تاریخ انتشار : ۱۵ شهريور ۱۳۹۶ - ۰۷:۴۵  ، 
کد خبر : ۳۰۴۳۵۷
ميان‌آبادي بر تمايز قائل شدن بين «كمبود آب» و «بحران آب» تأكيد كرد

مناقشات آب در قدر مطلق

(روزنامه شرق ـ 1396/05/18 ـ شماره 2932 ـ صفحه 15)

هميشه در خبرها مي‌شنويم كه ايران با بحران آب روبه‌روست و نزاعي كه در آينده منطقه خاورميانه را در هم مي‌آشوبد، نزاع بر سر آب است. اين هشدار بارها از سوي برخي از مقامات ارشد جهاني بيان شده. اما حجت ميان‌آبادي، پژوهشگر ديپلماسي آب و مدرس دانشگاه‌هاي تربيت مدرس تهران و فردوسي مشهد، معتقد است اين تنها يك خطاست كه تصور كنيم كمبود آب به معناي بحران آب است و هر كمبود آبي منجر به تنش و ايجاد درگيري مي‌شود، زيرا تحقيقات جهاني نشان داده آب در وهله اول عاملي براي مشاركت است و تقريبا دو برابر آنچه در جهان منجر به نزاع شده، مشاركت‌ بر سر منابع آبي از طريق حكمراني خوب و بسترهاي نهادي شكل گرفته است. ميان‌آبادي كه اين سخنراني را در همايشي با عنوان «بحران بي‌آبي» در اواخر تيرماه بيان كرده بود، اخيرا نيز در نشستي با عنوان «آب و رويكردهاي نو در گذر تاريخي ايران» به موضوع تنش آبي پرداخت و تأكيد كرد كه مطالعات گسترده نشان داده است چيزي به نام «جنگ آب» تاكنون در جهان رخ نداده است. او در بخشي از سخنان خود از امنیتی‌کردن مسئله آب اظهار نگرانی کرد و افزود: باید بین ابعاد امنیتی آب و امنیتی‌کردن آن تفاوت قائل شویم. مسائل آب در بعد ملی و بین‌المللی داراي ابعاد امنیتی است و غفلت از مسائل و ابعاد امنیتی طرح‌ها، سیاست‌ها و رویکردها، پذیرفته نیست. این مسئله به معنی امنیتی‌کردن آب نیست. در نهادهای سیاست‌گذار بحث‌هایی می‌شنویم که مسائل آبی را با نگاه امنیتی مورد توجه قرار می‌دهند. این مسئله مي‌ تواند خطرناک باشد.
میان‌آبادی دیپلماسی را محدود به مذاکره آبی ندانست و گفت: مذاکرات آبی یکی از ابزارهای دیپلماسی است. به گفته او، در مسئله آب در كشور سه گروه دولت، دانشگاه و مردم مقصر هستند. بنابراین باید در تحليل شرايط و مشكلات ديپلماسي آب در كشور قصور و فرصت‌هاي اين سه گروه را مورد مطالعه قرار دهيم كه متأسفانه ما در هر سه گروه ضعیف هستیم. میان‌آبادی با اشاره به اینکه محدودکردن مسئله آب به دو وزارتخانه امور خارجه و نیرو همچنین سازمان حفاظت محیط‌ زیست اقدامی غلط است، قصور این سه مجموعه در مسائل هیدروپليتیک آب را تأیید کرد.

کمبود آب یا بحران آب؟

موضوع اصلی ارائه امروز من درباره بحران بی‌آبی یا بحران کم‌‌آبی است که این روزها مکرر در سطح جامعه و رسانه‌ها مطرح شده و شنیده می‌شود. درباره عبارت «بحران کم‌آبی» چند سؤال کلیدی مطرح است: آیا «بی‌آبی» یا بهتر بگوییم در مقام علمی آن «کم‌آبی»، یک «بحران» است؟ اگر جواب این سؤال مشخص شود، سؤال دوم این است که چه چیزی می‌تواند «کم‌آبی» را به «بحران آب» تبدیل کند؟ و درنهایت اینکه مکرر در رسانه‌ها و مقالات و پژوهش‌های علمی شنیده می‌شود که کمبود منابع آب یا کم‌آبی در آینده نه چندان دور می‌تواند تبدیل به تنش و درگیری و حتی جنگ آب شود و به کرات نیز شنیده‌ایم که قرن آینده، قرن جنگ آب خواهد بود. آیا این گزاره، صحت دارد و کم‌آبی لزوما منجر به تنش و درگیری و منازعات خواهد شد؟

زمانی ‌که درباره بحران آب یا همان water crisis صحبت می‌کنیم، ابتدایی‌ترین سؤالی که باید مطرح کنیم این است که بحران آب چیست؟ برای اینکه جواب این سؤال را بدهیم، باید دو تعریف داشته باشیم. یک- تعریف آب چیست؟ که در این فرصت محدود امکان واکاوی آن نیست و از آن می‌گذرم و دو- از منظر علمی به چه پدیده‌ای «بحران» گفته می‌شود؟ به بیان ساده، یک پدیده باید چه ویژگی‌هایی داشته باشد که به‌عنوان «بحران» در نظر گرفته شود و بعد، برای آن پدیده به‌عنوان پدیده‌ای که دچار بحران شده، از رویکردهای «مدیریت بحران» استفاده کنیم.

