صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۰۲ خرداد ۱۳۸۷ - ۰۹:۲۱  ، 
کد خبر : ۳۰۶۶۸

تکنیک عملیات روانی:هجوم به سلولهای خاکستری مغز


رضا جنیدی: شاید کمتر کسی باور کند میلیونها واژه ای که روزانه از سوی دستگاههای رسانه ای و تبلیغاتی غربی به سوی ما شلیک می شود، از پشتوانه نظری و علمی دقیق در حوزه های روان شناسی، جامعه شناسی و علوم ارتباطات برخوردار است.

بدیهی است، برای ایفای نقش یک مخاطب آگاه و کنشگر و نه مخاطبی منفعل و از پیش باخته، باید با دانش، تئوری و تکنیکهای عملیات روانی آشنا شد.

آنچه هم اینک پیش رو دارید ادامه این سلسله مقاله درباره تکنیکهای عملیات روانی است.

 

مظلوم نمایی

 از مؤثرترین فنون در تحریک دشمن، استفاده از داستانهایی با مضمون قساوت و بی رحمی حریف است. کارشناسان عملیات روانی با ترسیم چهره درد قربانیان، خشم و غضب مردم خودی و احساس همدردی با قربانیان را بر می انگیزند. در جریان جنگ دوم جهانی، متحدین با انتشار گسترده این داستان که سربازان آلمانی در بلژیک، دستان کودکان را قطع می کردند، در برانگیختن خصومت علیه آلمانها بسیار موفق بودند.

صهیونیستها استاد بکارگیری این فن می باشند. دیوار ندبه که تجسم عینی و نماد مقدس دینی یهودیان است، بیانگر نیاز شخصیت یهود به ایجاد ندبه های فرعی برای حفظ ویژگی قومیت خویش است. از اینجاست که می توان فهمید، چرا یهودیان یاد و خاطره هولوکاست را گرامی می دارند و آن را بزرگ می کنند و در بزرگداشت آن چنان مبالغه می کنند که به عادت و رسم تبدیل شده است؛ به گونه ای که محال است محققی در تاریخ یهود دست به تحقیق بزند و با این حادثه برخورد نکند.

حتی از این حادثه فیلم و داستان تهیه شده و مقالات و روایات فراوانی در مورد آن نوشته شده است.

همچنین تحقیقات روانشناختی، اجتماعی و سیاسی پیرامون آن صورت گرفته تا آنجا که می توان گفت، یهودیان توانسته اند این حادثه را آنچنان که خود می خواستند پردازش کنند. اما شخصیت یهود به نمادهای مذهبی (دیوار ندبه) یا تاریخی (اسطوره ماسادا و هولوکاست) بسنده نمی کند، بلکه به دنبال مظلوم نمایی ها و ندبه های بیشتری است، به گونه ای که تعدد و فراوانی گریه و زاریها نزد صهیونیستها امری مرسوم است. شاید به دلیل بهره گیری هنرمندانه صهیونیستها از همین تکنیک است که افکار عمومی جهان نسبت به رفتارهای وحشیانه اسرائیلی ها علیه فلسطینی ها واکنش درخوری نشان نمی دهند.

 

ارایه اطلاعات گزینش شده

افکار عمومی باید برای تصمیم گیری اطلاعات در اختیار داشته باشد (تصمیم عبارت است از یافتن مجهولات با استفاده از معلومات) اکنون اگر این اطلاعات از سخنی مشخص باشد، افکار عمومی نیز به نتایج موردنظر می رسد (نظریه کاشت). به عبارت دیگر رسانه ها با دادن اطلاعات طبقه بندی شده و خاص به مخاطبان باعث می شوند افکار عمومی نتایج موردنظر را از اطلاعات به دست آورد، هر چند که رسانه ها نیز نتیجه گیری نکرده باشند.

البته در مواقعی که شهروندان سواد و معلومات کمتری دارند و یا با ایده موردنظر موافق اند، نتیجه گیریها بصورت مستقیم به آنها عرضه می شود.

