(روزنامه اطلاعات ـ 1396/04/17 ـ شماره 26761 ـ صفحه 12)
** بدون ورود به مباحث تاريخي، خيلي خلاصه بگويم که ما تا تاريخ زيديه را متوجه نشويم و نفهميم، تحولات فعلي را هم نمي توانيم بفهميم. تاريخ زيديه به 1200 سال پيش برميگردد. خودِ زيد سال 122 هجري قمري در کوفه ظهور کرد و شکست خورد و بعد هم که رهبران زيديه تحت عنوان امامان زيدي يکي پس از ديگري آمدند، قيام کردند و شکست خوردند. تا سال 250 که اولين دولت زيدي در طبرستان واقع در شمال ايران تشکيل شد و سال 280 هم در يمن تشکيل شد. در يمن که امامت زيدي تشکيل شد با فراز و نشيبهايي که داشت و قبض و بسطهايي که در قلمرو زيدي در طول تاريخ بود، 1100 سال تقريبا اين دولت ادامه داشت، تا سال 1962 ميلادي که افسران طرفدار ناصر در دولت پادشاهي متوکليه يا همان امامت متوکليه کودتا کردند و امامت را در يمن ساقط کردند. ولي نکته همين جاست که اين سقوط منجر به اين نشد که بلافاصله جمهوري تشکيل شود و امامت به طور کلي ساقط شود. هشت سال جنگ داخلي بود يعني از سال 1962 تا سال 1970. ناصر از افسران جمهوريخواه حمايت مي کرد و آن موقع عربستان از زيديها حمايت مي کرد و ناصر 70 هزار نيرو در يمن پياده و آنجا را بمباران کرد. يعني همين کاري که اکنون عربستان مي کند آن زمان ناصر مي کرد. منتها ناصر نيروي نظامي و سرباز هم داشت که حالا عربستان اين امکان را ندارد و فاقد نيروي نظامي است و مزدور از اين طرف و آن طرف استخدام مي کند. هشت سال جنگ داخلي يمن آن موقع ادامه داشت و همينطور در سالهاي بعد. هشت سال جنگ باعث شد که مقدار زيادي سلاح در داخل يمن به دست مردم بيفتد. البته يمنيها عموما مسلح هستند و در دنيا شايد دو کشور باشند که سلاح در آن آزاد است؛ آمريکا و يمن؛ جالب است بدانيد همه قبايل و مردم يمن مسلح هستند. حتي خود علي عبدالله صالح آمار داد که 50 ميليون قبضه سلاح دست مردم يمن است که البته جمعيت مردم يمن 25 ميليون نفر است و دو برابر جمعيتش، تسليحات دست مردم است از همه انواع سلاحها حتي تسليحات سنگين.
* دربارة جنگهاي شمال و جنوب برايمان بگوييد
** جنگهاي بعدي، جنگهايي بود که بين شمال يمن و جنوب يمن درگرفت. يعني بين يمن شمالي و يمن جنوبي که البته يمن جنوبي در همان دهه 60 -يعني زماني که جمهوري در يمن شمالي تاسيس شد- تحت استعمار بريتانيا بود. يمن جنوبي در سال 1967 مستقل شد و همان زمان هم انگليس، يمن جنوبي را بمباران کرد ولي از بمبارانها نتيجه اي نگرفت. نه ناصر در شمال يمن از بمبارانها نتيجه اي گرفت و نه در جنوب بمبارانها به سرانجامي رسيد و در واقع هيچ جنگي پيروز ميدان نداشت و منازعات درحقيقت با مصالحه تمام شد، مثل مصالحه بين ناصر و سعوديها که طي آن خاندان حميدالدين يا همان متوکليه به عربستان پناهنده شده و شماري هم به انگليس رفتند و جنگ خاتمه يافت. البته توجه داشته باشيد که جنگهاي يمن، در طول تاريخ جنگهاي طولاني بوده است.
* زيديها کجا رفتند؟
** زيديها در تشکيلات دولت يمن شمالي حضور داشتند. جنگهاي يمن، جنگهاي طولاني است. زيديها همواره روحيه جنگ جويي داشته ند. اصلا ايدئولوژي زيدي مبتني بر مبارزه مسلحانه است و اصلا زيديه مي گويد که امام کسي است که قيام مسلحانه بکند. در ادبيات فقهي و تاريخي زيديه مي گويند "قيام به سيف" که همان مبارزه مسلحانه است. و امام کسي است که مبارزه مسلحانه بکند و قدرت را به دست بگيرد. ايدئولوژي زيديه مبتني بر يک مبارزه مسلحانه است و اگر مبارزه مسلحانه را از ايدئولوژي زيديه بگيريم، ديگر زيديهاي وجود ندارد.
