علی حیدری/ «خبرنگار» نامی آشنا برای عموم مردم بوده و هست؛ کسی که در ظاهر خبر دارد از آنچه دیگران خبر ندارند و شاید همین است که رسالت و مسئولیت او را بیشتر و سنگینتر میکند. خبرنگاری را اگر یک علم و تخصص فرض کنیم، یعنی گم شدن در گیر و دار ارزشها و عناصر خبر، یعنی دست و پنجه نرم کردن با تیتر و لید و متن، یعنی گرفتار شدن در چنبره مصاحبه و گزارش و...
اما خبرنگاری به همینها ختم نمیشود. خبرنگاری سوای از حرفه و شغل یک رسالت عظیم و یک مأموریت انسانی است که فقط کسانی حاضرند بار آن را بر دوش بکشند که آسایش خود را فدای آسایش دیگران کنند، خود را در سختی و دشواری قرار دهند تا دردهای جامعه را التیام بخشند، در مسیر تندبادها و طوفانها حافظ امنیت و آرامش مردم باشند.
خبرنگار صدای رسای مردم است آنجایی که صدایی شنیده نمیشود و فریاد دادخواهی ملتهایی است که زیر سلطه مستکبران از حقوق خود محروم میشوند.
خبرنگار منادی اعتلای جامعه است بر بلندای قلل رفیع انسانیت و ترجمان همزیستی مسالمتآمیز است برای آحاد بشریت. خبرنگار حق مردم را فریاد میزند، اما برای خود حقی قائل نیست. خبرنگار سختیها را به جان میخرد تا مردمش در آسانی باشند و همین است که شغلش را نیز جزء مشاغل زیانآور به حساب میآورند.
خبرنگاران با تيزهوشي و دقت، نقش واسط بين مردم و مسئولان را ایفا میکنند. آنها، هم باید درد دل مردم را بشنوند و هم پاسخهاي مسئولان را به اطلاع مردم برسانند. خبرنگاران باید نقد کنند تا به بالندگی کشور و ملت خود کمک کرده باشند، البته اگر مسئولان نقدپذیر باشند و گوش شنوایی داشته باشند.
گفتن و نوشتن از خبرنگار و توصیف حال او نه تنها در این سطور، بلکه در یادداشتها و مقالههای متعدد نیز ممکن نیست؛ اما برای ذکر خیر و به تناسب روزی که در آستانه آن قرار گرفتهایم، خالی از لطف نیست. روز خبرنگار بهانهای است برای اینکه چند سطری هم برای خودمان بنویسیم؛ از دغدغهها، آسیبها و موانعی که این روزها در مسیر خبر و رسانه پدیدار شده است. یکی از این آفتهای خطرناک، گسترش روزافزون شبکههای اجتماعی است.
اگرچه توسعه این امکان ارتباطی فینفسه امری مثبت و مبارک است و ورای آسیبها و خطرات ناشی از آن، تعاملات و ارتباطات بشری را تسهیل کرده است؛ اما پدیده شبکههای اجتماعی با آسانی دسترسی، تولید و انتشار پیام در آنها امروز به یک خطر جدی برای رسانهها بدل شده است؛ چرا که سازوکار تهیه و تولید و انتشار خبر در یک سازمان رسانهای حرفهای کمکم جای خود را به خبرهای ساخته و پرداخته ذهن افرادی میدهد که نه اطلاعات موثق و قابل اطمینان دارند و نه سواد رسانهای کافی برای تشخیص اخبار صحیح از اخبار
ناصحیح.
درست است که در علم رسانه مفهومی به نام «شهروند خبرنگار» پذیرفته شده است، اما غلبه خبررسانی غیر رسمی بر شبکهها و سازمانهای خبری حرفهای در موقعیتهای خاص و شرایط بحرانی میتواند پیامدها و مشکلات جبرانناپذیری داشته باشد.
از این رو دلسوزان و دغدغهمندان عرصه رسانه باید تدبیری بیندیشند و از یک سو جلوی آسیبهای احتمالی را سد کنند و از سوی دیگر از ظرفیت و بستر گسترده و متنوع این شبکهها بیش از پیش برای رساندن پیام صحیح و متقن به افکار عمومی بهره ببرند و به عبارتی از خبرنگاری پاسداری کنند.