 

انتخاب بد از بدتر

گاه طراحان تبلیغات روانی چنین اظهار می کنند که هر چند راهکار اتخاذ شده نامطلوب است، اما دیگر گزینه های احتمالی به نتایجی به مراتب بدتر ختم می شوند.

این تکنیک که انتخاب بد از بدتر نامیده می شود، برای توجیه ضرورت فداکاری و از خودگذشتگی و یا مشروعیت بخشیدن به اقدامات خشن و ناخوشایند به کار گرفته می شود. مقصر شناختن دشمن برای محدودیتها و شرایط نامساعد، همراه با این تکنیک مورد استفاده قرار می گیرد.

 

ایجاد هراس اخلاقی

نظریه هراس اخلاقی بر این است که رسانه های همگانی برای انحراف دادن افکار عمومی از موضوعات متضاد با منافعشان، موضوعات جدیدی خلق می کنند که اهمیت موضوع قبلی را ندارد اما به علت نوع انعکاس آن، موضوع قبلی فراموش می شود و همه نگاهها به موضوع جدید معطوف می شود. برای مثال اگر افکار عمومی به مشکلات اقتصادی جامعه معطوف است با طرح مشکلات امنیت شخصی، افکار عمومی منحرف می شود.

در حقیقت، در هراس اخلاقی رسانه ها سوژه های جدید را به وجود می آورند.

 

بزرگ جلوه دادن پیامدهای منفی

این اصل بر پایه هزینه و فایده بنا نهاده شده است.

اینگونه که شهروندان برای فواید کوچک و ناچیز هزینه کلانی نمی پردازند، پس زمانی که شما هزینه یک عمل را بیش از آنچه که وجود دارد نشان دهید، بنابراین تعادلی بین هزینه و فایده وجود نخواهد داشت و همچنین افکار عمومی رسیدن به مقصود مورد نظر را به صرفه ندانسته و از آن منصرف می شود.

تصریحات

اظهارات قطعی و مسلمی اند که به عنوان حقیقت بیان می شوند. استفاده از اظهارات صریح که ممکن است صحیح یا نادرست باشند، این دلالت ضمنی را به همراه دارد که آنها بدیهی و مبرهن بوده، نیازی به اثبات ندارند.

 

انتقاد از خود

براساس این تکنیک، رسانه ها تلاش می کنند این احساس را در میان مخاطبان ایجاد کنند که مؤسسات و بنگاه های رسانه  ای مستقل عمل می کنند، در حالی که همه این برنامه ها در چارچوب گفتمان رسانه ای رسمی اجرا می شود.

تحلیل روشمند محتوای این گونه برنامه ها نشان می دهد که این رسانه ها بخش تفکیک ناپذیری از ساختار حاکمیت هستند. بنابراین برنامه انتقاد از خود نیز، بخشی از فرهنگ سیاسی است که اطلاعات را در برنامه های تفریحی می گنجاند تا از رسانه ها به عنوان تریبونی برای سیاستپیشگان، استفاده کنند.

بنابراین انتقاد از خود، بخشی از یک هدف بزرگتر می باشد که تابع قواعد بازی عملیات روانی است و به آن به عنوان بخش جدایی ناپذیر استراتژی بقا نگریسته می شود.

یکی دیگر از اهداف بکارگیری این تکنیک، تخلیه عقده های مردم از زبان رسانه است؛ براساس این تکنیک، به جای اینکه مردم نارضایتی خود را به صورت شورش و اعتراض گروهی نشان دهند، رسانه به نمایندگی از همگان این عمل را انجام می دهد. تولید بسیاری از فیلمهای طنزگونه که ساختارهای حاکم را آشکارا به چالش می کشند، در این راستا قابل ارزیابی است.

 

انتظار و خبر

مجری عملیات روانی در گزارشی ابتدا به توصیف تواناییها و امکانات می پردازد و پس از آن شروع به شمردن ضعفها مینماید. مخاطب به خاطر آنکه توقعش نسبت به توانمندیها بالا رفته، انتظار دارد که مطالب بعدی نیز در تأیید همین تواناییها باشد و هنگامی که اطلاعات مربوط به عدم موفقیت و ضعفها را دریافت می کند، آنها را به حافظه می سپارد؛ چرا که در بخش اول زمینه تسلیم مخاطب فراهم شده و بخش دوم به عنوان تأثیر ماندگار در حافظه جای می گیرد. این شیوه از متداول ترین روشهای عملیات روانی توسط رادیو بیبی سی است.

 

ایجاد تعارض شناختی

عقاید مخاطبان معمولاً ساده و مطلقند. کارشناسان عملیات روانی با این شناخت از مخاطب (دوست، دشمن و بی طرف) و با آوردن یک سری استدلال به اثبات و رد وقایع می پردازند و آنقدر این روند را ادامه می دهند که مخاطب با ذهنی خسته از پیچیدگی استدلال، قید هر چه عقیده و باور نسبت به موضوع اصلی را زده و قانع می شود. دلیل این مطلب آن است که مخاطب تخصص و شاید هم فرصت بررسی و ارزیابی دلایل مطرح شده را ندارد و در نهایت، دچار ناهماهنگی شناختی می شود.

ناهماهنگی شناختی حالتی از تنش است که از داشتن دو شناخت (پندارها، نگرشها، باورها و عقاید) همزمان و نامتجانس بدست می آید.

 

کنترل بازتابی

روش کنترل بازتابی عبارت است از ایجاد الگو یا ارایه اطلاعات ناقص و محدودی که ورود مخاطب را به مسیر از پیش تعیین شده سبب می شود، بدون اینکه دریابد که کسانی او را به این مسیر کشانده اند.

هدف از کار، بیش از هر چیز، تأثیرگذاری بر سیستم کنترل، فرماندهی و تصمیم سازی مخاطب است.

امروزه، در این روش به طور همزمان در تمامی رسانه ها، واقعیات با استفاده از تجهیزات پیشرفته داده پردازی یا پردازشگری اخبار تدوین شده و طبیعی تر از گذشته تحریف و به سوی مخاطب فرستاده می شود. البته نباید فراموش کرد که برای انجام روش کنترل بازتابی، نمی توان از محیط و حوزه «سفید» استفاده کرد و به ناچار، باید در حیطه و حوزه «سیاه» و «خاکستری» این روش به اجرا در آید.

در فرهنگ عملیات روانی، روش کنترل بازتابی با عنوان «حملات شبکه انسانی» نیز نامیده می شود. براساس این تکنیک، مجریان عملیات روانی، شبیه سازی افکار، پنهان کاری و انواع فناوریهای تغییر افکار را فراهم می آورند و خطاهای بسیاری را به فرایند فرماندهی و تصمیم سازی مخاطب تحمیل می کنند. نتیجه این است که در نهایت، ذهن مخاطب مضطرب و مشوش می شود.

در راستای دستیابی به اهداف تعیین شده، عملیات کنترل بازتاب به عنوان یک سلاح اطلاعاتی، از قدرت آتش بیشتری برای تأثیرگذاری برخوردار است. روش کنترل بازتاب، شیوه ای برای دستیابی به سلطه «ژئوپلیتیکی» و ساز و کاری برای در اختیار گرفتن روند مذاکرات سیاسی به حساب می آید.

در این زمینه، طراحان کنترل بازتاب با تدوین و تنظیم برخی اطلاعات درست و غلط می کوشند در سازمان اطلاعاتی کشور موردنظر و یا ساختار فکری مخاطب آماج نفوذ کنند و بدین ترتیب، فرآیند تصمیم گیری آن فرد یا کشور را تحت تأثیر قرار دهند.

بنابراین طرفین مذاکره یا باید خود به این روش آگاهی کامل داشته باشند و یا از مشاوره و همراهی کارشناسان عملیات روانی بهره گیرند.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات