* در شرایطی که جدال ایران و عربستان اوج گرفته، نقش قدرتهای جهانی چون آمریکا و روسیه در این میان چیست و آیا آنان در جهت کاهش این تنشها گام برمی دارندیا کمک میکنند شعله این تنش تا آستانه جنگ افزایش یابد؟
** هیچکس نمیتواند به کاهش این تنش کمک کند، به خصوص در ارتباط با آمریکاییها. تندروهایی در هر دو کشور تمایلشان رسیدن به جنگ است و احتمال موفق شدنشان هم بسیار زیاد است. ایران برای اینکه بتواند در روابط خود آرامشی ایجاد کند، باید درک کند که مادر اصلی این تشنج اسرائیل است و عامل تحریککننده اسرائیل هم شعار نابودسازی اسرائیل است. با این شعار آنها دست از تحریک بر نخواهند داشت. با تحریکات آنها آمریکا امکان ندارد که بخواهد درصدد آرام کردن جو برآید. منتهی هم آمریکاییها و هم اسرائیلیهاترجیح میدهند که هزینههای درگیری، از جیب ایران و همسایگان عربش پرداخته شود و اینها را به جنگ فرسایشی مشغول کنند و ظاهرا پیشرفتی هم در این زمینه داشتهاند.
* نقش روسها چطور؟ آیا آنها در صدد ایجاد آرامش برمیآیند؟
** روسها هر جا منافعشان باشد عمل میکنند. اگر بتوانند به عربستان موشک بفروشند این کار را میکنند، اگر بخواهند به ایران بفروشند این کار را میکنند. البته منافع آنها به سمت رابطه با اروپا و آمریکاست. در این زمینه برای آنها روابط اقتصادی اهمیت دارد و به همین دلیل با ایران رابطه کمتری دارند. روسها گاهی در جریان تحریمها اشتراک منافعی دارند و یا همکاریهایی میکنند. اما آنها کسانی نیستند که خصوصا در شرایط فعلی و موقعیت دو بلوک کمونیسم و سرمایهداری هم از بین رفته بخواهند خودشان را درگیر مشکلات و مسائل دیگران کنند. اگر هم نفعی برایشان داشته باشد، تا آن لحظهای که نفع داشته باشد، حضور دارند و پس از آن تعهدی نخواهند داشت.
* در چنین وضعیتی تهران میزبان قمر جاوید، فرمانده ارتش پاکستان شده است. میزبانی از ارشدترین مقام نظامی پاکستان را که متحد سنتی عربستان است، در کنار رابطه تیره کشورمان و عربستان، چطور تفسیر میکنید؟
** روابط پاکستان و عربستان به تدریج در طی سالیان به رنگ رابطهای ویژه در آمده است. در گذشته این رابطه ویژه بین ایران و پاکستان بود اما سالهاست که دیگر از آن گرمی خبری نیست. از طرفی ایران همسایه نزدیک پاکستان است و منافع مشترک دارند و خطرات مشترک آنها را تهدید میکند. پاکستان نیاز به سوخت و گاز دارد و به دلیل فشارهای خارجی سالهاست مانع اتصال لوله گاز صلح از ایران به پاکستان شده و هندیها هم که قرار بود در آن سوی پاکستان از این لوله نصیبی ببرند دیگر قید چنین چیزی را زدند. از طرفی پاکستان متکی به حمایتهای مالی عربستان است. چه حمایتهای مالی مستقیم و چه حمایتهای مالی به صورت استخدام افراد نیروها، جنگندهها و مبارزین نظامی در جبههها. البته به نظر نمیرسد پاکستان در شرایطی باشد که از این منافع چشمپوشی کند. از طرف دیگر گرفتاریاش با ایران بر سر مسائل مرزی زیاد است. پاکستان سالهاست جولانگاه نیروهای تندروی مورد حمایت عربستان شده است.
تربیت وهابیها و تلاش بر گسترش این نفوذ در بین بلوچهای ایران، کشتار مسافران شیعه که در پاکستان رفتوآمد میکنند و این دوقطبی شدن در خود پاکستان ایجاد مسائل امنیتی شدیدی کرده است. از طرفی قاچاق مواد مخدر در مرزهای ایران، کشتار مرزبانان ایرانی در چندین نوبت توسط اسامی مختلف از سپاه صحابه و نامهایی کهتروریستهای وهابی روی افراد خود میگذارند نیز مسائل زیادی ایجاد کرده است. یعنی پاکستان بدون اینکه الزاما از اتحاد استراتژیکش با عربستان دست برداشته باشد، مایل است برخی از مسائلی که منجر به درگیریهای مرزی با ایران میشود را به نحوی حلوفصل کند و شاید بتواند به نوعی از منافع گاز ارزانتر ایران که به مرزهای پاکستان هم رسیده، استفاده کند و بهرهمند شود. نفوذ عربستان در پاکستان، افغانستان و تاجیکستان به دلایل نژادپرستانه و سیاستهای ضدایرانی است و برای این کار هزینه میکند و ناآرامی به وجود میآورد. کسانی هم هستند که از این هزینهها بهرهمند میشوند و از این بهرهمندیها دست برنخواهند داشت.
* ظاهرا آمریکا قصد کرده هرطور شده رابطه عربستان و عراق را به نحوی ترمیمکند. از طرفی عراقیها متحد ایران نیز محسوب میشوند و از طرف دیگر رابطه ایران و عربستان دچار تشنج است. در چنین شرایطی بهبود رابطه عراق و عربستان با واسطهگری آمریکا را چطور ارزیابی میکنید؟
** آمریکاییها در صدد اصلاح وترمیم نیستند. بلکه درصدد هستند که عراق را از ایران جدا کرده و ایران را بیش از پیش مورد محاصره قرار دهند. به طوری که نفوذ ایران به سمت اسرائیل و خطری که ممکن است برای اسرائیل ایجاد کند، کاسته شود. هدفها و همه چیز آنها به رابطه با اسرائیل برمیگردد. عربها هم که از خسارات و جنگهای مبارزه با اسرائیل خستهاند، مایل هستند به بهانه ایران خود را از آن معرکه کنار بکشند و ایران را با کینههای قدیمی و نژادی که نسبت به ایران دارند به عنوان دشمن اصلی و هدف مشترک نهایی عربی معرفی کنند. در عراق هم در این زمینه تا حدودی پیشرفت کردند. مثلا گروه آقای مقتدی صدر کاملا رنگ ضدایرانی به خود گرفته است و عربی بودن خود را به شیعه بودنترجیح میدهد. سایر نیروهایی که در عراق هستند هم مایل نیستند مشکل فلسطین و اسرائیل باری بر دوش عراق بیندازد و آرامش آینده آنها را مختل کند.
* رئیس شورای روابط خارجی آمریکا اخیرا در توئیت خود نوشته ظرفیتی برای آشفتگی در خاورمیانه ایجاد شده است و موضوع ثبات در عربستان سعودی و خطر جنگ با ایران مطرح است. این تهدید به خطر جنگ با ایران از طرف یک شخصیت تاثیرگذار آمریکایی و اشاره به ثبات در عربستان را چطور تفسیر میکنید؟
** شاید تلقی آنها از کودتای اخیر داخلی عربستان باشد که فکر میکنند بتوانند به ثباتی برسند. اما عربستان با این وضعیت عجالتا آشفتگیهایی دارد و دشمنی با ایران برای آنها میتواند ابزار و بهانهای باشد که مشکلات خود را پشت آن پنهان کنند و نوعی وحدت ضدایرانی در داخل کشورشان به وجود آورند. برای آمریکاییها هم این تشدید بحران مفید است، زیرا سلاحهای بیشتری به عربستان میفروشند و سعی میکنند تدریجا پای ایران را هم به یک جنگ فرسایشی باز کرده و آسیب و خساراتی وارد کنند که به آسانی نتواند برایشان ایجاد خطر کند. تا وقتی که دشمنی ادامه داشته باشد از طرفین باید منتظر این موارد بود. مثلا روزنامه ایرانی در اولین صفحه خود نوشته بود هدف موشک دومی که از یمن شلیک میشود دوبی خواهد بود، فراموش کرده که مقابل دوبی سرمایهگذاری حاصل از 50 سال درآمد نفتی ایران ردیف شده و مجموعه سرمایهگذاریهای ملی ایران در عسلویه و بوشهر و بندرعباس که کاملا در تیررس شلیک هرگونه ابزار هوایی و دریایی و بیگانه قرار دارد، بسیار آسیبپذیرتر از چند ساختمان شیشهای دوبی است.
ش.د9603231