(روزنامه آسمان آبي - 1396/09/04 - شماره 119 - صفحه 7)
* دو ماه پس از وعده سردار سلیمانی، فرمانده نیروی سپاه قدس، داعش اکنون نابود شده و دیگر حکومت و سرزمینی ندارد. سردار سلیمانی طی نامهای به محضر رهبر معظم انقلاب اسلامی، پایان سیطره شجره خبیثه داعش را اعلام کرد. از نظر شما، آیا این پیروزی آغاز راه مبارزه با افراطیگری و تحقق اسلام میانهرو در منطقه است؟
** به نظر من، آغاز مبارزه با داعش، ابتدای مبارزه با افراطیگری در منطقه بود و امروز با پیروزی بر داعش، مبارزه با افراطیگری و تروریسم شبهحکومتی در منطقه به میانه راه رسیده است. حکومتهایی در منطقه و حتی فرامنطقه بودند که رسما به داعش کمک و برای آن اسلحه تهیه میکردند و هنوز هم آثار کمکهای آنها برجاست. جمهوری اسلامی همانطور که بارها اعلام کرده است، همیشه با کلیت رفتارهای افراطیگری و تروریسم دولتی در منطقه مبارزه کرده و هدف اصلی هم از این امر چنانچه تابهحال سخنگویان جمهوری اسلامی اعلام کردهاند، ایجاد آرامش و ثبات سیاسی و اجتماعی و منطقهای است. در اینگونه هدفگذاری، ایجاد امنیت در مرزهای جمهوری اسلامی جزو اولویتهاست؛ یعنی کشورهای همسایه اگر جولانگاه گروههای تروریستی باشند، میتوانند تهدیدی برای جمهوری اسلامی نیز تلقی شوند؛ بنابراین یکی از هدفگذاریها این بود که بتوانند این تهدیدها را از حدود و ثغور جغرافیایی ایران دور نگه دارند.
از جهت آرمانی و اعتقادی هم در جمهوری اسلامی بارها اعلام شده است و این شعار همواره زنده نگه داشته شده و رهبری هم در دو روز گذشته تاکید کردهاند که ما از گفتن این سخن هیچ پروایی نداریم که هر جایی در دنیا از ما کمکی برای مبارزه با ظلم و ستم و استکبار خواسته شود اجابت خواهیم کرد. به نظر من، آنچه در منطقه این روزها برجستهتر از گذشته چهرهنمایی میکند، این است که حامیان داعش همچنان با قوت تلاش میکنند و بنا دارند مسیری را که با داعش آغاز کردهاند، با روشهای دیگری ادامه دهند و جمهوری اسلامی هم آنگونه که مسئولان اعلام میکنند، میخواهد راه خود را در مبارزه با رفتارهای افراطی ادامه دهد؛ برای مثال، حمایت از حوثیها در یمن را بهصراحت اعلام کردهاند، گرچه این به نظرم پایان راه افراطیگری نیست و ما در میانه راه مبارزه با آن هستیم.
* با عنایت به اینکه داعش فضای سرزمینی خود را از دست داده و منطقه امنیت نسبی خود را بازیافته، وضعیت ایران را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا با کاهش تهدید امنیتی برای ایران، میتوان به تبدیل فرایندهای امنیتی نظامی به فرایندهای سیاسی و اجتماعی امیدوار بود؟
** طبیعتا دوران بازسازی و ثبات و استقرار امنیت و آسایش و دفع خطرات امنیتی اهمیتی کمتر از دوران درگیری با خطرها ندارد. ایجاد ثبات و پایداری یک امر است و نگهداری آن امری دیگر. امروز برای نگهداری امنیت در منطقه، تلاشهای زیادی را باید صورت داد؛ ازجمله در سوریه و عراق باید حضور گسترده و ساختارمندی را بهوجود آورد که از بازگشت و تکرار آن رفتارهای خشن افراطی جلوگیری کند. ممکن است امروز دیگر داعش نتواند بهصورت شبهدولتی و گسترده خاکی را بگیرد و سپاه تشکیل دهد، اما حتما میتوانند کارهای مخرب تروریستی و انتحاری کنند؛ چون انگیزههای آنها از بین نرفته و بهقوت خود باقی است؛ مثل انفجاری که امروز در مصر اتفاق افتاد که میتواند در عراق و افغانستان و جاهای دیگر تکرار شود. شکل بیثباتی ممکن است تغییر کرده باشد، ولی اصل آن هنوز در منطقه برجاست.به نظر من، در این شرایط باید بر غلظت رفتارهای دیپلماتیک ایران افزوده شود.
