(روزنامه بهار ـ 1396/04/27 ـ شماره 232 ـ صفحه 1)
نگاه جامعه به این گروه چگونه است؟
به طور کلی میتوان سه نگاه را نسبت به مطالب این چنینی در جامعه مشاهده کرد. بخشی از مردم متوجه نیت جناحی و سیاست زده این اقلیت پرسروصدا که «بلندگوهای بزرگ را به ناحق اشغال کرده اند» شدهاند و در دورههای اخیر انتخابات به خوبی نشان دادهاند که حتی وعدههای شیرین و فریبنده آنان هیچ تاثیری در پذیرش این نوع حرفها نداشته است. بخش دیگری از جامعه بر این اعتقادند که برجام برای آنان تاثیر ملموسی نداشته است و به اصطلاح اثر آن را سر سفره خود احساس نمیکنند اما اگر قرار باشد این تاثیر در نگاه این بخش از جامعه ملموس شود راهی جز ادامه همین مسیر نخواهد بود. به عبارت دیگر این گروه از مردم میگویند ما هم مانند «دلواپسان» معتقدیم برجام نفعی برایمان نداشته است اما اگر قرار باشد سودی به زندگی ما برسد راهی جز ادامه همین مسیر نیستیم. و دسته سوم از مردم که اقلیت را تشکیل میدهند همچون این جریان تندرو مخالف دولت روحانی میاندیشند و بر این اعتقادند که برجام (و شاید بهتر باشد بگوییم هر نوع تعاملی با غرب) در نهایت به ضرر کشور بوده و باید از آن پرهیز کرد. درباره آن که برجام چه بود؟
چه کرد؟ و اگر نبود چه میشد؟ در این سالها از زوایای گوناگونی سخن گفته شده است اما به واسطه آن که ظاهرا جز تکرار راهی برای غلبه بر سوء استفاده یک جریان افراطی خاص از فراموشی بخش هایی از جامعه وجود ندارد خوب است که یکبار دیگر به این پرسشها بیندیشیم.
ریشه مذاکرات منتهی به برجام به سال آخر دولت سابق بازمی گردد. در زمانی که وزیر امور خارجه وقت (علی اکبر صالحی) به این نتیجه میرسد که اوهام رئیس آن دولت و همچنین بی کفایتی تیم مذاکره کننده آن زمان پرونده هستهای کشور را به ناکجاآباد برده است و حذف دستگاه دیپلماسی از معادلات مذاکرات هستهای تنها و تنها سبب آن شده است که هر دور از مذاکره با تحریمی تازه همراه شود و لبخندهای مصنوعی اشتون – جلیلی در برابر دوربینها هیچ راهی را برای حل و فصل این پرونده پیچیده باز نکرده است. همین امر سبب آن میشود که صالحی با مشورت با بزرگان نظام پیشنهادی را مبنی بر مذاکره مستقیم با آمریکا را با رهبر انقلاب مطرح کند. ایشان نیز با تاکید بر اینکه نسبت به اصل مذاکره با آمریکاییها خوشبین نیستند درباره این پیشنهاد ابراز مخالفت نکرده و راه را برای آغاز اقداماتی تازه در این پرونده باز میکنند. به دلیل ناهماهنگیها و مخالفتهای درون دولت احمدی نژاد با این پیشنهاد و موازی کاریهای رئیس جمهور وقت و حلقه اولش، دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی و همینطور وزارت امور خارجه آن یکی دو دور مذاکره با آمریکاییها چندان مطلوب پیش نرفته و در نهایت متوقف میشود. این سکون تا تابستان92 و آغاز به کار دولت اعتدال ادامه داشت تا اینکه با آغاز به کار حسن روحانی پرونده هستهای از شورای عالی امنیت ملی به وزارت امور خارجه منتقل شده و مذاکرات فشردهای با طرفهای مختلف این پرونده بالاخص طرف آمریکایی به رهبری محمدجواد ظریف آغاز میشود. به واسطه اعتمادی که ارکان نظام به حسن روحانی و ظریف داشتهاند اختیارات نسبتا گستردهای برای حل و فصل این پرونده به آنها داده شد و در نهایت در تابستان94 شاهد اعلام توافق هستهای موسوم به برجام بودیم.
مهمترین دستاورد برجام برای ایران برداشتن موانع از سر راه اقتصاد کشور بوده است. به بیان دیگر قرار نیست برجام که باعث رفع تحریمهای گسترده و اثرگذار بر معیشت مردم شده است به جای فعالان اقتصادی ما بدود بلکه این توافق موانع بسیاری را از سر راه برداشته است. موانعی از قبیل تحریم فروش نفت که اثر مستقیمی بر معیشت مردم داشت،حریم کشتیرانی و بیمه که اثر آن را فعالان عرصه اقتصادی به خوبی مشاهده کردند. اثراتی از قبیل آن که برای واردات هر قلم کالا نیاز به پرداختی ده تا سی درصد بیشتر از قیمت واقعی بود و برای صادرات هم شاهد موانعی گسترده بودیم. تحریم سرمایهگذاری خارجی در کشور که یکی از علل اصلی تعمیق بیسابقه رکود در سالهای پایانی دولت قبل و ابتدای کار دولت فعلی شد و. . . برجام علاوه بر برداشتن موانع اقتصادی در حوزه سیاسی و امنیتی نیز دستاوردهای قابل ملاحظهای داشته است که مهمترین آن خروج کشورمان از ذیل فصل هفت منشور ملل متحد است. فصل هفتی که انتهای آن تا پیش از پرونده هستهای ایران برای کشورهای گوناگون یا تغییر نظام سیاسی بوده است و یا تقابل نظامی. حال اگر آن شرایط دلواپس پسند ادامه مییافت و خبری از برجام نبود به کجا میرسیدیم؟ اقلیت تندرو هیچگاه به این پرسش پاسخ نمیدهد و همواره از پاسخگویی از آن فراری است. از نگاهی میتوان به آنها حق داد. «دلواپسان» در خلوت خود به خوبی از این امر آگاهند که بودن برجام هر چقدر هم از نگاه آنان ضعف داشته باشد از نبودن آن بهتر است. آنها خود به خوبی میدانند که تنها به عنوان یک مثال اگر برجام نبود فروش نفت کشور به عنوان مهمترین منبع درآمدی که با آن حقوق و دستمزد بخش اعظمی از جامعه پرداخت میشود به صفر میرسید و این موضوع اثر ملموسی بر روی سفره تک تک مردم ایران داشت. برخی پس از برجام درصدد آن هستند که با ارتباط دادن تحریمهای سایر حوزهها به پرونده هستهای جوّ رسانهای علیه این توافق ایجاد کنند.
واقعیت آن است که همانطور که بارها از سوی رهبری انقلاب، رئیس جمهور و مقامات وزارت امور خارجه بیان شده است موضوع مذاکرات تنها و تنها پرونده هستهای بوده است از همین رو به هیچ وجه منطقی نیست که تصور کنیم برجام به معنای پایان تقابل دو طرفه ایران و ایالات متحده است و پس از برجام قرار است به آشتی برسیم. پروندههای باز بین ایران و آمریکا بسیار است و اگر واقعا عدهای دلواپس تحریمها هستند میبایست فضای مساعدی را برای آغاز مذاکرات در آن حوزهها با غرب به شکل عام و آمریکا به شکل خاص فراهم آورند.
http://www.bahardaily.ir/fa/Main/Detail/9078
ش.د9601129