تاریخ انتشار : ۰۷ آذر ۱۳۹۶ - ۱۱:۰۷  ، 
کد خبر : ۳۰۶۷۸۰
محمدصادق جوادی‌حصار در گفت‌وگو با «آرمان»:

دانشگاه از بيرون مديريت شدني نيست

مقدمه: معرفی دکتر منصور غلامی به عنوان وزیر علوم، تحقیقات و فناوری موجی از اعتراضات را با خود به همراه داشت. مهم‌ترین سوالی که با معرفی غلامی مطرح شد این بود که چرا روحانی از فرجی‌دانا به دکتر غلامی رسید؟ واقعیت آن است که از قرار معلوم روحانی تلاش‌های زیادی برای معرفی وزیر علوم انجام داده اما نظر او حاصل نشد. البته برخی براین اعتقادند که روحانی از مواضع خود کوتاه نیامده بلکه همزمان به ‌همراهی با اصلاح‌طلبان و تعامل با نهادهای موثر می‌اندیشد. از این روست که در کابینه تلاش کرده حد میانه را در نظر بگیرد. با محمد‌صادق جوادی‌حصار درباره این موضوع گفت‌و‌گو کردیم که در ادامه متن گفت‌وگوی «آرمان» با او را از نظر می‌گذرانید.
پایگاه بصیرت / احسان اسقایی
(روزنامه آرمان - 1396/08/02 - شماره 3450 - صفحه 6)

* با معرفی دکتر غلامی به عنوان وزیر علوم شاهد موجی ازدلخوری‌های اصحاب دانشگاه هستیم. کسانی اعتقاد دارند روحانی عقب‌نشینی کرده و کسانی چنین نظری ندارند. ارزیابی شما چیست؟

** هر رئیس دولتی با معرفی وزیر علوم رابطه خود با حوزه‌های دانشجویی و مطالبات علمی کشور را مشخص می‌کند. با معرفی وزیر نگاه قوه مجریه در طول چهار سال به دانشگاه مشخص می‌شود. اگر دولت به دانشگاه به عنوان کانون علمی و فرهنگی بنگرد و دانشگاه را با نشاط بخواهد، قطعا باید به مطالبات آنها توجه ویژه داشته باشد و برای تعیین وزیر علوم ضمن توجه به مطالبات سایر حوزه‌های قدرت به صورت کانونی و ویژه به مطالبات دانشجویی و حوزه دانشجویی توجه کند. متاسفانه تمام گزینه‌هایی که برآورنده چنین حاجاتی بودند و به دانشگاه رونق و پویایی می‌دادند، از حوزه گزینش‌های دولت کنار گذاشته شده‌اند. مشخص نیست که آقای روحانی به دنبال چگونه تفکری است.

* یعنی روحانی برای انتخاب وزیر علوم آزادی عمل نداشته است؟

** اگر قرار است دانشگاه از خارج اداره شود و قصد داشته باشند ظرفیت و پتانسیلی که منجر به تحول در دانشگاه می‌شود را مدیریت کنند، آنگاه شاهد اتفاقی از جنس 29اردیبهشت امسال نخواهیم بود. به عبارت بهتر اگر دانشجو برای حضور در امور سیاسی انگیزه داشته باشد، درآینده شاهد حضور گسترده دانشگاهیان و دانشجویان در تحولات اصلاح‌طلبانه خواهیم بود.

* با این حساب برخی معتقدند نتیجه انتخابات 92 و96 تکرار نخواهد شد.

** بله، این احتمال جدی است. در یاد داریم که رئیس‌جمهور در مبارزات انتخاباتی فریاد می‌زد به عقب بازنخواهد گشت و مطالبات مردم را پیگیری خواهد کرد. او تاکید می‌کرد که صدای ملت را شنیده و دولت در جهت رای اکثریت گام برخواهد داشت، آیا این شعارها فراموش شده و یا اینکه گزینه مورد نظر روحانی برای تصدی وزیر علوم دارای این شاخصه‌هاست و دانشگاه و دانشجویان خبر ندارند. درصورتی که کارنامه فردی که معرفی شده حداقل برای ساکنان دانشگاه روشن است. به گمان من روحانی با مشی پیش گرفته به کامروایی نمی‌رسد و با این روش شاید حمایت مردم را تا آخر به همراه نداشته باشد.

این روش درقاموس سیاست تبعات بدی را با خود به همراه دارد. روحانی نه در انتخاب وزیر علوم بلکه در مورد اهل سنت و مساله زنان باید وفای به عهد کند. این روش که روحانی نظر دیگران را بر نظر خود در هر حال ارجح بداند، محصولی جز شکست انتخاباتی اصلاح‌طلبان در سال 98 ندارد. افرادی که به دنبال آرایش این سناریو هستند هدفی جر ناامیدی مردم ندارند و قصد دارند از این طریق مجلس آینده را به دست بگیرند.

