تاریخ انتشار : ۲۸ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۳:۰۶  ، 
کد خبر : ۳۰۳۹۴۲
نگاه یک جامعه‌شناس به پدیده «بی‌تفاوتی» در گفت‌و‌گو با همدلی

نگوییم بی‌تفاوت، بگوییم سرخورده سیاسی

مقدمه: فضای انتخاباتی بازار خود را دارد. در این بازار مردمی که در ایام عادی حوصله پیگیری اخبار را ندارند از خودشان حساسیت ویژه‌ای نشان می‌دهند تا از دیگران عقب نمانند. مثل قدیم روزنامه‌ها، سایت‌ها و چند سالی است کانال‌های تلگرامی بازارشان داغ می‌شود و با خبر و تحلیل جامعه را هدف قرار می‌دهند. از آرایش سیاسی نامزدها گرفته تا رای مردم بحث ایام قبل و بعد انتخابات را تشکیل می‌دهد. اما یک چیز کمتر تحلیل می‌شود و آن بی‌تفاوتی است. درباره اینکه چقدر از جامعه دچار بی‌تفاوتی سیاسی‌اند آماری در دست نیست، اما شاید بتوان بر اساس آمار مشارکت انتخابات اخیر میزان بی‌تفاوت‌ها را به دست آورد. درصد مشارکت در انتخابات گذشته 73درصد بود. البته باید افرادی که در ساعت پایانی موفق به رای دادن نشدند را هم حساب کرد. برخی این تعداد را یک میلیون و بعضی آن را چهار میلیون می‌دانند. به این ترتیب کسانی که حاضر به رای دادن نشده‌اند20 تا 25درصد واجدین شرایط را تشکیل می‌دهند. اما آیا به راستی می‌توان گفت بین یک چهارم تا یک پنجم جامعه از نظر سیاسی بی‌تفاوتند؟ رحیم محمدی، جامعه‌شناس و استاد دانشگاه معتقد است مردم ایران بی‌تفاوت نیستند، بلکه سرخورده‌اند. در ادامه متن گفت و گوی همدلی با این جامعه‌شناس را می‌خوانید:
پایگاه بصیرت / کیاوش حافظی
(روزنامه همدلي - 1396/03/25 - شماره 621 - صفحه 3)

* نکته‌ای که در تحلیل‌ها و ارزیابی‌های بعد از انتخابات کمی مغفول مانده بی‌تفاوت‌های سیاسی در انتخابات است. در مورد بی‌تفاوت‌ها آمار دقیقی در دست نیست. اما در انتخابات گذشته 20 تا 25 درصد مردم پای صندوق‌های رای نرفتند. آیا می‌توان گفت این رقم درصد بی‌تفاوت‌های سیاسی جامعه ایران را نشان می‌دهد؟

** به نظر من نمی‌شود بگوییم همه این افراد بی‌تفاوت بودند. افرادی را که در انتخابات شرکت نکردند باید در چند دسته تقسیم‌بندی کنیم. یک دسته از افراد آنهایی هستند که به رای دادن اعتقاد ندارند. این افراد مایل به مشارکت سیاسی هستند اما فکر می‌کنند رای دادنشان فایده‌ای ندارد. مثلا فکر می‌کنند کاندیدای مورد نظرشان در انتخابات حضور ندارد. از این افراد کسانی هستند که معتقدند در ایران انتخابات در دو مرحله صورت می‌گیرد. به باور آنها چون شورای نگهبان در مرحله اول تعدادی از نامزدها را ردصلاحیت می‌کند، کاندیدای بعضی از مردم در صحنه رقابت حضور ندارد. به همین دلیل این افراد در انتخابات شرکت نمی‌کنند.

گروه دیگر کسانی هستند که به زعم خود می‌خواهند با عدم شرکت در انتخابات اعتراضی نشان دهند. در این میان گروهی هستند که امکانات رای دادن برایشان فراهم نمی‌شود. اینها افرادی هستند که در جاهای خاصی مثل بیمارستان یا کارخانه‌ به صورت شیفتی کار می‌کنند یا در پادگان نظامی و لب مرز هستند. آمار افراد این دسته کم نیست و باید برای آنها تدبیری اندیشیده شود.

گروه دیگر را می‌توان بی‌تفاوت‌ها دانست که اگر هر امکانی در اختیارشان قرار داشته باشد مایل به شرکت در انتخابات نیستند. درباره این گروه هم باید بحث شود تا بفهمیم چرا در انتخابات با گروهی به نام بی‌تفاوت‌ها رو‌به‌رو هستیم. به نظر من در این میان چند دلیل وجود دارد. یک دلیل این است که آنها فکر می‌کنند رای دادن یا رای ندادن‌شان تاثیری ندارد. یا مثلا فکر می‌کنند افراد دیگری رای می‌دهند و دیگر نیازی به رای آنها نیست. بعضی از آنها هم اصلا امر سیاسی را قبول ندارند و بیشتر به امر اقتصادی، تجاری یا فرهنگی معتقدند. بنابراین در این حوزه‌ها مشغولند و فکر می‌کنند حضور در امر سیاست مناسب نیست.

