(روزنامه كيهان ـ 1396/05/08 ـ شماره 21683 ـ صفحه 10)
در روزهای گذشته، طرح جامع تحریمهای ایران در مجلس نمایندگان و سنای آمریکا تصویب شد. کارشناسان این تحریم را جامعترین بسته تحریمی آمریکا علیه ایران در طول تاریخ مینامند و از آن با عنوان سیاه چاله تحریم یاد میکنند.
عباس عراقچی رئیسستاد پیگیری برجام در پایان نشست مشترک با کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس با اشاره به تحریمهای جدید آمریکا در موضعی عجیب گفت نقض برجام صورت گرفته ولی با نقض فاحش برجام و نقض اساسی برجام فاصله داریم، در مورد نحوه عکسالعمل به هیئت نظارت بر اجرای برجام گزارش خواهیم کرد و دستور مقتضی را هیئت نظارت اتخاذ خواهد کرد!
آقای عراقچی توضیح نداد که آمریکاییها دیگر باید چه کنند تا از نظر ایشان نقض فاحش برجام محسوب شود!
همچنین به گزارش فارس، کاخ سفید در بیانیهای بامداد شنبه اعلام کرد «دونالد ترامپ»، رئیسجمهور آمریکا قصد دارد مصوبه کنگره برای تحریم ایران، روسیه و کره شمالی را امضا کند.
در بیانیهای که دفتر مطبوعاتی کاخ سفید منتشر کرده آمده است: «رئیسجمهور ترامپ پیشنویس اولیه این طرح را مطالعه و درباره اجزاء مهم آن مذاکره کرد. او اکنون نسخه نهایی را بررسی کرده و با توجه به لحاظ شدن مذاکراتش در آن، قصد دارد که این طرح را امضا کند».
کار ویژه بزک چهره شیطانی آمریکا
دو گروه «سهل اندیش» و «ماموریت دار برای جاده صاف کنی سیاستهای مغایر منافع ملی در کشور» در سالهای اخیر یک کار ویژه مهم را برعهده داشتهاند. این کارویژه عبارت است از بزک چهره شیطانی آمریکا در افکار عمومی.
به همین منظور، این جماعت در بزنگاههای حساس، به دلیل وارونگی ماموریت، به جای به صدا در آوردن آژیر خطر- برای انحراف افکارعمومی از مسائل اصلی و سرگرم کردن آنان به مسائل حاشیهای- نارنجک دودزا پرتاب میکنند.در برخی اوقات نیز سرشان را زیر برف میکنند تا نبینند یا رویشان را سمت دیگر میکنند که مثلا بگویند حواسشان نیست!
نمایش ضعف و استیصال در مقابل دشمن که ناشی از عدم خودباوری و خودکمبینی است، یکی از شاخصههای اصلی این جریان است. برای این جریان، برجام و توافق هستهای جزئی از حواشی محسوب میشود چرا که از نظر آنها رخدادهای مهم، دست دادن وزیر خارجه کشورمان با اوباما و قدم زدن جان کری و ظریف است. این جماعت قصد دارند تا دولتمردان را نیز به این انگاره سوق دهند که مهمتر از برجام و منافع ملی، همان ارتباط صوری و فرمالیستی با آمریکاست و مهمتر از شکستن دیوار تحریمها همانا شکستن دیوار طویل بیاعتمادی نسبت به استکبار جهانی است.
کاسبان تحریم در فتنه 88
حامیان امروز قراردادها و تفاهم نامههای پرخسارت- همچون برجام، IPC ،FATF و...حتما خاطرشان هست که در سال 88، فتنه گران با زیرپاگذاشتن قانون، هشت ماه کشور را قربانی شهوت و توهمات خود کردند. فتنهگران با دروغ تقلب، جشن مردم سالاری دینی را تبدیل به دستمایه بیثباتسازی کشور و معبرگشایی برای نفوذ دشمن کرده و سرانجام؛ آدرس تحریمهای فلجکننده را به دشمنان دادند.
ذکر این نکته ضروری است که رژیم تحریمهای فعلی ایران، ریشه در قطعنامه 1929 شورای امنیت دارد که 25 خرداد 1389 (ژوئن 2010) صادر شد. تمام تحریمهای یکجانبهای که اکنون بهعنوان تحریمهای موثر علیه ایران از آنها یاد میشود (تحریمهای انرژی و مالی) در واقع براساس زیرساخت حقوقی که در این قطعنامه ایجاد شد، اعمال شده است.
بنابر مستندات و شواهد متعدد، قطعنامه 1929 که دقیقا در سالگرد فتنه 88 تصویب شد، محصول تعامل راهبردی آمریکا و متحدانش درباره نحوه کمک به فتنه 88 در ایران بود و یکی از خروجیهای بازنگری استراتژیک آمریکا در سیاست خود درباره ایران پس از فتنه 88 است.