در بحث بحران، این سؤال کلیدی را باید مطرح کنیم که یک پدیده چه زمانی بحران محسوب می‌شود؟ اصولا یک پدیده چه زمانی بحران (crisis) محسوب شده و چه زمانی در زمره بلایا (disaster) قرار می‌گیرد؟ خشک‌سالی و سیل دو پدیده طبیعی هستند. چرا در بسیاری از مقالات علمی، خشک‌سالی و کم‌آبی را به‌عنوان بحران می‌شناسیم، اما سیل را به‌عنوان بلا یا فاجعه در نظر می‌گیریم؟ آیا رویکردهای مقابله و بهتر بگوییم مدیریت این‌ دو پدیده، باید متفاوت باشد؟

بحران چیست؟ اگر بخواهیم برای بحران تعریفی در نظر بگیریم، باید اشاره کرد که تعاریف بسیار متعددی در زمینه‌ها و رشته‌های مختلف برایش تعریف شده است. یک تعریف آن است كه زمانی که یک پدیده به شرایطی برسد که باید تصمیم‌های مهم در بازه‌های زمانی بسیار کوتاه گرفته شود، آن پدیده به بحران رسیده است. بر این اساس، در این شرایط برخی مدیران و سیاست‌گذاران ادعا می‌کنند که شرایط بحرانی است و فرصت تفکر و مطالعات جدی نداریم. چون وضعیت بحرانی است، باید سریعا و در مدت کوتاهي کاری انجام دهیم که مکرر در کشور نمونه‌ها و مثال‌های مختلف آن را شاهد بوده‌ایم که این می‌تواند هم مثبت باشد هم منفی.

اما یک پدیده زمانی ‌که به‌عنوان بحران شناخته می‌شود، چند ویژگی کلی دارد: اولین ویژگی‌ بحران‌ها این است که غیرقابل پیش‌بینی هستند. ویژگی دوم آنها این است که دینامیک و پویا بوده و ایستا نیستند. ویژگی مهم سوم آن است که بحران‌ها، ماندگار نیستند و شرایط اضطراری دارند. بنابراین موقت و گذرا هستند. فرض کنید کسی می‌گوید یک تا دو ماه است که دچار بحران روحی شده است. این پذیرفتنی است اما کسی که قریب به ١٥ سال است که این مشکل را دارد، نمی‌تواند بگوید من «بحران» روحی دارم و این فرد از مسئله بحران گذر کرده و به مراحل حادتر رسیده است. ویژگی چهارم، عدم قطعیت است. اگر یک پدیده، مجموع این ویژگی‌ها را داشته باشد، می‌توانیم بگوییم این پدیده، به‌عنوان بحران مطرح شود و می‌توانیم از رویکردهای «مدیریت بحران» برای مدیریت آن استفاده کنیم. اما سؤال اصلی آن است که آیا «کمبود آب» لزوما به معنای «بحران آب» است؟ رابطه بین «کمبود آب» و «بحران آب» چیست؟ اگر کمبود آب به معنای بحران آب است، آیا پرآبی به معنای نبود مشکل آبی است؟ اگر این‌گونه نیست، پس چرا در برخی از کشورها و مناطق پرآب، ما شاهد هشدارها درخصوص تنش‌ها و حتی بحران آب هستیم؟ آنچه مشخص و واضح است آن است که کم‌آبی، یک پدیده طبیعی است و یک پدیده طبیعی نمی‌تواند به معنای بحران تلقی شود. بنابراین کمبود منابع آب، لزوما به معنای بحران آب نیست. بنابراین اینجا این سؤال پیش می‌آید که چه عواملی باعث می‌شود کمبود منابع آب به‌عنوان یک عامل و پدیده طبیعی به بحران تبدیل شود؟ این سؤال هم در بحث سیاست‌گذاری و هم در بحث مدیریت و برنامه‌ریزی در سطوح مختلف محلی، منطقه‌ای و ملی و بین‌المللی مطرح است.

