(روزنامه كيهان - 1396/09/09 - شماره 21781 - صفحه 2)
سرویس سیاسی- همزمان با آغاز رسیدگی قوه قضائیه به پرونده برخی متهمان حلقه انحرافی این طیف ضمن هوچیگری، بازی در زمین فتنهگران و غربگرایان را وارد فاز تازهای کردهاند.
انتخابات سال 1384 بود که محمود احمدینژاد در قامت نامزد ریاست جمهوری اسلامی ایران ظاهر شد. او در این انتخابات با شعارهایی مانند عدالتخواهی و مطرح کردن مبانی انقلاب اسلامی توانست نظر اکثریت قاطع مردم را به سوی خود جلب کند.
همین شعارها و تعیین خطمشی اینچنینی بود که نیروهای کاردان و دلسوزان نظام و کشور را به سمت دولت او جلب کرد و بر همین منوال شاهد تشکیل دولت نهم بودیم. توجه به قشر مستضعف و تشکیل دولتی عدالتخواه و بر مبانی انقلاب اسلامی باعث شد که در همان مقطع رهبر انقلاب نیز از دولت حمایت کنند. حمایتی که پیش از آن هم بیسابقه نبوده کما اینکه معظمله در مقطعی گفته بودند هیچکس برای من هاشمی نمیشود. در حقیقت حمایت رهبر انقلاب و مانند آن، حمایت جریان انقلابی نه از شخص بلکه از شعارها و آرمانهای مطرحشده بود.
کار به انتخابات پرحاشیه 1388 رسید. پس از انتخابات طیفی که شکست خورده بودند تاب نیاورده و به فتنهآفرینی پرداختند. باز این طیف انقلابی بود که بر لزوم پذیرش آرای مردم تاکید کرده و پای آن ایستاد. در مقابل، جریانی قرار داشت که بدترین مسائل را به رئیسجمهور وقت (احمدینژاد) نسبت داد و کینهتوزی علیه او را رقم زد. کینهای که البته اصل آن به نظام (جمهوریت و اسلامیت آن) برمیگشت و دشمنی با احمدینژاد بهانهای برای بروز آن بود. اما چه اتفاقی افتاد که پس از گذشت چند سال کار به جایی رسید که رئیسجمهور سابق و حلقه نزدیکانش جریانی انحرافی خوانده شد و نتیجه امر آن شد که امروز آن دو طیف (حلقه نزدیکان رئیسجمهور سابق و فتنهگران) به همنشینی با یکدیگر رسیدهاند؟!
زیر میز زدن!
مرور تاریخ نشان میدهد که هرگاه قوه قضائیه خواسته تا به اتهامات برخی افراد رسیدگی کند، اطرافیان و حامیان او به تکاپو افتاده و اتهاماتی علیه این قوه مطرح کردهاند. حرکتهای نمایشی رئیسجمهور سابق و حلقه نزدیکانش نیز از این قبیل رفتارها است. بستنشینی در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) که شباهت خاصی به تحصن نمایندگان مجلس ششم دارد و نامهنگاریهای احمدینژاد و اطرافیانش نیز شاهدی دیگر بر این مدعا است. از طرفی دیگر در بسیاری از اوقات شاهد آن بودهایم که طیف مورد اتهام با زدن زیر میز و ایجاد هیاهو و جنجال به دنبال ایجاد انحراف در مسیر رسیدگی به پرونده بودهاند. نظیر آنچه در زمان طرح پرونده کرباسچی شاهد بودیم.
در نامهای که اخیرا توسط وی به صورت سرگشاده منتشر شده، شاهد ژست مدعیالعمومی و غمخواری برای مردم هستیم. درست در برههای که اتهاماتی علیه برخی اقدامات صورت گرفته در دولت دهم در جریان رسیدگی قرار گرفته این گونه جریانسازی علیه قوهقضائیه مطرح شده است. نکته قابل تامل این است که قوه قضائیه از دوره ریاست جمهوری احمدینژاد تاکنون تغییرات شگرفی نکرده، با این وجود چطور است که وی در آن دوره این قبیل ادعاها را مطرح نکرده است؟ ژست مدعیالعمومی برازنده کسانی نیست که خود اکنون اتهاماتی علیه آنها مطرح است.
تحلیلهای کج و معوج
رهبر انقلاب در دیدار بسیجیان در نخستین روز آذرماه سال جاری مواردی را مطرح کردند که شاید بتوان آنها را پاسخی تلویحی به مواردی که احمدینژاد در نامهاش آورده دانست. معظمله در بخشی از سخنان خود فرمودند: «درست تحلیل بشود مسائل کشور! بعضیها کج و معوج تحلیل میکنند. فرض بفرمایید نگاه میکنند، در یک بخشی، بیاعتقادی و بیایمانی و بیاعتنایی را در بعضی مشاهده میکنند، این را دلیل میگیرند بر اینکه انقلاب در کشور و نظام جمهوری اسلامی در کشور ضعیف شده؛ اینجور نیست؛ از اوّل انقلاب هم دشمنانی بودند، مخالفینی بودند. امروز از همهطرف دشمن، تهاجم خودش را تقویت کرده و تشدید کرده؛ درعینحال شما ملاحظه کنید، حرکت جوانان مومن ما در کشور، چه حرکت مبارک و شیوا و زیبایی است.»
رهبر انقلاب در ادامه متذکر شدند: «اینکه بعد از ۳۸ سال، جوانانی که نه امام را زیارت کردند، نه دوران دفاع مقدّس را دیدند، نه انقلاب را درک کردند، اینجور در صحنه حاضر باشند، در میدان حاضر باشند و بتوانند در منطقه اثرگذاری کنند؛ این واقعاً یکی از معجزات انقلاب است. در منطقه، جمهوری اسلامی -یعنی همین شما جوانها- توانستید آمریکای مستکبر را به زانو دربیاورید و شکست بدهید. تمام تلاشهایی که میکردند و نقشههایی که کشیده بودند برای این [بود] که این منطقه را از تفکّر انقلابی و اسلامی دور کنند؛ هدف همه اینها در واقع همین بود که این تفکّر انقلابی را، تفکّر مقاومت را که گسترش پیدا کرده در منطقه، این تفکّر را از بین ببرند و دفن کنند، [ولی] بهعکس شد!»
درخواستهای غیرقانونی
اگرچه اقدامات ارزندهای که در دولتهای نهم و دهم انجام شد هنوز هم مورد ستایش است که آن اقدامات نیز نتیجه پای کار آمدن طیف انقلابی و دلسوز کشور بود؛ مواردی مانند پروژه بزرگ مسکن مهر که با تلاشهای شبانه روزی کسانی مانند مهندس علی نیکزاد به نتیجه رسید. با این وجود احمدینژاد در اواخر دوره ریاست جمهوری خود عملا سکان اقتصادی کشور را رها کرد و آن را به دست کسانی سپرد که به آرامی مسیر او را آن قدر تغییر دادند که به احمدینژاد این روزها بدل شد.
اتهاماتی از قبیل دانشگاه ایرانیان و تالارهای بینالمللی کیش که به فردی به نام «پ.ف» واگذار گردیده است. فرد مورد نظر از خارج کشور به ایران میآید و با ثبت شرکتی یک میلیون تومانی مورد عنایت یکی از نزدیکان رئیسجمهور دهم قرار میگیرد و تالارهای بینالمللی کیش به وی سپرده میشود. در چنین شرایطی و زمانی که این اتهامات مطرح میشود بقایی در نامهای درخواست بررسی پرونده را توسط هاشمی شاهرودی مطرح میکند! درخواستی عجیب که البته بیسابقه نیست. زمانی شبیه این کار را مرحوم هاشمی رفسنجانی درباره رسیدگی به پرونده مهدی هاشمی مطرح کرد. چگونه ممکن است و کجای دنیا چنین اتفاقی افتاده که متهم خود قاضی رسیدگی به پروندهاش را تعیین کند!
آنچه ما میگفتیم!
البته این نکته را نیز باید متذکر شد که شأن قوه قضائیه بالاتر از آن است که در جدال لفظی با متهمان قرار گیرد، خاصه عدهای که تلاش دارند تا با هوچیگری و هیاهو در مسیر دادرسی اختلال ایجاد کرده و آن را به بیراهه ببرند.
در این بین موضعگیری برخی در جریان مدعی اصلاحطلبی و روزنامههای زنجیرهای نیز قابل توجه بود که بیشترین تلاش را کردند تا از آب گلآلود ماهی بگیرند و برخی ادعاهای باطل خویش را دوباره مطرح کنند. این جماعت با اشاره به اقدامات اخیر حلقه انحرافی زمزمهای را آغاز کردند مبنی بر اینکه آنچه آنها در سال 88 میگفتند درست بوده است!
در پاسخ به اینها باید گفت همانطور که امام خمینی(ره) فرمودند ملاک حال فعلی افراد است در این مورد نیز آنچه مورد ارزیابی قرار میگیرد حال فعلی افراد است و این حال منجر به تخطئه همه گذشته فرد نمیشود و بر همین منوال مواضع امروزی حلقه انحرافی دلیلی بر درستی ادعاهای باطل فتنهگران نمیشود.
کیهان و حلقه انحرافی
روزنامه کیهان نیز بر همین منطق تا زمانی که دولت نهم و دهم بر مدار شعارهای انقلابی خود حرکت میکرد و خدمت خالصانه به مستضعفین را سرلوحه قرار داده بود از این دولت حمایت کرد و پس از آنکه انحراف در دولت شروع شد نخستین روزنامهای که به مخالفت با آنها برخاست کیهان بود که این جماعت را «حلقه انحرافی» خواند و تا زمانی که امکان آن بود احمدینژاد را از آنها برحذر داشت.
لازم به ذکر است که نزدیک شدن تدریجی فتنهگران به حلقه انحرافی درستی دیدگاه کیهان را به اثبات رساند تا جایی که در این اواخر مشایی ضمن نامهای به خاتمی به ابراز ارادت نسبت به وی پرداخته و تلویحا ضمن اعلام برائت از جریان انقلابی خود و حلقه اطرافیانش را به فتنهگران نزدیکتر دانست. اگرچه بعضی این موضوع را از عجایب روزگار دانستند که منسوبان یک دولت به کسانی که علیه دولت آنها به آشوبآفرینی پرداخته و آن را غیرقانونی عنوان میکردند ابراز ارادت و نزدیکی کنند اما این موضوع حقانیت نامگذاری «حلقه انحرافی» توسط کیهان را نشان میداد، حلقهای که به تدریج از تمام بایدهای و شعارهای مطرح شده توسط خود منحرف شده تا آنجا که علیه آن دیدگاه بهپا خیزند و امروز این حلقه کیهان را بزرگترین دشمن خود عنوان کنند.
بر همین منوال کار به جایی رسید که از طرف سیدحسن خمینی به طیف حلقه انحرافی دفتری در شمال تهران داده شد. جالب آنجاست که در مرور مواضع حلقه انحرافی شاهد آن هستیم این طیف پس از پایان دوره ریاست جمهوری تاکنون هیچ موضعگیری در قبال فتنه نداشتهاند. این موضوع به خوبی گویای آن است که چرا امروز بازی حلقه انحرافی در زمین فتنهگران و غربگرایان انجام میشود.
در واقع آنچه امروز حلقه انحرافی انجام میدهد، پوششی برای فرار دولت از پاسخگویی به افکار عمومی فراهم کرده است. رسانههای زنجیرهای با بزرگنمایی این طیف و رفتارهایش، مانع از طرح مطالبات اصلی مردم و پاسخگویی مسئولان میشوند.
http://kayhan.ir/fa/news/119911
ش.د9603666