تاریخ انتشار : ۱۳ تير ۱۳۹۶ - ۱۰:۰۳  ، 
کد خبر : ۳۰۲۵۵۸

چه مي‌شود اگر محمد‌بن ‌سلمان پادشاه شود؟

پایگاه بصیرت / مصطفي مطهري/ دکتري علوم سياسي

(روزنامه وقايع اتفاقيه ـ 1396/03/24 ـ شماره 428 ـ صفحه 5)

قبل از هر چيز بايد خاطرنشان کرد فرايند انتقال قدرت به نسل جوان‌تر يا «گذار نسلي» در عربستان‌سعودي به شکل مديريت‌شده در حال اجرا‌ست که نشان مي‌دهد مهره‌هاي شطرنج سياسي عربستان‌سعودي در حال تغيير بوده؛ تغييري که از شکل‌گيري فاز تازه‌اي از قدرت در حوزه سياست امنيتي اين کشور خبر مي‌دهد.

شکل‌گيري کنش‌ها و پويش‌ها در ميدان‌هايي از قبيل جنگ، منازعه، رقابت، همکاري، همگرايي، واگرايي و... به منظور کسب جايگاه برتر منطقه‌اي است و پيوند چنين پويش‌ها و کنش‌ها با ديگر سطوح ساختاري (جهاني، بينا‌منطقه‌اي و ملي)، از طريق کد‌هايي (ژئوپليتيک) که در قالب دستور کار عملياتي سياست خارجي يک کشور در وراي مرزهايش است به‌عنوان مکان‌هاي جغرافيايي مورد ارزيابي‏ قرار مي‌گيرند. ازاين‌رو، است که بحث‌ها درباره پادشاه بعدي عربستان بسيار مهم به نظر مي‌رسد زيرا عربستان‌سعودي به‌عنوان يکي از مهم‌ترين کشورهاي منطقه غرب آسيا، نقش قابل‌توجهي در معادلات و مناسبات منطقه‌اي و حتي فرامنطقه‌اي دارد؛ درواقع با عنايت به اين نقش و جايگاه راهبردي عربستان بوده که با اوج‌گيري محمدبن ‌سلمان سناريوهاي احتمالي پادشاهي او وارد فاز تازه‌اي از تحليل‌ها شده‌، به‌طوري‌که دخالت در همه امور، از جنگ يمن گرفته تا تلاش براي عدم وابستگي به نفت و کاهش موانع اجتماعي پيشِ روي جوانان سعودي، همگي از مواردي است که ردپايي از محمدبن ‌سلمان در آنها ديده مي‌شود و اين بر حساسيت‌هاي موضوعي از تحليل وي و جايگاه آتي او در روند تصميم‌سازي، تصميم‌گيري و سياستگذاري‌ها در جهت اعتلا يا افول فراملي و ملي اين کشور افزوده است.

هويت و امنيت هستي‌شناختي عربستان‌سعودي چشم‌اندازهاي کلان سياسي و راهبردي آنها را در عرصه سياست خارجي شکل داده است. درواقع تلاش‌ها و نشست‌هاي دو يا چند جانبه منطقه‌اي اين کشور براي بسيج‌کردن دول همراه خود در تنش‌هاي منطقه‌اي، زيرمجموعه‌اي از چشم‌اندازهاي امنيتي- هويتي آنهاست. از‌سوي‌ديگر، نيز آنها با اين سياست‌گذاري تمهيداتي و با تعريف زماني از تهديدات به‌دنبال به نمايش‌گذاشتن قدرت و توان عربستان در رهبري و ائتلاف‌سازي هستند؛ به‌طوري‌که از اين طريق در تلاشند هژموني حداقلي خود را نه‌تنها تثبيت کنند بلکه راه را براي حصول به هژموني حداکثري‌شان فراهم کنند. ازاين‌رو، محمد‌بن‌ سلمان نيز در ادامه و به تبع سياست سنتي تحميل عربستان بر ديگر کشورهاي منطقه‌اي از بدو ورود به دنياي سياست و سياست‌گذاري عربستان، با تصميمات جنجالي اما عملياتي‌شده، خود را بر نظام سياسي عربستان و ترتيبات منطقه‌اي که عربستان از اعضاي آن محسوب مي‌شود، تحميل و ديکته کرده است؛ لذا با توجه به اينکه هرگونه همکاري منطقه‌‌اي نيازمند درک متقابل بازيگران نسبت به يکديگر است، بازيگراني که بتوانند زمينه‌هاي مربوط به همکاري و مشارکت را طبق ضرورت‌هايي، براساس نظم منطقه‌‌‌اي ايجاد کنند، با اين مفروض طبيعي است که‌ مي‌توانند در روند مديريت بحران نقش مؤثرتري ايفا کنند.