حکمرانی بد، عامل بحران آب

آنچه کمبود منابع آب را به بحران آب تبدیل می‌کند، گزاره‌ای به نام سوءمدیریت و حکمرانی بد است. یعنی کمبود منابع آب، لزوما بحران آب نیست. یک حلقه مفقوده بین این دو هست. در این زمینه مطالعات بین‌المللی متعددی صورت گرفته است. به‌عنوان نمونه، بانک توسعه آسیایی (ADB) هرساله چشم‌انداز کشورهای آسیایی را تهیه و منتشر می‌کند. بخش مهمی از این مطالعات، بحث امنیت آبی در کشورهای آسیایی را بررسی و واکاوی می‌کند. از سال ٢٠٠٦ میلادی این چشم‌انداز هر سال منتشر می‌شود. نتایج مطالعات و تحلیل‌های عمیق چشم‌اندازی که برای کشورهای آسیایی صورت گرفته، این را نشان می‌دهد که کشورهای آسیایی اگر با بحران آب مواجه شدند، به خاطر کمبود فیزیکی منابع آبی نیست. بلکه به خاطر سوءمدیریت یا مدیریت ضعیف آنهاست. به بیان ساده، اثبات همان گزاره که این سوءمدیریت است که باعث ایجاد بحران آب در کشورهای آسیایی شده است نه کمبود آب.

گزارش سالانه این نهاد که در ٢٠١٣ میلادی نیز منتشر شد دوباره بر همین مسئله تأکید می‌کند که همان‌طور که در گزارشات سال‌های گذشته نیز اشاره شد یافته‌های مطالعاتی اخیر نیز همچنان نشان می‌دهد که اگر بعضی از کشورهای آسیایی به‌ویژه کشورهای در حال توسعه، با مسئله‌ای به نام بحران آب مواجه شوند، به خاطر کمبود فیزیکی منابع آبی نیست؛ بلکه به خاطر سوءمدیریت است؛ بنابراین باید بر این مسئله کلیدی دقت کرد که بین بحران آب (water crisis) و کمبود آب (water scarcity) حلقه مفقوده‌ای به نام سوءمدیریت هست؛ بنابراین عزیزان سیاست‌گذار و طراح باید بر این مسئله تمرکز جدی کنند که چطور باید این حلقه مفقوده را در سیاست‌گذاری‌ها و طراحی‌ها به‌ویژه در طراحی شهری و مدیریت شهری به‌ویژه در بسیاری از مناطق شهری که کمبود آب داریم، در نظر بگیریم که این طراحی در بخش‌های مختلف در کلان‌شهرها به بحران آب تبدیل نشود. بنابراین همان‌طور که تأکید کردم، جواب سؤال اول این است که «بحران کم‌آبی» یک واژه علمی و پذیرفته‌شده‌ نیست. ما وقتی که کم‌آبی را به‌عنوان یک بحران قبول کنیم، بدیهی است که راحت‌ترین راه‌حل آن، مدیریت عرضه و تأمین منابع آب و جبران کم‌آبی است که سیاست‌گذاری کشور را به سمت مدیریت عرضه سوق می‌دهد و این همان مصیبت اصلی سیاست‌گذاری بخش آب در کشور است که سال‌هاست گریبان‌گیر ما شده است؛ علاوه‌براین، زمانی که کم‌آبی را به‌عنوان بحران می‌پذیریم، به دلیل بحرانی جلوه‌دادن آن، راهکار آن، مدیریت بحران و تصمیم‌گیری‌های عاجل و سریع و در بسیاری مواقع بدون مطالعات کافی و جامع است که مجموع اینها می‌تواند برای کشور شرایط بسیار نامناسبی را رقم بزند.

اما سؤال بعدی آن است که آیا کم‌آبی باعث ایجاد تنش و درگیری می‌شود؟ آیا جنگ بعدی در قرن حاضر جنگ آب خواهد بود؟ آیا لزوما آنچه مکرر در مقالات، یادداشت‌ها و سخنرانی‌ها می‌بینید و می‌شنوید، آب یک منبع تنش است یا خیر و برخلاف تصور ما آب و کمبود منابع آب عامل همکاری و مشارکت بوده و هست؟