* یعنی تعامل با دیگر نهادها برای پیشبرد اصلاحات بی‌نتیجه است؟

** معادلات سیاسی چنین ساده‌ نیست. روحانی اطمینان داشته باشد اگر در مجلس آینده تندروها درقدرت قرار بگیرند، او دو سال پایان دولت خود را به سلامت سپری نخواهد کرد. تعامل معطوف به تسلیم در مقابل جریان تمامیت‌خواه نمی‌تواند آنها را دریک فضای امن و آرام قرار دهد. اگر روحانی در دانشگاه تغییر و اعتدال را دنبال نکند یا توانایی دنبال کردن آن را نداشته باشد او و حامیانش شکست سنگینی را در ادامه راه تجربه خواهند کرد.

* اصلاح‌طلبان اعلام کردند که روحانی به‌ این علت مورد پذیرش جریان اصلاحات قرار گرفته، چون در میان گزینه‌های موجود از دیگران به اهداف اصلاح‌طلبانه نزدیک‌تر بوده است. با این حساب بعید است ناتوانی دولت به پای اصلاح‌طلبان گذاشته شود.

** جامعه سیاسی ایران جامعه فهیمی است و کوتاهی‌های جریان اصلاحات را درک می‌کند. در بسیاری از موارد اصلاح‌طلبان دچار تنبلی سیاسی شده‌اند و به جای وارد میدان شدن و هزینه پرداخت کردن از فردی اعتدالی حمایت کردند تا آن فرد مطالبات آنها را دنبال کند. البته رئیس جمهور مطالبات اصلاح‌طلبان را دنبال کرده، اما به هر میزانی که جریان اعتدال قدرت بگیرد به همان اندازه از سبد رای اصلاح‌طلبی کاسته خواهد شد. نباید این‌گونه بیندیشیم که مزایای دولت اعتدالی از آن جریان اصلاحات خواهد بود و معایبش از آن اعتدالیون. به هیچ وجه مردم چنین قضاوتی نخواهند کرد.

اصلاح‌طلبان با تمام قوا برای پیشگیری از ورود جریان تندرو به میدان آمدند اما حمایت ما نباید تمام و کمال باشد، بلکه از هم اکنون باید معیارهای خود را شفاف و روشن در اختیار روحانی قرار دهیم و با مردم و جریان اصلاح‌طلب هم درمیان بگذاریم که اگر از روحانی حمایتی صورت گرفت تحت چه شرایطی بود و نقد امروز ما به جریان اصلاحات به چه علت است. اگر مردم در آینده کنش مثبتی از جریان اصلاحات در حوزه‌های مختلف نبینند به سختی خواهند توانست خود را قانع کنند که از یک اصلاح‌طلب تمام عیار حمایت کنند.

* اصولگرایان بعد از شکست‌های متعدد دچار یاس شده‌اند و تمایل چندانی ندارند که مانند گذشته به دولت هجمه کنند. در این حالت چرا اصلاح‌طلبان باید به سوی چنین مواضعی حرکت کنند؟

** در مورد اصولگرایان به هیچ وجه ‌این گونه نیست. جریان مقابل اصلاحات درمقابل اصلاح‌طلبان و دولت بیکار ننشسته است. آنها توانستند در نبود گزینه اصلاح‌طلب جریان اصلاحات را مدیریت کنند. اگر اصلاح‌طلبان فعال‌تر رفتار می‌کردند، شرایط مانند امروز نبود. من ضمن حمایت از آقای روحانی درآن مقطع که بین آقای روحانی و عارف قرار بود یکی انتخاب شود، شفاف و روشن به سران اصلاحات اعلام‌ کردم این تصمیم خطایی راهبردی خواهد بود. این‌ امکان وجود دارد که آقای عارف در بدو امر توانایی‌های روحانی را نداشته باشد اما در بلند‌مدت سطح مشارکت اصلاح‌طلبان در ساختار قدرت افزایش پیدا می‌کرد. با انتخاب آقای روحانی توانایی‌های فردی رئیس‌جمهور چشم‌ها را پر کرد، اما هرچه گذشت سطح مدیریت اصلاح‌طلبانه در دولت کاهش یافت و به نظر من این مورد ناشی ازخطای راهبردی و استراتژیک اصلاح‌طلبان بود.

درحال حاضر عقلا نباید از غیر روحانی حمایت کنند و دولت روحانی باید حمایت شود. بین خطای راهبردی ما در سال 92 و تقویت دولت در حال حاضر تفاوت وجود دارد. در عمل شخصی روحانی از او بدی ندیدم، اما بالانسرهای روحانی به دنبال کاهش نفوذ اصلاح‌طلبان درحوزه قدرت هستند. خطای بزرگ ما این است که به دنبال رستم دستانی برای اداره کشور هستیم. یک نفر نمی‌تواند کشور را اداره کند. استراتژی اصلاح‌طلبان باید مشارکت متکثر در قدرت می‌بود. باید به‌این درک برسیم ‌که جریان کنترل کننده و مدیریت کننده قدرت درکشور در پی به حاشیه راندن جریان اصلاح‌طلب و قدرت اصلاح‌طلبی است. این مورد مدیریت شده و اصلاح‌طلبان نیز به‌ این مورد تا حدودی تن سپرده‌اند. اگر به روحانی براساس تئوری رستم دستان اعتماد داریم باید تمام گزینه‌های او را تابع شرایط بدانیم و بهتر از آن حتما نمی‌توانسته عمل کند.

در این سطح تحلیل نباید به روحانی ایراد گرفت. اگر به‌این نتیجه رسیده‌ایم که جریانی در کشور قصد دارد جریان اصلاح‌طلب و نیروی معطوف به اصلاح‌طلبان را به حاشیه براند و تمایل دارد شرایطی را به وجود آورد که اصلاح‌طلبان درآینده قدرت موثر عمل‌ نکنند، آنگاه باید عوامل این نتیجه گیری را بررسی کنیم. تیم مدیریت اصولگرایان به دقت درحال به وجود آوردن شرایطی است که کاندیدای قدرتمندی درجریان اصلاح‌طلب نتواند تایید صلاحیت شود. از این‌رو ما باید توجه داشته باشیم که اگر نمی‌توانیم با یک نیروی صد‌در‌صدی وارد رقابت شویم اما این توانایی را باید داشته باشیم که با چهار نیروی 50درصدی بازی سازی کنیم که 2 برابر اصولگرایان دارای قدرت تاثیرگذاری در سپهر سیاست‌ورزی ایران باشند.

* شاید هم این معادلات واقعی نباشد و نه اطرافیان روحانی بلکه خود ایشان تمایلی به حضور اصلاح‌طلبان در قدرت نداشته باشند؟

** آقای روحانی قصد ندارد نیروهای اصلاح‌طلب را وارد عرصه واقعی سیاستگذاری کند، همان‌طور که از روز اول تمایلی به‌ این کار نداشت، زیرا در غیر این صورت باید در سال92 عارف را به عنوان معاون اول معرفی می‌کرد. مطالبه ملی در این زمینه وجود داشت اما روحانی مسیر خود را رفت و البته حق داشت که جهانگیری را به عنوان معاون اول معرفی کند. واقعیت این است که در این فاصله نیروهای اصلاح‌طلب غیر کارگزارانی و اعتدال و توسعه در ارکان قدرت به حاشیه رفتند. بنابراین چه توقعی وجود دارد که روحانی وزیر میانه معرفی کند. البته در شرایط فعلی مسیری برای دور زدن روحانی هم وجود ندارد.

* براساس شنیده‌ها، جهانگیری دوبار از سمت معاون اولی استعفا داده، چون آقای واعظی سعی دارد امور دولت را در دست بگیرد. با این حساب و بر اساس تحلیل شما، آیا حزب اعتدال و توسعه به دنبال دور زدن اصلاح‌طلبان در انتخابات 98 و1400 است؟

** اتاق فکر روحانی از جنس و اندیشه روحانی است. در اینجا بحث شخص خاصی نیست، بلکه یک تفکر مطرح است. تفکری که تن به ‌این موضوع نمی‌دهد که اصلاح‌طلبان باید در دولت نقش محوری داشته باشند. این تفکر در دولت به شدت حضور دارد.

* این رفتار چه محاسنی برای دولت دارد؟

** دولت تصور می‌کند تا پایان راه می‌تواند به تنش‌زدایی ادامه دهد و از این طریق جریان مخالف خود یعنی راست تندرو را تعدیل کند تا آنها تا پایان راه با او کنار بیایند. این تفکر معایبی دارد که مهم‌ترین آنها ترویج بدعهدی است که به‌هیچ وجه اخلاقی نیست.