در واقع از آنجا که يکي از مهم‌ترين عناصر براي تصميم‌گيري در فضاي سياست خارجي، ادراک تصميم‌گيرندگان از محيط و ديگر بازيگران است، در سال‌هاي اخير نيز عربستان‌سعودي در مورد ارتقا و قدرت‌يافتن ايران، توانمندسازي اخوان‌المسلمين يا حتي دموکراتيک‌شدن کشورهاي عربي حساسيت‌هاي ويژه‌اي نشان داده و اين حساسيت‌ها منجر به تدبير يک ديدگاه سازنده و تخريبي در سياست خارجي آنها شده است که با عمليات نهايي‌سازي سياسي در يمن در مسير تثبيت و تحکيم قرار خواهد گرفت.

به تبع حساسيت‌هاي موردي (مانند نمونه‌هاي فوق) نزد حاکمان و تصميم‌گيران سعودي است که بن‌سلمان با پروژه‌هايي همچون ايران‌هراسي، شيعه‌هراسي، وفاق عربي در برابر غير‌عربي، حفظ ساختارهاي پادشاهي در برابر مطالبات ملت‌هاي عربي، معرفي ارتش عربي به‌عنوان نيرويي معادل ناتو و با دادن وعده‌هاي ميلياردي، به‌دنبال بردن ارتش‌هاي عربي و حتي کشورهاي اسلامي زير پرچم سعودي بود؛ چنان که حتي ادعاي ارتش اسلامي با حضور 34 کشور را مطرح کرده که البته ادعايي بيش نيست. معهذا با توجه به اين نشانه‌ها و تصوير راديکال و متهوري که محمد‌بن ‌سلمان از خود نشان داده مي‌توان او را همان پادشاهي تلقي کرد که ماکياولي به آن توصيه مي‌کند. وي فردي جوان و صريح‌الکلام است که از توانايي رهبري و مديريت برخوردار است؛ به‌طوري‌که توامان خوداتکايي بيشتر در حوزه امنيت ملي و منطقه‌اي را تبليغ مي‌کند.

بااين‌حال، بررسي اين موضوع یعنی پادشاهي محمد‌بن ‌سلمان در عربستان‌سعودي و چگونگي ماهيت رابطه اين کشور در دوران زمامداري او به‌عنوان پادشاه عربستان‌سعودي در قالب رويکردهاي آينده‌پژوهانه در آماده‌سازي، تدوين، شکل‌گيري و سياستگذاري‌ها مهم خواهد بود. پس با عنايت به اين موضوع که تغييرات کنوني، آينده ساختار قدرت، سياست و «روابط قدرت» را تحت‌تأثير قرار خواهد داد و چرخه قدرت و رقابت راهبردي را در عرصه داخلي عربستان و عرصه خارجي (منطقه‌اي) اين کشور را متأثر خواهد کرد، بايد سؤال را در اين پژوهش بر اين مبنا مطرح کرد که با به قدرت‌رسيدن محمدبن ‌سلمان، موضوع رقابت‌هاي منطقه‌اي اين کشور و ميزان همگرايي يا واگرايی آن به چه سمت و سويي خواهد رفت؟ و اينکه در اين دوره با توجه به تثبيت قدرت در داخل، عربستان تحت زعامت محمد‌بن ‌سلمان چه پاسخ مناسب و واکنش متناسبي به کنش‌هاي منطقه‌اي خواهد داشت؟ و قبضه قدرت توسط وي در داخل به چه ميزان به بسط قدرت عربستان در منطقه منجر خواهد خواهد شد؟ و اينکه روند هترودوکسي (تجديدنظر‌طلبانه) از سياست‌ها و برنامه‌هاي ارتدوکسي (نهادينه‌شده) عربستان‌سعودي با محمدبن ‌سلمان به کجا خواهد انجاميد؟

با اين اوصاف بايد به اين موضوع توجه کرد که محمد‌بن ‌سلمان با عنايت به اين اصل بنيادين که عرصه داخلي و عرصه خارجي در تداوم و استمرار هم قرار دارند (رابطه اين تداوم ثبات در داخل و تأثير آن در انجام هرگونه اعمال و کنشي در عرصه خارجي، در درون ساخت و بافت قدرت و سياست در عربستان‌سعودي به‌مراتب بيشتر است) درصدد است تا از تعامل ميان اين دو عرصه هم زمينه قدرت‌يابي خود در داخل و هم قدرت‌سازي نوين عربستان را در خارج از مرزهاي اين کشور در منطقه را از طريق همسان‌سازي مطالبات دنبال کند.

