(روزنامه بهار – 1396/04/17 – شماره 223 – صفحه 3)
وبلاگ حمید نجف-چند صباحی است که از انتخابات شورای شهر تهران می گذرد و تقریبا آب های نقد از آسیاب ذهنهای افکار عمومی گذشته است ، انتخابی که متاسفانه به دلیل سو استفاده و یا زیاده خواهی تعدادی از لیدر های شورای عالی سیاستگذاری و قطعا بعضی از چهره های پشت صحنه مدعی اصلاح طلبی با حرف و حدیثهای زیادی مواجه شد.
شاید یکی از عمده دلایل این اختلاف و سو استفاده چند حزب زیاده خواه را بتوان ناشی از فقدان بزرگ مرد سیاستمدار و البته اخلاقمدار کشور دانست.
مرحوم هاشمی رفسنجانی ، مردی که بارها با تدبیر و درایت خود جریان اصلاحات را از انحراف نجات داد و بصورت مستقیم و غیر مستقیم آن را در ریل صحیح قرار داد .
پس از این رحلت جانگداز شاید این اولین تجربه انتخاباتی بود که متاسفانه بدون حضور او و به این شکل سئوال بر انگیز اتفاق افتاد .
اختلافی که هنوز هم در جریان انتخاب شهردار همگی شاهد و ناظر آن هستیم .
پیشتر نوشته بودم که اصلاحات برای تداوم و پویایی و از همه مهمتر حفظ مقبولیت مردمی خود گاها نیاز به نقد و اصلاح درونی دارد ، نقدی که شاید بعضی از چهره های مجیزگوی این جریان آنرا برنتابند و برآن خرده بگیرند اما لازم می دانم که نقد سازنده خود را از موضوعات این چند ماه اخیر به عنوان عضو کوچکی از این بدنه بزرگ با شما در میان بگذارم .
شاید این درد و دل ها تلنگری باشد برای ورود به مرحله "اصلاح ، اصلاحات "
1 – کمترین انتظار از سید اصلاحات آن هم در نبود هاشمی عزیز این بود که نقش پدری خود را با جسارت و قدرت بیشتری اعمال کند ، طرفداری از یک لیست پر حاشیه بدون عنایت به نظر مخالفین و منتقدان شاید در آن برهه حساس از نظر زمانی کار معقولی بود اما در فضای بعد از انتخابات شایسته بود که ایشان با تشکیل جلسه ای اضطراری بین طرفهای در گیر این انتخابات آنان را در جهت همگرایی و همدلی بیشتر سوق می دادند . متاسفانه این کار تا کنون به نحو مطلوبی اتفاق نیفتاده و اگر هم شده بصورت شفاف اطلاع رسانی نشده است و این آتش زیر خاکستر همچنان در انتظار نسیمی دیگر رها شده که بسیار خطرناک است .
2- هر چند اعضای شورای شهر فعلی با دور زدن اکثر احزاب و گروههای اصلاح طلب و البته تردستی و شعبده بازی بعضی از چهره های شورای عالی سیاستگذاری و تنها از میان دو سه حزب و گروه از جمله کارگزاران سازندگی ، اتحاد ملت و بنیاد امید ایرانیان وارد شورا شده اند اما باید بپذیرند که آنان دیگر نماینده حزب خود نیستند و از نظر کارکردی وامدار جریان اصلاحات و مردم هستند .
اگر بنا باشد در جریان انتخاب شهردار و طبعا مدیران شهرداری هم کار به نحو ناشایست مانند لیست بستن شورا پیش رود قطعا به اعتبار و مقبولیت اصلاحات ضربه سنگینی وارد خواهد کرد .
3- از بزرگان اصلاحات می خواهم که با تشکیل ساختاری جدید با حضور همه اندیشه های این جریان و احزاب و گروههای حامی اصلاحات کار را به نحوی مدیریت و سازماندهی کنند که در آینده درصد سو استفاده ، زیاده خواهی و تبعیضهای ناروا به حداقل برسد .
4- رای دهندگان به لیست مورد حمایت رئیس دولت اصلاحات این توقع را دارند که از بازماندگان این انتخابات و کسانی که به جد مورد تبعیض و ظلم قرار گرفته اند به نحوی در سایر ارکان مدیریتی شهرداری استفاده شود .
5_ اعتبار رهبر اصلاحات در طول زمان و با هزینه های گزاف به دست آمده است. این اعتبار را نباید به آسانی خرج کرد و از دست داد. بستن لیست در دقیقه ی 90 و استفاده از اعتبار نام اصلاحات، فقط یک بار جواب می دهد و در صورت اشتباه متولیان ، همم به اعتبار آنان ضربه میزند و هم اعتماد مردم.
6_پیشنهاد میکنم که اعضای شورای شهر ، انتخاب شهردار تهران را با نظر و مشورت مردم و حداقل از طریق نظرسنجی از آنان پیش ببرند ، شاید از این طریق ضمن احترام به نظر جمع تا حد زیادی از حرف و حدیث های نا خوشایند کاسته شود .
البته منظور از نظر سنجی این نمونه های آبکی راه بینداز و جابینداز که اینروزها در شبکه های مجازی ملاحظه می کنید، نیست، افکار سنجی هایی که هر کدام با یک نیت و هدف مشخص در دستور قرار دارد.
نیت یک نظر سنجی واقعی از میان همه صاحب نظران و شخصیتهای مختلف سیاسی در خصوص نامزدها است.
ش.د9602069