(روزنامه اعتماد – 1396/04/03 – شماره 3838 – صفحه 10)
سرانجام محمد بن سلمان ٣٢ ساله بر كرسي وليعهدي در عربستان سعودي تكيه زد. اتفاقي كه از سال ٢٠١٥ و حضور ملك سلمان در راس هرم قدرت در سعودي پيش بيني ميشد اما با اين وجود باز هم موجي از برآوردهاي كوتاه و بلندمدت را در رسانههاي بينالمللي به دنبال داشت. بيشترين ميزان تحليلها نيز پيرامون رابطه عربستان سعودي با ايران چه از بعد دوجانبه و چه از منظر چندجانبه و در پروندههاي منطقهاي است. برهمين اساس تيترهايي كه رسانههاي ايراني در روز پنجشنبه براي پوشش گزارش خبري جايگزيني وليعهد در عربستان انتخاب كرده بودند بازتاب قابل توجهي در رسانههاي بينالمللي پيدا كرد. واشنگتن پست و نيويورك تايمز در گزارشهايي به پوشش نحوه اين گزارش دهي در ايران پرداختند و تاكيد كردند كه ايرانيها ترجيح دادند از عبارت كودتا يا كودتاي نرم براي جابهجايي قدرت در عربستان استفاده كنند. در اغلب تحليلهايي كه در ٧٢ ساعت گذشته در اين خصوص منتشر شده اين جمله به چشم ميخورد كه منتظر تنش بيشتر ميان تهران و رياض باشيد.
اتحاد استراتژيك با ترامپ
ورلد تريبيون در اين باره مينويسد: ملك سلمان در معرفي فرزندش به عنوان وليعهد خود، اتحاد استراتژيك با امريكا تحت رياستجمهوري دونالد ترامپ را نشان داد. وي قدرت را دو دستي به فرزندي تقديم كرد كه بهشدت منتقد سياستهاي ايران در منطقه است و به رقابت مثبت با تهران عملا پايان داده است. دونالد ترامپ كه ماه گذشته در نخستين سفر فرامرزي خود از زمان حضور در كاخ سفيد به عربستان سعودي سفر كرده بود ساعاتي پس از اعلام رسمي وليعهدي محمد بن سلمان در يك تماس تلفني با وي به او تبريك گفت. در بيانيه كاخ سفيد درباره اين تماس تلفني آمده است: دو طرف درباره لزوم قطع شدن همه حمايتها از تروريستها و افراطگراها با هم گفتوگو كردند. مساله نحوه حل و فصل مشكلات با قطر نيز يكي ديگر از سوژههاي اين گفتوگو بود. همزمان طرف عربستاني و امريكايي درباره چگونگي رسيدن به صلح پايدار ميان اسراييل و فلسطين نيز با هم رايزنيهايي داشتند. محمد بن سلمان در حالي به وليعهدي رسيده است كه ايران و عربستان سعودي دقيقا از زمان حضور ملك سلمان در قدرت در سال ٢٠١٥ هر روز تنش جديدتري را در رابطه دو جانبه تجربه كردهاند.
محمد بن سلمان كه معمار جنگ يمن به بهانه مبارزه با قدرت ايران در منطقه است در گفتوگويي كه در ماه مه ميلادي با مركز رسانهاي خاورميانه داشت هرگونه نزديكي با تهران در آيندهاي نزديك را رد و ادعا كرد كه ايران به دنبال تسلط بر مكه است! وي در آن گفتوگو با تكرار ادعاهاي پيشين گفته بود: چگونه ميتوانيم با يك ايدئولوژي افراطگرا گفتوگو كنيم(!) با ايدئولوژياي كه ميگويد ما بايد بر سرزمين مسلمانان تسلط داشته باشيم. ايدئولوژياي كه به دنبال گسترش تعبير ديني خود از اسلام است. ما منتظر نميمانيم تا جنگ به داخل عربستان سعودي كشيده شود بلكه كاري ميكنيم كه جنگ به داخل مرزهاي ايران منتقل شود. ورلد تريبيون در ادامه مينويسد: رسانهها و چهرههاي ايراني كه وليعهدي محمد بن سلمان را يك كودتا خواندند بهشدت از سخنان محمد بن سلمان عليه ايران در چند ماه اخير خشمگين هستند و از منتقدان اصلي اين اظهارات هستند.
رهبر ايران نيز در سخنرانيهاي اخير خود بهشدت از عربستان سعودي انتقاد كرده بود. تحليلگران ميگويند كه افزايش قدرت محمد بن سلمان ميتواند وي را نسبت به ايران و ديگر رقباي حاضر در منطقه خليج فارس مانند قطر تند كند. يك تحليلگر مسائل خاورميانه در اين باره به ورلد تريبيون ميگويد: در سايه محمد بن سلمان، عربستان سعودي سياستهاي بسيار تندي را در حوزه سياست خارجي در مقابل يمن و قطر اتخاذ كرد. وي به هيچوجه از اينكه در ملأعام اظهارات تند و تيزي عليه ايران داشته باشد خجالت نميكشد. هيچ شكي وجود ندارد كه تنش ميان تهران و رياض گسترش پيدا ميكند و تنها زمان رخداد آن و حجم و حدود اين تنش جديد اكنون محل سوال است. در حالي كه گفته ميشود احتمالا رابطه ميان قطر و عربستان سعودي هم با جابهجاييهاي اخير در رياض پرتنشتر از قبل ميشود اما امير قطر پس از اين خانهتكاني سياسي در عربستان به محمد بن سلمان تبريك گفت. اين در حالي است كه محمد بن سلمان عملا هدايت اجماع سياسي و تنبيه اقتصادي قطر را بر عهده دارد.
خطري كه ترامپ را تهديد ميكند
وليعهد جديد در عربستان سعودي كه احتمالا پادشاه بعدي اين كشور نيز خواهد بود در نگاههاي تند و تيز نسبت به ايران با دونالد ترامپ شراكت كامل دارد. با اينهمه تحليلگران و مقامهاي امنيتي ميگويند كه نگاه تندتر و رويارويي بيشتر با تهران ميتواند تنش را در منطقه خاورميانه كه در حال حاضر بيثبات هم است، افزايش بدهد. اين خطوط تحليل رويترز از تاثيرات حضور محمد بن سلمان در يك قدمي قدرت در عربستان سعودي است. در ادامه اين گزارش آمده است: ايران بيشك با موج جديدي از خشونت و تندروي از سوي امريكا و متحد عرب اين كشور در منطقه يعني عربستان سعودي روبه رو خواهد شد. ايران و عربستان سعودي در همه اين سالها در رقابتي تنگاتنگ براي افزايش قدرت منطقهاي خود بودهاند. محمد بن سلمان كه در خانه تكاني سياسي اخير در عربستان به راس هرم قدرت رسيده است همواره هرگونه امكان گفتوگو با تهران را رد كرده و تهران را متهم به تلاش براي گسترش نفوذ خود برمنطقه خاورميانه كرده است. در نخستين ديداري كه ميان محمد بن سلمان و دونالد ترامپ در ماه مارس در كاخ سفيد صورت گرفت هر دو اين افراد بر لزوم مقابله با آنچه فعاليتهاي مخرب ايران در منطقه ميخواندند، تاكيد كردند. با اينهمه برخي مقامهاي امنيتي و اطلاعاتي سابق و فعلي امريكا ميگويند كه اين موضعگيريها و رويكردهاي ضدايراني ميتواند تبعات بسيار جدي داشته باشد. اصليترين خطر آن براي امريكا ميتواند اين باشد كه بيشتر و بيشتر به درون جنگ ميان شيعه و سني در خاورميانه كشيده شود.
اين مساله ميتواند خطر تنش ميان پنتاگون كه مسووليت عملياتهاي نظامي را بر عهده دارد با كاخ سفيد را هم به دنبال داشته باشد. در سناريوي ديگري اگر دولت به فرماندهان امريكايي اين قدرت و اختيار را بدهد كه با ايران چه در هوا و چه روي زمين يا در خليج فارس بر سر هر مساله كوچكي درگير شوند همهچيز ميتواند به راحتي از كنترل خارج شود. در سوريه به عنوان مثال هر روز بر احتمال تنش ميان نيروهاي هوادار يا مورد حمايت ايران با نيروهاي امريكايي افزوده ميشود. در ماه جاري ميلادي، جنگندههاي امريكايي دو بار جنگنده و پهپادهايي كه گفته ميشود متعلق به ايران است را ساقط كردهاند. جنوب شرقي سوريه اين روزها به محلي براي رويارويي ايرانيها و امريكاييها بدل شده است. سوريه تنها مساله موجود ميان ايران و امريكا نيست. در يمن نيز به نوعي ميتوان گفت كه امريكاييها از عملياتهاي انجام شده توسط نيروهاي ائتلاف به رهبري عربستان حمايت ميكنند. اين حمايت هم مالي هم اطلاعاتي و هم لجستيك است.
روب مالي از گروه بينالمللي بحران در اين خصوص ميگويد: اگر شاهد يك اتفاق يا حادثه ميان ايرانيها و امريكاييها در خليج (فارس) باشيم آن هم در زماني كه دو طرف بهشدت به هم بياعتماد هستند و همزمان هيچ كانال ارتباطي هم وجود ندارد چگونه ميتوان انتظار داشت كه اين اتفاق به چيزي كمتر از رويارويي وسيع و مستقيم بدل نشود؟ اگر رويكردهاي خصمانه و خشنتري نسبت به ايران اتخاذ شود، تهران بيشك پاسخ خواهد داد. برخي از تحليلگران هم ميگويند كه دولت امريكا به سختي ميتواند در شرايط به وجود آمده مانع از تنش ميان ايران و عربستان سعودي شود اما به نظر ميرسد كه تا به امروز اين كار را انجام داده است چرا كه چنين تنشي ميتواند به توسعه جنگ يمن منتهي شود و سوالات بيشماري درباره نتيجه اين جنگ و تبعات حاشيهاي آن وجود دارد.
انتخابي كه نماد جنگ است
سيانبيسي دراينباره مينويسد: اقدام بيسابقه پادشاه سعودي در معرفي فرزندش به عنوان وليعهد ميتواند تبعات بسيار زيادي براي خاورميانه داشته باشد. براي درك اين تبعات بايد محمد بن سلمان را بيشتر شناخت. محمد بن سلمان را بيشتر به عنوان اصلاحطلب اقتصادي سعوديها ميشناسند كه ميگويد اقتصاد سعودي بايد بر پايههاي ديگري جز نفت استوار باشد اما كمتر كسي است كه به ريز ديدگاههاي وي به خصوص در بحث مبارزه با ايران آشنايي داشته باشد. از دو سال پيش تا به امروز، محمد بن سلمان كه عنوان جانشين وليعهد را به خود اختصاص داده بود مديريت مسيري را بر عهده داشته است كه به دنبال رويارويي كامل با ايران در منطقه است. محمد بن سلمان براي مقابله با همين رويارويي بود كه به يمن حمله كرد.