به‌هرحال بايد بيان کرد محمدبن‌ سلمان در مقام شاهزاده‌اي (پادشاه احتمالي در آينده) که ماکياوليستي فکر مي‌کند به‌دنبال پراکنش رنسانسي از تغييرات در عرصه داخلی و خارجي (منطقه‌اي) عربستان است که به عقيده برخي از کارشناسان حوزه مسائل عربستان، وي توانايي بالقوه ايجاد تغيير در اين کشور و تبديل آن به کشوري پويا را که مي‌تواند امنيت خود و همسايگان را تضمين کند، دارد. با توجه به قدرت‌گيري محمد‌بن‌ سلمان سياست خارجي عربستان به‌دليل تغيير در شرايط داخلي، منطقه‌اي و بين‌المللي، به سمت پوست‌اندازي و خروج از يک سياست کلاسيک (سنتي) با مواجهه آشکار با عناصر، روندها و فرايندهاي منطقه‌اي خواهد رفت؛ به عبارتي سياست خارجي عربستان‌سعودي در دوره محمدبن‌‌سلمان بر پايه ملاحظات امنيتي توأم با رويکردي کاملا واقع‌گرايانه، عمل‌گرايانه و غيرايدئولوژيک بنا خواهد شد. درواقع اگر ديپلماسي عربستان‌سعودي از ابتداي تأسيس تاکنون ديپلماسي شکل‌گرفته بر مبناي مبارزه با تهديد بود، در يک فرايند و روند تازه‌اي با اضافه‌شدن مؤلفه‌هاي دروني و خرد به عناصر تهديدي گذشته، شاخص بازي دو‌سطحي (مقابله با تهديدات داخلي و خارجي در ذيل امنيت) به عنوان معياري براي سنجش، بازي و تعامل و ارزيابي قدرت مورد توجه قرار خواهد گرفت زيرا در اين دوره از تاريخ قدرت و سياست در عربستان زواياي تهديد در دو بعد داخلي (مدعيان تاج و تخت و نافرماني اين افراد از خاندان آل‌سعود که به نام نسل دوم از آنها ياد مي‌شود و نبرد آنها با محمد‌بن‌ سلمان) و خارجي (تهديدات منطقه‌اي) تغيير کرده است.

در واقع محمد‌بن ‌سلمان با علم به اين موضوع که براي پياده‌سازي اهداف منطقه‌اي، نيازمند شکل‌دهي دوباره به همکاري امنيتي است، تغیيرات تدريجي راهبردها، اهداف و اولويت‌ها را به‌دور از هرگونه روند دفعي در اين عرصه مورد توجه قرار مي‌دهد؛ به‌طوري‌که وي برساخته‌سازي «گفتمان جديد امنيتي» را با متنوع‌‌سازي برنامه‌ريزي‌ها در ذيل مشورت جمعي با آنها دنبال خواهد کرد؛ لذا در گام اول بن‌سلمان براي پاسخ راهبردي به چگونگي «تداوم اتحادهاي امنيتي در اين منطقه» تنش‌زدايي يا مديريت تنش را به همراه اعتماد‌سازي امنيتي پياده خواهد کرد. اگرچه در سياست‌گذاري‌هاي خارجي محمدبن‌ سلمان نيز مانند سلف‌هاي خود در عربستان همچنان بر مبناي نگراني‌هاي امنيتي (تأکيد بر متغيير‌هاي ناامني) با عنايت به نقش و نحوه تعامل عربستان در منطقه خواهد بود اما وي در اين فرايند به بازتعريف و خوانش دوباره عناصر تهديد خواهد پرداخت. بااين‌حال، محمدبن ‌سلمان نيز همچون گذشته به بازي دست دومِ ديپلماتيک عربستان براي موفقيت در بازي تاج و تخت ادامه خواهد داد؛ به‌طور مثال اظهارات محمدبن ‌سلمان بر‌اين‌اساس صدق مي‌کند که او علاوه با اعلام اينکه ايران مشکل و دشمن عربستان است خود را ادامه همان معماران و تصميم‌سازان سياسي، نظامي و امنيتي عربستان معرفي مي‌کند. بن‌سلمان همچنين مدعي شده که ايران نمايانگر و تحريک‌کننده سه مشکل اصلي منطقه بوده که شامل ايدئولوژي‌هاي بدون‌مرز، بي‌ثباتي‌ و تروريسم است. معمار جنگ يمن، با اين ادعا که نظام ايران عامل مشکلات منطقه‌اي بوده جنگ با يمن را جنگ با ايران عنوان کرده و اين همان سياست سنتي و تاکتيک آژيتاسيون‌گرا در فرافکني‌هاي سعودي‌ها‌ست که بن‌سلمان نيز از آن بهره مي‌برد.

