایسته ای نیست و یا حداقل اولویت مباحث و مسائل کشور نمی باشد.
2- فرمان آتش به اختیار مقام معظم رهبری یک تاکتیک برای مقابله با تهاجم فرهنگی همه جانبه دشمن است. دشمن در عرصه جنگ نرم توانسته است به مقرهای فرماندهی ما هم نفوذ کند و در چنین شرایطی فرمان آتش به اختیار صادر می شود. یعنی برای اقدامات فرهنگی و سیاسی در حوزه گفتمانی منتظر دستور و یا اقدام مراجع دولتی و غیر دولتی نباشید. هرچند این اقدامات بسیار ضروری است که خلاف قوانین کشور نباشد، بلکه در جهت و چارچوب قوانین رسمی کشور است. در واقع فرمان آتش به اختیار به هیچ وجه اقدامی را خلاف موازین و قوانین کشور تجویز نمی کند، بلکه از آن نوع اقداماتی حمایت می کند که مبتنی بر قوانین است و مسئولان به دلایلی از اجرای آنها غفلت کرده اند.
آتش به اختیار در حقیقت یک فرمان عام است برای همه نخبگان و فعالان فرهنگی. این را همه پذیرفته اند که اقدامات خودسرانه و افراطی که منجر به زایل شدن اصل فرمام می شود با آتش به اختیار نسبتی ندارد. در این میان نصب یک بنر جنجالی و یک تهدید مبهم فرهنگی چقدر اهمیت دارد که روزنامه ها و رسانه های ما آن را تیتر یک خود قرار داده اند؟
3- توهین به رئیس جمهور در حاشیه مراسم راهپیمایی روز قدس و توسط عده ای اندک، قطعا محکوم است و جریان انقلابی در اولین ساعات پخش این خبر بر برائت از آن تأکید کرد و اکثریت مطلق جامعه اعم از مردم عادی و سیاستمداران بر مطرود بودن این شیوه از اعتراض تأکید کرده اند. این نوع اقدامات از دیدگاه رهبر معظم انقلاب، هیچ سنخیتی با انقلابی گری ندارد و معظم له در سخنرانی در دیدار مردم آذربایجان شرقی در بهمن 1391، با توجه به اتفاقات سیاسی که آن روزها رخ داده بود و عده ای در قم، علیه رئیس مجلس وقت شعار داده بودند، فرمودند: «این حرفی که من امروز زدم و از بعضی از مسئولان و سران کشور گلهگزاری کردم، موجب نشود که حالا یک عدهای راه بیفتند، بنا کنند علیه این و آن شعار دادن؛ نه، بنده با این کار هم مخالفم. اینکه شما یک نفر را به عنوان ضد ولایت، ضد بصیرت، ضد چه، مشخص کنید، بعد یک عدهای راه بیفتند علیه او شعار بدهند، مجلس را به هم بزنند، بنده با این کارها هم مخالفم؛ این را من صریح بگویم. این کارهائی که در قم اتفاق افتاد، بنده با اینجور کارها مخالفم. آن کارهائی که در مرقد امام اتفاق افتاد، بنده با اینجور کارها مخالفم. بارها به مسئولین و کسانی که میتوانند جلوی این چیزها را بگیرند، تذکر دادهام. آن کسانی که این کارها را میکنند، اگر واقعاً حزباللّهی و مؤمنند، خب نکنند.» (28/11/1391)
به دنبال اقدام ناشایست دیروز، جریان رسانه ای ضد انقلاب که یک نمونه بارز آن کانال "آمد نیوز" است با تحریک هواداران دو طرف به دنبال دامن زدن به این تنش هاست. جریان اپوزسیون داخلی نیز در این راهبرد رسانه ای همین خط را دنبال می کند.
قابل تأمل است که این خط رسانه ای نیز تا حدودی توسط برخی از حامیان دولت نیز دنبال می شود. دلایل اقدامات دشمن و اپوزیسیون داخلی نیاز به تحلیل ندارد، چرا که آنها دشمن هستند و کاری جز دشمنی ندارند، اما نگاهی به دلایل همراه شدن عده ای در بدنه دولت و جریان حامی آن، با این خط رسانه ای می تواند کلید رمزی برای تحلیل این مسأله باشد. بدین منظور نگاهی داریم به اولویت ها و مسائل مهم کشور در چند روز اخیر:
الف) مجلس سنای آمریکا با صراحت تمام برجام را زیر پا می گذارد و با تصویب تحریم های جدید این پیام را به ایران می دهد که ما تعهدی الزام آور در برجام امضا نکرده ایم. دولت یازدهم که با اعتماد به قول دشمن و امضای تفاهم نامه، قول رفع سایر تحریم ها با برجام 2 و 3 را می داد حالا با این واقعیت مواجه شده است که درخت های سیب و گلابی برجام یک هم هنوز به بار ننشسته در حال خشک شدن است.
ب) اولویت دیگر کشور ما مربوط به تحولات منطقه است. سفر ترامپ به منطقه و امضای قراردادهای سنگین فروش تسلیحات، کودتای نرم در دربار سعودی و تحرکات داعش برای کشاندن ناامنی به ایران و در نهایت حمله غرور آفرین سپاه به مواضع تروریست ها، تحولات منطقه غرب آسیا را در صدر تحولات سیاسی دنیا قرار داده است. بی شک تأثیرگذارترین کشور در منطقه غرب آسیا ایران است و اتحاد و انسجام ملی ایران از ضروریات عبور از بحران های منطقه ای است.
ج) وضعیت بحران زده اقتصادی که هر روز بدتر نیز می شود نمونه دیگری ازاولویت ها و بحران های واقعی ماست. در اردیبهشت سال جاری چک های برگشتی با 36 درصد رشد مواجه شده است که حاکی از وضعیت وخیم کشور در حوزه اقتصادی است.
از آنجا که دولت برنامه ای جامع و مدون برای حل این مشکلات در کوتاه مدت ارائه نکرده است، لذا می توان مدعی شد که دولت برای مدیریت فضای سیاسی و سرپوش گذاشتن بر مسائل و مشکلات واقعی کشور ترجیح می دهد با سخنرانی ها جنجالی و فرافکنی در افکار عمومی از واقعیت ها فاصله بگیرد و در این میان اقدامات خودسرانه، همچون شعار دادن علیه رئیس جمهور، این روند را تقویت می کند. در این وضعیت بسیار ضروری است که از رقبای سیاسی دولت نیز غافل نشویم که خواسته یا ناخواسته به سمت تقابل در حوزه های کاذب می روند و یا به اصطلاح در زمینی بازی می کنند که قاعده آن را یا دولت مشخص کرده است و یا سرویس های بیگانه و نپرداختن به این موضوع به منزله نقش نداشتن آنها نیست، بلکه در این نوشتار به دنبال دلایل همراهی دولت با این خط رسانه ای بودیم. نکته پایانی اینکه بر دلسوزان نظام، از هر طیف و جریانی، لازم است که اجازه ندهند انرژی و توان کشور در مسیری هزینه شود که به جز فرصت سوزی هیچ دستاورد دیگری ندارد./