* تجربه ادوار انتخابات نشان می‌دهد در روزهای منتهی به انتخابات موجی شکل می‌گیرد که بخشی از مردم تازه آن لحظه تصمیم به رای دادن می‌گیرند. آیا می‌شود این حضور به اصطلاح دقیقه نودی را به خاطر وجود بی‌تفاوتی سیاسی در جامعه دانست؟

** به نظر من جامعه ایران در مقایسه با بسیاری از جوامع با بی‌تفاوتی سیاسی کمتری روبه‌روست. اتفاقا مردم ایران جزو مردمی طبقه‌بندی می‌شوند که مشارکت سیاسی بالایی دارند. به این مسئله هم می‌شود از منظر تاریخی نگاه کرد و هم از زاویه حضور مردم در ادوار مختلف انتخابات. از سوی دیگر باید در نظر داشت که برای ملتی که فعالیت سیاسی زیادی دارد هزینه‌هایی وجود دارد. این‌گونه نیست که جامعه‌ای با مشارکت سیاسی بالا همیشه خوب باشد. هر جامعه‌ای تعارضات سیاسی پنهان داشته باشد در آن داوری سیاسی افزایش پیدا می‌کند. در واقع در بسیاری از جوامع که مردم در انتخابات کمتر شرکت می‌کنند به این معناست که در لایه‌های پنهان آن جوامع تعارض سیاسی کم است یا وجود ندارد.

در ایران چون از نظر تاریخی و امروزی تعارضات سیاسی پنهان همیشه وجود داشته، مردم به مشارکت، داوری و حتی عمل سیاسی احساس نیاز کرده‌اند. بنابراین مردم ایران در دوران مدرن مردمانی فعال و شریک در عرصه سیاسی هستند. اما اینکه مردم ایران چرا شب انتخابات تصمیم می‌گیرند به چه کسی رای دهند یا اصلا شرکت کنند یا نه، دلایل مختلفی دارد. یکی از دلایل این مسئله این است که فضا به اندازه‌ای شفاف نیست که رای‌دهنده بتواند زودتر به نتیجه برسد. برای آنکه مردم زودتر به نتیجه برسند باید اطلاعات بیشتری در اختیارشان قرار بگیرد. بنابراین نمی‌توان تصمیم‌گیری دیرهنگام را از سر بی‌تفاوتی تلقی کرد، بلکه باید آن را ناشی از شفاف نبودن فضای سیاسی دانست. همچنین وعده‌هایی هم که کاندیداها می‌دهند در این زمینه موثر است.

گاهی وعده‌هایی به مردم داده می‌شود که مردم در بررسی خود نتیجه می‌گیرند امکان تحقق این وعده‌ها وجود ندارد. در واقع فریب سیاسی هم یکی از عواملی است که از مشارکت سیاسی بالا می‌کاهد. من وقتی با کسانی گفت و گو می‌کنم به صورت مستقیم یا غیرمستقیم این را متوجه می‌شوم که بخشی از مردم فکر می‌کنند با رای دادن کلاه برسرشان رفته است. همین هم باعث می‌شود که مردم با تاخیر تصمیم بگیرند رای دهند.

* در صحبت‌هایتان به این اشاره کردید که عده‌ای ترجیح می‌دهند به جای امر سیاسی، در حوزه اقتصاد یا فرهنگ مشغول باشند. آیا بی‌تفاوتی در قشر یا طبقه خاصی از مردم بیشتر دیده می‌شود؟ این دسته‌بندی‌ها از نظر جامعه‌شناختی صحیح‌اند؟

** بله. کسانی که در طبقه ممتاز اقتصادی ایران قرار دارند چند ویژگی دارند. آنکه ثروت‌های جامعه در اختیار بخشی از جامعه قرار گرفته است که سواد و دانش بالایی ندارند. این طبقه هم نیاز به مشارکت اجتماعی و سیاسی‌ و هم مطالعه‌اش پایین‌تر است. برعکس طبقه ممتاز اقتصادی که مشارکت سیاسی پایین‌تری دارد، در روستاها مشارکت سیاسی بالایی وجود دارد. در روستاها یا شهرهایی که سبک زندگی در آنها نزدیک به سنتی است رای مردم بر اساس یک انتخاب روشن نیست. در مناطقی مثل خوزستان، ایلام و... زندگی مردم به صورت قبیله‌ای است و اگر نامزد یا نامزدهایی به قبیله آنها نزدیک باشد یا با آن قبیله مراودات مثبتی داشته باشد برای مردم مقبول‌تر است.

