زمانی پذیرفته شدن در رشتههای دانشگاهی دلخواه مخصوص رتبههای برتر کنکور، دو رقمیها و نهایتا سهرقمی بود. رشتههای دانشگاهی محدود بود و ظرفیت دانشگاهها محدودتر؛ در بیشتر مواقع تقدیر بود که آینده داوطلبان را رقم میزد.
به گزارش گروه فرهنگی بصیرت به نقل از خبرگزاری جام جم، جوانها وارد دانشگاه میشدند، بیآنکه علاقه یا شناختی از رشتههای تحصیلی داشته باشند. با این همه، در هر رشتهای که فارغالتحصیل میشدند، جذب بازار کار میشدند. حداقلاش آن بود که در امتحان استخدامی بانکها شرکت میکردند و حتی اگر رشتهشان مرتبط نبود پذیرفته میشدند.
به گزارش جامجم، آن زمان دغدغه افراد علاقه نداشتن به شغلشان یا همگون نبودن رشته دانشگاهی و حرفهشان بود، اما حالا بازار کار آنقدر اشباع شده که تنها دانشآموختگان برجسته رشتههای متناسب با شغل میتوانند جذبش شوند؛ بگذریم از اینکه همچنان داشتن پارتی، یکی از مولفههای موثر در یافتن شغل است.
در دهههای 70 و 80 به علت تقاضای جامعه، دانشگاهها به صورت قارچگونه توسعه پیدا کردند. به تناسب آن رشتههای دانشگاهی جدیدی تاسیس شدند که دانشآموختگانش تنها میتوانستند جذب دانشگاه شوند و آنها هم به دانشگاههای جدیدالتاسیس شهرستانها رفتند و رشته تحصیلی خود را در آن دانشگاه تاسیس کردند و به جذب دانشجو پرداختند، بیآنکه برای بازار کار این دانشجوها پس از پایان تحصیلاتشان فکر کنند تا جایی که امروز برخی دانشگاهها را مقصر اصلی نرخ بالای بیکاری دانشآموختگان دانشگاهی میدانند.
با این همه، ظاهرا دانشگاهها و وزارت علوم، تحقیقات و فناوری به عنوان متولی اصلی آموزش عالی در کشور همچنان به این موضوع بیتوجهاند و ظرفیت رشتهها را افزایش میدهند.
رویای دکتر شدن
از 838 هزار و 972 داوطلب حاضر در جلسه آزمون سراسری امسال 838 هزار و 929 داوطلب، تقریبا همه شرکتکنندگان، مجاز به انتخاب رشته شدهاند.
از این تعداد 148 هزار و 500 نفر داوطلب گروه علوم ریاضی و فنی، 580 هزار و 570 نفر داوطلب گروه آزمایشی علوم تجربی و 184 هزار و 195 نفر داوطلب گروه آزمایشی علوم انسانی بودند و بر اساس ظرفیتی که در دفترچههای انتخاب رشته اعلام شده است، گروه علوم انسانی با 310 هزار و 925 نفر بیشترین ظرفیت پذیرش را دارد و پس از آن گروه ریاضی با 235 هزار و 497 نفر و پس از آن ظرفیت گروه علوم تجربی با 158 هزار و 582 نفر در رده بعدی قرار دارد.
ظاهرا رقابت نفسگیر در گروه تجربی برای قبولی در رشتههای پزشکی و پیراپزشکی است و بیشتر شرکتکنندگان این گروه رویای پزشک شدن را در سر میپرورانند.
در گروههای ریاضی و علوم انسانی نیز کاملا آشکار است که اگر تمام شرکتکنندگان پذیرفته شوند، باز بیش از 200 هزار صندلی خالی میماند.
دکتر اسدالله عباسی، عضو کمیسیون آموزش، تحقیقات و فناوری مجلس در این زمینه معتقد است متاسفانه در کشور ما رشتهمحلهایی ایجاد شده که جامعه و بازار کار نیازی به آن ندارد و بیتفاوت از کنار آن میگذرد.
به باور او، این بیتوجهی سبب میشود دانشآموختگان این رشتهها پس از سالها تلاش و تحصیل و پژوهش، سرخورده شوند.
عباسی با بیان اینکه رشتهمحلهای تحصیلی دانشگاهی باید براساس نیاز جامعه و ارتباط آن رشتهمحلها با نیازهای صنعتی و خدماتی جوامع محلی ایجاد شود و دانشجو بپذیرد، به جامجم میگوید: امروزه مهمترین معضلی که کشور ما با آن دست و پنجه نرم میکند، اشتغال است و آموزش مهارتمحور و ارتباط دانشگاه با صنعت برای حل معضل بیکاری موثر است.
به گفته این نماینده مجلس، دانشگاههای ما باید به سمتی حرکت کنند که دانشآموختگان آنها دارای مهارتهای مورد نیاز جامعه باشند. به باور عباسی، قدمهای کندی در این جهت برداشته شده، اما فاصله زیادی تا وضعیت مطلوب وجود دارد که به شتاب بیشتری برای رسیدن به آن نیاز است.
توازن، گمشده در هدایت تحصیلی
وزارت آموزش و پرورش چند سالی است سعی دارد با هدایت تحصیلی، توازنی میان متقاضیان ایجاد کند، اما نتایج این اقدام هنوز در جامعه قابل مشاهد نیست. تراکم بیش از اندازه دانشآموزان در رشته تجربی یکی از نشانههای موفق نبودن این طرح است که به باور عباس فرجی کارشناس آموزش و پرورش، اگر بخوبی مدیریت نشود، میتواند برای دانشآموزان در سالهای آینده درد سر بزرگی باشد.
او برخی از سیاستهای اشتباه وزارت آموزش و پرورش را در تورم رشتههای علوم تجربی موثر میداند و به جامجم میگوید: اگر به همین منوال ادامه پیدا کند سایر رشتهها با صندلی خالی مواجه خواهد شد.
فرجی درباره چرایی تورم در رشته علوم تجربی باور دارد که تبلیغات چند ساله یکی از مهمترین دلایل اقبال به این رشتهها بوده است.
به گفته او، تبلیغات وسیعی برای نرفتن دانشآموزان به رشته ریاضی صورت گرفت و بر عکس از طرفی تبلیغ گستردهای برای هدایت به رشته فنیوحرفهای انجام شد اما در عمل دانشآموزان بهخاطر تبلیغات منفی از ترس به سمت رشته ریاضی نرفتند و به سمت رشته تجربی گرایش نشان دادند.
نظام آموزشی تقاضامحور نیست
در بسیاری از کشورهای توسعه یافته، جذب دانشجو با توجه به نیاز بازار کار صورت میگیرد؛ یعنی در نظام آموزش عالی کشورهای توسعه یافته، حدود 30 درصد دانشجویان در رشتههای علمی و به منظور تولید علم جذب میشوند و حدود 70 درصد دانشجویان در رشتههای مهارتی و با محور بازار کار جذب میشوند، اما در کشور ما چنین تناسب علمی رعایت نمیشود.
دکتر عبدالرسول پورعباس، عضو هیات علمی دانشگاه امیرکبیر و رئیس سابق دانشگاه جامع علمی کاربردی معتقد است؛ همین امر سبب شده که نظام آموزشی ما تقاضا محور نباشد، بلکه صرفا به عرضه بپردازد. این کارشناس آموزش عالی بر این باور است که تا وقتی این شیوه پذیرش دانشجو ادامه داشته باشد، مشکلات بیکاری فارغالتحصیلان دانشگاهی حل نخواهد شد.
همچنین پورعباس به سند آمایش آموزش عالی نیز اشاره میکند و به جامجم میگوید: یکی از اهداف اجرای این سند، تناسب بین بازار کار و تعداد دانشجویان جذب شده در رشته محلهای مختلف دانشگاهی است، اما تاکنون بخش عمدهای از این سند اجرایی نشده است.
دکتر محمدعلی برخورداری، رئیس دانشگاه علم و صنعت نیز معتقد است رشتههای دانشگاهی بیتوجه به بازار کار دایر شدهاند و همچنان آمایشی کارشناسی صورت نگرفته تا عرضه و تقاضا در میان رشتههای دانشگاهی سنجیده شود.
به باور او همچنان مشخص نیست کدام رشتهها تقاضای بیشتری در جامعه دارند و کدام نه؛ «شاید بیشتر به نظر برسد رشتههای علوم انسانی با وجود اینکه تأثیر بسزایی در توسعه اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی جامعه دارند، به دلیل ضعفهایی که در جامعه ما وجود دارد، بازار کار ندارند؛ اما در برخی رشتههای فنی و بیشتر رشتههای علوم پایه وضع به همین منوال است.»
بهنظر میرسد توسعه ناموزون دانشگاهها و بیتوجهی به بازار کار رشتههای دانشگاهی مسبب چنین وضعیتی است، اما رئیس دانشگاه علم و صنعت عقیده دارد نباید به بهانه توسعه نیافتن زیرساختها و به تبع آن ایجاد نشدن متناسب شغل برای رشتههای دانشگاهی، توسعه علمی و رشد دانشگاهها متوقف و پذیرش دانشجو در برخی رشتهها قطع شود.
او با بیان اینکه رشد علمی و دانشگاهی یکی از نیازهای اصلی جامعه و از نشانههای توسعه است، عنوان میکند: بهتر است دولت به فکر ایجاد شغل و سرمایهگذاری برای رشتههایی که مورد غفلت واقع شدند، باشد و همچنین دانشگاهها با توجه به بازار کار دانشجو بپذیرند تا شاهد توسعه موزون و پایدار در جامعه باشیم.
خبرگزاری جام جم
کمیل انتظاری