(روزنامه آفتاب يزد – 1396/08/02 – شماره 5023– صفحه 3)
- مفهوم اصلی انتخابات دوم خرداد، نفی تصمیمگیری از بالا به پایین بود. الان هم نگران این موضوع هستم که بهدلیل فضای خاصی که ایجاد میشود، نظرات مردم چندان مورد توجه قرارنگیرد؛ به همین دلیل است که دوم خرداد مقداری فضا بازتر بود و این تصمیم میتوانست عملی شود.
- دولت اصلاحات اساسا امنیتی نبود؛ به هر حال هر جامعهای به امنیت نیاز دارد، اما دولت وقت در نظر داشت آنجاهایی که جامعه مدنی با امنیت تلفیق میشود، امنیت برای مردم و جامعه باشد.
- نیروهای راست فکر میکردند که اتفاقات دوران آقای هاشمی کشور را به سمت لیبرالیزهکردن پیش برده است، اما نگاهی که در جریان ما یعنی نیروهای چپ بود، انتقاد از بستهشدن فضای سیاسی و فرهنگی کشور در دوران آقای هاشمی بود؛ اساسا توسعه سیاسی حذف شده بود و ما توانستیم از این پاشنه آشیل، وارد جامعه شویم.
- باید لیبرالیبودن را معنا کرد. اینها واژگانی هستند که در اذهان عمومی معنای ویژهای پیدا کرده است. مثلا ممکن است لیبرالیسم را با «فُحش» یکی بگیرند.
- ما به جریان لیبرالی وصل نشده بودیم. آن زمان شعار جریانهای مخالف اصلاحات این بود که «مخالف هاشمی، مخالف پیغمبر» است. آن موقع آقای هاشمی، متفاوت از آقای هاشمی اواخر عمرش بود.
- عملا بعد از آقای هاشمی، جریان نگاه اقتصادی وی تعدیل شد. اینطور نبود که منتقد کلی یا موافق کلی آن نگاه باشیم. در دوران اصلاحات نگاه متعادلتری ایجاد شد. به همین دلیل در طول دوران بعد از انقلاب، آرامترین و مطمئنترین اقتصاد بدون هیچ دغدغه و شوکی در زمان اصلاحات شکل گرفت.
- به نظرم قانوناساسی در بهترین دوران عمر سیاسی مردان جمهوری اسلامی نوشته شد؛ دورانی که مردان جمهوری اسلامی، از زیر بار یوغ فشار سیاسی سخت بیرون آمده بودند.
- دولت اصلاحات تلاش میکرد که حافظ مرزهای آزادی مردم در چارچوب قانوناساسی باشد. یادتان نمیآید، اما هر روز یک مجموعه آدم برای هر موضوعی علیه دولت تظاهرات میکردند.
- موضع رئیس دولت اصلاحات هیچگاه از تعادل خارج نشد و هیچگاه رابطهاش با رهبری نظام سرد نشد.
- اوج شکوفایی ژورنالیستی ایران متعلق به دوران اصلاحات بود. این دیدگاهها (بحثهای مطبوعاتی) بسیار مفید بود، اما اینکه این نظرات، نظرات دولت بود، خیر اینطور نبود.
- هنوز هم معتقدم که این کشور به اصلاحات نیاز دارد. من این نظر تندی که میگوید کل سیستم باید تغییر کند را قبول ندارم و معتقدم که تمام مشکلات را میتوان با اصلاحات حل کرد.
- نقد متقارن را میشود پذیرفت، اما نقد یکجانبه چون قدرتی پشت سرش است را نمیتوان پذیرفت.
- تخریبها علیه هاشمی (در دوره اصلاحات) را درست میدانستم، اگر الان بخواهم از آن نظرات دفاع کنم، خوب نیست.
- اگر پشتوانه اصلاحات در انتخابات نبود، موفقیت نبود. این جدالی است که دارد اتفاق میافتد که به نظرم صحیح هم نیست.
- اصلاحات نیازی است که در جامعه پشتوانه دارد و البته با مخالفتهای زیادی هم مواجه میشود. مشکل جریان مقابل ما این است که میخواهد صرفا با قدرت، پشتوانههای مردمی را به دست آورد یا از بین ببرد.
- این ائتلاف (ائتلاف اصلاحطلبان با اعتدالگراها) نیاز به ادامه دارد، چون اگر نباشد، تشتتی ایجاد میشود که قطعا به نفع اصلاحطلبان نخواهد بود.
- اصلاحات قطعا توانایی زیادی دارد و در جامعه هم پشتوانه قوی دارد، اما اگر این توانایی با تواناییهای دیگر یکی شود، قطعا بهتر است. آسیبی که ما در سال ۸۴ دیدیم این بود که اصلاحات باز هم رای آورد، اما در افراد مختلف پخش شد. کروبی ۵۰۰ هزار رای کمتر از احمدینژاد آورد.
- فضایی که میخواست همه چیز را از بین ببرد، از میان رفت و اصلاحات توانست خود را بازسازی کند؛ اصلاحات توانست اکثریت مجلس و شوراها را بگیرد.
- اصلاحات باید مانند هر جریان سیاسی دیگری از خطاهایی که انجام داده درس بگیرد.
- لاریجانی علاقه دارد به جریان اصلاحات نزدیک شود، اما هنوز بحثی درباره این موضوع در میان اصلاحطلبان نشده است. لاریجانی انسان هوشمندی است و به پشتوانه اعتباری اصلاحطلبان واقف است.
- کسانی که دلسوز انقلاب هستند، باید نظرات انتقادی خود را در چارچوب نظام و حاکمیت عنوان کنند.
- عملکردی که در دوره اصلاحات داشتیم بهمعنای مخالفت با اصل نظام نبود، البته ممکن است عدهای میخواستند که مخالفت با اصل نظام را مطرح و رقیب سیاسی خود را با این بهانه از میدان حذف کنند. به نظر من همه باید عملکرد دولت را رصد کنند.
- اگر روحانی از شعارهای زمان انتخابات خود دور شود شیب انتقاد اصلاحطلبان تند میشود!
این توقع از روحانی میرفت که هیئت دولتی با ترکیب بهتر ایجاد کند.
روحانی میتوانست زمینه بیشتری برای تحقق شعارهای خود فراهم کند.
- اصلاحطلبان از اینکه توانستند آقای روحانی را در انتخابش کمک کنند، سربلند هستند؛ این فارغ از این است که روحانی چه عملکردی داشته باشد. خود این مسئله که تلاش شد روحانی رای بیاورد، در یک نمای باز و عمومی برای اصلاحطلبان و جامعه اتفاق خوبی بود که اصلاحات با سربلندی اعلام میکند این کار را انجام داده است.
- اگر دولت در جایی کج رفت، هزینهاش به پای اصلاحات ریخته نمیشود، اما دفاع بیدلیل از دولت لازم نیست.
- افرادی که جلو اصلاحات را میگیرند، راه را برای تخریبچیها باز میکنند. اگر الان سال ۵۷ باشد، من بار دیگر انقلابیام و میروم انقلاب میکنم.
- فعلا همه برای اصلاحات حرف میزنند. از طرف دیگر رشد رسانهای بهوجود آمده که نمیتوانیم آن را حذف کنیم. یک زمان آدمها برای فهم اصلاحات باید به آرشیو مراجعه میکردند؛ این فرق داشت با الان که هر روز یک نفر حرف میزند. اینها وقتی مطرح میشود، روی احساسات نسل جدید سوار میشود؛ من این مسئله را پاشنه آشیل اصلاحطلبی میدانم.
- باید فاصله (اصلاحطلبان با جریانهای افراطی) حفظ شود؛ آن جریانات افراطی بروند با تابلوی خود حضور پیدا بکنند. این جریانات افراطی در زمان دولت اصلاحات هم بودند، اما چون اصلاحات مدیریت داشت، خارج از مدیریت تلقی میشدند، خودشان را حامی اصلاحات میدانستند، اما خارج از آن مدیریت بودند.
- سیاست بهخصوص سیاست خارجی، امری روزمره است. نمیشود نقد کرد که چرا آن روز این حرف را زدهای و امروز یک حرف دیگر.
http://aftabeyazd.ir/?newsid- 87899
ش.د9603033