فرض و حدس من این است که ترامپ پایبندی ایران به برجام را تأیید نخواهد کرد و به کنگره اجازه خواهد داد در این زمینه تصمیم بگیرد. اگر اروپا، ژاپن، روسیه و چین تصمیم بگیرند که در کنار آمریکا باشند، فکر میکنم توافق به پایان خواهد رسید[...]
یادداشت: «فرض
و حدس من این است که ترامپ پایبندی ایران به برجام را تأیید نخواهد کرد و
به کنگره اجازه خواهد داد در این زمینه تصمیم بگیرد. اگر اروپا، ژاپن،
روسیه و چین تصمیم بگیرند که در کنار آمریکا باشند، فکر میکنم توافق به
پایان خواهد رسید.»؛ «فرض»، «حدس» و «اگر» سه بخش کلیدی عبارات وزیر امور
خارجه کشورمان در مصاحبه با روزنامه «فایننشالتایمز» و «گاردین» درباره
سرنوشت برجام است. عبارات کوتاهی که هر خواننده و شنوندهای پس از شنیدن یا
خواندن آن با خود خواهد گفت که چطور میتوان به همین سادگی و آن هم بر
اساس فرضها و اگرها درباره برجام سخن گفت؟! پرسشی که برای یافتن پاسخ آن
باید به عقب بازگردیم، به روزهایی که به سادگی از کنار شروط رهبر معظم
انقلاب برای اجرای برجام عبور شد و بدون در نظر گرفتن آن شروط، برجام به
اجرا درآمد و تعهدات کشورمان با عجله به مرحله اجرا رسید؛ به روزهایی
بازگردیم که منتقدان مذاکرات هستهای و متن برجام را با برچسب دلواپس و
تندرو از میدان به در میکردند و به کوچکترین انتقادات به فرایند مذاکرات
هجمه میشد! باید به آن روزهایی بازگشت که به قولهای ضمنی و خارج از متن
برجام اعتماد شد و رسانههای زنجیرهای عبارت «امضای کری تضمین است» را
تیتر یک خود کردند. آری، درک این سادهسازی و عبارات پر از فرضیات و
احتمالات ممکن نیست، مگر آنکه علل مذاکرات هستهای را که همانا تفکر
«توافق با آمریکا مشکلات کشور را حل میکند» و «برای حل مشکلات باید
نگاهمان به بیرون از مرزها باشد» را بفهمیم و درک کنیم. به عبارت سادهتر و
دقیقتر، تا زمانی که نگرش و تفکر «ما نمیتوانیم» وجود دارد و بر روی
توان داخلی چشم میبندیم و ثروتها و تواناییهای بیبدیل خودمان را نادیده
میانگاریم، باید منتظر از راه رسیدن برجامهای دیگر نیز باشیم. شکستهایی
که صاحبان این تفکر با پایکوبی و جشن از آن استقبال کردند و خواهند کرد.