لهذا واقعيت امر اين بوده که مفهوم قدرت با تحول محتوايي مواجه شده است.‌ گذار از تمرکز بر قدرت نظامي سنتي به ساير ابعاد نوظهور قدرت، اصالت‌يافتن مشخصه‌هاي فرهنگي، معنايي، هنجاري، گفتماني و نامتقارن و اشاعه معاني غير‌نظامي قدرت مانند قدرت اقتصادي، قدرت تکنولوژيک، قدرت نرم، قدرت بازيگري و قدرت اجماع‌سازي از نمادهاي اين تحول بوده است. ازاين‌رو، محمدبن‌ سلمان با تأکيد و تمرکز روي کشورهاي همسو درصدد خواهد بود تا مناسبات درون‌منطقه‌اي را با توجه به کدهاي ژئوپليتيک براي تدوين استراتژي‌هاي امنيتي- نظامي - دفاعي در بلندمدت به يک ائتلاف امنيتي، اقتصادي و سياسي تبديل کند. درواقع وي با عبور از روندهاي انتحار در خلق چالش به سوي پرونده‌اي‌کردن مباني و متغيرهاي قدرت‌ساز از موضوعاتی استراتژيک حرکت خواهد کرد. به همين سبب نيز با کنارگذاشتن ذهنيت تقابلي رسوب‌کرده در ذهن سياستمداران و تصميم‌گيرندگان آل‌سعود، پروسه متقاعد‌سازي منطقه‌اي از تهديدات را با تعامل و گفت‌وگوهاي هدف‌دار و روشمند دنبال خواهد کرد زيرا تجربه وي در همراه‌سازي کم‌وبيش ائتلاف در جنگ عليه يمن، مذاکره اخير با ژنرال راحيل شريف و بررسي شروط همکاري اين ژنرال بازنشسته پاکستاني در ائتلاف اسلامي (سني) موسوم به ضد‌تروريسم، نشان از شناخت او از سياست و قواعد بازي دارد.

مع‌الوصف محمد‌بن‌ سلمان با تشريک مساعي و همفکري‌هاي هم‌افزا درصدد است تا به نمادي از روند تغيير رفتار مرحله‌‌اي در منطقه تبديل شود و به موجب اين تلاش‌ها به‌دنبال اين خواهد بود تا نهادهايي همچون شوراي همکاري خليج‌فارس به‌عنوان سنگري واحد و واقعي به‌دور از دو‌دستگي‌ها و شکاف‌هاي واگرا در برابر بي‌ثباتي‌ها را به سمت همگرايي سوق دهد و بسترها را براي ارائه يک جبهه متحد در برابر تهديدها و فرصت‌ها فراهم کند. درواقع عربستان در دوران محمدبن ‌سلمان در تلاش خواهد بود که با ايجاد سيستم امنيتي درون‌منطقه متکي بر کشورهاي عربي- اسلامي (به‌جاي سيستم امنيتي برون‌نگر صرف که متکي بر قدرت‌هاي فرامنطقه‌اي مانند آمريکا باشد) به يک راهبرد منطقي از طرح سازه امنيتي دست يابد؛ راهبردي ترکيبي (هيبريدي) از امنيت تعاملي و منطق همگرايي تقابلي (در برابر تهديدات مشترک) براي حصول به ظرفيت‌هاي چند‌منظورهِ گسترده که در مفاهيمي چون امنيت تعاوني، هميار در منطقه امنيتي‌شده و همگرايي از جنس امنيتي با زيرمجموعه‌هاي آن، معنا مي‌يابد. درواقع بن‌سلمان با توجه به شرايط موجود داخلي و منطقه‌اي از يک سو و حضور و نقش عربستان‌سعودي در ائتلاف‌سازي‌ها، بازي شناور فعاليت در دو عرصه داخلي و خارجي (منطقه‌اي) را آغاز کرده است. او با عنايت به گذشته روابط و مناسبات کشور در منطقه درصدد است با جايگزيني مؤلفه‌هاي همکاري به‌جاي رقابت، پيوست منطقه‌اي را با سازوکارهاي تأثير‌گذار آغاز کند.

http://vaghayedaily.ir/fa/News/75486

ش.د9600781

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات