(روزنامه وطن امروز – 1396/03/25 – شماره 2184 – صفحه 12)
در داخل ایران یک جریان غربگرا داریم که هستهای مرکزی دارد و هوشیار است. آن هسته مرکزی بخوبی چالش انقلاب اسلامی با غرب را میفهمد و میخواهد انقلاب اسلامی را محدود کند. یک پوسته نیز دارد که دور آن جمع میشود و اکثریت هستند. آنها از پوششی استفاده میکنند که آن پوشش، مذهبیهایی هستند که درک عمیق از چالش بین توسعه غربی و پیشرفت اسلامی یا برخورد تمدنی اسلام و غرب ندارند. لذا جریان غربگرا از این پوشش استفاده و در قالب آن برنامههای خود را پیگیری میکنند. چه در دولت سازندگی، چه در دولت اصلاحات و چه در دولت اعتدال اینگونه بوده است. نمیخواهم بگویم هیچ حرکت مثبتی در این دولتها انجام نشده یا همه برنامههای آنها در مسیر غربگرایی بوده است، نه! بلکه جهتگیری دولتها به این سمت بوده است.
جهتگیری آنها به سمت گسترش اقتصاد، فرهنگ و سیاست لیبرالیستی است. باطن برنامهریزی این دولت، توسعهگراست. مغز متفکری که در پشت این دولت در حال برنامهریزی است همان جریان غربگراست. مطمئن باشید اینها به اصلاحات اقتصادی قانع نمیشوند و به سوی اصلاحات سیاسی و فرهنگی هم میآیند. برجام ۲ آنها همین سند ۲۰۳۰ است. این یک سند بینالمللی است که قدرتهای بزرگ برای مدیریت فرهنگی جهان در مسیر توسعه پایدار طراحی کردند که بخشی از آن مربوط به آموزشوپرورش است. این سند را خود دولت منتشر کرده و سعدالله نصیریقیداری، دبیرکل کمیسیون ملی یونسکو بر این سند مقدمهای نوشته است. کافی است این مقدمه را بخوانید تا بدانید این سند چه سندی است و میخواهد چه کند. این همان برجام ۲ است. یعنی پذیرش مدیریت دنیای غرب-همان که از آن تعبیر به جهان میشود- بر فرهنگ ما. ما خودمان سند تحول آموزشوپرورش داشتیم اما آقایان رفتهاند و این سند ۲۰۳۰ را مخفیانه امضا کردهاند و در سطح بالایی مشغول اجرای آن شدند.
این سند باید به طور مفصل و بند به بند مورد بررسی قرار گیرد اما من چند جمله از مقدمه آن را مورد اشاره قرار میدهم. در مقدمه آن آمده است «روسای دولتها، نمایندگان بلندپایه نهادهای تخصصی سازمان ملل متحد و جامعه مدنی در سپتامبر ۲۰۱۵ گرد هم آمدند و در مجمع عمومی ملل متحد دستور کار توسعه پایدار ۲۰۳۰ را تصویب کردند. این دستور کار که جایگزین اهداف توسعه هزاره شد، شامل ۱۷ هدف اصلی و ۱۶۹ هدف ویژه است که نقشه راه جامعه بینالمللی را در زمینه توسعه پایدار برای ۱۵ سال آینده ترسیم میکند» که این همان مسیر توسعه غربی و مدرنیزاسیون البته با رویکردهای جدید و با قرائت پستمدرن است. آقای بانکی مون، دبیرکل وقت سازمان ملل متحد میگوید: «این دستور کاری است که توسط سران کشورها به مردم سراسر جهان داده شده است.
این سند دستور کاری برای مردم و برای پایان بخشیدن به فقر در همه اشکال آن و برای کره زمین خانه مشترک ما است». البته باید جزء به جزء این کلمات را مورد بررسی قرار داد که مثلا منظور از خانه مشترک، خانه مشترک یک درصدیهاست؟ اینها باید معنا شود. معنی اینکه فقر از همه برداشته شود یعنی ضریب جینی توسعه پیدا کند و سرمایه صاحبان سرمایه بیشتر شود و کنار سفره سرمایهداران، فقرا هم لقمهای بردارند. من در اینجا به دنبال معنا کردن این جملات نیستم. فقط میخواهم بگویم این یک سند بینالمللی است که ما هم در مدیریت آن مطلقاً دخالت نداشتهایم و مدیران جامعه جهانی فعلی که خود را مدیر میدانند، این را نوشتهاند تا جامعه جهانی را در مسیر توسعه پایداری که خود تعریف میکنند متحد کنند.
این امر قطعاً در مسیر تمدن اسلامی نیست. تمدن لیبرال- دموکراسی، تمدن برنده از دل جریان تجدد است. تمدنهای مبتنی بر ناسیونالیسم و کمونیسم و… شکست خوردند و فرهنگ لیبرال- دموکراسی مانده و اینها که برنده هستند دارند برای مدیریت جهان در جهت توسعه پایدار برنامهریزی میکنند تا این خانه واحد را با یک تفکر اداره کنند. لذا این سند برای این نوشته شده است. در بخش دیگری آمده است: «اهداف این دستور کار باید از اول ژانویه ۲۰۱۶ در کشورها عملیاتی شود و راهنمای تصمیمات ما برای ۱۵ سال آینده قرار گیرد. همه ما باید برای اجرای این دستور کار با توجه به واقعیتها و ظرفیتهای ملی و سطوح توسعه در کشورهای خود و احترام به سیاستها و اولویتهای منطقهای و جهانی کار کنیم». اینها اصل قرار داده میشود و فرهنگهای منطقهای و بومی و فرهنگهای سنتی و مذهبی و فرهنگهای ملی و… خردهفرهنگ میشوند، لذا این باید حاکم شود و مدیریت آن هم در دست غربیهاست. امام میفرمایند قدرتها دارند استراژی حاکم بر جهان را تعیین میکنند، در حالی که ما باید استراتژی حاکم بر جهان را تعیین کنیم.
این دو تفکر را ببینید و با هم مقایسه کنید. خانم «ایرینا بوکو» مدیرکل یونسکو در بیان اهمیت این دستور کار میگوید: «در جهانی که به سرعت در حال تغییر است و دارای منابع محدودی است ما باید بر مهمترین پیشبرندگان توسعه پایدار یعنی حذف فقر و صلح پایدار متمرکز شویم». میگوید از کل امکانات جهان برای کل جامعه جهانی استفاده کنیم و باید آن را مدیریت کنیم. این مدیریت هم یک مدیریت هماهنگ و همهجانبه است که اقتصاد و فرهنگ و سیاست باید هماهنگ شوند. در مقدمه به این امر اذعان شده و در آن آمده است: «اهمیت این دستور کار در طراحی یک چارچوب جامع و یکپارچه برای دستیابی به توسعه متوازن و هماهنگ است». آنوقت وقتی ما میگوییم الگوی مدیریتی عدهای مربوط به دوره قاجار است به آنها برمیخورد. میگویند ما میخواهیم این سند را اسلامیزه کنیم! و ما گفتهایم در چارچوب فرهنگ خودمان میخواهیم آن را عملیاتی کنیم! این امر در خود سند آمده است و دبیرکل سازمان ملل هم به آن اشاره داشته است که این سند در تمام سطوح باید عملیاتی شود منتها با توجه به واقعیتها و ظرفیتهای ملی و سطوح توسعه در کشورهای خود انجام شود اما معنای آن این است که آنها مدیریت میکنند و شما تابع هستید.
شما خیال میکنید میتوانید آن را اسلامیزه کنید، این به معنی همان مدیریت قاجاری است. به جای اینکه شما در مدیریت جامعه جهانی دخالت کنید و در تصویب سندهای جهانی نقش ایفا کنید و سندها را به نفع جریان تمدنی خود تغییر بدهید، اجازه میدهید آنها تصویب کنند و منفعل میشوید و در آخر میگویید من آن را در چارچوب فرهنگ خودم اجرایی میکنم! شما نه میفهمید معنای مدیریت بر توسعه جهانی چگونه واقع میشود- آن کاری که امام و مقام معظم رهبری بر آن تاکید دارند- و نه معنی مدیریت سیستمی را میفهمید. شما در یک اتومبیل نمیتوانید سیستم تبدیل انرژی را با یک سیستم دیگر جایگزین کنید. مثلا بگویید من سیستم سوخترسانی خودرو را برمیدارم و به جای آن سیستم اتومبیل برقی را قرار میدهم.
اگر بخواهید اتومبیلی را که با سوخت فسیلی کار میکند، جایگزین با سوخت برقی کنید باید کل دستگاه را عوض کنید.ما خودمان برای تحول در آموزشوپرورش سند داریم و سند قابل دفاعی هم هست اما این کنار گذاشته میشود و میرود سند بینالمللی را امضا میکند و شروع میکند به سرعت آن را مخفیانه اجرایی میکند، بعد هم میگوید مدیریت ما مدرن است! شما فکر میکنید میتوانید الگوی جامعه پایداری را که آنها برای همه فرهنگها نوشتهاند بر محور اسلام عملیاتی کنید؟ این چه درکی از مدیریت است؟ شما به جای اینکه مدیریت فرهنگی جهان را به دست بگیرید اجازه میدهید آنها مدیریت کنند، علاوه بر این، سند را تصویب و امضا میکنید و بعد هم یک قید کوچک به آن میزنید. اصلاً این سند در چارچوب اسلام قرار میگیرد؟ یا میتوان آن را با اسلام تطبیق داد؟شما اگر میخواهید در چارچوب اسلام عمل کنید باید در خود سند دست ببرید و این سند را اگر توانستید تغییر دهید و به تصویب جهانی برسانید، آن وقت میتوانید بگویید من فرهنگ اسلامی را در سند وارد کردهام اما سندی که یک بسته به هم پیوسته است و همه چیز آن بر محور تفکر مادی است و برای دستیابی به توسعه پایدار بر محور ایدئولوژی تجدد است، چطور میتوانید آن را اسلامی کنید؟ انقلاب اسلامی یک راه جدید پیش روی بشریت برای زندگی سعادتمندانه در دنیا قرار داده است و همین است که تبدیل به چالش با قدرتها شده است.
در حال حاضر دائماً موازنه قدرت به نفع انقلاب اسلامی در حال افزایش است. اما جریان غربگرا در درون کشور ما میخواهد در زیر پوسته جریان کارگزاران و اصلاحات و اعتدال کشور را از ریل انقلاب اسلامی و تمدن اسلامی منحرف کند. البته جریان غربگرا در کشور ما موفق نخواهد بود.
ش.د9600806