(روزنامه جوان ـ 1396/05/09 ـ شماره 5150 ـ صفحه 2)
با توجه به مواضع و شعارهاي مطرح شده توسط ترامپ و تندروهاي حاكم بر مجلسين امريكا، به نظر ميآيد كه براي دستگاه سياستگذاري حاكم بر امريكا، چارهاي جز اين باقي نمانده است كه خلأهاي موجود در برجام را به فرصتي براي جبران شكستهاي امريكا در برابر ايران تبديل و از آن طريق ايران را به پذيرش برجامهاي ديگر وادار سازد.
در مورد چرايي مواضع كنگره و كاخ سفيد، روند تحولات، اهداف اصلي امريكاييها را آشكارتر كرده است، يعني در حالي كه بهانههاي ظاهري امريكا موضوعاتي نظير هستهاي، موشكي و يا حقوق بشر است، روزنامه نيويورك تايمز هفته گذشته بر ريشه اين كينهورزيها تأكيد ميكند، آنگاه كه مينويسد: بسياري از سياستمداران امريكايي معتقدند به دليل آنكه ايران از سال 1979 ميلادي (1357 خورشيدي و زمان پيروزي انقلاب اسلامي) راهش را از امريكا جدا كرده است، تنها سزاوار انزوا و مجازات است. اين جمله نيويوركتايمز ترجمان همان جمله ترامپ است كه در 15 بهمن 1395 در گفتوگو با فاكسنيوز گفته بود كه ايران اگر با امريكا باشد، امريكا نه با هستهاي ايران مشكل دارد و نه موشكي ايران، مبتني بر همين هدف امريكاييهاست كه پمپئو، رئيس سازمان سيا 29 تيرماه از تغييرات اساسي در راهبرد امريكا عليه ايران سخن به ميان آورده و ميگويد: در يكي از اولين اقدامات رئيسجمهور امريكا در حال ايجاد ائتلافي از كشورهاي خليج (فارس) و اسرائيل براي يافتن پلتفرمي مشترك براي عقب راندن توسعهطلبي ايران است، اما نكته مهم اين است كه امريكا براي تحقق راهبرد خود براي مقابله با گسترش نفوذ و هژموني ايران گزينههاي چنداني را در پيش رو ندارد، زيرا در حالي كه دولت قبلي امريكا دائماً از روي ميز بودن همه گزينهها سخن به ميان ميآورد و تكيه اصلياش در بهرهگيري از اين گزاره تهديد ايران به برخورد نظامي بود، اين دولت بر ناتواني امريكا در بهرهگيري از اين گزينه از همان روزهاي آغازين تأكيد و درك كرده است كه ورودش در يك درگيري نظامي جديد براي امريكا چقدر هزينه دارد.
عدم همراهي اروپا و ديگر متحدين با امريكا در اين دور جديد از تحريمها به رغم همراهي در تهيه برجام، عملاً امريكا را در اين دور جديد تنها گذاشته است، به گونهاي از همين آغاز زمزمه مخالفتها با يكهتازي امريكا آغاز شده است، مضافاً بر اينكه ايران در عرصههايي كه امريكا به عنوان دور جديد تحريمها مطرح كرده است، نشان داده كه به خودكفايي رسيده است، يعني عرصه فعاليتهاي موشكي و يا نظامي، عرصهاي نبوده است كه ايران پيش از اين تحريم نباشد، چرا كه همه دستاوردهاي نوين ايران در عرصه موشكي و ارسال ماهواره به فضا، در اوج تحريمها حاصل شده است.
نكته ديگر آبديدهتر شدن مردم نسبت به روند تحريمهاست، يعني در شرايطي كه در گذشته هر مصوبه كنگره و يا بيانيه كاخ سفيد ميتوانست به تلاطم در عرصه اقتصادي و بازار ايران بينجامد، اما مصوبه جديد تأثيري در عرصه اجتماعي و اقتصادي ايران نداشت، اما تنها نقطه اميد ترامپ و تيم همراه او تبديل اين مصوبه و تبعات آن به شكلدهي به يك دوقطبي در جامعه ايران است؛ دوقطبي كه ميتواند از منظر آنان به يك تقابل در جامعه ايران انجاميده مقدمهاي براي براندازي و تغيير در جامعه ايراني و در نهايت زمينهسازي براي برجامهاي بعدي باشد، تا از اين طريق بتواند با مهار نفوذ و اقتدار ايران، زمينه را براي بازيابي اقتدار و موقعيت از دست رفته امريكا در منطقه فراهم كند به عبارت ديگر انتظار امريكاييها از كاركرد مصوبه جديد شكست اقتدار ايران است كه در ماههاي اخير به رغم، انفعال دستگاه سياست خارجي، توانسته است حرف اول را در منطقه زده و با شكست پيدرپي امريكا و متحدينش ايران اسلامي را به قدرت اول در منطقه تبديل كرده است. از نگاه آنان تضعيف اقتدار و توان موشكي ايران و تحريم سپاه به عنوان پاسدار دستاوردهاي انقلاب و محور اصلي حمايت از مقاومت تنها راهي است كه ميتواند ايران را از مواضع مقتدرانه خود عقب رانده و با دامن زدن به مخالفتهاي داخلي، زمينه را براي تسليم و پذيرش برجامهاي بعدي آماده كند.
اما به رغم تصور امريكاييها سلسله مصوبات و تحريمهاي اخير همانگونه كه اشاره شد، نه تنها نتوانست چالشي جدي در عرصه اقتصادي و اجتماعي كشور ايجاد كند، بلكه با توجه به زمينههاي وحدت گفتمان و انسجام در كشور، در صورت هدفگذاري مناسب ميتواند به فرصتي براي دستگاه سياست خارجي تبديل شود تا از موضعي قدرتمندانهتر اعتبار و عزت ايران اسلامي را پاس داشته و خلأهاي برجام را كه هر از گاهي به عرصهاي براي امتيازگيري دشمن تبديل ميشود، كور كند.
ش.د9601926