(روزنامه صبح نو – 1395/03/31 – شماره 260 – صفحه 4)
در ایران، به خصوص همزمان با اظهارات برخی مسوولان سیاسی- مذهبی، دیدگاههای جدلی درباره ازدواجموقت در سطح جامعه قوت یافت؛ اظهاراتی که با ارزشهای اخلاقی و انتظارات فرهنگی درگیر شده و بحثهای زیادی در رسانه در داخل و خارج کشور به راه انداخت. بدین ترتیب، زمینه انجامدادن پژوهشهایی در همین راستا فراهم آمد.
حائری (1997) در تحقیقی کیفی، که نتایج آن از خلال مصاحبه با 40 زن و 9 مرد در شهرهای تهران،کاشان، قم و مشهد در سالهای 1987-1982 به دست آمده، انگیزه اصلی زنان از ازدواجموقت را مالی و انگیزه اصلی مردان را شهوت دانسته است. او اینطور عنوان میکند که اغلب نمونهها در سنین کم به ازدواج با مردانی با اختلاف سنی فاحش، معتاد و دچار بیماریهای خاص درآمده بودند. زنان از خانوادههایی فقیر از نظر مالی، فرهنگی و متعصب بودهاند که پس از ازدواج و بچهدارشدن، همسرشان آنها را طلاق داده و سرخورده شده بودند. آنان پس از یک یا چند ازدواج دائم، به ازدواجموقت روی آورده بودند. بسیاری از این زنان، به دلیل وعدههای مردان (بعضاً متشرع و متأهل)، مبنی بر عقد دائم، فریب ازدواجموقت را خورده و بعضی دیگر فکر میکردند بر اثر طولانیشدن سالهای ازدواجموقت، شبیه ازدواج دائم، حمایت مرد را خواهند داشت.
آذرکمان (1386) در «بررسی آسیبهای اجتماعی ازدواجموقت در ایران» با روشی کیفی، با 60 نفر از زنان (زنان متعه و زنان دائمی که همسرانشان ازدواجموقت کرده بودند)، در شهر اهواز، مصاحبه عمیق ترتیب داده و دریافت که هر دو گروه زنان، پیشینهای از آسیب دارند: در رابطه با زنان متعه آسیبهایی مانند فقر خانواده، خشونت؛ و در مورد زنان دائم میتوان به ازدواج اجباری و فاصله سنی زیاد اشاره کرد.
در تحقیقی دیگر که با عنوان «بررسی زمینهها و پیامدهای ازدواجموقت برای زنان» انجام گرفته است، مصاحبههای عمیق با 28 نفر از زنانی که سابقه ازدواجموقت داشتهاند، حاکی از آن است که دلایل ازدواجموقت این زنان به طور ترکیبی از نیازهای اقتصادی، عاطفی و جنسی و در نهایت نیاز به حمایت اجتماعی است. این زنان معمولاً مطلقه بوده و پیشینهای از آسیب در زندگی داشتهاند. از دید اغلب آنان، دلایل ازدواجموقت مردان مجرد، نیاز طبیعی و دلیل ازدواج مردان متأهل، هوسرانی است.
روششناسی پژوهشی
با توجه به هدف این پژوهش، که آگاهی از درک و تصور کنشگران اجتماعی از ازدواجموقت است و با توجه به حساسبودن موضوع و نبود چارچوب نظری مناسب برای آن، اتخاذ رویکردی اکتشافی و تفهمی برای دستیابی به ابعاد مختلف این پدیده ضروری به نظر میرسد. به این منظور روش تحلیل کیفی انتخاب شد. با توجه به ماهیت موضوع، که حساسیتبرانگیز است، بهترین راه جمعآوری اطلاعات مصاحبههای پدیدارشناسانه است که مستلزم همدلی محقق با سوژههای تحقیق است.
جامعه یا میدان مطالعهشده در این پژوهش زنان 21 تا 60 سال ساکن شهر تهران هستند. نمونهها به گونهای انتخاب شدند که هم افراد دارای تجربه نکاح متعه و هم افراد فاقد این تجربه در نمونه باشند. انتخاب نمونه با توجه به حداکثر تنوع براساس متغیرهایی چون سن، سطح، تحصیلات، طبقه اقتصادی، وضعیت تأهل، تجربه ازدواجموقت و وضعیت اشتغال به صورت هدفمند- نظری صورت گرفته است.
نتایج پژوهش
نتایج حاصل از مصاحبههای کیفی عمیق نشان میدهد که زمینهها، انگیزهها و شرایط نکاح موقت در اشکال متفاوتی در میان افراد تفسیر میشود. در ادامه، دادهها براساس برخی تمهای اکتشافی درخصوص زمینهها و بسترهای ازدواجموقت ارائه میشود.
فشار اجتماعی به زنان مطلقه و مجرد و روی آوردن به ازدواجموقت
فشار اجتماعی زمینه مؤثری در باب ازدواجموقت پنداشته شده است. براین اساس، مصاحبهشوندگان معتقدند ازدواجموقت میتواند ناشی از فشاری باشد که افراد در تعاملات خود آن را تجربه میکنند. به علاوه، عوامل دیگری همچون تمایل به کسب تأیید اجتماعی، مقتضیات نهاد حقوقی و خانوادگی نیز میتواند به فشار اجتماعی و در نهایت کنش ازدواجموقت، یا تفکر در مورد مبادرت به آن منجر شود.
وقتی زنان از سویی تعاملات خود با اطرافیان (خانواده، دوستان، همکاران و ...) را ناامن بیابند و انتظار آرامش و امنیتی که از این تعاملات دارند-به خصوص در ارتباط با جنس مخالف- تأمین نشود، و از سویی دیگر به عللی همچون بیوهبودن و تمایل به فرار از انزوا، به این تعاملات محتاج باشند، زمینهای برای ازدواجموقتشان فراهم میشود.
مطابق با درک مصاحبهشوندگان، ازدواجموقت به منظور تمایل به کسب تأیید اجتماعی هم میتواند صورت پذیرد. به عبارتی، مردم در زندگی روزمره به دنبال «مطلوب واقعشدن» هستند و از آن در روابط اجتماعی خود لذت میبرند. هنگامیکه در نتیجه عوامل مختلف مانند نامشروعبودن رابطه بین دو جنس و فقدان منزلت متأهلی، کنشگران اجتماعی از این پاداش (مطلوب واقعشدن) در مبادلات انسانی روزمره خود محروم شوند، از راههایی همچون نکاح موقت، سعی در بازپسگیری آن خواهند داشت. از دید برخی پاسخگویان، متأهلبودن حامی منزلتی است که تعاملات اجتماعی را برای ایشان تسریع میکند. توضیح اینکه به سبب تعارض خردهفرهنگ تجرد و مطلقهبودن با فرهنگ غالب در جامعه، احساس ناامنی در تعاملات به وجود میآید.
یکی از پاسخگویان (مطلقه) یکی از دلایل کنش ازدواجموقت خود را اینگونه میگوید: «چون آدم مطلقه پیشنهادهای خیلی مزخرف بهش میشه. همه، کسایی که من فکرش رو نمیکردم، به من میگفتن آبجی و توی لفافه یه پیشنهاد دیگهای به من میکردن.»
زنان، موقتبودن رابطه خود را پنهان میکنند
اما از سوی دیگر، ازآنجاکه ازدواجموقت با مقبولیت اجتماعی روبهرو نمیشود، راهکاری که سوژههای دارای تجربه ازدواجموقت برمیگزینند این است که موقتبودن رابطه خود را پنهان میکنند. از این طریق، آنان هم به منزلت متأهلی دست مییابند و هم ازدواجموقت خود را نزد دیگران دائم جلوه میدهند.
در درک مصاحبهشوندگان، نهاد حقوقی نیز میتواند در شکلگیری فشار اجتماعیای که به کنش ازدواجموقت منجر میشود، مؤثر باشد. این نهاد از طریق قانونگذاری، کنش کنشگران را مطابق با هنجارهای اجتماعی تنظیم میکند و به نوعی کنترل اجتماعی دست میزند. محدودیتهای قانونی که بر چندزنی دائم مترتب شده است،کنترل اجتماعی- حقوقیای است که سوژهها را در برخی موارد، بهرغم تمایل شدید به ازدواج دائم، ناچار به ازدواجموقت میکند. پاسخگوی دیگر، 36 ساله دارای تجربه کنش ازدواجموقت درباره دلیل عدم مبادرتش به ازدواج دائم میگوید: «از نظر قانونی نمیشد دائمیاش کنیم. چون خانم اولش اجازه نمیداد.»
نقش فشار ناشی از خانواده
وجه دیگری که میتواند فشار اجتماعی قلمداد شود، فشار ناشی از خانواده است؛ بنابر روایت پاسخگویان، فشاری که از سوی خانواده بر افراد وارد میشود، بعضاً در پذیرش متعه مؤثر است. افراد انتظار دارند آرامش مطلوب مورد نظر خود را در کوچکترین، اما مهمترین نهاد اجتماعی-خانواده- بیابند. به عبارتی، خانواده برایشان پایگاهی حمایتی و عاطفی، با تعاملات به دور از برچسبها، سوءظن، متهمانگاری، و شایعات باشد. هنگامیکه این امر در خانواده میسر نشود، راهی به نام ازدواجموقت پیش رویشان قرار میگیرد. علاوه بر این موارد، سوژههای پژوهش بارها نظام فرهنگیای را که در آن بهسر میبرند، مورد انتقاد قرار داده و خود را نیازمند به حمایت ذکور خانواده جهتیاب دانستهاند؛ امری که میتواند فشار خانوادگی را تخفیف بخشد.
تسهیل دینی
باورهای مذهبی که در جریان جامعهپذیری توسط افراد پذیرفته میشود و به مرور زمان درونی میشود، بر نحوه نگرش و کنش افراد تأثیرگذار است. به عبارت دیگر، بعضی پاسخگویان با تمسک به باورهای دینی ضرورت، مشروعیت و مقبولیت ازدواجموقت را تفسیر میکنند. یکی از پاسخگویان، 46 ساله که خود ازدواجموقت را تجربه نکرده است، میگوید: «ازدواجموقت اشتباه نیست یا بد نیست. قرآن میگه-عسی ان تکرهوا شیئا و هو خیرلکم- شاید من خیلی چیزها رو نپسندم، ولی اون لازمه زندگی باشه، من چه کارهام که توی نظر خدا بخوام اظهارنظر کنم که خوبه یا بده. من فقط میگم برای خودم نمیپسندم... من میگم ازدواجموقت یه چیزی است که خدا قرار داده و قطعاً صلاح انسان رو بهتر از انسان میدونه.»
مردم زنان را مقصر میدانند/ بدپوششی زنان، مردان را در موقعیتی غیرقابل کنترل قرار میدهد
بنابر روایت پاسخگویان، منش و کردار زنان نیز میتواند از عوامل مؤثر بر شکلگیری ازدواجهای موقت تلقی شود. در این معنا، پاسخگویان زنان را مقصر انگاشته و بر این باورند که عوامل فرهنگی همچون بدپوششی که از سوی خردهنظام فرهنگی زنانه ایجاد میشود، مردان را تحت موقعیتی غیرقابل کنترل قرار میدهد. بر اثر این فشار، مردان در بدترین وجه به سمت ازدواجموقت سوق مییابند.
یکی از پاسخگویان، 45 ساله، با تحصیلات کارشناسی و فاقد تجربه ازدواجموقت میگوید: «خود زنهامون هم مقصر هستن. با چه شکل و شمایل میآن بیرون که باعث میشن مردها به سمتشون کشیده شن! فکر کن زنه توی خونه زحمت میکشه. از صبح تا شب به بچههاش میرسه. درصورتیکه اون یکی زنها زن زندگی نیستن. فقط لعاب دارن.»
نقش نیازهای اقتصادی، جنسی و حمایتی در گرایش زنان به نکاح موقت
به تصور مشارکتکنندگان، احساس نیاز اساسی میتواند عاملی برای ازدواجموقت باشد. نیاز اقتصای، نیاز فیزیولوژیک، نیاز به ایمنی، نیاز به توجه و احترام، و نیاز به عشق و تعلق که مازلو آنها را ازجمله نیازهای اساسی دانسته است، در گرایش فکری به ازدواجموقت یا اقدام به آن مؤثر پنداشته شدهاند.