پس از سال 1970 به بعد تا سال 1990 دو جمهوري در يمن وجود داشته است.يک جمهوري در يمن شمالي که پايتخت آن صنعاست و يک جمهوري مارکسيتي در جنوب که پايتخت آن عدن بود. قبل از بهار عربي، در سال 2004 ميلادي که 1383 شمسي است جنگهاي ششگانه بين دولت علي عبدالله صالح و زيديها که در صعده بودند، رخ داد که شش جنگ در طول شش سال ادامه داشت. حسين بدرالدين الحوثي برادر عبدالملک بدر الدينالحوثي، رهبر فعلي زيديهاي يمن در جنگ اول کشته شد. اين جنگها تا سال 2010 ادامه داشت. فرمانده اين جنگهاي دولت عليه زيديها، سرلشکر علي محسن الاحمر بود که او اخواني و الان معاون عبد ربه منصورهادي است. يعني بعد از برکناري بحاح، نخست وزير قبلي که تقريبا مي توانيم بگوييم حوثيها يا انصارالله، بحاح را قبول داشتند و مي توانستند با او کار بکنند و مصالحه کنند ولي سرلشکر علي محسن که الان معاون عبد ربه منصورهادي هست، فرمانده جنگهاي ششگانه بر ضد صعده بود و انصارالله به هيچ وجه نميتوانند با سرلشکر علي محسن کنار بيايند. يعني اگر قرار شود مصالحه اي هم انجام بگيرد از نظر انصارالله نههادي و نه معاونش جايي در اين مصالحه ندارند.
بعد از سال 2011 ميلادي بهار عربي يا بيداري اسلامي اتفاق افتاد که از آن به بعد نقش انصارالله يا حوثيها (که البته انصار الله استفاده از تعبير حوثيها را براي خودشان قبول ندارند)، پررنگ تر شد. زيديهاي يمن در طول تاريخ بعد از انقلاب جمهوري و سقوط حکومتشان، مراحل مختلفي را طي کردند. يعني زيديها بعد از سال 1962 و تشکيل جمهوري به محاق رفتند و شوکي که به آنها وارد شد و تبليغات شديدي که جمهوريخواهان يمن عليه زيديها و امامت زيدي به راه انداختند، آنها را کاملا در محاق برد. تا سال 1990 ميلادي که يمن شمالي و يمن جنوبي متحد شدند و دولت واحد يمن به نام جمهوري عربي يمن را تشکيل دادند. در سال 1990ميلادي، فضاي باز جديدي ايجاد شد که همه احزاب و نيروها و روزنامهها فعال شدند. فضاي سياسي جديدي بوجود آمد.
زيديها هم در اين فضاي جديد سياسي فعال شدند و البته دو جريان زيدي به وجود آمد که يکي "حزب الحق" در صنعا بود که حزب سياسي زيديهاي يمن است و ديگري در صعده که "شباب المومن" بود که در ابتدا يک جريان فرهنگي بود و در تابستانها دانش آموزان و دانشجويان و جوانان زيدي را از صعده و اطراف شمال يمن جمع کرده و آموزش ايدئولوژيک ميداد و بعدها در کنارش به امور پرورشي از جمله تعليمات نظامي و موارد ديگر ميپرداخت. معلوم بود که زيدي هميشه دنبال کسب قدرت است و با اينکه اين جريان فرهنگي بود ولي در نهايت به تشکيلات مسلحانه انصارالله منجر شد که رهبري آن در دست حسين بدرالدينالحوثي، برادر همين عبدالملک رهبر فعلي انصارالله بود .
* علي عبدالله صالح در اين تحولات چه نقشي را ايفا کرده است؟
** در سال 2011 که بهار عربي اتفاق افتاد، نقش انصارالله يا حوثيها که پررنگ تر شد. علي عبدالله صالح با طرح شوراي همکاري خليج فارس و مصونيت قضايي که به او دادند از رياست جمهوري برکنار شد. از اين به بعد علي عبدالله صالح در صدد گرفتن انتقام از جانشينان خود و معاونش بود.
* نقش احزاب چه بود؟ علي عبدالله صالح سوار بر کدام موج شد که شکست خورد؟
** در سال 2011 که بهار عربي اتفاق افتاد، علي عبدالله صالح با طرح شوراي همکاري خليج فارس و مصونيت قضايي که به او دادند از رياست جمهوري برکنار شد. از اين به بعد علي عبدالله صالح در صدد گرفتن انتقام از جانشينان خود و معاونش عبد ربه منصورهادي بود. دو حزب در يمن به نامهاي مؤتمر و اصلاح است. حزب مؤتمر، حزب علي عبدالله صالح است و حزب تجمع يمني اصلاح، حزب اخوانيهاي يمن است که حزبي متشکل از اخوانيها، سلفيها و قبايل است. بعد از برکناري علي عبدالله صالح، حزب مؤتمر و حزب تجمع اصلاح که حزب اخواني بود، به صورت مشترک کشور را اداره مي کردند. البته نخست وزير از اخوانيها و حزب تجمع يمني اصلاح بود و علي عبدالله صالح هم دنبال اين بود که از جانشينان خود انتقام بگيرد. زيديها هم که در صعده بودند براي کسب قدرت انگيزه داشتند. لذا زيديها به سمت صنعا حرکت کردند. البته در يمن يک مسئله مهم همان قبايل است که هميشه قبايل يک عنصر و عامل مهم در سياست و تشکيل دولتها بوده و در معادلات سياسي حکومتها نقش داشته اند.