ایران باید بتواند در منطقه ضمن حضور غیرسیاسی خود، حضور سیاسی و دیپلماتیک را در مناسبات ملی و فراملی افزایش دهد و بتواند کاری کند که بهویژه با عربستانسعودی گفتوگوهای سازنده ایجاد شود. درگیری با عربستان و هرزدادن نیرو در سرزمینهای سوخته به نظر من هدفی است که دشمنان جهان اسلام پیگیری میکنند؛ چون ایران یک قدرت تقریبا بلامنازع نظامی در منطقه است و عربستان و کشورهای عربی سرمایههای اقتصادی جهان اسلام هستند. دشمنان اگر بتوانند این دو سرمایه را در درگیری و جدال با هم هرز دهند و خرد کنند، مصداق آن ضربالمثل میشود که «ز هر طرف که شود کشته ضد اسلام است».
سیاست بینالمللی ایران باید بهشدت بهدنبال این باشد که از فشارها و رفتارهای مخربی که بعضی از سیاستمداران در عربستان سعودی یا دیگر کشورهای عرب منطقه دنبال میکنند پیشگیری کند و از اثرگذاری آنها بکاهد تا در آینده بتوانیم پای میز گفتوگو، مفاهمه و مذاکره مشکلات منطقه را حل کنیم. هیچ مشکلی در منطقه با جنگ به پایان نمیرسد؛ همانطور که امروز ایران، سوریه و روسیه به این نتیجه رسیدهاند که حالا بعد از انهدام داعش باید مذاکرات را آغاز کنند و گفتوگوهای حل مناقشه برای سرنوشت سوریه را سامان دهند، به نظرم کشورهای دیگر هم باید همان استراتژی موفق برد - برد را در منطقه دنبال کنند.
* در فضاهای امنیتی، معمولا توسعه اقتصادی و سیاسی به تاخیر میافتد؛ با توجه به گشایشی که پیش آمد، به نظر شما این توسعه اقتصادی و سیاسی ما چه توانی میتواند پیدا کند؟ رویکرد دولت در توجه به توسعه پایدار و همچنین پرداختن به مذاکرات بینالمللی در راستای برجام چه سمتوسویی خواهد گرفت؟
** به نظر من دولت باید بخش زیادی از تمرکز خود را در حوزه ثبات اقتصادی قرار دهد؛ چون یکی از نقاط ضعف کشور ما در منطقه و جهان آسیبپذیری اقتصادیمان است. اگر بتوانیم کاری کنیم که ثبات اقتصادی، بستری برای ثبات در ساحتهای دیگر شود، فکر میکنم موثر افتد؛ یعنی تمرکز دولت بهسمت توسعه پایدار اقتصادی برود زیرا ما در بخش اقتصاد دچار چالش هستیم. سرمایههای شرکتهای بزرگ بینالمللی باید در ایران فعال شود و ایران حتی بخشی از سرمایه خود را بهجای اینکه صرف نبردهای بیرونی کند باید در حوزه توسعه اقتصادی به کار بگیرد؛ لذا باید تمرکز خود را در حوزه ثبات اقتصادی و برنامه ریزی برای تجمیع سرمایههای بینالمللی در ایران بگذاریم و خیلی از شرکتهای مهم بینالمللی را در فواید حاصل از کار اقتصادی در ایران شریک کنیم تا از لحاظ اقتصادی برای این شرکتها توجیه داشته باشد.
* درباره مذاکرات بینالمللی مثل برجام نظر شما چیست؟ حالا که سایه خطر داعش برطرف شده است دولت چه موضعی میتواند اتخاذ کند؟
** در عمل جدال مستقیمی بین ما و داعش در میان نبوده است، ما برای حفظ شرایط موجود یا دفع خطر مقدر با داعش نبرد یا علیه او سرمایهگذاری میکردیم. حالا امروز آن بودجه میتواند وارد اقتصاد شود و آن را فعالتر کند. جایی که ما دچار ضعف هستیم بخش اقتصادی است؛ به همین دلیل هم همواره دشمنان ما تلاش میکنند که ما را از این منظر تحت فشار قرار دهند. ممکن است اینگونه پیش رود و مثلا عربستان سعودی بهعنوان رقیب منطقهای ما در حوزه اقتصادی رشد بیشتری کند و ما رشد نکنیم. این همان چیزی است که آمریکاییها و صهیونیستها میخواهند. وقتی عربستانسعودی بهعنوان نیروی متحد آنها رشد میکند و ما اکثر سرمایه اقتصادی محدودمان را بهجای امور زیربنایی و سرمایهگذاری در حوزه نظامی صرف میکنیم، در درازمدت ما ضعیف شده و نمیتوانیم در منطقه رقابت جدی داشته باشیم.
در چنین شرایطی در وضعیت مساوی اگر عربستان سعودی از کل درآمدش مثلا 0.8 را صرف سرمایهگذاری کند و 0.2 را برای بودجه نظامیاش بگذارد و ما نیز همان درآمد را داشته باشیم، ولی 0.5را صرف هزینه نظامی کنیم و 0.5 را صرف هزینه جاری، در چنین شرایطی در درازمدت ما محکوم به شکست هستیم. در جنگ سرد هم چون آمریکا همه سرمایهاش را صرف امور نظامی نکرد، ولی شوروی بودجه روزمرهاش را نتوانست متوازن کند، متلاشی شد.
این تجربه تاریخی است و ما باید از آن عبرت بگیریم و کاری نکنیم که بخش اعظم بودجه کشور بهسمت فضای نظامی و غیر زیربنایی گسیل شود. درست است که ما تهدید میشویم و برای دفع تهدید باید مجهز و مسلح باشیم، اما گاهی دیگران شرایطی را برای ما ایجاد میکنند که خطر را بسیار بزرگ میبینیم و فکر میکنیم دائما در تهدید هستیم. بعد از سرمایهگذاری در جاهای دیگر غافل میشویم و ناگهان به خود میآییم که با اینکه هزاران اسلحه، موشک، توپ و تانک داریم، اما از لحاظ اقتصادی زیرساخت حفظ اینها را نداریم؛ چنین وضعیتی بسیار خطرناک است.
* بعد از رفع خطر داعش و عبور از فضای امنیتی در اینباره نقش احزاب برای یاری دولت روحانی و در گشایش فضای سیاسی و ایجاد آزادیها برای کمک به احزاب و تشکلها چیست؟
** ضمن ارادت به همکاران حزبی و رسانهای معتقدم رسالت احزاب و رسانهها حمایت از یک دولت یا مخالفت با یک دولت نیست، آنها باید بسترهای رشد و تعالی دانش عمومی را فراهم کنند، فارغ از اینکه دولت در این مسیر با آنها همراه است یا نه. به هر میزانی که احزاب فارغ از برآوردهشدن نیازهایشان ازسوی دولتها بتوانند به آرای عمومی متکی باشند و مهمترین هدف آنها تذکر به دولتها باشد، موفق خواهند بود. ما به تجمیع نیروی اجتماعی نقد قدرت مستقر و هدایت نیروهای اجتماعی بهسمت رشد و آبادی کشور مکلف و موظف هستیم.
* یکی از دلایلی که احزاب را در حاشیه قرار میداد این بود که تروریسم برای ما تهدید بود و فضای نقد فراهم نبود، حالا که فضای امنیتی برطرف شده، نقش احزاب و حضور آنها را چگونه میبینید؟
** ما بهعنوان احزاب یا رسانهها یکی از کارهایی که باید بکنیم و هزینه آن را هم باید بدهیم این است که بهعنوان نماینده افکار عمومی یا رکن چهارم دموکراسی در جامعه کار اساسی خودمان را باید ارتقای افکار عمومی قرار بدهیم تا مردم از حقوق خودشان در برابر دولتها آگاه شوند. اصل نهم قانون اساسی میگوید در جمهوری اسلامی ایران، آزادی و استقلال و وحدت و تمامیت ارضی و آزادی از یکدیگر تفکیکناپذیرند؛ یعنی آزادی از استقلال تفکیکناپذیر و حفظ اینها وظیفه دولت و آحاد مردم است؛ یعنی حفظ آزادی فقط وظیفه دولت نیست، بلکه وظیفه مردم هم هست. هیچ گروه یا فردی حق ندارد به نام آزادی به استقلال سیاسی، فرهنگی و اقتصادی کشور کمترین خدشهای را وارد کند؛ این همان حرفی است که دوستان امنیتی میگویند، اما در ادامه این قانون ذکر میشود که که هیچ مقامی نمیتواند به نام استقلال و حفظ تمامیت ارضی، آزادیهای مشروع و مصرح در قانون اساسی را هرچند با وضع قوانین و مقررات، سلب یا محدود کند.
نمیشود بگویند چون شرایط منطقهای ما این است مطبوعات نباید حرف بزنند. این تشخیص آنهاست، ولی تشخیص مطبوعات ممکن است خلاف این باشد و نمیتوانند آنها را محدود کنند و بگویند چرا شما این حرف را میزنید. به بهانه امنیت کشور، کسی حق ندارد آزادی مطبوعات را بگیرد. اگر این اتفاق افتاد همین میشود که روی داده است؛ برای مثال، مردم ما در انتخاب شیوه کمکرسانی به زلزلهزدهها راه جدیدی را انتخاب و برای کمکرسانی به دستگاههای اجرایی اعتماد نکردند؛ از این رو خودشان، سمنها و افراد معروف وارد میدان شدند.
اطلاعرسانی در اتفاقات گذشته این شیوه عمل را برای جامعه مدنی ایجاب کرد. در موارد سیاسی هم اگر اطلاعرسانی صورت گیرد، احزاب و جامعه مدنی میدانند که چگونه عمل کنند و به حقوق و تکالیف خود واقف خواهند بود.
https://asemandaily.ir/post/8143
ش.د9603620