با وجود ظاهرسازی بیسابقه آمریکا، اروپا و رژیم صهیونیستی و برخی دنبالههای داخلی درباره هدف قطعنامه 1929 و تلاش به ظاهر وسیع برای مرتبط نشان دادن آن با سیاست هستهای ایران، مرور روند تحولات و مطالعه مجموعه اظهارات و تحلیلهای منابع و مقامهای غربی در فاصله زمانی فروردین 89 تا روز تصویب قطعنامه، حاوی نشانههای بسیار روشنی است در این باره که هدف اصلی این قطعنامه یک تنفس مصنوعی و ایجاد فرصت برای فتنهگران و با هدف براندازی جمهوری اسلامی ایران بوده است.
«جان بولتون» نماینده سابق آمریکا در سازمان ملل و مذاکرهکننده ارشد در تدوین تحریمها، در تحلیل حوادث سال 88 در ایران گفت:«این ناآرامیهای ایران در سال 88 بود که گزینه تحریم ایران را که بیش از دو سال از دستور کار خارج شده بود، مجددا به روی میز برگرداند».
همچنین «استوارت لوی» معاون وقت وزارت خزانهداری آمریکا در امور تروریسم و اطلاعات مالی بااشاره به بیثبات سازی کشور توسط فتنهگران گفت: «مهمترین اتفاقی که رخ داده این است که آمریکا تصور میکند تحریمها با اوضاع سیاسی آشفته ایران ترکیب خواهد شد و این چیزی است که آمریکا به آن امید بسته است».
سیاه چاله تحریم، سوغات بزک کنندگان آمریکا در پسابرجام
در سالهای اخیر، بزک کنندگان چهره کریه استکبار چنین القا کردند که اگر با آمریکا مذاکره کنیم تمامی مشکلات کشور از تورم گرفته تا بیکاری و رکود و ازدواج جوانان و حتی آب خوردن مردم، رفع خواهد شد.
بر همین اساس دولت یازدهم تمامی تخممرغهای خود را در سبد برجام گذاشت. مدعیان اصلاحات، رسانههای زنجیرهای و برخی از مقامات ارشد دولت، عزم خود را جزم کردند تا «توافق به هر قیمت امضا شود».در این میان،دولتمردان در پاسخ به انتقادات دقیق،واقع بینانه،کارشناسی و منصفانه دلسوزان نظام، با فحاشی آنان را به جهنم حواله دادند.
در نهایت توافق به هر قیمت امضا شد. دولت یازدهم در اقدامی منفعلانه بیآنکه تضمین محکم و غیرقابل تغییری از حریف بگیرد، بسیاری از تعهدات خود را به صورت کاملا یکجانبه و به گونهای که قابل بازگشت نیست، عملیاتی کرد. خروج بیش از 12 هزار سانتریفیوژ از چرخه غنیسازی، توقف تحقیق و توسعه برای غنیسازی در فردو، بتنریزی در قلب رآکتور اراک و خروج 9700 کیلوگرم از ده هزار کیلوگرم اورانیوم غنی شده زیر 5 درصد- که طی ده سال با تلاش دانشمندان هستهای کشورمان به دست آورده بودیم- از کشور از جمله این اقدامات است که هزینههای سنگینی را در پی داشت.
پس از اجرای یکطرفه و نامتوازن تعهدات ایران،روز اجرای تعهدات 1+5 ذیل برجام فرارسید. آمریکا در اولین روز اجرای تعهدات- دی ماه 94- با تصویب تحریمهای ضد ایرانی، برجام را پاره کرد. سونامی نقض برجام آغاز شد.
غارت 2 میلیارد دلاری اموال ایران، تمدید قانون تحریمی آیسا، تصویب قانون محدودیت ویزا، تصویب بیش از 80 طرح ضد ایرانی در کنگره آمریکا، پابرجا ماندن تحریم سوئیفت، تمدید وضعیت اضطراری علیه ایران و در نهایت تصویب طرح سیاه چاله تحریم ها. کارشناسان این تحریم را جامعترین بسته تحریمی آمریکا علیه ایران در طول تاریخ مینامند.
فایننشال تایمز چندی پیش در گزارشی با اشاره به تداوم تحریمهای آمریکا علیه ایران بعد از برجام نوشته بود: «تلاشهای آمریکا برای بیرون نگه داشتن ایران از سیستم بانکی بینالمللی عملا همان تاثیر پاره کردن برجام را دارد». در ماههای اخیر اقدامات آمریکا در نقض برجام چنان شدت گرفت که تحلیلگران غربی از آن به «شلیک به قلب برجام» تعبیر کردند. محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه نیز چندی پیش تصریح کرد:«آیا آمریکا آماده است به متن برجام پایبند باشد، روحش به کنار. تاکنون واشنگتن هر دو را زیر پا گذاشته است».
علیرغم اینکه اجرای برجام از سوی دولت، به 29 شرط ابلاغ شده از طرف رهبر معظم انقلاب، شورای عالی امنیت ملی و مجلس شورای اسلامی مشروط شد، اما متاسفانه دولت مرتکب قصور و تقصیرهای فراوان در مراعات آن 29 شرط شد. در همین رابطه، «علیاکبر ولایتی» عضو هیئت نظارت بر برجام - تیرماه 95- گفت: «به برخی شروط 9 گانه ابلاغ شده از جانب رهبر معظم انقلاب در خصوص اجرای تعهدات کشورمان در چارچوب برجام عمل نشد».