هشدار سیاست‌مداران برای جنگ آب

افراد و سیاست‌مداران متعددی از‌جمله انور سادات، پطروس غالی، کوفی عنان، محمد مرسی و نوری مالکی برای جنگ آب هشدار داده‌اند و حتی گفته‌اند که جنگ بعد در قرن آینده، جنگ آب است؛ اما زمانی که درباره تنش صحبت می‌کنیم، سؤال ابتدایی ما باید این باشد که چطور می‌توانیم تنش را اندازه بگیریم؟ نمونه بارز این مسئله روابط ما با ترکیه است. اکنون با ترکیه بر سر داعش، پروژه گاپ و مسائل مختلف تنش داریم؛ اما از سوی دیگر، چون در سالگرد کودتای ترکیه هستیم، ایران اولین کشوری بود که با کودتا در ترکیه مخالفت کرد. جمله معروف آقای ظریف، وزیر امور خارجه را هم به یاد می‌آوریم که گفته بود: «در شب کودتا در ترکیه تا صبح چشم‌هایمان بسته نشد». حال سؤال این است که میزان تنش در روابط دو کشور در چه سطحی است؟ سطح تنش ایران با ترکیه و ایران با عربستان و آمریکا در چه حد است؟ آیا یکسان است؟

روش‌های متفاوتی برای اندازه‌گیری میزان تنش وجود دارد؛ اما معروف‌ترین روش‌ ارائه‌شده اخیر، روشی است که از سوی پروفسور ولف و همکارانش در دانشگاه اورگون آمریکا ارائه کرده‌اند. در این روش، ١٦ شاخص را از منهای هفت به معنای جنگ تمام‌عیار و رسمی تا مثبت هفت، به معنای مشارکت کامل، در نظر گرفته‌اند؛ اما برای پاسخ به این سؤال که آیا مسائل آبی باعث تنش است یا همکاری؛ آنها در یک مطالعه جامع، کل وقایع آبی (شامل وقایع همکارانه‌محور و وقایع تنش‌محور) را از سال ١٩٤٨ تا ١٩٩٩ میلادی که بیش از‌ هزارو ٨٠٠ مورد واقعه آبی بین ١٢٤ کشور و سپس، وقایع آبی بین سال ٢٠٠٠ تا ٢٠٠٨ میلادی را که شامل ٧٥٥ رخداد آبی بود، بررسی کردند.

آب، عامل مشارکت یا تنش؟

نتایج نشان داده برخلاف باورهای عمومی، اکثر اتفاقات آبی رخ‌داده در دنیا در قرن گذشته، مشارکت‌محور بوده و نه تنش‌محور. نکته دیگر آنکه تقریبا رخدادهای مشارکت‌محور بر سر آب، دو برابر رخدادهای تنش‌محور است؛ بنابراین نتیجه‌گیری این بود که برخلاف تصور ما که آب می‌تواند عامل تنش باشد، ‌آب می‌تواند عامل مشارکت باشد که این مسئله کاملا به ساختار حکمرانی و رویکردهای مدیریتی ما بستگی دارد.

اما چه عواملی باعث می‌شود که آب عامل تنش یا عامل مشارکت شود؟ اختلافات آبی ایران و افغانستان و مسائل آبی ما با ترکمنستان را به‌عنوان دو الگوی اختلاف و مشارکت در نظر بگیرید. پروژه آیکو (ICOW) یکی از پروژه‌های معروف هیدروپلیتیکی است که به بررسی این مسئله در دنیا پرداخته است. این پروژه با استفاده از بانک اطلاعاتی معروف MTOPS -که سعی دارد همه تنش‌های رخ‌داده در جهان را ثبت کند- تنش‌ها و تنازعات آبی را که تاکنون در سه منطقه دنیا شامل آمریکا، آسیای غربی (خاورمیانه) و اروپای غربی بر سر منابع آبی مشترک اتفاق افتاده، بررسی کردند. آنها در این مطالعات، سه عامل کلیدی کمبود آب، ساختار حکمرانی و میزان تنش‌ها و تنازعات آبی را در این مناطق بررسی کردند. نتایج نشان داد که کمبود منابع آب زمانی باعث افزایش تنش شده که ساختار و سازمان مناسب برای حکمرانی حوضه آبریز مشترک وجود نداشته است و برعکس جاهایی که ساختار مناسب حکمرانی و بستر نهادی برای مدیریت و بهره‌برداری مشترک وجود داشت، کمبود منابع آب نه‌تنها باعث ایجاد تنش نشده؛ بلکه باعث افزایش مشارکت و همکاری در آن حوضه‌ها نیز شده است؛ بنابراین اینکه تصور کنیم کمبود آب لزوما منجر به بحران آب و تنش و درگیری آب خواهد شد، این گزاره از نظر علمی اشتباه است؛ بنابراین اگر می‌خواهید بر بحث منابع آب، مدیریت شهری، طراحی و سیاست‌گذاری در بخش‌های مختلف تمرکز کنید، به جای تمرکز غلط بر یک پدیده طبیعی به نام کمبود منابع آب، باید بر عامل و علت مهم‌تر، یعنی مدیریت و حکمرانی صحیح آب، تأکید و تمرکز کرد.

http://www.sharghdaily.ir/News/138063

ش.د9601971

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات