موشک، آشنای غریبست در این عصر گفت و گو ها و مذاکرات،سهل ممتنعی است در عصر انتخابات وبازار مکاره سیاست، کالای گران قیمت دوردستی است و نرخ روز ادمیان را مشخص میکند، آهنی که به سخن در آمده وفرشته صلح روزگار ماست، مرد روز های سخت است تا روزهای شاد بیافریند تحت لوای پرچم سه رنگ، شب و روز و سیاست واقتصاد نمی شناسد موشک ها موحد هستند به امنیت جمهوری اسلامی ایران، موشک ها پدر دارند نه مثل پدر های دیگران، پدری که عشقش را در وجود فرزندانش معنا میکرد و دنیایی که موشک ها ساختند.
موشک همان مرغ عزا و عروسی که تمام قوانین نسبیت را به چالش کشیده است. از جنگ ایران وعراق گرفته تا انتخابات و دیرالزورِ داعش در سوریه با موشک معنا میشود. در روزگاری که خود بی پدر شده اند و در حالی که هنوز پدرشان آرزوی نابودی اسرائیل را دارد، بر سر سرپرستی اشان دعوا به پا شده است. اسمش را میشود گذاشت مائده آسمانی که حسن طهرانی مقدم زمین اش کرد و اهلی. مائده ای که معجزه حاج حسن بود مزد ثابت قدم بودنش در ایمان به خدا.
موشک ها هم برای خودشان خدا دارند، موشک ها هم دین و آیین دارند. بی شناسنامه نیستند درست است که عده شان کم بود و معدود، اما الان اکثریت اند. هرجا بروند آنجا را آتش می زنند و چون جهنم گرم میکنند. قبله گاه دارند و سجده گاه. برخی سجدگاهشان دیر الزور است و برخی دیگر قلب کودکان در غزه، برخی نگاهشان به ریاض است و برخی دیگر مجلس عروسی در یمن، برخی هم مجلس عزا در افغانستان، و برخی تل آویو و حیفا. موشک های غیر محلی هم داریم که از آمریکا نقل مکان کرده اند در حاشیه اروپا تا چشمشان به ایران باشد ولی به یاری خدا چشمشان را درمی آوریم. برخی هاشان خوب ریاضی بلدند در شعاع نقطه ها به شعر میآیند همانها که محل دقیق سجدگاهشان را از حفظند. همان موشک های موحد، اینها ناموس پرستند و با غیرت، نگاه چپ به نوامیسشان بشود جهنم را معنا میکنند با یک اشاره، تا همه بدانند غیرت یعنی چه. بعضیها موشک ها را دوس میدارند و برخی حتی از اسم موشک ها هم میترسند ولرزه به اندامشان میفتد.
سخت روزگاری بود شب و روز دفاع، به جز دغدغه صف نفت و کوپن دغدغه امنیت هم بود. و گوش ها به رنگ آژیر بود تا با قرمز شدنشان به سمت جان پناه بدوند، در روزگاری که صدام صدای همه دشمنان شده بود و قصدش نابودی صدای حق بود. چند جوان که ارادهشان خدا بود و عملشان فراتر از وسعت و توان، بعد از بازی های معمر قذافی میخواستند اقتصاد مقاومتی را اجرا کنند تا استقلال نظامی ایران و عزت نفس ایرانیان با گوشه چشم معمر قذافی ها جابه جا نشود و صدام بدون دغدغه ایران را مورد غرش موشک هایش قرار ندهد. جوانانی که میدانستند خدا از همه چشم ها بیناترست واز همه دست ها توانا تر، با همان چند موشک غیر عملیاتی که باقی مانده بودند، شروع کردند. اسم کارشان را مهندسی معکوس گذاشتند ولی میدانستند دست خدا دارد مهندسی میکند.
خودش میداند که موشک با بقیه سلاح ها فرق دارد و دنیای آینده، دنیای موشک هاست. برای امنیت پایدار، برای بازدارنگی خونخواران جهان خوار، تا بشود با قدرت از جنگ جلوگیری کرد نه با گفت وگو با گرگ های گوسفند نمایی که بزرگترین زرادخانههای اتمی جهان را در کنار بزرگترین تولیدات سلاح جهان دارند و در کنارش دکان زده اند و بزرگترین فروشنده مرگ در دنیا هستند. به قیمت جان های انسان های بیگناهی که در افغانستان، یمن، عراق، سوریه ولبنان زندگی میکنند. آینده را خوب میبیند، از سپاه حکم پدری برای موشک ها را میگیرد تا دستان خدا را در آسمان ها به نمایش بگذارد. سال 63 اولین فرزندش به پهنه آسمان، رنگ عزت می دهد تا همه دست خدا را در آسمان ها نظاره گر باشند. در تاریخ جنگ گاهی حاج حسن و برخی از فرزندان آهنینش وارد سیاست هم میشوند و هتل الرشید را که محل تجمع دیپلماتها بود را به آتشکده موشک ها تبدیل میکنند.
حاج حسن اهل صله رحم بود و خواستار ازدیاد جمعیت خانواده مبارک موشکی، مرزها مانع او نیستند هرکجا میرود علم موشک سوغات میبرد. حزب الله در سال 66 چشمشان به جمال حاج حسن و فرزندان بازیگوشش باز میشود دنیا آینده را او میسازد با فرزندانش و خواب اسرائیل توسط نوادگان او در جنگ های 33 روزه و 22 روزه آشفته میشود . او مصمم تر است تا آینده را کامل کند میخواهد انجام وظیفه را شیرینتر کند میخواهد فرزندانش را به خاک ایران گره بزند؛ او علاقه خاصی به فرزندانش دارد به همین دلیل اولین فرزند موشکی خود را «نازعات» مینامد. یعنی فرشتگانی که جانهای کافران را میگیرند. احترامی از سوی پدر موشکی ایران به فرزندان آهنینی که آینده ایران را امن خواهند ساخت. جنگ به آخر می رسد به صفحه جام زهر، اما حاج حسن بغض های فرو خورده خود را از جهان خوارانی که صدام را مسلح کرده بودند در گلو نگه میدارد. او به دشمن بدبین است چرا که میداند صدام های زیادی قابلیت خلق دارند. برعهدش برای امنیت ایران می ماند و به نقش پدریاش ادامه میدهد تا فرزندانش به اوج سعادت برسند سخت تلاش می کند چشمش به صنعت وفناوری های اجنبی نمی دوزد. به جوانان اعتماد دارد و کار را سعادت میداند، برای ایران اسلامی. دوران زندگی در کره خاکی به سرانجام رسیده است اما حاج حسن وظیفه اش را به انجام رسانده و با دلی آرام و قلبی مطمئن به سوی دوستان شهیدش رهسپار می شود. او حقیقتا مردی بود که آِینده را ساخت، آینده ای امن، او اندیشه ها را ساخت؛ اندیشه جوانانی که افتخارشان به شهاب سه بود و زلزال، اندیشه ای که تولید داخل را ارج میدانست وکالای ایرانی را با ارزش.
او امنیت را برای ایرانیان به ارث گذاشت او فرزندانش را به استخدام ارزش های الهی درآورد تا به همه دنیا بگوید موشک ها هم عاشق می شوند؛ «عاشق نابودی اسرائیل». او به دنیا ثابت کرد که به عمل کار برآید به سخندانی نیست.
با اینکه دلمان برای پدرموشک ها تنگ شده است که حتی شعارهایش را بر جان فرزندان آهنینش منقوش میکرد و بر پیشانی فرزندانش مرگ بر اسرائیل مینوشت، اما خدا را شکر میکنیم که او امروز بین ما نیست مانند حاج احمد متوسلیان. نیست که ببیند برای دو روز صدارت چطور با فرزندان آهنین او بازی سیاسی میکنند وچطور دل نازک وطبع آرام فرزندان او را عاملی برای خراب کردن صلح و آورنده سایه جنگ میدانند، چطور فرزندان او را دشمن آزادی میپندارند و برای حفظ برجامی که حالا دیگر آن را گردن خدا انداخته اند چوب حراج به امنیت ایران میزنند . اما باید بدانند احترام دشمنان به یقهی دیپلمات یا لبخند نیست. بلکه به موشک هایی است که دنیا هنوز در عجبند چطور ایران که در صنعت خودرو هنوز در خانه اول مونتاژاست صنایع موشکی اش قله های صنعت را فتح کرده اند اما وقتی دست خدا واقعا در کار باشد خود او نیز عزت را به موشک ها برمیگرداند و روزگار را چنان میسازد که مردم تهران با موشک هایی که لانه تروریست ها را شکافته اند، عکس یادگاری میگیرند و موشک ها در قلب ایرانیان خانه میکنند همان موشک هایی که روز انتخابات عامل صلح زدایی نامیده می شدند امروز محل مجادله شده اند که ما پول دادیم، ما ساختیم، ما دستور دادیم. اما خدا این فرزندان را در دامن مردانی پرورش داد که برای مردم جان داده اند، میدهند و خواهند داد. نه شعار مردانی که دنیای آینده را با عقلانیت ساختند و نه با باور به لبخند دشمن و نه دکمه کتشان در داووس و لوزان...
خود موشک ها هم خوب میدانند این گزند های سیاسی از کجا نشات میگیرد و نرخ به روزشان چند است و خوب میدانند مردمان این سرزمین دوستشان دارند و چقدر خوب قدر موشک های دلنازک و آرامطبع را میدانند و مثل وطن فروشان بر سرشان مذاکره نمیکنند، برای یک مشت دلار کثیف.
موشک ها سیاسیاند اما سیاست زده نیستند در عمل هم نه به چپ می روند و نه به راست. فقط و فقط تحت فرمان ولی امرشان عمل میکنند حالا چه روز انتخابات باشد چه فردایش، آنها وظیفه خود را خوب میشناسند. آنها مرد عمل هستند و حرفشان یکیست کاری را که شروع کنند حتما تمام میکنند. آنها نه اهل کلنگ زدن های رسانه ای هستند و نه اهل افتتاحییه های انتخاباتی، شعارشان عمل است و دست به ماشه.