نیاز اقتصادی، که در قالب نیاز به حمایت مالی و نیاز به مسکن مطرح شده، عمدتاً از سوی مصاحبهشوندگانی که خود تجربه ازدواجموقت را نداشتهاند، بیان شده است. به عبارتی زنانی که متعه را تجربه کردهاند، از این عامل کمتر به منزله عامل مؤثر در اقدام خودشان به متعه یاد میکنند. آنان حتی مهریه خود را غیرمالی -نظیر شاخه گل و سفر به اماکن مقدس- تعیین میکنند.
اشاره به نیاز جنسی از دید سوژهها مختص مردان نبوده و انگیزه جنسی زنان نیز در کنار سایر عوامل از سوی سوژهها تأثیرگذار تلقی شده است. البته با عنایت به مفهوم کنش میتوان گفت ارضای جنسی در چارچوب ازدواجموقت، که اسلام آن را تجویز میکند (البته در صورت حصول شرایطی)، آزادی سامانیافته است. اگر نیازهای فیزیولوژیک، نسبتاً خوب ارضا شوند، آنگاه مجموعه جدیدی از نیازها پدید میآیند مانند حمایت و داشتن حامی مقتدر که مازلو آن را جزو نیازهای ایمنی طبقهبندی میکند.
میخواستم سایه سر داشته باشم
به تصور مصاحبهشوندگان، خلأهای حمایتی موجود در نظام فرهنگی برای زنان بدون همسر قابلیت آن را دارد که زنان را به این کنش سوق دهد. یکی از پاسخگویان متأهل و 34 ساله، درباره نیاز به پس از طلاق یکی از نزدیکان خود به «سایهسر»، اینگونه توضیح میدهد: «جدا شده بود، سن و سالش هم بالا بود. نیاز به ساپورت داشت. دلش میخواست که یکی باشه که عین همه زنهای ایرانی بالاسرش باشه، با اینکه خودش کار میکرد.»
فردی دیگر، 33 ساله، از جمله دلایل خود برای مبادرت به ازدواجموقت را چنین میگوید: «میخواستم آقابالاسر داشته باشم، سایه سر داشته باشم.»
ناکارآمدی تعاملات زناشویی در مردان
از دید مشارکتکنندگان، ناکارآمدی تعاملات زناشویی از جمله شرایطی است که در ازدواجموقت مؤثر واقع میشود. عامل مذکور در ابعادی همچون نقش جنسیتی، جنسی، عاطفی و اخلاقی صورت میپذیرد. یکی از پاسخگویان؛ 40 ساله، که خود نیز ازدواجموقت را تجربه کرده است، در مورد علت ازدواجموقت یکی از اطرافیان خود (که مردی متأهل است) میگوید: «تقصیر خانمش هم هست. مثلاً اون روز به خانمش زنگ زد که میخواییم با هم شام بریم بیرون. خانمش گفت برای چی من بیام! خودتون برید دیگه. من کارهام مونده، باید به درس بچهها برسم و از این حرفها. ببین! زنش هم باهاش همراه نیست.»
در بعد جنسی، ناکارآمدی به دو گونه جلوه میکند: تولید نسل و روابط جنسی. حال اگر در خانواده دائم این کنش صورت نپذیرد، به اعتقاد برخی مشارکتکنندگان، ازدواجموقت میتواند این امر را میسر کند. انفعال جنسی زن دائم و بهتبع آن، عدم ارضای جنسی مرد هم عامل مؤثر دیگر ارزیابی شده است. این در حالی است که برخی صاحبنظران معتقدند زن از لحاظ غریزه جنسی، نیرویی بالاتر از مرد دارد.
خانمم محبت نمیکند
همچنین به نظر مشارکتکنندگان، بدخلقی زن دائم و نقصان عاطفی برای مرد، مصداق دیگری از ناکارآمدی تعاملات زناشویی بوده و میتواند زمینهساز ازدواجموقت مرد شود. یکی از پاسخگویان؛ 36 ساله با تحصیلات زیر دیپلم که اکنون در عقد موقت بهسر میبرد، درباره پیشنهاد جدید عقد موقت با مردی دیگر و علت آن، اینگونه میگوید: «میگه... خانمم بهم محبت اصلاً نمیکنه ... این دوست داره زنش بگه و بخنده و شوخی کنه، زنش اینجوری باهاش نیست. خیلی سنگین تا میکنه باهاش.»
فراهمنبودن موقعیت ازدواج دائم
بر اساس ازدواج همگون، همه نظامهای همسرگزینی به ازدواج همسان تمایل دارند و این خود نتیجه تعامل به معاملهگری است؛ یعنی معمولاً با توجه به انواع مشخصات، اشخاص همسان با یکدیگر ازدواج میکنند. از منظر سوژهها، ناهمگونی در شرایط سنی و خانوادگی، موقعیت ازدواج دائم را برای افراد از بین برده و آنان را به نکاح متعه سوق میدهد. مصاحبهشوندهای 43 ساله، شاغل که خود ازدواجموقت را تجربه نکرده است، میگوید: «مثلاً [کسی ازدواجموقت میکنه] که شرایط دائم رو نداره و سن و سالش طوری نیست که امکان ازدواج دائم رو داشته باشه.»
فرار از تعهدات ازدواج دائم
در درک مصاحبهشوندگان، تعهداتی که ازدواج دائم بر زوجین تحمیل میکند، میتواند آنان را از این ازدواج دور کند و به سمت ازدواجموقت، که تعهدات انعطافپذیرتری دارد، سوق دهد. به عبارتی، زوجین درصدد اجتناب از عمل به تعهدات مورد انتظار از نقش زن دائم (مانند ارائه خدمات خانگی که در عرف از او انتظار میرود) و مرد دائم (مانند تعهدات مالی نفقه و ارث که بر اثر ازدواج دائم به مردان تحمیل میشود)، به کنش ازدواجموقت مبادرت میورزند. یکی از پاسخگویان 40 ساله و شاغل که در عقد موقت بهسر میبرد، میگوید: «ازدواجموقت[مکث] یه کم از دغدغههای زندگی کمتره. فکر و خیالت وقتی زن خونه هستی رفت و روب، رفت و آمد، شست و شو، شوهرداری، اینها یه مسوولیت گردنته ... ازدواجموقت این دغدغهها رو نداره. من وظیفه خودم نمیدونم بچهداری بکنم... با خواهرشوهر سروکله بزنم.»
زمینهسازی برای ازدواج دائم
یافتهها نشان میدهد برخی مشارکتکنندگان، ازدواجموقت را عاملی زمینهساز برای ازدواج دائم میپندارند. در ازدواجموقت، زندگی مشترک دو جنس برای مدتی بدون تشریفات انعقاد و انحلال (موجود در ازدواج دائم) شکل میگیرد. این امر، ضمن ایجاد افزایش شناخت در ابعاد جنسی و غیرجنسی، به ازدواج دائم همگون یاری میرساند. یکی از پاسخگویان 24 ساله و دارای تجربه ازدواجموقت، میگوید: «من گفتم چون تفاوت سنیمون بالاست و من هم اصلاً آمادگی دائم رو ندارم، یه سال، دوسال، موقت باشیم تا ببینیم چی میشه. باز هم قول نمیدم.»
تنوعطلبی- سیالیت
تنوعطلبی که میل به تجدید و پویایی را به منزله شرطی برای نکاح منقطع دربردارد، نمایانگر سیالیتی است که از دید مشارکتکنندگان افراد را به سمت ازدواجموقت سوق میدهد. تنوعطلبی و سیالیت به لحاظ جسمانی، زمینهای برای ازدواجموقت فراهم میآورد. بر این اساس، سوژههای پژوهش معتقدند زنانی که به ازدواجموقت گرایش ذهنی دارند و به آن مبادرت میورزند، صرفاً به بعد جنسی بدن توجه میکنند؛ درحالیکه مردان به زیبایی بدن نیز توجه دارند. یکی از پاسخگویان؛ 36 ساله میگوید: «زنهایی (صیغه میکنن)که شاید زود از یکی سیر میشن و میخوان برن پیش یکی دیگه.»
مورد دیگر متأهل و 44 ساله، نیز میگوید: «زنهایی [ازدواجموقت میکنن] که دنبال بهروز بودن و ماهواره و اینهان... اگر هم زنهایی باشن که دنبال ازدواجموقتان، اینجور آدمهان...کسایی میتونن ازدواجموقت کنن که خیلی دنبال اون مسائل جنسی هستن.»
از نظر سوژههای پژوهش، بعد دیگر تنوعطلبی- سیالیت، بعد عاطفی است. این مشارکتکنندگان عشق را به منزله عاملی برای ازدواجموقت دانسته و نکاح متعه را به منزله پیوندی عاطفی میپندارند. این تم اغلب از سوی سوژههای دارای تجربه ازدواجموقت بیان شده است؛ سوژههایی که در ازدواجموقت به «فردگرایی عاطفی» معتقدند که به منزله اساس پیوند ازدواج تعریف میشود، اما از دید کسانی که تجربه ازدواجموقت را ندارند، لازمه این ازدواج حفظ فاصله عاطفی است. یکی از پاسخگویان؛ مطلقه و شاغل از جمله دلایل مبادرت به این ازدواج را همین امر دانسته و اینگونه ادامه میدهد: «میتونه گزینه مناسبی باشه، ولی به شرط اینکه عاقلانه وارد بشن که ضربه نخورن. دیگه تو ازدواجموقت آدم باید احساس رو کنار بذاره... میبینم که امکان داره برای من هم این مشکلات پیش بیاد، پس ترجیح میدم که اصلاً واردش نشم.»
رجحان نسبی ازدواجموقت به رابطه خارج از چارچوب
سوژهها معتقدند در مقایسهای که بین ازدواجموقت و روابط آزاد میپذیرد، کنشگران با در نظر گرفتن امنیت، تعهد و منزلت نسبی نکاح منقطع، در مقایسه با روابط خارج از چارچوب، به اجبار، ازدواجموقت میکنند. این انتخاب اضطراری در مورد همخانگی در ایالات متحده هم گزارش شده است؛ بهگونهای که اغلب آن را تصمیمی اختیاری و انتخابی ندانستهاند. به عبارتی، زوجها بین همخانگی و ازدواج انتخاب نمیکنند، بلکه بین مجردماندن یا همخانهشدن دست به انتخاب میزنند. یکی از پاسخگویان؛ 46 ساله و متأهل میگوید: «ازدواجموقت برای اونهایی خوبه که خیلی تنوعطلباند و جلوگیری میکنه از همین فسادی که همینجوری هرزگی و لاابالیگر... هرکس با هرکس دوست شه. به هرحال در مقایسه با لاابالیگری باز یه تعهدی، یه چیز قانونیای، شرعیای پشتش هست.»
نتیجهگیری
عوامل و زمینههای متعدد شکلگیری ازدواجموقت، آنگاه که در کنار شرایط پیچیده و حتی التقاطی (دینی- مدرن) جامعه ایران قرار میگیرد، تحلیل و فهم این حکم دینی را دچار پیچیدگی دوچندان میکند که نمیتوان به سادگی از کنار آن گذشت یا دست به تعمیمها و سادهسازیهای ناروا زد. ازدواجموقت در ذهنیت مصاحبهشوندگان وجوه فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی آشکار دارد؛ هرچند فهمی که از این وجوه وجود دارند، گهگاه تناقضات آشکاری با یکدیگر داشته باشد و صد البته اگرچه این فهم با آن معنایی که شارع مقدس مدنظر داشته و مورد وفاق عموم مفسران است، تطابق نداشته باشد. چنین شرایطی ایجاب میکند که ضمن بررسی جامعهشناختی مکرر این پدیده از منظری کیفی و کمی، طی تعامل با عالمان دینی، به تفسیر و تحلیل این پدیده پرداخته شود.
http://sobhe-no.ir/newspaper/260-1/6/9868
ش.د9603020