علي عبدالله صالح در قبايل نفوذ داشت و هنوز هم دارد. گفته مي شود که علي عبدالله صالح، به قبايل بين صعده و صنعا يعني قبايل استان عمران ندا داد که با انصارالله همراهي کنند و انصارالله از صعده به سمت صنعا حرکت کرد. به صنعا آمدند و اگر يادتان باشد جريان برداشتن سوبسيدهاي سوخت و افزايش قيمت فرآوردههاي سوختي خود عاملي براي نارضايتي مردم شد و فرصتي به دست انصارالله داد که در صنعا، رهبري تجمع را به دست بگيرد و حدود يکي، دوماه تحصن و تظاهرات در کف خيابانها ادامه داشت که در 21 سپتامبر 2014 منجر به تصرف صنعا توسط انصارالله شد. يعني انصارالله قدرت را به دست گرفت.
* از اين مرحله نقش عربستان در اين کشور مطرح شد؟
** از اين مرحله به بعد عربستان هميشه نسبت به يمن حساس بوده چون يمن، همسايه مهم آن است. در واقع يمن به مثابه مسئله امنيت عربستان است و همين باعث شد که عربستان به شدت حساس شود، وقتي که انصارالله صنعا را گرفت، به سمت جنوب حرکت کرد و به سمت عدن آمد. با اين کار نه تنها حساسيت عربستان که حساسيت بين المللي خيلي زياد شد. چون عدن يعني اينکه انصارالله تا کنار باب المندب آمده است. باب المندب يک تنگه استراتژيک و مهم براي عبور و مرور کشتيهاست و اين براي جامعه بين المللي، آمريکا، انگليس، فرانسه، قدرتهاي جهاني، عربستان و امارات بسيار مهم و حساس بود.
* در واقع آمدن به سمت جنوب کار اشتباهي بود؟
** بله.
* عربستان چه اهدافي را در اين برهه پي گرفت؟
** عربستان از آن به بعد ائتلافي از چند کشور عربي و اسلامي تشکيل داد و عليه انصارالله و قدرت مسلط بر صنعا وارد جنگ شد. البته به بهانه فرار منصورهادي و بازگرداندن رئيس جمهوري قانوني. چون آنها کلمه مشروعيت و شرعيت را به کار مي برند يعني رئيس جمهوري قانوني از نظر آنها منصورهادي است و از نظر قطعنامه شوراي امنيت هم رئيس جمهوري قانوني، هنوز منصورهادي است. سعوديها به بهانه بازگرداندن عبدربه منصورهادي به قدرت و خارج کردن انصارالله از صنعا از فروردين 94 وارد جنگ شدند و بيش از دوسال و دو ماه است که حملات آنها به يمن ادامه دارد.
منطقه شمال يمن يک منطقه کوهستاني است و همه استراتژيستهاي نظامي، کارشناسان برجسته نظامي، چه غربيها و چه کارشناسان عربي مي گويند که کسي نمي تواند وارد يمن شود و پيروز بيرون بيايد. بخصوص منطقه شمال چون اين منطقه کوهستاني است و مردم شمال يمن، زيديها و ديگران که با زمين آشنا هستند و منطقه هم کوهستاني است، کسي از پس شان بر نمي آيد. الان هم اگر اخبار را در طول اين دو سال پيگيري کرده باشيد، مرتب عربستان و هادي و طرفدارانش مي گويند که ما در آينده نزديک وارد صنعا مي شويم و تَعِز را مي گيريم. درگيري در تعز الان يکسال و اندي است که ادامه دارد. مَأرِب از اول در مقابل انصارالله مقاومت کرد. يعني از 21 سپتامبر 2014 که انصارالله بر صنعا مسلط شد، در برابر انصار الله مقاومت کرد. استاندار مأرب و قبايل مأرب در برابر اين جريان مقاومت کردند و هنوز هم دارند مقاومت مي کنند و يکي از پايگاههاي مهم عربستان و ائتلاف عربي و جرياني که به نفعهادي مي جنگد، مَأرِب است.
* اهداف عربستان در حال حاضر دچار تغيير و تحول شده است؟ عربستان تلاش ميکند در يمن به نوعي با ايران هم مقابله کند؟
** عربستان مي خواهد انصارالله را بشکند و شکست بدهد. اصلا يکي از حساسيتهاي عربستان در قضيه يمن، به گفته خودش، حضور ايران است. البته اين ادعاي عربستان است و نه تنها من بلکه کارشناسان و تحليلگران غربي و آمريکاييها و انگليسها مي گويند جرياني که در يمن هست، خيلي به ايران ربطي ندارد. درست است که ايران حضور تبليغاتي و برخي کمکها را دارد، ولي عربستان به بهانه حضور ايران و اينکه ايران در آنجا نفوذ دارد، موضوع را حيثيتي کرده است. بعضي از اظهارات شخصيتهاي ما بهانه به دست عربستان و کشورهاي عربي داده و آنها مي گويند چهار پايتخت عربي الان در دست ايران است، در حالي که چنين نيست و در مورد نقش ايران در يمن اغراق به عمل آمده است. ادامه دارد...
ش.د9601333