رویکرد پرخسارت «حفظ برجام به هر قیمت» در ادامه رویکرداشتباه «امضای توافق به هر قیمت» موجب شد تا گستاخیهای آمریکا روز به روز گستردهتر شود.
با وجود نقض گسترده برجام توسط واشنگتن، روزنامههای زنجیرهای و مدعیان اصلاحات تاکید داشتند که نباید واکنش محکمی به آمریکا نشان داد. متاسفانه برخی دولتمردان نیز از این رویکرد تبعیت کردند. در نهایت دولت یازدهم در واکنش به گستاخیهای مکرر آمریکا، به فشار ایمیلی، پیام توئیتری، نامهنگاری و برگزاری جلسات نمایشی بسنده کرد، حال آنکه تنها پاسخ عملی و قاطع به گستاخی آمریکا عمل به 29 شرط اجرای برجام است.
واکنش منفعلانه دولت یازدهم در قبال عمل نکردن آمریکا به تعهدات خود، این گزاره را در ذهن دولتمردان آمریکایی تقویت کرد که میتوانند برخلاف تعهداتشان عمل کنند و مطمئن باشند که از سوی ایران، واکنش عملی مشاهده نخواهد شد. بیشک یکی از علل اصلی افزایش تحریمها در پسابرجام، همین رویکرد منفعلانه بود.
در حقیقت آمریکاییها به این نتیجه رسیدهاند که هر چقدر تحریمها شدیدتر و گستردهتر شود، پاسخ متقابلی دریافت نخواهند کرد. متاسفانه باید گفت دولت یازدهم،آمریکا را به تحریمهای جدید و بیسابقه علیه ایران معتاد کرده زیرا با مدل برجام به آمریکا ثابت کرده که در برابر فشار و تهدید عقب نشینی میکند، امتیاز میدهد و حتی اگر آنها برجام را پاره پاره هم کنند، اینجا رفتار آمریکاییها توجیه میشود!
نباید عصبانی شوید، باید اقدامات نقد در مقابل وعدههای نسیه را تعمیم دهیم!
مدعیان اصلاحات و روزنامههای زنجیرهای بزککننده چهره کریه آمریکا، این بار در مقابل نقض پیاپی و گسترده برجام از سوی آمریکا و اعمال تحریمهای گسترده میگویند نباید واکنش جدی به نقض برجام نشان دهیم چون آمریکا میخواهد ما عصبانی شویم و برجام را به هم بزنیم.
این ادعا در حالی است که قرار بود براساس وعده و وعیدهای فراوان دولتمردان و رسانههای حامی دولت، «فتحالفتوح برجام»! دو دستاورد اصلی در پی داشته باشد. اولی لغو بالمره تمامی تحریمها در روز اجرای توافق(یعنی دی ماه ۹۴) و دومی گشایش اقتصادی برای عموم مردم.
در حال حاضر نه تنها تحریمهای قبلی (حتی هستهای؛ مانند تحریم U-turn) سر جای خود باقی ماند بلکه تحریمهای بیسابقه؛ شدید و جدیدی در عصر پسابرجام علیه ایران تصویب شد، با این تفاوت که دیگر بخش زیادی از توان هستهای را از دست دادهایم و همزمان تحریم هم میشویم!
حال با این وجود، بزککنندگان برجام، که جرات ندارند نازکتر از گل به رفتارهای تحقیرآمیز آمریکا بگویند، به فحاشی به منتقدان و نسخهپیچی «ذلت در مقابل زورگویی» مشغولند.
علاوه بر این، این جماعت مدعی شده است که تحریمهای جدید، غیر هستهای است و با تغییر صورت مسئله در پی آن است که القاء کند که موضوع برجام هستهای بوده و اصلاً توافق نقض نشده است و برای رفع تحریمهای جدید باید باز هم مذاکره کنیم.
این در حالی است که اولا تحریم s۷۲۲ که توسط مجلس نمایندگان آمریکا تصویب شد علاوه بر آنکه صراحتاً نقض بندهای ۲۶، ۲۸ و ۲۹ برجام است، بر اساس دستور اجرایی ۱۳۳۸۲ سال ۲۰۰۵ رئیسجمهور وقت آمریکا علیه ایران به بهانه «هستهای» بنیان گذاشته شده است.
ثانیا به اذعان بسیاری از کارشناسان، برجام از نظر آمریکاییها با اجرای تعهدات ایران تمام شده و تعهدات آمریکا روی کاغذ باقی خواهد ماند و اگر دولت ایران انتظار وعده نسیه جدیدی! از سوی آمریکا دارد باید امتیاز نقد جدیدی! بدهد.
بنابراین بزک کنندگان برجام این پالس را به دشمن میدهند که هر چقدر تحریمها شدیدتر و گستردهتر شود، پاسخ متقابلی دریافت نخواهند کرد و دولت ایران آماده است تا خسارت محض برجام را به دیگر مولفههای قدرت کشور نیز با برجامهای بعدی تعمیم دهد.
http://kayhan.ir/fa/news/109911
ش.د9601767