بنابراین در روستاها هم رای مردم بر اساس یک انتخاب روشن نیست. اما رای تعیین کننده در ایران از آن شهرهایی است که در آنها طبقه متوسط زندگی می‌کنند. شهرهایی مثل تهران، مشهد، تبریز و... از جمله این شهرها هستند که مردم در آن تحصیلات دانشگاهی دارند و دسترسی‌شان به رسانه‌ها آزادتر است. مردم این شهرها با محاسبه رای می‌دهند و آرای‌شان نسبت به شهرهای کوچک، روستاها و یا مناطقی که در آنها زندگی به صورت قبیله‌ای جریان دارد معنی‌دارتر است. بنابراین باید رای‌دهندگان ایرانی را در سه طبقه قرار دهیم؛ نخست طبقه ممتاز اقتصادی که مشارکت سیاسی پایینی دارد، طبقه متوسط اجتماعی که بر اساس محاسبه رای می‌دهد و آرای روستایی و قبیله‌ای که بر اساس منافع قبیله‌ای است.

* این بی‌تفاوتی در کجا ریشه دارد؟

** شهروندان ایرانی فکر می‌کنند مشارکت سیاسی آنها مثل رای دادن و یا شرکت در اعتراض اجتماعی در زندگی فردی و یا جمعی آنها تاثیری ندارد. در بسیاری دیگر از جوامع مردم فکر می‌کنند مشارکت سیاسی و اجتماعی به نفع جامعه است و پیامدی بر زندگی اجتماعی و خانوادگی‌شان خواهد داشت. در این جوامع مردم با خوش‌بینی خاصی مشارکت دارند که اشکال آن را می‌توان در پیشنهاد یا اعتراض اجتماعی دید. اما مردم ایران معمولا نسبت به مشارکت اجتماعی و سیاسی بی‌میلی و بی‌توجهی نشان می‌دهند. باید نهادهای مدنی، رسانه‌ها و آموزش و پرورش مردم را تشویق کنند و به آنها آموزش دهند که هم کنشگری و هم بی‌کنشی در زندگی‌ اجتماعی اقتصادی و فرهنگی آنها تاثیر می‌گذارد. گاهی بی‌کنشی هم در زندگی ما تاثیر دارد. مثلا شما یک جا ایستاده‌اید و کمی آن طرف‌تر از شما آتش بزرگی به وجود آمده است. اگر شما کنشی نداشته باشید و برای اطفای حریق اقدام نکنید آتش به شما می‌رسد و در آن گرفتار می‌شوید.

* هانا آرنت در جایی به خطرناک بودن بی‌تفاوت‌ها اشاره می‌کند و به موارد سوءاستفاده از آنها می‌پردازد که منجر به فاجعه می‌شود. آیا می‌توانیم بگوییم خطر بی‌تفاوت‌ها از گروه‌هایی که تندرو خوانده می‌شود بیشتر است؟

** همانطور که عرض کردم، من وقتی به جامعه ایران نگاه می‌کنم جامعه ایران را جزو جوامع بی‌تفاوت نمی‌دانم و نظر آرنت را درباره ایران صادق نمی‌دانم. فکر می‌کنم آنچه درباره ایران وجود دارد بیشتر سرخوردگی است. گروه‌های زیادی از مردم ایران از سیاست سرخورده شده‌اند، به آن اعتماد و توجه ندارند. درباره این هم که گفتیم طبقه ممتاز اقتصادی بی‌تفاوتی بیشتری از طبقات دیگر دارد. نیز باید توجه داشته باشیم که این طبقه، طبقه ممتاز و فربهی نیست. بنابراین من معتقدم بیشتر از آنکه باید روی مفهوم بی‌تفاوتی در ایران بحث کنیم باید درباره مفهوم سرخوردگی سیاسی درنگ کنیم. باید ببینیم چرا بخش‌هایی از مردم ایران - که ما آنها را در دسته بی‌تفاوت‌ها قرار می‌دهیم - از سیاست سرخورده شده‌اند و به صحنه سیاسی و اجتماعی نمی‌آیند. به نظر من فساد یکی از این موارد سرخوردگی است. ما با فسادهای زیادی در عرصه اقتصادی، اداری و... رو‌به‌رو شده‌ایم و همین‌ها به سرخوردگی دامن می‌زند. بنابراین مردم احساس می‌کنند مشارکت، نتیجه زیادی بر زندگی آنها ندارد.

مسئله دیگری هم که به سرخوردگی مردم دامن می‌زند بالا بودن هزینه مشارکت است. شما خودتان یک روزنامه‌نگار هستید. اگر مطلبی بنویسید و خوشایند عده‌ای نباشد برایتان مشکلاتی درست می‌شود. بنابراین موافق نیستم مردم ایران بی‌تفاوتند. اتفاقا مردم ما جزو یکی از فعال‌ترین مردمان فعال سیاسی و اجتماعی‌اند. اما در مواردی به خاطر ناکارآمد بودن سیستم‌های آموزشی، مردم از چگونگی مشارکت اجتماعی و سیاسی آگاه نیستند. فکر می‌کنم سرخوردگی باعث می‌شود بخشی از مردم در عرصه‌هایی مثل انتخابات، پیشنهادهای اجتماعی یا اعتراض حضور پیدا نکنند. به نظرم باید به سرخوردگی، بی‌اعتمادی و نتیجه‌بخش نبودن مشارکت فکر کرد تا بی‌تفاوتی.

http://hamdelidaily.ir/?newsid=32512

ش.د9601694

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات