میشود نیم نگاهی به او انداخت و بیتفاوت از کنارش گذشت. بعضیها کنجکاوترند. حواسشان شش دانگ به سمت زن ایستاده کنار خیابان میرود که غرق در رنگ و لعاب، با شکل و شمایلی غریب، در انتظار است. احتمالاً صحنه توقف اتومبیلها و چانهزنی رانندگان با زن را دیدهاید. اگر حوصله کنید و کمی منتظر بمانید، میبینید که عاقبت، سوار یکی از اتومبیلها میشود. اینکه کجا میرود، معلوم نیست اما اینکه برای چه کاری میرود، مثل روز، روشن است؛ حتی در آن تاریکی شب. جا و مکان مشخصی ندارند.
اینجور نیست که تضمین کنید وقتی همراه خانواده از خیابان، اتوبان یا زیر پلی عبور میکنید، چشمتان به صحنهای مشابه نیفتد. خانمی نقل میکرد که پسر نوجوانش آنچنان محو چنین صحنهای شده بود که مادر به زحمت توانسته بود حواس بچه را از آن منحرف کند. بعد هم سؤالهای پسر نوجوان و مادری که تمام تلاشش را کرده بود تا واقعیت را پنهان کند تا خدای نکرده ذهن پسرش منحرف نشود. «تابو» همان چیزی است که مانع آگاهی نوجوانان و جوانان میشود. نبود آگاهی هم زمینه را برای ایجاد آسیب فراهم میکند، نمیشود در جامعه زندگی کرد و از مشکلات و آسیبهای آن دور بود؛ ممکن است دامن هرکسی را بگیرد. اعتیاد، فحشا، ایدز، شنیدن این کلمات گرچه ناخوشایند است اما باید شنید و دربارهشان گفت؛ بارها و بارها.
توجه به بهداشت جامعه یک طرف و شناخت جامعه از این آسیب هم یک طرف. اما هرچه هست برای کنترل هر دو سوی ماجرا چارهای جز پذیرش این پدیده و اعتراف به آن نداریم. چنانچه دکتر سیاری از ایجاد مراکزی برای معاینه، در اختیار گذاشتن وسایل بهداشتی و آموزش پیشگیری زنان روسپی سخن میگوید: «مراکز جدیدی در کنار مراکز شبکه بهداشتی برای معاینه زنان روسپی ایجاد شده است که این افراد را از نظر بیماریهای قابل انتقال از طریق تماس جنسی مانند هپاتیت، ایدز و سایر بیماریهای مقاربتی محافظت میکند. در این مراکز پس از معاینه به زنان روسپی آموزشهای لازم برای پیشگیری از بیماریهای مقاربتی داده میشود و وسایل پیشگیری نیز به صورت رایگان در اختیارشان قرار میگیرد.»
سید حسن موسوی چلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران در این باره در گفت و گو با «ایران» میگوید: «از سال 1365 که آمار ایدز مشخص شد، تا چند سال پیش غالب افراد شناسایی شده مبتلا به ویروس اچ آی وی، از طریق سرنگ آلوده مبتلا شده بودند. اما در سالهای اخیر شاهد بودیم که این روند تغییر کرده و مبتلایانی که ظرف یک سال شناسایی شده اند، بیشتر از طریق روابط جنسی، آلوده شده اند. اینکه میگویم یک سال، یعنی مثلاً از ابتدای 90 تا 91 یا از ابتدای 91 تا 92. براساس همین آمار و ارقام، باید واقعیت را بپذیریم؛ اینکه تعداد افراد مبتلا شده از راه روابط جنسی، در حال افزایش است و در کنار افراد معتاد مبتلا به ایدز، افرادی را هم داریم که از راه جنسی مبتلا شدهاند.»
موسوی چلک، سخنانش را اینگونه ادامه میدهد: «در بحث روابط جنسی پرخطر با دو گروه مواجه هستیم؛ زنان آسیب دیده و روسپیها که این دو با هم تفاوت دارند. روسپی کسی است که آگاه است چه کاری دارد انجام میدهد و برای کسب درآمد این کار را میکند اما زنان آسیب دیده، فریب خوردهاند و اگر شرایط فراهم شود، به جامعه برمیگردند، به هرحال نمیشود کتمان کرد که این افراد در جامعه وجود دارند اما باید به کنترل آسیب اقدام کرد و در این راه، اولویت همواره با آموزش است. در واقع به وسیله آموزش به عنوان اولویت اول، میتوان این مسأله را مدیریت کرد. باید از تمام ظرفیتها برای آموزش همه جانبه استفاده کرد تا پیشگیری مؤثری صورت گیرد.»
او توجه را به سمت مسألهای مهم جلب میکند: «در بحث آموزش، با «تابو» مواجه هستیم. همین هم تا کنون باعث شده آنطور که باید به آموزش در روابط جنسی نپردازیم. در وهله اول باید واقعیتهای جامعه را بپذیریم؛ مثل اینکه آمار ازدواج در میان جوانان کاهش یافته، سن بلوغ پایین آمده و خیلی وقتها راه درستی برای پاسخگویی به امیال جنسی وجود ندارد. ما در رابطه با اعتیاد، در چند سال اخیر به نتایج خوبی رسیدهایم از جمله اینکه با دایر کردن مراکز کاهش آسیب یا DIC، اقداماتی را در جهت کم کردن آسیب بین معتادان انجام دادهایم که مؤثر هم بوده است اما در زمینه روابط جنسی، هنوز انجام اقدامات کاهش آسیب را نپذیرفتهایم. این در حالی است که روسپیگری، واقعیتی است که در جامعه وجود دارد و کتمان کردن آن، فقط به بالا رفتن آمار ایدز منجر میشود؛ همانطور که در مورد اعتیاد هم با این مشکل مواجه بودیم ولی در چند سال اخیر به موفقیتهایی در این زمینه دست یافتهایم.
بگذارید شفافتر صحبت کنیم. بیایید در حوزه آموزش، حیا را کنار بگذاریم. این به آن معنا نیست که بیحیا باشیم اما باید مسائل را عنوان کرد. ما میدانیم که بهترین راه برای جلوگیری از روابط جنسی پرخطر، ازدواج است اما واقعیت این است که شرایط ازدواج برای همه وجود ندارد. هر وقت هم بحث ازدواج موقت که مورد تأیید شرع است پیش میآید، از سوی جامعه با بازخورد منفی مواجه میشویم. در این شرایط معلوم است که روابط غیرمدیریت شده ایجاد میشود. وقتی میگوییم رابطه جنسی محافظت شده منظورمان این است تمام کسانی که رابطه نامشروع و حتی مشروع دارند باید تحت آموزش درست قرار بگیرند تا قربانی بیشتری ندهیم. ما هنوز به درمان ایدز دست پیدا نکردهایم اما 30 هزار بیمار مبتلا به اچ آی وی داریم که با مقاومت و عدم پذیرش جامعه مواجه هستند. همین مقاومت هم باعث میشود که تا این حد در زمینه کنترل، مشکل داشته باشیم. با این شرایط هم پیشبینی میشود که هرچه جلوتر میرویم، به تعداد افراد مبتلا از راه رابطه جنسی اضافه شود.»
رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران تأکید میکند: «ما باید شفاف و بیرودربایستی در این بحث وارد شویم. آموزش مستقیم و غیرمستقیم باید از همان سن بلوغ آغاز شود و برای این کار از ظرفیتهای مختلف همچون آموزش و پرورش و رسانه ملی استفاده شود. پنهان کردن چنین واقعیتهایی، ظلم به جامعه است. قبلاً در رابطه با اعتیاد هم همینطور بود و حالا شاهد نتیجه چنین پنهانکاری هستیم. اما از وقتی که تابو را در اعتیاد کنار گذاشتیم و به کاهش آسیب پرداختیم، در کنترل این پدیده موفقتر بودهایم. چرا باید وجود میل جنسی را کتمان و از گفت و گو در این باره اجتناب کنیم؟! همین مسأله باعث افزایش آسیب میشود و آن را از مدیریت ما خارج میکند. دولت هم باید برای آموزش در این زمینه، ظرفیتسازی کند و مصوباتی داشته باشد و در برنامه چهارم استراتژیک ایدز، به مسأله روابط جنسی بیشتر پرداخته شود. در این راه باید از ظرفیتهای انجمنهای مردم نهاد و تشکلهای غیردولتی هم بهره برد.»
اعلام خبر ایجاد مراکز کاهش آسیب برای زنان روسپی، از سوی معاون بهداشت وزارت بهداشت، عزم این وزارتخانه را برای کاهش این آسیب اجتماعی، جزمتر از همیشه نشان میدهد. این موضع و این موضوع نشان میدهد که واقعیت موجود را پذیرفتهایم و حالا درصدد کاهش و رفع آن تا حد ممکن هستیم. به گفته سیاری، در این اماکن، زنان خیابانی معاینه میشوند و آموزشهای لازم را از نظر بیماریهای جنسی، هپاتیت و ایـــدز فرا میگیرند.
انوشیروان محسنی بندپی، رئیس سازمان بهزیستی کشور نیز از اعلام آمادگی بهزیستی برای کاهش آسیب روسپیگری خبر داده و میگوید: «بهزیستی این آمادگی را دارد که نسبت به نگهداری زنانی که معتاد نیستند و آسیبهای دیگری آنها را تهدید میکند، اقدام و خدمات لازم را به این افراد ارائه کند. تاکنون نیز دو مرکز برای این زنان دایر شده و در هر مرکز نیز حدود 30 نفر خدمات لازم را دریافت میکنند.»
شاید شما هم مثل خیلیها گمان کنید که بیشتر زنان خیابانی همان زنان معتادی هستند که احتمالاً برای تأمین هزینه اعتیاد خود دست به تن فروشی میزنند. این حرف درست است اما همه موضوع نیست. بندپی میگوید: «تعداد زنان خیابانی غیرمعتاد، کمتر از زنان معتاد است و نیروی انتظامی و قوه قضائیه هم در گزارشهای خود این مسأله را تأیید میکنند. در هماهنگیهایی که در استانداری تهران انجام شد هم استراتژی اول این بود که هرچه زودتر نسبت به جمعآوری زنان معتاد اقدام شود و سپس این افراد غربالگری شوند و افرادی که اعتیاد دارند از آنهایی که دارای دیگر آسیبها هستند جدا شوند. با این احوال پیشبینی میشود که مراکز نگهداری زنان خیابانی غیرمعتاد باید به 8 تا 9 مرکز در تهران برسد و برای حرفه آموزی و اشتغال آنها اقدام کنیم.»
البته همانطور که گفته شد، نمیتوان انتظار داشت که با ایجاد مراکز حرفه آموزی و فراهم کردن زمینه اشتغال، این آسیب اجتماعی به کلی در جامعه از بین برود. در اینجا باز به بحث مطرح شده از سوی وزارت بهداشت میرسیم و واقعیتهای تلخ جامعه که باید در جهت کاهش آسیب ناشی از آن تا حد ممکن کوشید.
http://www.iran-newspaper.com/newspaper/page/6264/9/141691/0
ش.د9501359