(روزنامه آفتاب يزد ـ 1395/05/12 ـ شماره 4674 ـ صفحه 1)
خلاصه گفتگوی کارشناسان محترم این بود که: کمبود و ضعف سازمانی و اداری و نبود سازمان مستقل در زمینه آسیب های اجتماعی و ضعف قوانین و مقررات و نیروی متخصص و بودجه کافی و مانند اینها موجب شده که میزان آسیبهای اجتماعی افزایش یابد و اگر اینها درست شود، آسیبهای اجتماعی کاهش خواهد یافت و چنین و چنان خواهد شد.
اکنون سوال این است که: مگر ما تا به حال دهها سازمان و اداره و موسسه و نهاد و وزارتخانههایی چون وزارت رفاه و تامین اجتماعی، سازمان بهزیستی و وزارت کار و رفاه اجتماعی و سازمان غیردولتی گوناگون (N.G.O) و وزارت کشور، شهرداری، خانههای سلامت، ریحانه خانههای سبز، اورژانس اجتماعی و مداخله در بحران، و دختران فراری، سازمان مبارزه با موادمخدر و مانند اینها نداشتهایم؟ و این همه افراد متخصص که بنده افتخار آشنایی با برخی از آنها و به کاردانی و تعهد و دلسوزی آنان در مورد کاهش آسیب های اجتماعی، اعتقاد دارم مشغول به کار نبودهاند و بودجه لازم و کافی نداشتهاند؟ و نیروی متعهد انتظامی کشور حدود هزار شهید در راه مبارزه با قاچاقچیان موادمخدر: تریاک، هروئین، آمفتامین، ایبوقا، اکستاسی، مرفین، کوکائین، ماری جوانا، حشیش، والیوم، لیبریوم، متادون، نعناع، کراک و شیشه، تقدیم نکرده و نداشتهایم؟ پس چرا انواع آسیبهای اجتماعی نه تنها کاهش پیدا نکرده بلکه به شدت افزایش یافته است؟ آیا خدای ناخواسته همه این متخصصان و عزیزان در طول این سالها هیچ کاری انجام ندادهاند و خورده و خوابیده بودند؟ و برنامه چهارم و مجلس تکلیف نکرده و از همه مهمتر مگر" فرمان رهبر خردمند و فرزانه "بارها، مطرح نشده و تاکید نفرمودهاند؟ و ریاست جمهور و وزیر کشور، این همه هزینه نکردهاند؟ که حال صحبت از سازمان، قوانین و مقررات و بودجه به میان میآید؟ پس چه شده که این همه: نیرو و سازمان و بگیر و ببند و زندان و اعدام و غیره و غیره، بیتاثیر بوده؟ و نه تنها بر میزان: اعتیاد به انواع موادمخدر (حدود 2 میلیون و رسیدن اعتیاد به موادمخدر به درون مدارس و رسیدن اعتیاد به سن 12 سالگی و افزایش آن در بین دختران)، سیگار، قلیان، طلاق (حدود 27/5 درصد و از 4 ازدواج یک طلاق و گاهی صحبت از هر پنج ازدواج سه طلاق صورت میگیرد)، روسپیگری، تجردگرایی و همباشهای سیاه (اصطلاح غلط و نابهجای ازدواج سفید)، رابطه نامشروع برخی زنان شوهردار با مردان بیگانه و خودکشی، دزدی، همسرکشی و دیگرکشی، فرار دختران و پسران و کودکان کار خیابانی و تکدیگری و غیره افزایش پیدا کرده و در هرگوشه و کناری به چشم میخورد؟
چون "خواجه در بند نقش ایوان است" و به جای آنکه به فکر عوامل موثر در بروز انواع آسیبهای اجتماعی باشند، در فکر تاسیس سازمان و وضع قوانین و مقررات و تامین بودجه و نیروی متخصص و مانند اینها هستند و روبنایی فکر میکنند و از "حال درون بیخبر هستند استعیذالله مما یفترون" و بنده حاضرم در هرکجا مقرر فرمایند بر اساس تئو.ری که سال قبل براساس نظریه : ارسطو، نیوتن و انیشتین و بعد هم تئوری فضای زندگی "کورت لوین "روانشناس و استاد بزرگ دانشگاه (ام .ای. تی) در دهه 1936 تا 1946 بنام" فضای اجتماعی و میدان نیرو" در کشور مطرح کردهام، روشن کنم که مشکل از نیروی انسانی متخصص و سازمان و بودجه و مانند اینها ، نیست.
و: هر داروکه ایشان کردهاند این عمارت نیست ویران کردهاند .
بیخبر بودند از حال درون استعیذالله مما یفترون ( مثنوی مولوی)
بلکه عوامل و زیربناهای دیگری است که باید حل شود تا کمی بتوان از آسیبهای اجتماعی کاسته شود و میبایست فکر و اقدامات دیگری کرد و همانطور که در بالا به نظر رسید سازمان، مقررات و قوانین نمیتوانند از میزان آسیبهای اجتماعی بکاهند.
زیرا براساس نظریه بنده تحت عنوان: " فضای اجتماعی و میدان نیرو "که در سالها قبل مطرح کردهام و مورد قبول کسانی که در محضرشان مطرح شده، قرار گرفته، هر یک از افراد جامعه در یک «میدان اجتماعی یا میدان نیروی» خاص خود، قرار دارد که در هر لحظه تغییر مییابد و هیچگاه به یک صورت نیست و در هر لحظه از یکدیگر متفاوت است.
در "میدان نیرو" همواره دودسته نیرو وجود دارند: " نیروهای برانگیزنده" که کوشش میکنند تا تعادل فرد را برهمبزنند و به کار خاصی وادارند. مثلا: سیگار بکشد یا درس نخواند، طلاق بگیرد یا به پرخاشگری بپردازد یا موادمخدر مصرف کند یا به سینما برود و از آرایش خاصی استفاده کند و ادا و اطواری دربیاورد و دهها مورد دیگر.
دسته دیگر نیروهای بازدارنده هستند که سعی میکنند تا فرد را از کار خلاف و غیرهنجار و معمول باز دارند.
حال برای آنکه هر فردی در تعادل باشد و از کارهای مختلف از جمله کارهای خلاف و آسیبهای اجتماعی پرهیز کند، باید همواره نیروهای بازدارنده، برنیروهای برانگیزنده و سوق دهنده، برتری داشته باشد. در غیر اینصورت تعادل فرد به هم میخورد و فرد دچار تعارض و در نتیجه به انواع کارهای نادرست، از جمله انواع آسیب های اجتماعی میپردازد.
خوب حالا که تا اندازه بسیار مختصری، با " میدان نیرو " آشنا شدیم ، به عرض میرسانیم که به نظر ما چون " نیروهای برانگیزنده "که در زیر به نظر می رسد، بر نیروهای بازدارنده که: تنبیه، تبعید سریالهای تلویزیونی، سخنرانی و نصیحت و پند و اندرز و خواهش و تمنا و امثالهم باشند، برتری دارند، در نتیجه هیچگاه نمیتوان انتظار داشت که انواع آسیبهای اجتماعی کاهش یابد:
نیروهای" برانگیزنده یا سوق دهنده " عبارتند از :
خانواده، بدسرپرستی، تک سرپرستی، بیسرپرستی، بیکاری، فقر، اختلاف طبقاتی، گرانی و تورم، دوستان، همسالان، محل زندگی، شهرنشینی، اعتیاد والدین ، ازدواج ناموفق، ارضا نشدن تمایلات جنسی، کمبود محبت از طرف خانواده و شوهر، ضعف شخصیتی، لذت طلبی و هوس بازی، دوستان ناباب، پایبند نبودن به اعتقادات اخلاقی، ماهوارهها، خشونتهای جنسی، جسمی، روحی و روانی، امیال و خواستهای دور از دسترس، حاشیهنشینی، زندگی در شهرهای صنعتی، زندگی در اطراف مناطق پر رفت وآمد؛ نظیر اطراف ترمینالهای مسافربری و راهآهن، خیابان گردی...
پر نشدن اوقات فراغت جوانان، ویژگیهای شخصیتی و ناراحتیهای روحی و روانی، تجربه دوران کودکی، کمبود شادی و نشاط، رفقای معتاد، محیط آموزشی و کاهش اقتدار مدیر و معاون و معلم، در دسترس بودن موادمخدر، شخصیت فردی، بیبندوباری والدین و رابطه نامشروع مادر و پدر، سن، جنس، فروریختگی ارزشها و هنجارهای اجتماعی و فرهنگی، انومی اجتماعی، کاهش اقتدار مشروع مادر و پدر و اطرافیان، شکست در زندگی، شغل، تحصیلات فروریختگی فرهنگی و از خود باختگی والدین، ضعف کنترل و نظارت اجتماعی و قانونی، محل زندگی، قوانین (حاکم بودن قوانین زاجره به جای قوانین جابره) به زندان انداختن مردم، دزدیهای میلیاردی، رشوهگیریها و اختلاسها و دریافت حقوقهای نجومی، تعارضات سیاسی و تعاملات اجتماعی نامناسب، بین مردم و مردم با مسئولان، روابط مداری در جامعه و عدم تخصص گرایی و ضعف قانون مداری، ماهوارهها و فضای مجازی و تهاجمات فرهنگی و رسانهای بیگانه و سریالها و فیلمهای سینمایی، بیسوادی و کمسوادی (حدود 9 میلیون بیسواد در کشور وجود دارد) ضعف کنترل و نظارت و دهها مورد دیگر، سر و سامان نیابد و برطرف نگردد به هیچ وجه نباید انتظار داشت که انواع آسیبهای اجتماعی کاهش یابد، زیرا براساس نظریه بنده نیروهای برانگیزنده و یا سوق دهنده که در بالا اشاره شد، بر نیروهای بازدارنده، برتری دارند ... در نتیجه انواع آسیبهای اجتماعی کاهش نخواهد یافت. به همین جهت با تاسیس سازمان، مقررات قوانین و بودجه و به کارگیری نیروهای متخصص و امثالهم، نه تنها از میزان آسیبهای اجتماعی کاسته نخواهد شد، بلکه بر میزان آنها همانطور که بنده در حدود 25 سال قبل در روزنامه"حیات نو" نوشتهام:" بیگانگی با فرهنگ ملی از کودکستان آغاز می شود"، زنگها برای ما به صدا درمیآید"، خانه از پای بست ویران است، "روح وحشتناک انسان شرافتمند" ، "آموزش و پرورش بیمار" ، "در افکارخودخانه تکانی کنید" که همه موجود است. اگر فرشتگان هم بیایند و مصدر امور شوند و دهها و صدها سازمان بسازیم و به وسیله بهترین متخصصان اداره شوند و هر بودجهای که لازم است در اختیار بگذارند، نمیتوانند در کاهش انواع آسیبهای اجتماعی موثر باشد و از میزان کجرفتارها کاسته نخواهد شد و آب در هاون کوبیدن است.
بنابراین "هیچ سازمان و مقرراتی نمیتواند در زمینه کاهش انواع آسیبهای اجتماعی موثر باشد، مگر زیرساختها فراهم و مردانی که آنها را اداره میکنند، بدانند چه کاری میخواهند انجام دهند.
http://aftabeyazd.ir/?newsid=44903
ش.د9504975