* چرا روحانی ستادهای انتخاباتی خود را به اصلاح‌طلبان واگذار کرد؟

** آقای روحانی دلسوز مجموعه اصلاحات نبود که مسئولیت ستادهای انتخاباتی خود را به اصلاح‌طلبان بسپارد. واقعیت این است که روحانی به‌ این درک رسیده که تنها مجموعه اصلاح‌طلبان است که می‌تواند بازی‌سازی کرده و مهره خود را به پیروزی برساند. اما اینکه بعد از انتخابات خدمت اصلاح‌طلبان را فراموش کند، ناشی از بدعهدی ‌سیاسی است. هرکس این اقدام را انجام دهد، باید به یاد داشته باشد که بدعهدی اعتماد‌سوز است و اگر اعتماد به دولتمردان و رجال سیاسی از بین برود، موجب عدم پشتیبانی خواهد شد. آقای روحانی تا1400 رئیس جمهور است. بعد از این تاریخ روحانی که قصد کوچ از عرصه سیاسی ایران را ندارد، او بالاخره تمایل دارد در آینده سیاسی ایران موثر باشد. به نظر من ملت ایران آن‌قدر هم فاقد حافظه سیاسی و تاریخی نیست که به راحتی همه چیز را فراموش کند. تمام بدعهدی‌های موجود در حافظه تاریخی ایران خواهد ماند.

* اما اگر با دقت به مواضع روحانی بنگریم به‌ این نتیجه خواهیم رسید که روحانی به خوبی معادلات سیاسی در ایران را درک کرده است. از یک سو می‌داند کاندیدای قدرتمند اصلاح‌طلبان هیچ‌گاه تایید صلاحیت نخواهد شد، در نتیجه چاره‌ای وجود ندارد جز اینکه از شخصی مانند روحانی در معادلات قدرت حمایت کنند. از سمت دیگر روحانی برای اینکه به جواب معادله قدرت تبدیل شود راهی ندارد جز اینکه با اهرم‌های قدرت در ایران وارد موازنه شود. با این حساب آیا نباید به روحانی حق داد؟

** اتفاقا این تئوری را ابتدا من در مصاحبه با شخص شما مطرح کردم. آقای روحانی برای اینکه درآینده قدرت سهم بالایی داشته باشد باید در وسط دو جناح کشور بایستد. البته منظور این نیست که روحانی شخصا باید روی مین برود. اما رویکرد آقای روحانی درگزینش نیروها حتی با کمی توزیع هم می‌تواند مشکل‌گشا باشد. روحانی اگر به مردم بگوید که چاره‌ای ندارم جز اینکه فلان شخص را برای وزارت علوم مطرح کنم آنگاه مردم از او خواهند پذیرفت، اما زمانی که یکباره گزینه‌ای مطرح می‌شود و صدای دانشگاه در می‌آید، روحانی قطعا گرفتار اعتمادسوزی شده است.

* با این حساب باز هم باید از روحانی حمایت کنیم؟

** من بارها اعلام کرده‌ام منطقی‌ترین گزینه در مقابل روحانی حمایت از اوست، اما اینکه چک سفید امضا به روحانی بدهیم اشتباه استراتژیک بزرگ‌تری است. باید هم مطالبات را از دولت مطرح کنیم و هم در شرایطی که تندروها به روحانی هجمه می‌کنند پای روحانی بایستیم. در عالم سیاست سیاه و سفید مطلق وجود ندارد و گاهی عالم سیاست خاکستری است. البته در ایران از 365 روز 346 روز خاکستری است.

* پس در این شرایط چرا مجموعه اصلاح‌طلبان به دنبال نقد روحانی نیستند؟

** چون همان افرادی که مدعی اصلاح‌طلبی هستند و نقد دولت را بر نمی‌تابند ، قدرت طلب هستند. برخی از اصلاح‌طلب نماها خود را با قدرت بالانس می‌کنند. اگر روحانی بتواند در قدرت موثر باشد در کنار او خواهند ایستاد. اینکه اردوگاه اصلاح‌طلبی با اردوگاه اصولگرایی درآمیخته شود به نحوی که تفکیک این دو به راحتی قابل تفکیک نباشد، این سیاست با جنم مدیریت سیاسی منافات دارد. هر چند در کار سیاسی نباید مطلق انگاری کرد. اما در عین درک شرایط باید مطالبات اصلاح‌طلبانه را از دولت مطرح کنیم. یکی از مبانی رفتار اصلاح‌طلبانه شفافیت در عمل سیاسی است؛ دولت به هر میزان غیرشفاف عمل کند، از جریان اصلاحات دورتر خواهد شد و اصلاح‌طلبان نیز به هر میزان در کنش سیاسی دور از منش‌های مردمسالارانه عمل کنند یعنی در عمل به اصلاحات اعتقاد ندارند. حتی اگر ندای اصلاح‌طلبی آنها گوش عالم را کر کرده باشد.

http://www.armandaily.ir/fa/news/main/201775

ش.د9603223

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات