(روزنامه رسالت ـ 1395/12/22 ـ شماره 8897 ـ صفحه 1)
" اگر احساس مسئوليت در مسئولان به گونهاي بود كه آنان همواره دغدغه كار و تلاش و هدفگرايي و مجاهدت داشتند، نشان ميدهد آنان در خطوط اصلي حكومت اسلامي حركت ميكنند اما اگر برخلاف اين بود بايد بدانيم كه از چارچوبهاي حكومت اسلامي خارج شدهايم."
وكيل، وزير، رئيس جمهور ، رئيس مجلس و رئيس قوه قضائيهاي كه با اشتياق بر مسند خدمتگزاري نشسته و سراسر وجودش را احساس مسئوليت براي گرهگشايي از مردم پر كرده باشد:
- بابت اين خدمتگزاري بر كسي منت نميگذارد
- از اين خدمتگزاري خسته نمي شود و خدمت شبانهروزي را مغتنم ميشمارد
- كثرت مشغله موجب عصبانيت و پرخاشگري او نمي شود
- بهاي توفيق خدمت به مردم را از خداوند درخواست مي كند و به حداقل تامين معيشت خويش خرسند است و حقوق نجومي مطالبه نمي نمايد.
- دغدغه خدمت هر چه بيشتر موجب مي شود كه آماده شنيدن هر انتقادي باشد و حتي در برابر انتقادات ناروا نيز گردنفرازي نميكند و منتقدان را تمسخر نمينمايد و به آنان اهانت روا نميدارد.
- به آمار و اطلاعات كلي كه در زمينه بهبود اوضاع مردم به او داده مي شود و اكتفا نميكند و ميكوشد بر سفره مردم رونقي بيفزايد.
- در برابر كژرفتاري خويشاوندان و اطرافيان خود بيتفاوت نيست و اجازه نميدهد برادر ، فرزند و ديگر منسوباتش بر فرصت خدمتگزاري او خدشه وارد سازند.
بر اين اساس كسي كه در موقعيت خدمت به جامعه قرار ميگيرد ، اگر از انگيزههاي خدمت خويش مراقبت و آنها را تقويت ننمايد به سرعت در سراشيبي سقوط نفساني واقع مي شود و به همين دليل بايد درباره عواملي كه موجب اين سقوط ميگردد بيشتر انديشيد :
1- فاصله گرفتن با مردم ،خصوصا اقشار محروم جامعه
انبوه اشتغالات دولتمردان ، غالبا فرصت ارتباط نزديك با مردم بويژه با ولي نعمتان جامعه را از آنان سلب مي كند و اگر برنامهاي منظم و نه نمايشي در اين زمينه پيشبيني نكنند اندك اندك حتي نعمت داشتن محبت به محرومان و طبعا احساس مسئوليت براي خدمت به آنان را نيز از دست ميدهند.
2- زندگي اشرافي و مرفه
آفت ديگري است كه دولتمردان در معرض آسيب آن قرار دارند و حتي اگر منبع تامين اين نوع زندگي امكانات شخصي باشد مانع آن مي شود كه آنان مشكلات مردم را آنچنان كه بايد درك كنند و با احساس مسئوليتي مضاعف براي خدمت به جامعه تلاش نمايند و بر همين اساس نشست و برخاست با اهل دنيا و مرفهين بيدرد نيز نكوهش شده است.
3- دلبستگي شديد به پست و مقام و حفظ موقعيت
بيماري روحي ديگري است كه اگر دولتمردي دچار آن گردد ، آنچنان چشم و گوش فطرتش كور و كر مي شود كه احساس مسئوليت و تكليف خدمت را به فراموشي ميسپارد چنين دولتمردي نميتواند بديهيترين مشكلات مردم را لمس و درك كند و هر فرياد دادخواهي و تظلمي را ناباورانه ، حمل بر توطئه و سياه نمايي رقباي سياسي مينمايد حتي اگر مشكلات آشكاري نظير معيشت مردم يا مشكل ريزگردها در خوزستان باشد.
4- خواص و اطرافيان دنياطلب
اين نيز يكي ديگر از عواملي است كه در كمين دولتمردان نشسته است تا دغدغه خدمت و احساس مسئوليت را در آنان كمرنگ و رضايتمندي از عملكرد خود را جايگزين آن سازد. طبعا با وجود "خواص" بله قربانگو براي حضور ناصحان باتقوا كه خيرانديشانه كلام حق را عليرغم تلخي آن بيان ميدارند ، زمينهاي باقي نميماند.
5- بيتوجهي به تذكرات علما و بزرگان
يكي از توصيههاي امام سجاد (ع) در دعاي ابوحمزه ، مداومت بر درك محضر علما و بزرگان دين ميباشد و ضرورت اين ارتباط و توجه به دغدغههاي آنان براي كارگزار و دولتمردي كه هر لحظه در خطر وسوسههاي شيطاني مي باشد ، نيازي حياتي است تا مبادا با فراموش كردن احساس مسئوليت ، فرصت خدمت را به غفلت بگذراند.
http://www.resalat-news.com/Fa/?code=254180
ش.د9505005