وي همچنين سردسته گعدهاي بود كه ميگويد بايد آنقدر عرصه را بر قطريها تنگ كرد تا رابطه خود با تهران را قطع كنند. وي همچنين يكي از اصليترين بازيگراني در معماري جديد سياست خارجي عربستان است كه ميگويد رياض بايد بر حجم همكاري با اسراييل بيفزايد و به دنبال عاديسازي اين رابطه است. بسياري از ناظران ميگويند كه عربستان و اسراييل براي مقابله با ايران با هم متحد شدهاند. همزمان وي رابطه بسيار خوبي با دولت جديد امريكا براي خود دست و پا كرده است. وي دو بار با ايوانكا ترامپ و جراد كوشنر، همسر و داماد دونالد ترامپ ديدار كرده است و اين در حالي است كه نخستين رابطه رسمي وي با ترامپ هم به ماه مارس بازميگردد.
برخي از كارشناسان ميگويند كه معناي اين خانهتكاني سياسي، تندتر شدن سياستهاي سعودي است اما عدهاي ديگر اعتقاد دارند كه اين اقدام تنها در راستاي اصلاحات اقتصادي در عربستان انجام گرفته و محمد بن سلمان به دنبال مدرنتر كردن كشورش خواهد بود. با اينهمه اندكي دقت به عملكردهاي محمد بن سلمان در چند ماه اخير نشان ميدهد كه آنچه وي انجام داده بيشتر از بازي جنگي است. در حال حاضر با توجه به معادلههايي كه محمد بنسلمان حساب آنها را كرده است ميتوان با قاطعيت بالايي تاكيد كرد كه محمد بن سلمان پادشاه بعدي است. البته كه جنگي كه از آن سخن ميگوييم تازگي هم ندارد. ايران و عربستان سعودي دههها است كه با هم در حالت تقابل قرار دارند و همواره اين رقابت تند و تيز ميان آنها وجود داشته است. فاكتوري كه ميتوان آن را تا حدودي جديد خواند مساله توانمندي هستهاي ايران و توافقي در همين حوزه است كه ميان ايران و ١+٥ انجام شد.
بسياري از تحليلگران ميگويند كه در نتيجه توافقي كه دولت پيشين ايالات متحده با ايران انجام داد اين كشور به زودي ميتواند با پايان دوره توافق هستهاي به پيشرفتهترين سلاحها دست پيدا كند. توافق هستهاي ايران با ١+٥ به گونهاي معادلهها در خاورميانه را تغيير داد كه به عنوان مثال چند سال پيش به سختي ميتوانستند اين وضعيت را براي منطقه پيشبيني كنند. برخي از تحليلگران ميگويند كه كشورهاي منطقه مانند عربستانسعودي پس از اين توافق هستهاي بود كه به فكر توسعه برنامههاي دفاعي خود افتادند. در داخل عربستان سعودي دو فاكتور، يكي بهاي نفت و ديگري توافق هستهاي بود كه اصلاحات اقتصادي و تغييرات در حوزه دفاعي را به امري ضروري بدل كرد. از هماكنون ميتوان محمد بن سلمان را پادشاه بعدي در رياض دانست.
به نظر ميرسد كه وي تمايلي به ادامه آنچه جنگهاي نيابتي با ايران در برخي كشورها خوانده ميشود، ندارد و به دنبال رويارويي مستقيم است. برخي از تحليلگران از اين پيشبيني هم پيشتر رفتهاند و ميگويند كه اين جنگ، نبرد ميان ايران شيعه با حمايت گروههايي مانند حماس و حزبالله لبنان و عربستان داراي تفكر وهابيت به كمك كشورهاي عمدتا سنينشين خواهد بود. با اينهمه نميتوان به صراحت گفت كه چنين نبردي و رويارويي ميان ايران و عربستان سعودي چه زماني رخ خواهد داد. سعوديها براي جنگيدن با ايران به تنهايي سلاحها و سربازهاي كافي در اختيار ندارند. بنابراين احتمالا بايد متحداني مانند مصر به اين كشور كمك كنند و آنگاه سوال اساسي اين است كه آيا اسراييل هم وارد ميدان خواهد شد؟ عربستان سعودي بسترسازي براي بسياري از سياستهاي تند و تيز يا فاصله گرفتن از سياستهاي محافظهكارانه گذشته را آغاز كرده است.
عربستان ديگر تلاشهايش براي مبارزه با ايران را پنهان نميكند و اين در حالي است كه در گذشته بيشتر سياستهاي ضدايراني خود را در لفافه دنبال ميكرد. يكي ديگر از تاثيرات تلاشهاي عربستان براي تندتر كردن فضا هم ميتواند بالا رفتن بهاي نفت باشد. هرچند برخي تحليلگران مسائل نفتي ميگويند كه اين جابهجايي قدرت در عربستان نميتواند بر تصميمهاي اوپك تاثيرگذار باشد اما به نظر ميرسد زماني كه تحولات كليد بخورد تبعات آن نيز دامنگير تمام مسائل اقتصادي و سياسي منطقه خواهد شد. هر اتفاقي كه در ميانه توليد و انتقال صلح آميز انرژي از خليج فارس قرار بگيرد، ميتواند به كاهش توليد منتهي شود و بازارها را تكان بدهد. برخي از تحليلگران ميگويند كه اين اتفاقهاي نفتي به شرط وقوع ميتواند براي توليد نفتي امريكا مفيد باشد.
اين رسانه در ادامه اين تحليل مينويسد: كار زيادي نميتوان براي مهار صداي شيپورهايي كه خبر از تنش جدي ميان ايران و عربستان ميدهند، انجام داد. اما به نظر ميرسد كه امريكا و ساير كشورهاي بينالمللي بايد براي اين تنش مهيا باشند. چهرههاي ايستاده در راس هرم قدرت در عربستان سعودي با خالي كردن بيشتر ميدان براي محمد بن سلمان در حقيقت به جهان ميگويند كه صحنه را براي جنگ مهيا ميكنند. در اين ميدان نيز رقم بالاي تسليحاتي كه امريكا به عربستان سعودي ميفروشد مشخص ميكند كه واشنگتن در كدام سوي ميدان ايستاده است. به نظر ميرسد كه نزديكي محمد بن سلمان به ترامپ و جايگاه جديدي كه به وي در ساختار سياسي رياض داده شد هم برگ تضميني است در دست سعودي براي اطمينان از برخورداري از حمايت امريكا.
رقص خطرناكي كه منطقه را ميلرزاند
هافينگتون پست در گزارشي تحليلي در اين خصوص مينويسد: برداشتهاي ناصواب دونالد ترامپ از سياست خارجي كار به دست همه داد. از آغاز دوره رياستجمهوري وي، منتقدان به اين مساله بيتجربگي وي به عنوان يك معضل اساسي اشاره كرده بودند. با اينهمه با وجود تمام گامهايي كه وي تاكنون برداشته است اعم از فروش سلاح تا فرمانهاي نظامي در سوريه، اقدام اخير وي در به آغوش كشيدن بيقيد و شرط پادشاهي سعودي، خطرناكترين تصميمي است كه گرفته است. اين تصميم به دليل تبعاتش، پيامي كه به جهان ميدهد و بالاتر از همه آنكه ترامپ نميداند در اين پرونده دقيقا پاي خود را كجا گذاشته است، خطرناك است. دست و پا گم كردن ترامپ در ضيافت كاخ سعودي در ماه گذشته ميلادي عملا امريكا را در ميانه جنگي و رقابتي قرار داد كه عمر آن از عمر امريكا بيشتر است.
امريكا با در آغوش كشيدن پادشاهي سعودي بدون هيچ گونه احتياطي و بدون هيچ گونه مطالبهاي اين پيام واضح و روشن را به ايران داد كه ما در نبرد ميان شما و عربستان سعودي، رياض را انتخاب كرديم. درست مانند مسيحيت در اسلام نيز ميان شيعيان و اهل سنت اختلافهايي از قديمالايام وجود داشته و قرار گرفتن در هر كدام از اين دو سو به معناي قمار كردن با درجه ريسك بسيار بالاست. ما به دنبال منزوي كردن ايران درست در روزهايي هستيم كه اين كشور در حال بازگشت به جامعه بينالمللي است.
انتخابات رياستجمهوري اخيردر ايران كه به پيروزي حسن روحاني منتهي شد نشان داد كه حمايت واضح و مشخصي از برجام در داخل ايران وجود دارد و اين حمايت ميتواند صلح و آرامش را براي منطقه به ارمغان آورد. ديدار ترامپ از عربستان سعودي و توجهي كه وي به پادشاه اين كشور نشان داد در حقيقت بازبيني سياستهايي بود كه اوباما به مدت هشت سال در قبال ايران اعمال ميكرد. يكي ديگر از مسائلي كه در منطقه بايد به آن توجه شود تعداد زندانيهايي است كه هر كدام از اين كشورها دارند و نقشي كه به زنان در اين كشورها داده ميشود. البته كه انتقادهايي هم به ايران و هم به عربستان سعودي از سوي نهادهاي حقوق بشري وارد است اما تا پيش از اين در داخل افكار عمومي ايران نگاه مثبتي به ملت امريكا وجود داشته و ايرانيهاي مقيم امريكا نيز مهاجران بسيار آرام و مقبولي براي اين كشور در همه اين سالها بودهاند.
حصر و تهديد قطر توسط ائتلافي كه سعودي به راه انداخت در حقيقت نخستين نشانه از سياستهاي جديدي بود كه عربستان در منطقه دنبال ميكند. ترامپ در نخستين سفر خارجي خود به عنوان رييسجمهور امريكا در عربستان سعودي، براي همگان مشخص كرد كه واشنگتن از رياض هيچ گونه درخواستي ندارد، قرار نيست فشاري بر عربستان وارد كند و به همين ترتيب سعوديها دستكشهاي خود را بيرون كشيدند و سياستهاي خود را علني دنبال كردند. در مورد بحرين نيز وضعيت به همين منوال بود.
در چندماه اخير دولت بحرين به اتكاي سكوت بينالمللي، شهروندان معمولي را در دادگاههاي نظامي محاكمه كرده است و اقليت سني در اين كشور همچنان بر اكثريت شيعه سخت ميگيرند. تصميم ترامپ براي دوست داشتن عربستان سعودي و سخت گرفتن بر ايران در حقيقت ورود به دعواي شيعه و سني است كه از بيش از ١٢٠٠ سال پيش وجود داشته است. تنها سياستي كه براي وضعيت اين روزهاي منطقه جواب ميدهد ترك كردن استراتژي با يكي و عليه ديگري است. بايد در قلب تنش در خاورميانه آرامش را حفظ كرد، جانب هيچ گروهي را نگرفت، با هر دو طرف به عنوان دو بازيگر مهم گفتوگو كرد.
آرامش در خاورميانه در راستاي تامين منافع ملي ما است و هرگونه تشديد تنش در منطقه به همان اندازه خطرناك خواهد بود. امريكا بايد بداند كه روبوسي با ديكتاتورها جواب نميدهد. عربستان سعودي آينده تاريكي را براي مردم خود رقم زده است و بسياري از كساني كه در سايه اين پادشاهي زندگي ميكنند هيچ اميدي به آينده ندارند. اما جمعيت ٨٠ ميليوني و تحصيلكرده ايراني اميدهاي زيادي را زنده ميكنند. توافق هستهاي با ايران هم هوشمندانه بود هم تاكنون سالم باقي مانده و هم حمايت چند ده ميليوني مردم ايران را پشت سر خود دارد. امريكا بايد همزمان هم به عربستان نگاه كند و هم به ايران. هرگونه تمييز و تفاوت قايل شدني در اين شرايط خطرناك است.
http://etemadnewspaper.ir/?News_Id=78580
ش.د9600975